انسان‌شناسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۲
خط ۱۲: خط ۱۲:
البته انسان از حیثیت مورد اشاره، موضوع بحث و بررسی [[اندیشمندان]] حوزه‌های مختلف [[فکری]] از قبیل [[فلاسفه]] و [[حکما]]، عرفا، [[متکلمین]]، [[مفسرین]] و... بوده است. در این مجال انسان از دیدگاه شخصیتی جامع و بی‌نظیر مانند [[امام خمینی]] مورد بررسی قرار می‌گیرد. شخصیتی که در مباحث [[فلسفی]]، [[کلامی]]، [[تفسیری]]، [[سیاسی]]، [[فقهی]]، [[عرفانی]]، اصولی و [[جامعه‌شناسی]] دستی داشته، بلکه [[صاحب نظر]] بوده و تمام دیدگاه‌های خود را در این زمینه، در چارچوب [[تعالیم اسلامی]] ارائه می‌کرده است، شخصیتی که توانست به بسیاری از مباحث و دیدگاه‌های خود در مورد [[انسان]] [[جامه]] عمل بپوشاند. بدون [[شک]]، [[اندیشه]] هر متفکری در حوزه‌های مختلف [[اجتماعی]]، سیاسی، [[اقتصادی]] و... مبتنی بر برداشت‌ها و [[تفسیر]] وی از انسان و جایگاه او در [[نظام هستی]] است. [[امام خمینی]] یکی از بزرگ‌ترین [[اندیشمندان]] و متفکران [[جهان اسلام]] در دوره معاصر بود که [[تفکرات]] او از تأثیرگذارترین [[اندیشه‌ها]] بر جریان‌های [[فکری]] و اجتماعی [[مسلمانان]] و حتی غیرمسلمانان به شمار می‌رود. بحث از انسان یکی از مباحث مهم و کلیدی در آثار امام خمینی است؛ به گونه‌ای که در [[غالب]] آثار خود به گونه‌ای به آن پرداخته است؛ لذا بررسی نگاه ایشان به انسان و جایگاه او در [[نظام]] عالم از اهمیت زیادی برخوردار است.<ref>[[رضا میرزایی|میرزایی، رضا]]، [[انسان‌شناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «انسان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۲۵.</ref>
البته انسان از حیثیت مورد اشاره، موضوع بحث و بررسی [[اندیشمندان]] حوزه‌های مختلف [[فکری]] از قبیل [[فلاسفه]] و [[حکما]]، عرفا، [[متکلمین]]، [[مفسرین]] و... بوده است. در این مجال انسان از دیدگاه شخصیتی جامع و بی‌نظیر مانند [[امام خمینی]] مورد بررسی قرار می‌گیرد. شخصیتی که در مباحث [[فلسفی]]، [[کلامی]]، [[تفسیری]]، [[سیاسی]]، [[فقهی]]، [[عرفانی]]، اصولی و [[جامعه‌شناسی]] دستی داشته، بلکه [[صاحب نظر]] بوده و تمام دیدگاه‌های خود را در این زمینه، در چارچوب [[تعالیم اسلامی]] ارائه می‌کرده است، شخصیتی که توانست به بسیاری از مباحث و دیدگاه‌های خود در مورد [[انسان]] [[جامه]] عمل بپوشاند. بدون [[شک]]، [[اندیشه]] هر متفکری در حوزه‌های مختلف [[اجتماعی]]، سیاسی، [[اقتصادی]] و... مبتنی بر برداشت‌ها و [[تفسیر]] وی از انسان و جایگاه او در [[نظام هستی]] است. [[امام خمینی]] یکی از بزرگ‌ترین [[اندیشمندان]] و متفکران [[جهان اسلام]] در دوره معاصر بود که [[تفکرات]] او از تأثیرگذارترین [[اندیشه‌ها]] بر جریان‌های [[فکری]] و اجتماعی [[مسلمانان]] و حتی غیرمسلمانان به شمار می‌رود. بحث از انسان یکی از مباحث مهم و کلیدی در آثار امام خمینی است؛ به گونه‌ای که در [[غالب]] آثار خود به گونه‌ای به آن پرداخته است؛ لذا بررسی نگاه ایشان به انسان و جایگاه او در [[نظام]] عالم از اهمیت زیادی برخوردار است.<ref>[[رضا میرزایی|میرزایی، رضا]]، [[انسان‌شناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «انسان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۲۵.</ref>


==[[ضرورت]] [[شناخت]] انسان==
==ضرورت شناخت انسان==
سؤال از [[خدا]]، انسان و [[نظام خلقت]]، همیشه به عنوان سه سؤال اساسی برای انسان مطرح بوده است. در این میان، توجه به انسان و شناخت او از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، تا آنجا که [[دعوت]] به شناخت انسان به عنوان مخلوقی پیچیده، از [[تعالیم]] اصلی بسیاری از [[ادیان]] و حتی مکاتب فلسفی، عرفانی بوده است. در [[تعالیم دینی]] ما شناخت انسان، پرفایده‌ترین [[شناخت‌ها]]<ref>آمدی، غررالحکم، ص۱۷۲؛ علی{{ع}}: {{متن حدیث|معرفة النفس أنفع المعارف}}.</ref> و از سوی دیگر عدم شناخت انسان، مساوی با [[جهل]] به همه چیز دانسته شده است<ref>آمدی، غررالحکم، ص۵۹۸؛ پیامبر{{صل}}: {{متن حدیث|لا تجهل نفسک فان الجاهل معرفة نفسه جاهل بکل شیء}}.</ref>.
سؤال از [[خدا]]، انسان و [[نظام خلقت]]، همیشه به عنوان سه سؤال اساسی برای انسان مطرح بوده است. در این میان، توجه به انسان و شناخت او از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، تا آنجا که [[دعوت]] به شناخت انسان به عنوان مخلوقی پیچیده، از [[تعالیم]] اصلی بسیاری از [[ادیان]] و حتی مکاتب فلسفی، عرفانی بوده است. در [[تعالیم دینی]] ما شناخت انسان، پرفایده‌ترین [[شناخت‌ها]]<ref>آمدی، غررالحکم، ص۱۷۲؛ علی{{ع}}: {{متن حدیث|معرفة النفس أنفع المعارف}}.</ref> و از سوی دیگر عدم شناخت انسان، مساوی با [[جهل]] به همه چیز دانسته شده است<ref>آمدی، غررالحکم، ص۵۹۸؛ پیامبر{{صل}}: {{متن حدیث|لا تجهل نفسک فان الجاهل معرفة نفسه جاهل بکل شیء}}.</ref>.


خط ۱۹: خط ۱۹:
[[شناخت]] دقیق انسان باعث تصحیح نگرش ما نسبت به [[معارف دینی]] از قبیل [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]] و حتی [[معارف]] بشری از قبیل [[علوم تجربی]] و [[انسانی]] می‌شود. به بیان دیگر همه [[براهین]] لازم برای [[اثبات]] توحید، نبوت، معاد و [[عقاید حقه]] [[شیعی]] به طور وضوح در نفس انسانی موجود است به گونه‌ای که با [[شناخت کامل]] از خود، به استدلال‌های لازم برای اثبات این [[عقاید]] دست خواهد یافت<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۰.</ref>.
[[شناخت]] دقیق انسان باعث تصحیح نگرش ما نسبت به [[معارف دینی]] از قبیل [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]] و حتی [[معارف]] بشری از قبیل [[علوم تجربی]] و [[انسانی]] می‌شود. به بیان دیگر همه [[براهین]] لازم برای [[اثبات]] توحید، نبوت، معاد و [[عقاید حقه]] [[شیعی]] به طور وضوح در نفس انسانی موجود است به گونه‌ای که با [[شناخت کامل]] از خود، به استدلال‌های لازم برای اثبات این [[عقاید]] دست خواهد یافت<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۰.</ref>.


بر همین اساس، [[شرایع]] [[توحیدی]] - به ویژه [[اسلام]] - بر [[لزوم]] شناخت انسان و [[تزکیه]] و [[تصفیه نفس]] [[آدمی]] تأکید فراوان دارند. روایاتی از قبیل {{متن حدیث|من عرف نفسه فقد عرف ربه}}<ref>علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۲، ص۳۲، ح۲۲.</ref> این نکته را متذکر می‌شوند که تا انسان خودش را نشناسد، هرگز نمی‌تواند به شناخت از خدای خود دست یابد. چنین تعبیراتی در مورد هیچ موجود دیگری به غیر از انسان به کار نرفته است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۲۲.</ref>.
بر همین اساس، [[شرایع توحیدی]] - به ویژه [[اسلام]] - بر [[لزوم شناخت انسان]] و [[تزکیه]] و [[تصفیه نفس]] [[آدمی]] تأکید فراوان دارند. روایاتی از قبیل {{متن حدیث|من عرف نفسه فقد عرف ربه}}<ref>علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج۲، ص۳۲، ح۲۲.</ref> این نکته را متذکر می‌شوند که تا انسان خودش را نشناسد، هرگز نمی‌تواند به شناخت از خدای خود دست یابد. چنین تعبیراتی در مورد هیچ موجود دیگری به غیر از انسان به کار نرفته است<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۲۲.</ref>.


دلیل این مطلب آن است که آنچه که در وجود آدمی به [[ودیعت]] نهاده شده، نشانه‌های [[علم]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] خداست و در میان [[مخلوقات]] هیچ پدیده‌ای به اندازه انسان دارای [[اسرار]] و حکمت نیست. {{متن قرآن|و فی الارض آیات للموقنین. و فی انفسکم افلا تبصرون}}<ref>ذاریات: ۲۰.</ref>؛ و در [[زمین]] و در وجود خود شما آیاتی برای [[اهل یقین]] است. به تعبیر عرفا [[انسان]] جلوه گاه [[نور]] [[حق تعالی]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۵۳.</ref>، [[مظهر اسم اعظم]] [[الهی]]<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۷.</ref>، [[مظهر]] جمیع [[اسماء الهی]]<ref>امام خمینی، سرالصلوة، ص۲۲-۲۳.</ref>، جامع کون کبیر<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۷۸.</ref>، نسخه [[ملک]] و [[ملکوت]]<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ص۷-۸.</ref> و... است؛ لذا اگر انسان خودش را بشناسد، [[ذات اقدس اله]] را بهتر و آسان‌تر می‌شناسد و به [[اسماء و صفات]] و [[افعال]] و آثار [[خداوند]] [[شناخت]] و [[معرفت]] پیدا می‌کند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۰۳.</ref>.
دلیل این مطلب آن است که آنچه که در وجود آدمی به [[ودیعت]] نهاده شده، نشانه‌های [[علم]] و [[قدرت]] و [[حکمت]] خداست و در میان [[مخلوقات]] هیچ پدیده‌ای به اندازه انسان دارای [[اسرار]] و حکمت نیست. {{متن قرآن|و فی الارض آیات للموقنین. و فی انفسکم افلا تبصرون}}<ref>ذاریات: ۲۰.</ref>؛ و در [[زمین]] و در وجود خود شما آیاتی برای [[اهل یقین]] است. به تعبیر عرفا [[انسان]]، [[جلوه گاه نور حق تعالی]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۵۳.</ref>، [[مظهر اسم اعظم]] [[الهی]]<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۴۷.</ref>، [[مظهر جمیع اسماء الهی]]<ref>امام خمینی، سرالصلوة، ص۲۲-۲۳.</ref>، [[جامع کون کبیر]]<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۷۸.</ref>، نسخه [[ملک]] و [[ملکوت]]<ref>امام خمینی، شرح دعای سحر، ص۷-۸.</ref> و... است؛ لذا اگر انسان خودش را بشناسد، [[ذات اقدس اله]] را بهتر و آسان‌تر می‌شناسد و به [[اسماء و صفات]] و [[افعال الهی|افعال]] و [[آثار خداوند]] [[شناخت]] و [[معرفت]] پیدا می‌کند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۰۳.</ref>.


شناخت انسان از خود، اگر به صورت حضوری باشد، زمینه آگاهانه شدن معرفت حضوری نسبت به [[خدا]] را فراهم خواهد کرد و اگر به صورت حصولی باشد، طریقی برای شناخت حصولی نسبت به [[خداوند متعال]] خواهد بود<ref>مصباح یزدی، شرح جلد هشتم اسفار، جزء اول، ص۲۳-۲۴.</ref>. شناخت حضوری از طریق [[عبادت]] و [[تزکیه نفس]] و [[سلوک]] [[عرفانی]] حاصل می‌شود و معرفت حصولی نیز با [[تأمل]] و [[تدبر]] در [[اسرار]] و حکمت‌هایی که در وجود انسان به [[ودیعت]] نهاده شده است، محقق خواهد شد. مادامی که [[بنده]] مشغول انجام [[طاعت]] حق تعالی و شناختن عیب‌های خود و ترک چیز‌هایی که در [[دین خدا]] مورد [[نهی]] قرار گرفته‌اند باشد، از آفات برکنار و [[غرق]] در دریای [[رحمت الهی]] خواهد بود که نتیجه آن رسیدن به گوهرهای [[حکمت]] و بیان است؛ اما اگر عالم به [[عیوب]] خود نباشد و [[گناهان]] خود را به [[فراموشی]] سپرده، [[غرور]] و [[خودپرستی]] وجود او را فرا گرفته باشد، هرگز به [[رستگاری]] و [[فلاح]] دست نخواهد یافت<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۰۰.</ref>.
شناخت انسان از خود، اگر به صورت حضوری باشد، زمینه آگاهانه شدن معرفت حضوری نسبت به [[خدا]] را فراهم خواهد کرد و اگر به صورت حصولی باشد، طریقی برای شناخت حصولی نسبت به [[خداوند متعال]] خواهد بود<ref>مصباح یزدی، شرح جلد هشتم اسفار، جزء اول، ص۲۳-۲۴.</ref>. شناخت حضوری از طریق [[عبادت]] و [[تزکیه نفس]] و [[سلوک]] [[عرفانی]] حاصل می‌شود و معرفت حصولی نیز با [[تأمل]] و [[تدبر]] در [[اسرار]] و حکمت‌هایی که در وجود انسان به [[ودیعت]] نهاده شده است، محقق خواهد شد. مادامی که [[بنده]] مشغول انجام [[طاعت]] حق تعالی و شناختن عیب‌های خود و ترک چیز‌هایی که در [[دین خدا]] مورد [[نهی]] قرار گرفته‌اند باشد، از آفات برکنار و [[غرق]] در دریای [[رحمت الهی]] خواهد بود که نتیجه آن رسیدن به گوهرهای [[حکمت]] و بیان است؛ اما اگر عالم به [[عیوب]] خود نباشد و [[گناهان]] خود را به [[فراموشی]] سپرده، [[غرور]] و [[خودپرستی]] وجود او را فرا گرفته باشد، هرگز به [[رستگاری]] و [[فلاح]] دست نخواهد یافت<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۰۰.</ref>.
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش