سیره سیاسی حضرت فاطمه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
پس از این ماجرا، [[امام علی]]{{ع}} در [[مسجد]] نزد ابوبکر آمد و به او فرمود: «ابوبکر! چرا فاطمه را از [[ارث]] پدرش رسول خدا{{صل}} [[محروم]] کردی؟ فدک در هنگام زندگانی [[پدر]] بزرگوارش به [[مالکیت]] [[زهرا]] در آمده بود». ابوبکر در پاسخ گفت: «این [[غنیمت]] مربوط به [[مسلمانان]] است. اگر فاطمه [[گواه]] بیاورد که رسول خدا{{صل}} فدک را به او اختصاص داده، از آن او است؛ وگرنه هیچ‌گونه حقی در آن ندارد». [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود: «ابوبکر! میان ما بر خلاف آنچه [[خداوند]] درباره مسلمانان [[قضاوت]] کرده، [[داوری]] می‌کنی؟» گفت: «خیر» ایشان از او پرسید: «اگر مسلمانان مالک چیزی باشند و من مدعى آن [[مال]] شوم، تو از چه کسی [[شاهد]] می‌خواهی؟» ابوبکر گفت: «از شما که مدعی هستی، شاهد خواهم خواست». ایشان فرمود: «بنابراین، چرا از فاطمه که فدک در [[اختیار]] وی بود و هنگام [[زندگانی رسول خدا]]{{صل}} و پس از [[رحلت]] وی آن را در ملكیت داشت، شاهد خواستی و از مسلمانان که مدعی آن بودند، شاهد نخواستی؛ همان‌گونه که از من در ادعایم بر [[مال]] [[مسلمانان]]، درخواست [[شاهد]] می‌نمایی؟» [[عمر]] گفت: «علی! دست از سر ما بردار. ما در برابر [[دلایل]] شما توان [[مقاومت]] نداریم، اگر شاهدانی آوردی که [[فدک]] از آن [[زهرا]] است، از آن او است؛ وگرنه [[غنیمت]] مسلمانان است و تو و [[فاطمه]] هیچ‌گونه حقی در آن ندارید». [[امام علی]]{{ع}} فرمود: «[[ابوبکر]]! [[قرآن]] خوانده‌ای؟» گفت: «آری» پرسید: «[[آیه]] [[شریف]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> درباره ما نازل شده یا دیگران؟» گفت: «درباره شما» ایشان فرمود: «اگر عده‌ای [[گواهی]] دهند که فاطمه دخت [[پیامبر گرامی]]{{صل}} کاری خلاف [[اخلاق]] انجام داده، درباره او چگونه [[داوری]] می‌کنی؟» گفت: «مانند دیگر [[زنان]] بر او حد جاری خواهم ساخت» على{{ع}} فرمود: «اگر چنین کنی، در پیشگاه [[خداوند]]، در زمره [[کافران]] خواهی بود» ابوبکر گفت: «چرا؟» [[امام]] على{{ع}} فرمود: «زیرا تو در این صورت، گواهی [[خدا]] را بر [[پیراستگی]] و [[طهارت]] فاطمه مردود شمرده‌ای و گواهی [[مردم]] را بر او پذیرا شده‌ای؛ چنان‌که درباره فدک نیز [[حکم خدا]] و [[رسول]] را زیر پا نهادی و گفتی فدک از [[اموال مسلمانان]] است، با اینکه پیامبر گرامی{{صل}} فرموده بود که مدعی باید شاهد اقامه کند و منکر تنها باید [[سوگند]] یاد نماید» مردم از شنیدن این سخن [[خشم]] خویش را به ابوبکر ابراز نمودند و بعضی یکدیگر را نکوهیدند و گفتند: «به خدا [[آل علی]] راست می‌گوید»<ref>احمد بن علی بن ابی‌طالب طبرسی، احتجاج، ج۱، ص۲۳۴؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۴۷۸؛ هبة الله بن محمد ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۷۴.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص ۱۲۲.</ref>
پس از این ماجرا، [[امام علی]]{{ع}} در [[مسجد]] نزد ابوبکر آمد و به او فرمود: «ابوبکر! چرا فاطمه را از [[ارث]] پدرش رسول خدا{{صل}} [[محروم]] کردی؟ فدک در هنگام زندگانی [[پدر]] بزرگوارش به [[مالکیت]] [[زهرا]] در آمده بود». ابوبکر در پاسخ گفت: «این [[غنیمت]] مربوط به [[مسلمانان]] است. اگر فاطمه [[گواه]] بیاورد که رسول خدا{{صل}} فدک را به او اختصاص داده، از آن او است؛ وگرنه هیچ‌گونه حقی در آن ندارد». [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود: «ابوبکر! میان ما بر خلاف آنچه [[خداوند]] درباره مسلمانان [[قضاوت]] کرده، [[داوری]] می‌کنی؟» گفت: «خیر» ایشان از او پرسید: «اگر مسلمانان مالک چیزی باشند و من مدعى آن [[مال]] شوم، تو از چه کسی [[شاهد]] می‌خواهی؟» ابوبکر گفت: «از شما که مدعی هستی، شاهد خواهم خواست». ایشان فرمود: «بنابراین، چرا از فاطمه که فدک در [[اختیار]] وی بود و هنگام [[زندگانی رسول خدا]]{{صل}} و پس از [[رحلت]] وی آن را در ملكیت داشت، شاهد خواستی و از مسلمانان که مدعی آن بودند، شاهد نخواستی؛ همان‌گونه که از من در ادعایم بر [[مال]] [[مسلمانان]]، درخواست [[شاهد]] می‌نمایی؟» [[عمر]] گفت: «علی! دست از سر ما بردار. ما در برابر [[دلایل]] شما توان [[مقاومت]] نداریم، اگر شاهدانی آوردی که [[فدک]] از آن [[زهرا]] است، از آن او است؛ وگرنه [[غنیمت]] مسلمانان است و تو و [[فاطمه]] هیچ‌گونه حقی در آن ندارید». [[امام علی]]{{ع}} فرمود: «[[ابوبکر]]! [[قرآن]] خوانده‌ای؟» گفت: «آری» پرسید: «[[آیه]] [[شریف]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> درباره ما نازل شده یا دیگران؟» گفت: «درباره شما» ایشان فرمود: «اگر عده‌ای [[گواهی]] دهند که فاطمه دخت [[پیامبر گرامی]]{{صل}} کاری خلاف [[اخلاق]] انجام داده، درباره او چگونه [[داوری]] می‌کنی؟» گفت: «مانند دیگر [[زنان]] بر او حد جاری خواهم ساخت» على{{ع}} فرمود: «اگر چنین کنی، در پیشگاه [[خداوند]]، در زمره [[کافران]] خواهی بود» ابوبکر گفت: «چرا؟» [[امام]] على{{ع}} فرمود: «زیرا تو در این صورت، گواهی [[خدا]] را بر [[پیراستگی]] و [[طهارت]] فاطمه مردود شمرده‌ای و گواهی [[مردم]] را بر او پذیرا شده‌ای؛ چنان‌که درباره فدک نیز [[حکم خدا]] و [[رسول]] را زیر پا نهادی و گفتی فدک از [[اموال مسلمانان]] است، با اینکه پیامبر گرامی{{صل}} فرموده بود که مدعی باید شاهد اقامه کند و منکر تنها باید [[سوگند]] یاد نماید» مردم از شنیدن این سخن [[خشم]] خویش را به ابوبکر ابراز نمودند و بعضی یکدیگر را نکوهیدند و گفتند: «به خدا [[آل علی]] راست می‌گوید»<ref>احمد بن علی بن ابی‌طالب طبرسی، احتجاج، ج۱، ص۲۳۴؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۴۷۸؛ هبة الله بن محمد ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۷۴.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص ۱۲۲.</ref>


==ایراد [[خطبه غراء]] در [[مسجد النبی]]{{صل}}==
==ایراد [[خطبه]] در [[مسجد النبی]]{{صل}}==
{{اصلی|خطبه‌های حضرت فاطمه}}
آن‌گونه که در [[شرح نهج البلاغه]] [[ابن ابی الحدید معتزلی]] از [[دانشمندان]] بزرگ [[اهل سنت]] آمده است، ده [[روز]] پس از [[رحلت]] پیامبر گرامی{{صل}} وقتی به [[فاطمه]] خبر رسید [[ابوبکر]] [[تصمیم]] گرفته او را از [[فدک]] [[محروم]] سازد، همراه جمعی از [[کنیزکان]] و [[زنان]] [[بنی‌هاشم]] در [[مسجد]] بر ابوبکر که میان گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] نشسته بود، وارد شد و در مسجد به بیان [[خطبه]] پرداخت<ref>هبة الله بن محمد ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۱۱.</ref>.
آن‌گونه که در [[شرح نهج البلاغه]] [[ابن ابی الحدید معتزلی]] از [[دانشمندان]] بزرگ [[اهل سنت]] آمده است، ده [[روز]] پس از [[رحلت]] پیامبر گرامی{{صل}} وقتی به [[فاطمه]] خبر رسید [[ابوبکر]] [[تصمیم]] گرفته او را از [[فدک]] [[محروم]] سازد، همراه جمعی از [[کنیزکان]] و [[زنان]] [[بنی‌هاشم]] در [[مسجد]] بر ابوبکر که میان گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] نشسته بود، وارد شد و در مسجد به بیان [[خطبه]] پرداخت<ref>هبة الله بن محمد ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۱۱.</ref>.
ما شرح این خطبه و مسائل پیرامونی آن را به دلیل اهمیت در یک درس مستقل مطرح می‌کنیم.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص ۱۲۴.</ref>
ما شرح این خطبه و مسائل پیرامونی آن را به دلیل اهمیت در یک درس مستقل مطرح می‌کنیم.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص ۱۲۴.</ref>
۲۱۸٬۰۵۸

ویرایش