جز
جایگزینی متن - '== پاسخ جامع اجمالی==' به '== پاسخ جامع اجمالی =='
جز (جایگزینی متن - '؟ ::::::' به '؟ ') |
جز (جایگزینی متن - '== پاسخ جامع اجمالی==' به '== پاسخ جامع اجمالی ==') |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
* مفهوم حقیقی [[انتظار]] چیست؟ | * مفهوم حقیقی [[انتظار]] چیست؟ | ||
* [[انتظار فرج]] به چه معناست؟ و [[جایگاه]] آن در [[فرهنگ]] [[شیعه]] و ویژگیهای آن کدامند؟ | * [[انتظار فرج]] به چه معناست؟ و [[جایگاه]] آن در [[فرهنگ]] [[شیعه]] و ویژگیهای آن کدامند؟ | ||
== پاسخ جامع اجمالی== | == پاسخ جامع اجمالی == | ||
===مفهومشناسی [[انتظار]]=== | ===مفهومشناسی [[انتظار]]=== | ||
انتظار واژهای [[عربی]]، از ریشه «نظر» و در لغت بهمعنای چشمبهراهبودن است<ref> ر.ک: مجمع البحرین، ج3، ص498؛ کتاب العین، ج8، ص156؛ تاج العروس، ج۷، ص ۵۳۹؛ دهخدا، [[علی اکبر]]، لغتنامه دهخدا، کلمه انتظار.</ref>. در اصطلاح «[[مهدویت]]»، به معنای [[چشم به راه]] بودن برای [[ظهور واپسین]] [[ذخیره الهی]] و آماده شدن برای [[یاری]] او در [[برپایی حکومت عدل]] و [[قسط]] در سراسر [[جهان]] است. برخی ماهیت انتظار را اینگونه معنا کردهاند: «کیفیتی روحی است که باعث به وجود آمدن حالت آمادگی ([[انسانها]]) برای آن چه انتظار دارند، میشود و ضد آن یأس و ناامیدی است. هر چه انتظار بیشتر باشد و هر چه شعله آن فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و [[پویایی]] او و در نتیجه آمادگی نیز بیشتر خواهد بود». <ref> ر.ک: [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی،سید محمد تقی]]، [[مکیال المکارم (کتاب)|مکیال المکارم]]، ج2، ص218. </ref>. این نکته نیز قابل ذکر است که انتظار همانندِ [[احساس]] [[خوشحالی]]، درد یا [[تشنگی]]، امری وجدانی است؛ یعنی نمیتوان آن را توصیف کرد و توضیح داد. [[معنای انتظار]] فقط برای شخص [[منتظِر]]، روشن و آشکار است و اگر کسی هیچگاه حالت انتظار را نچشیده باشد، با توصیف و توضیح، نمیتوان معنای انتظار را برایش روشن کرد؛ تنها میتوان با مثالی [[یادآوری]] کرد که: آن زمانی که یکی از عزیزانت به [[سفر]] رفته بود و تو از او خبر نداشتی و گفته بود تا فلان موقع بر میگردم، آن حالِ وجدانی که قبل از آمدن او برایت ایجاد شده بود "انتظار" نام دارد<ref>ر.ک: [[سید محمد بنی هاشمی|بنی هاشمی، سید محمد]]، [[انتظار فرج (کتاب)|انتظار فرج]]، ص۲۷. </ref>. | انتظار واژهای [[عربی]]، از ریشه «نظر» و در لغت بهمعنای چشمبهراهبودن است<ref> ر.ک: مجمع البحرین، ج3، ص498؛ کتاب العین، ج8، ص156؛ تاج العروس، ج۷، ص ۵۳۹؛ دهخدا، [[علی اکبر]]، لغتنامه دهخدا، کلمه انتظار.</ref>. در اصطلاح «[[مهدویت]]»، به معنای [[چشم به راه]] بودن برای [[ظهور واپسین]] [[ذخیره الهی]] و آماده شدن برای [[یاری]] او در [[برپایی حکومت عدل]] و [[قسط]] در سراسر [[جهان]] است. برخی ماهیت انتظار را اینگونه معنا کردهاند: «کیفیتی روحی است که باعث به وجود آمدن حالت آمادگی ([[انسانها]]) برای آن چه انتظار دارند، میشود و ضد آن یأس و ناامیدی است. هر چه انتظار بیشتر باشد و هر چه شعله آن فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و [[پویایی]] او و در نتیجه آمادگی نیز بیشتر خواهد بود». <ref> ر.ک: [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی،سید محمد تقی]]، [[مکیال المکارم (کتاب)|مکیال المکارم]]، ج2، ص218. </ref>. این نکته نیز قابل ذکر است که انتظار همانندِ [[احساس]] [[خوشحالی]]، درد یا [[تشنگی]]، امری وجدانی است؛ یعنی نمیتوان آن را توصیف کرد و توضیح داد. [[معنای انتظار]] فقط برای شخص [[منتظِر]]، روشن و آشکار است و اگر کسی هیچگاه حالت انتظار را نچشیده باشد، با توصیف و توضیح، نمیتوان معنای انتظار را برایش روشن کرد؛ تنها میتوان با مثالی [[یادآوری]] کرد که: آن زمانی که یکی از عزیزانت به [[سفر]] رفته بود و تو از او خبر نداشتی و گفته بود تا فلان موقع بر میگردم، آن حالِ وجدانی که قبل از آمدن او برایت ایجاد شده بود "انتظار" نام دارد<ref>ر.ک: [[سید محمد بنی هاشمی|بنی هاشمی، سید محمد]]، [[انتظار فرج (کتاب)|انتظار فرج]]، ص۲۷. </ref>. |