جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش +رده:پرسش)؛ زیباسازی
جز (جایگزینی متن - '؟ ::::::' به '؟ ') |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== پاسخ نخست == | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:773589.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:773589.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[سید محمد شیرازی|سلطان الواعظین]]]] | ||
'''[[سید محمد شیرازی|سلطان الواعظین]]''' در کتاب ''«[[شبهای پیشاور (کتاب)|شبهای پیشاور]]»'' در این باره گفته است: | '''[[سید محمد شیرازی|سلطان الواعظین]]''' در کتاب ''«[[شبهای پیشاور (کتاب)|شبهای پیشاور]]»'' در این باره گفته است: | ||
«علم را به دو نوع | «علم را به دو نوع ذاتی و عَرَضی تقسیم میکنند. علم ذاتی یا علم مطلق، منحصر به فرد و مخصوص ذات اقدس پروردگار است. در حیطه عقل بشر قابل تصور نیست و بشر از آن عاجز است. لذا آنچه که بشر میگوید اثبات اجمالی آن است. علم عرضی نیز خود به دو قسم دیگر تقسیم میشود: [[علم اکتسابی]] و [[علم لدنی]]. علم اکتسابی به واسطه مدرسه رفتن و آموزش دیدن به دست میآید، و به همان مقداری که زحمت میکشیم حاصل میگردد. علم لدنّی علمی است که بدون تحصیل، از مبدأ فیاض افاضه میشود. خداوند در قرآن مجید میفرماید: {{متن قرآن|وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً}} "از نزد خود به او علم لدنّی آموختیم"<ref> سوره کهف، آیه: ۶۵.</ref>؛ بنابراین هیچ مسلمانی نمیتواند ادعا کند که [[علم غیب|علم به غیب]]، جزو ذات [[پیامبر اکرم|پیغمبر]] و [[امامان]] است. یعنی آنها نیز همانند خداوند، ذاتاً عالم به علم غیب هستند»<ref>[[شبهای پیشاور (کتاب)|شبهای پیشاور]]؛ ص ۲۰۸.</ref>. | ||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
| تصویر = 60727626.jpg | | تصویر = 60727626.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید نسیم عباس نقوی | | پاسخدهنده = سید نسیم عباس نقوی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[ علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«اقسام علم، اولین تقسیمی که حکماء برای علم ذکر کردند علم را به حضوری و حصولی نمودهاند. | «اقسام علم، اولین تقسیمی که حکماء برای علم ذکر کردند علم را به حضوری و حصولی نمودهاند. | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
:نوع اول، "علم کلی" و یا "علم ما قبل الکثرة" نامیده میشود. همانند تصویر یک ساختمان که در ذهن مهندس آن وجود دارد "تصور" که قبل از شروع به ساخت و در حال ساخت و ساز و بعد از آن و حتی بعد از تخریب آن ساختمان هم، به همان صورت اولیه باقی است و هیچ تغییری نمیکند و یا همانند علم یک منجّم به اینکه در فلان ساعت از فلان روز خورشیدگرفتگی پیش میآید "تصدیق" که این علم نیز قبل و بعد و در حال کسوف به همین حال بوده و تغییری نمیکند. | :نوع اول، "علم کلی" و یا "علم ما قبل الکثرة" نامیده میشود. همانند تصویر یک ساختمان که در ذهن مهندس آن وجود دارد "تصور" که قبل از شروع به ساخت و در حال ساخت و ساز و بعد از آن و حتی بعد از تخریب آن ساختمان هم، به همان صورت اولیه باقی است و هیچ تغییری نمیکند و یا همانند علم یک منجّم به اینکه در فلان ساعت از فلان روز خورشیدگرفتگی پیش میآید "تصدیق" که این علم نیز قبل و بعد و در حال کسوف به همین حال بوده و تغییری نمیکند. | ||
:نوع دوم، "علم جزئی" و یا "علم ما بعد الکثرة" نام دارد. همانند تصویر ذهنی شخصی که در حال حرکت است که با توقف وی آن تصویر ذهنی تغییر پیدا میکند. به طور کلی همه علومی که از راه علل و اسباب حوادث به دست مىآیند از قبیل قسم اولند چون علل تامه از حیث علّیتشان تغییرناپذیرند و وقتی علم مطابق با واقع باشد. صورتهای ذهنی آنها هم تغییرناپذیر بوده و در نتیجه علم به معلومات آنها نیز مصون از تغییر خواهند بود و همه علومی که از راه حواس ظاهری به دست میآید از قسم دومند چه اینکه محسوسات، خود در معرض تغییر و تحوّلند.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳ ،ص۳۰۸؛ [[سید محمد حسین | :نوع دوم، "علم جزئی" و یا "علم ما بعد الکثرة" نام دارد. همانند تصویر ذهنی شخصی که در حال حرکت است که با توقف وی آن تصویر ذهنی تغییر پیدا میکند. به طور کلی همه علومی که از راه علل و اسباب حوادث به دست مىآیند از قبیل قسم اولند چون علل تامه از حیث علّیتشان تغییرناپذیرند و وقتی علم مطابق با واقع باشد. صورتهای ذهنی آنها هم تغییرناپذیر بوده و در نتیجه علم به معلومات آنها نیز مصون از تغییر خواهند بود و همه علومی که از راه حواس ظاهری به دست میآید از قسم دومند چه اینکه محسوسات، خود در معرض تغییر و تحوّلند.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳ ،ص۳۰۸؛ [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، نهایة الحكمة، صص ۳۰۱.</ref>؛ <ref>تقسیم دوم علم به كلی و جزئی به علم حضوری هم تعمیم داده شده است. نگاه كنید به : طباطبائی، نهایـة الحكمـة، ص۳۰۵.</ref> | ||
'''[[علم فعلی]] و علم انفعالی''': علم را وقتی با معلوم آن بسنجیم یا علت تحقق معلوم در خارج است یا معلولِ تحققِ خارجیِ معلوم است و یا هیچکدام. یعنی نه تأثیری در وجود خارجی معلوم دارد و نه از وجود خارجی آن، حاصل شده است. قسم اول را علم فعلی <ref> : ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۳،صص ۲۹۸ و ۳۰۱؛ صدرالمتألهین، الاسفار الاربعة، ج۳ ،ص۳۸۳ و ج۶ ،ص۱۸۹ و ج۸ ،ص۷۳؛ طباطبائی، نهایة الحكمة، ص۳۲۳.</ref> مینامند. مانند علم خداوند به موجودات و علم سایر علل به معلولهای خود همانند علم یک مهندس به ساختمانی که احداث میکند. قسم دوم علم انفعالی نام دارد همانند علم ممکنات به چیزهایی که معلول آنها نیستند و قسم سوم که نه فعلی است و نه انفعالی همانند علم موجودات ذیشعور به ذات خود. فلاسفه علم فعلی را از حیث وجود، اتمّ از علم انفعالی میدانند چه اینکه علم فعلی اقتضای فاعلیت عالم را دارد و علم انفعالی اقتضای انفعال وی را و نیز علم فعلی مفید وجود است و علم انفعالی مستفاد از وجود.<ref>علم فعلی اصطلاح دیگری هم دارد كه به معنای علم در مرتبه فعل است و در مقابلش علم ذاتی است به معنای علمی كـه در مرتبه ذات قرار دارد.</ref> | '''[[علم فعلی]] و علم انفعالی''': علم را وقتی با معلوم آن بسنجیم یا علت تحقق معلوم در خارج است یا معلولِ تحققِ خارجیِ معلوم است و یا هیچکدام. یعنی نه تأثیری در وجود خارجی معلوم دارد و نه از وجود خارجی آن، حاصل شده است. قسم اول را علم فعلی <ref> : ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج ۳،صص ۲۹۸ و ۳۰۱؛ صدرالمتألهین، الاسفار الاربعة، ج۳ ،ص۳۸۳ و ج۶ ،ص۱۸۹ و ج۸ ،ص۷۳؛ طباطبائی، نهایة الحكمة، ص۳۲۳.</ref> مینامند. مانند علم خداوند به موجودات و علم سایر علل به معلولهای خود همانند علم یک مهندس به ساختمانی که احداث میکند. قسم دوم علم انفعالی نام دارد همانند علم ممکنات به چیزهایی که معلول آنها نیستند و قسم سوم که نه فعلی است و نه انفعالی همانند علم موجودات ذیشعور به ذات خود. فلاسفه علم فعلی را از حیث وجود، اتمّ از علم انفعالی میدانند چه اینکه علم فعلی اقتضای فاعلیت عالم را دارد و علم انفعالی اقتضای انفعال وی را و نیز علم فعلی مفید وجود است و علم انفعالی مستفاد از وجود.<ref>علم فعلی اصطلاح دیگری هم دارد كه به معنای علم در مرتبه فعل است و در مقابلش علم ذاتی است به معنای علمی كـه در مرتبه ذات قرار دارد.</ref> | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
| تصویر = 120129.jpg | | تصویر = 120129.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید امین موسوی | | پاسخدهنده = سید امین موسوی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]''' در کتاب: ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]''' در کتاب: ''«[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
*«'''علم حضوری:''' علمی است که وجود علم عین وجود معلوم است و انکشاف معلوم پیش عالم به واسطه حضور خود معلوم در نزد عالم است. و شی ادراک کننده بدون وساطت تصویر ذهنی شخصیت واقعی معلوم را مییابد.<ref> اصول فلسفه و روش رئالیسم، سید محمد حسین طباطبایی، ج۱، ص۸۳ و ج۲، ص۴۴.</ref> مثل علم نفس ناطقه به خود و به صفات متضمّنه خود که بدون حصول صورت حاصل میشود زیرا اگر صورت نفس در نفس حاصل شود، اجتماع مثلین لازم آید و مانند علم عقول بر نفسهای خود که بدون صورت ایجاد میشود<ref> غیاث اللغات، ص۶۱۰.</ref> نظر حکمای مشاء و اشراق در علم حضوری حکمای مشاء علم حضوری را اختصاص به علم شی به نفس خود و به امور غیر خارج از خود مانند صور علمی حال در آن و صفت قائم به آن منحصر کردهاند. حکماء اشراق آن را شامل علت به معلول خود و علم معلول به علت خود دانستهاند، زیرا وجود معلول به نسبت به علت خود، وجود رابط است و به آن قیام دارد و از آن مستقل نیست و اگر علت و معلول از ماده مجرد باشند، معلول با عین وجود برای علت خود معلوم به علم حضوری خواهد بود. همچنین علم برای معلول خود که نسبت به او رابطه و قائم است، حضور دارد. بنابراین علت برای معلول خود، معلوم به علم حضوری است مشروط به آن که هر دو مجرد از ماده باشند<ref> مجموعه مصنفات شیخ اشراق، شهاب الدین یحیی سهروردی، ج۱، ص۷۳، ۴۸۳.</ref>. | *«'''علم حضوری:''' علمی است که وجود علم عین وجود معلوم است و انکشاف معلوم پیش عالم به واسطه حضور خود معلوم در نزد عالم است. و شی ادراک کننده بدون وساطت تصویر ذهنی شخصیت واقعی معلوم را مییابد.<ref> اصول فلسفه و روش رئالیسم، سید محمد حسین طباطبایی، ج۱، ص۸۳ و ج۲، ص۴۴.</ref> مثل علم نفس ناطقه به خود و به صفات متضمّنه خود که بدون حصول صورت حاصل میشود زیرا اگر صورت نفس در نفس حاصل شود، اجتماع مثلین لازم آید و مانند علم عقول بر نفسهای خود که بدون صورت ایجاد میشود<ref> غیاث اللغات، ص۶۱۰.</ref> نظر حکمای مشاء و اشراق در علم حضوری حکمای مشاء علم حضوری را اختصاص به علم شی به نفس خود و به امور غیر خارج از خود مانند صور علمی حال در آن و صفت قائم به آن منحصر کردهاند. حکماء اشراق آن را شامل علت به معلول خود و علم معلول به علت خود دانستهاند، زیرا وجود معلول به نسبت به علت خود، وجود رابط است و به آن قیام دارد و از آن مستقل نیست و اگر علت و معلول از ماده مجرد باشند، معلول با عین وجود برای علت خود معلوم به علم حضوری خواهد بود. همچنین علم برای معلول خود که نسبت به او رابطه و قائم است، حضور دارد. بنابراین علت برای معلول خود، معلوم به علم حضوری است مشروط به آن که هر دو مجرد از ماده باشند<ref> مجموعه مصنفات شیخ اشراق، شهاب الدین یحیی سهروردی، ج۱، ص۷۳، ۴۸۳.</ref>. | ||
خط ۳۳۵: | خط ۳۳۵: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==منبعشناسی جامع علم معصوم== | == منبعشناسی جامع علم معصوم == | ||
{{همچنین ببینید | {{همچنین ببینید | ||
| رده:آثار علم معصوم | رده:کتابشناسی کتابهای علم معصوم | رده:مقالهشناسی مقالههای علم معصوم | رده:پایاننامهشناسی پایاننامههای علم معصوم | | | رده:آثار علم معصوم | رده:کتابشناسی کتابهای علم معصوم | رده:مقالهشناسی مقالههای علم معصوم | رده:پایاننامهشناسی پایاننامههای علم معصوم | | ||
خط ۳۴۶: | خط ۳۴۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسشهای علم معصوم]] | [[رده:پرسشهای علم معصوم]] | ||
[[رده:(اق): پرسشهایی با ۲۱ پاسخ]] | [[رده:(اق): پرسشهایی با ۲۱ پاسخ]] | ||
[[رده:(اق): پرسشهای علم غیب معصوم با ۲۱ پاسخ]] | [[رده:(اق): پرسشهای علم غیب معصوم با ۲۱ پاسخ]] |