←پاسخهای دیگر
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
::::::«از جمله مواردی که میتوان از آن به عنوان منبعی برای علم [[اهل بیت]] نام برد، و در چندین روایت نقل شده در کتاب بصائر به آن اشاره شده است، مسأله عروج روحانی و انتقال روح امام به آسمانها و عرش در هر شب جمعه میباشد. در روایات آمده است که روح [[امام]] پس از عروج با روح [[انبیاء]] و اوصیاء ملاقات کرده و به طواف عرش الهی میپردازند و تا زمانی که سرشار از علم و معرفت نشدند به ابدان خود باز نمیگردند. نمونه ای از روایات:{{عربی|اندازه=150%|"وَ اللَّهِ إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِيِّينَ لَتُوَافي الْعَرْشَ لَيْلَةَ كُلِّ جُمُعَةٍ فَمَا تُرَدُّ فِي أَبْدَانِنَا إِلَّا بِجَمِّ الْغَفِيرِ مِنَ الْعِلْم"}} <ref> بصائر الدرجات، ص ١٣٢، ح ۶. </ref>. {{عربی|اندازه=150%|"عَنْ يُونُسَ بْنِ أَبِي الْفَضْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا"}}<ref> بصائر الدرجات، ص ١٣۱، ح ۵. </ref>. روایات مربوط به این موضوع در اصول کافی ذیل بابی با عنوان {{عربی|اندازه=150%|" بَابٌ فِي أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} يَزْدَادُونَ فِي لَيْلَةِ الْجُمُعَة "}} نقل شده است <ref>کافی، کلینی، ج ١، ص ٢۵٣ ـ ٢۵۴.</ref>»<ref>[[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایاننامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]، ص ۶۲.</ref>. | ::::::«از جمله مواردی که میتوان از آن به عنوان منبعی برای علم [[اهل بیت]] نام برد، و در چندین روایت نقل شده در کتاب بصائر به آن اشاره شده است، مسأله عروج روحانی و انتقال روح امام به آسمانها و عرش در هر شب جمعه میباشد. در روایات آمده است که روح [[امام]] پس از عروج با روح [[انبیاء]] و اوصیاء ملاقات کرده و به طواف عرش الهی میپردازند و تا زمانی که سرشار از علم و معرفت نشدند به ابدان خود باز نمیگردند. نمونه ای از روایات:{{عربی|اندازه=150%|"وَ اللَّهِ إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِيِّينَ لَتُوَافي الْعَرْشَ لَيْلَةَ كُلِّ جُمُعَةٍ فَمَا تُرَدُّ فِي أَبْدَانِنَا إِلَّا بِجَمِّ الْغَفِيرِ مِنَ الْعِلْم"}} <ref> بصائر الدرجات، ص ١٣٢، ح ۶. </ref>. {{عربی|اندازه=150%|"عَنْ يُونُسَ بْنِ أَبِي الْفَضْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا"}}<ref> بصائر الدرجات، ص ١٣۱، ح ۵. </ref>. روایات مربوط به این موضوع در اصول کافی ذیل بابی با عنوان {{عربی|اندازه=150%|" بَابٌ فِي أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} يَزْدَادُونَ فِي لَيْلَةِ الْجُمُعَة "}} نقل شده است <ref>کافی، کلینی، ج ١، ص ٢۵٣ ـ ٢۵۴.</ref>»<ref>[[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایاننامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]، ص ۶۲.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۶. آقایان خاکپور، نصیری و خانم معینالدینی؛}} | |||
[[پرونده:11961.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[حسین خاکپور|خاکپور]]]] | |||
آقایان '''[[حسین خاکپور]]'''، '''[[علی اکبر نصیری]]''' و خانم '''[[نعیمه معینالدینی]]''' در مقاله ''«[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1090856/%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85-%C2%AB%D8%B9%D8%B1%D8%B4%C2%BB-%D9%88-%C2%AB%DA%A9%D8%B1%D8%B3%DB%8C%C2%BB-%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%A8%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A8%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85 تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
::::::«واژه "عرش" در بسیاری از آیات قرآن به کار رفته است. از جمله: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ}}﴾}}<ref>(و فرشتگان بر کنارههای آن (آسمان) اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر میبرند)، سوره مبارکه حاقه، آیه ۱۷.</ref> و {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ}}﴾}}<ref>(و اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بیگمان کافران میگویند این جز جادویی آشکار نیست)، سوره مبارکه هود، آیه ۷.</ref> واضح است که منظور از "عرش" در این آیات شریفه، تخت نیست. خداوند سبحان خود را تمجید و تعظیم میکند به اینکه او پروردگار عرش است؛ و آیات شریفه دلالت میکنند که عرش، مخلوق، مدبر، مملوک خدای تعالی و مربوب تحت ربوبیت اوست. [[امام صادق]]{{ع}} در تفسیر آیه: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ]]}}﴾}}<ref>(اریکه او گستره آسمانها و زمین است)، سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵.</ref> و عرش، علمی است که اندازه آن را هیچکس نمیتواند تقدیر کند.<ref>[[ابن بابویه]] ۱۳۹۸ ؛۳۲۷؛ مجلسی ۱۴۰۴ الف ۸۹/۴.</ref> روایت شریف، دلالت بر نامتناهی بودن معلومات این علم (عرش) به حسب واقع و خارج نمیکند، بلکه ظاهراً منظور از آن بیان گستردگی و فراوانی آن علم و امتناع تقدیر آن به وسیله عقول و علوم بشری است. از [[امام رضا]]{{ع}} روایت شده که ایشان فرمود: "عرش اسم علم و قدرت است. عرشی است که در آن همه چیز موجود است. آنگاه حمل را به دیگری، آفریدهای از آفریدههایش، نسبت میدهد. زیرا او خلق خود را با حمل عرش خویش بنده خود ساخته است. و آنان حاملین علم اویند".<ref>کلینی رازی، ۱۴۱۱ :۱/۳۷۵؛ مجلسی، ۱۴۰۴ ب: ۲/۷۶.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمودند: عرش را صفات گوناگون و زیادی است. عرش را در مورد هر سببی وضع و صفتی خاص در قرآن است. آیه {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}﴾}}<ref>(اریکه او گستره آسمانها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> و {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}﴾}}<ref>((خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد)، سوره مبارکه طه، آیه ۵.</ref> یعنی بر ملک دست یافت. و این ملک کیفیت و حالات اشیاست. و عرش هنگام وصل از کرسی جداست. زیرا این دو، دو باب بزرگ از ابواب [[غیب]]ها هستند و هر دوی آنها [[غیب]]اند و در [[غیب]] بودن به هم مقرون و نزدیکاند. کرسی باب ظاهر غیبی است که مطلع بدع و شروع از آن ست و اشیا همه از آن هستند. و عرش باب باطنی است که علم کیف، کون، قدر، ّحد، مکان مشیت، و صفت اراده، و علم الفاظ، حرکات، ترک، علم عود و بدء، همه در آن است. پس عرش و کرسی دو باب علماند نزدیک به هم. زیرا ملک عرش غیر از ملک کرسی است و علم عرش نهانتر از علم کرسی است. به همین جهت خدا فرموده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}﴾}}<ref>(اریکه او گستره آسمانها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> یعنی صفت عرش بزرگتر از صفت کرسی است و آن دو در صفت نزدیکاند. راوی میگوید: عرض کردم فدایت شوم. پس چرا عرش در فضیلت با کرسی قرین و مجاور است؟ فرمود: زیرا علم کیفیت و حالات در کرسی است و باب ظاهر از ابواب بداء و مکان آنها و حد رتق و فتق آنها در آن است پس این دو قرین و مجاورند و یکی از آن دو دیگری را در فضل حمل میکند و علما با مثل ادعای خود را بیان کرده و بر آن ستدلال میکنند. زیرا خداوند متعال هر کس را بخواهد مورد رحمت خود قرار میدهد. و او قوی و عزیز است. به جهت اختلاف صفات عرش خدای تبارک میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}﴾}}<ref>(اریکه او گستره آسمانها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> و این صفت عرش وحدانیت است.(...) عرش وجود عقلی و اجمالی اشیا نیست. نباید تصور شود که عرش وجود تجردی اشیاست که از حدود، تقدیرات، زمان و مکان مجرد است. زیرا این روایت و حدیث نخست - که در باب عرش نقل شد- با این تصور و ّ توهم منافات دارند و آن را منع میکنند زیرا معلومهایی که در این روایت برای عرش بیان شده (کیف و حد و..) همگی در مرتبه تفصیل و تقدیرند. و در روایت آمد، که مراد این است که هیچ یک از مردمان نمیتوانند با عقول و افهام خودشان عرش را تحدید و تقدیر کنند، و این به آن معنا نیست که عرش تقدیری ندارد و مجرد از تقدیر است.(...) خداوند میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ]]}}﴾}}<ref>(اریکه او گستره آسمانها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است)، سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵.</ref> روشن است که کرسی خدا که آسمانها و زمین را در بر گرفته است چیزی نیست که از چوب و آهن و ... ساخته شود و گستردگی آن هم از باب احاطه توانایی و سلطه، یا احاطه علمی و شهودی است؛ و بدیهی است که احاطه توانایی داشتن بر چیزی، به وسیله احاطه علمی به آن حاصل میشود.(...) با توجه به روایات، وجه اقتران و افتراق عرش و کرسی در این است که هر دو در [[غیب]] بودن مقرون هستند؛ یعنی هر دوی آنها علم حقیقیاند و [[غیب]] به وسیله آنها معلوم و شناخته میشود؛ و چون معلومهای آنها اموری حادث و دارای تقسیمات هستند، پس علم و احاطه به آنها هم پیش از مرتبه وقوعشان بر معلوم خارجی و در مرتبه [[غیب]] بودن، منقسم به اقسامی خواهد شد. پس عرش و کرسی دو باب برای این غیبها خواهند بود، همانند دو کلید برای آنها. اما وجه افتراق؛ آنچه به وسیله کرسی معلوم میشود غیبی است که مطلع شروع، بدء، ایجاد و عالم شهادت همه از آن است. پس کرسی، علم به عالم شهادت است پیش از مرتبه ایجاد و در مرتبه ایجاد آن. بنابراین، کرسی فقط به عالم شهادت احاطه دارد، اما عرش هم به عالم شهادت و هم به غیر آن از اموری که کرسی کاشف و شامل آن نیست؛ و این مقدار فضل و زیادی برای عرش است. چنانکه حضرت فرمود: "زیرا ملک عرش غیر از ملک کرسی است و علم آن نهانتر از علم کرسی است".<ref>ملکی میانجی، ۱۳۸۸ :۹۶ -۹۸.</ref>(...) | |||
::::::'''نتیجه گیری''': بر اساس معارف مطرح شده در روایات، علم الاهی، چه در مرتبه ذات و چه در مرتبه علم به موجودات، علم بلامعلوم، است و منظور از مبحث عرش و کرسی، که در آیات مطرح شده و از دیرباز اندیشمندان در آن اختلاف داشتهاند، بر مبنای روایات وارد شده، همین علم الاهی است که تبیین آن از طرف [[ائمه]]{{عم}}، علم بلامعلوم، است. اما نتیجه مهمی که در تبیین مفهوم عرش و کرسی به دست میآید، این است که: | |||
:::::#عرش و کرسی، به عنوان علم الاهی، در هیچ مرتبهای برای تحقق، نیازمند معلوم نیست، چنانکه روایات به صراحت وجود هر نوع معلوم را برای علم الاهی، نفی کردهاند. | |||
:::::#منظور از این دو مفهوم وارده در آیات، صرف معنای لفظی آنها نیست، آنگونه که برخی خداوند را نشسته بر عرش تصور کرده و برای خداوند عزو جل، هیئت جسمانی در نظر گرفتهاند. | |||
:::::#انسان از درک و توصیف حقیقت صفات الاهی با عقل محدود خویش، معذور است و در طریق کسب معارف الاهی نیازمند "عروة الوثقی"ای است که با چنگ زدن به آن، پله پله تا ملاقات خدا، پیش رود»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1090856/%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85-%C2%AB%D8%B9%D8%B1%D8%B4%C2%BB-%D9%88-%C2%AB%DA%A9%D8%B1%D8%B3%DB%8C%C2%BB-%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%A8%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A8%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85 تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم]، [[پژوهشهای فلسفی کلامی (نشریه)|فصلنامه پژوهشهای فلسفی کلامی]]؛ شماره ۶۳؛ بهار ۱۳۹۴؛ ص ۱۳۷ - ۱۴۵.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۷. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين).}} | {{جمع شدن|۷. خانم میرترابی حسینی (پژوهشگر دانشكده اصول دين).}} | ||
[[پرونده:11817.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]]] | [[پرونده:11817.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[زهرةالسادات میرترابی حسینی|میرترابى حسینى]]]] |