اخلاق: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۱۴۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ مارس ۲۰۲۲
خط ۵: خط ۵:
'''اخلاق''' به‌معنای روش و [[رفتار]] عبارت از صفات درونی [[انسان]] است که به صورت [[عادت]] درآمده است. [[جایگاه]] اخلاق در [[اسلام]] بدان حد است که [[هدف بعثت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} دانسته شده است. پایه‌های اخلاق عبارت‌اند از: [[توحید]]، [[معاد]]، وجود [[روح]] و بقای آن بعد از [[مرگ]] و [[بهترین]] ضامن اجرایی آن، [[ایمان]] است. همچنین [[قلمرو اخلاق]] بسیار وسیع است و رابطه با [[خدا]]، رابطه با خود، رابطه با [[مردم]] و رابطه با [[جهان]] ([[طبیعت]]) را شامل می‌شود.
'''اخلاق''' به‌معنای روش و [[رفتار]] عبارت از صفات درونی [[انسان]] است که به صورت [[عادت]] درآمده است. [[جایگاه]] اخلاق در [[اسلام]] بدان حد است که [[هدف بعثت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} دانسته شده است. پایه‌های اخلاق عبارت‌اند از: [[توحید]]، [[معاد]]، وجود [[روح]] و بقای آن بعد از [[مرگ]] و [[بهترین]] ضامن اجرایی آن، [[ایمان]] است. همچنین [[قلمرو اخلاق]] بسیار وسیع است و رابطه با [[خدا]]، رابطه با خود، رابطه با [[مردم]] و رابطه با [[جهان]] ([[طبیعت]]) را شامل می‌شود.


==مقدمه==
==تعریف اخلاق==
[[اخلاق]] جمع [[خُلق]] و به معنای نیرو و [[سرشت]] [[باطنی]] [[انسان]] است که تنها با دیده [[بصیرت]] قابل [[درک]] است. در مقابل خَلق به شکل و صورت محسوس و قابل درک با چشم ظاهر گفته می‌شود<ref>اصفهانی، راغب، معجم مفردات الفاظ القرآن، ص۱۵۹.</ref>. همچنین خُلق را صفت [[نفسانی]] [[راسخ]] نیز می‌گویند که انسان، [[افعال]] متناسب با آن صفت را بی‌درنگ، انجام می‌دهد؛ مثلاً فردی که دارای «خُلق [[شجاعت]]» است، در [[رویارویی]] با [[دشمن]]، تردید به خود راه نمی‌دهد. این حالت [[استوار]] درونی، ممکن است به طور طبیعی، و [[فطری]] در فرد وجود داشته باشد؛ مانند کسی که به سرعت عصبانی و یا به اندک بهانه‌ای شاد می‌شود. منشأهای دیگر خُلق، [[وراثت]]، تمرین و تکرار است؛ مانند [[رفتار]] کسی که نخست [[اعمال]] [[شجاعانه]] را با تردید انجام می‌دهد، تا به تدریج و بر اثر تمرین، در نفس او صفت راسخ شجاعت به وجود می‌آید؛ به طوری که از این پس بدون تردید شجاعت می‌ورزد<ref>ر.ک: ابن مسکویه، تهذیب الاخلاق و طهارة الاعراق، ص۵۱؛ نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج۱، ص۲۲.</ref>. صفت راسخ درونی، ممکن است «[[فضیلت]]» و منشأ رفتار خوب باشد و یا «[[رذیلت]]» و منشأ [[کردار زشت]].
 
با مراجعه به منابع اصیل [[اسلامی]] در [[علم اخلاق]] و با دقت در موارد کاربرد آن در [[قرآن]] و [[احادیث]]، علم اخلاق را می‌توان چنین تعریف کرد: «[[علمی]] است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آنها را معرفی می‌کند و شیوه تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام دادن [[اعمال پسندیده]] و دوری از صفات نفسانی بد و [[اعمال ناپسند]] را نشان می‌دهد»<ref> ر.ک: ابن مسکویه، تهذیب الاخلاق و طهارة الاعراق، ص۲۷؛ طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری، ص۴۸؛ نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج۱، ص۲۷ - ۲۶؛ صدرالدین شیرازی، الاسفار الاربعه، ج۴، ص۱۱۶-۱۱۷.</ref>.
 
[[هدف]] علم اخلاق این است که انسان را به کمال و [[سعادت حقیقی]] خود - که همانا هدف اصلی [[خلقت جهان]] و [[انسان]] است - برساند. [[تفسیر]] [[واقعی]] و تحقق این کمال و [[سعادت]] به آن است که انسان به قدر [[استعداد]] خود، چه در صفات [[نفسانی]] و چه در حوزه [[رفتاری]]، جلوه‌گاه [[اسما]] و [[صفات الهی]] شود، تا در حالی که [[جهان]] طبیعی، بی‌اراده به [[تسبیح]] [[جمال]] و جلال خداوندی مشغولند، انسان، با [[اختیار]] و [[آزادی]]، مقرب‌ترین، گویاترین و [[کامل‌ترین]] [[آیه]] [[الهی]] باشد.
 
برخی بر این عقیده‌اند که چون انسان دارای ساخت‌های سه‌گانه وجودی یعنی [[اندیشه]]، [[عاطفه]] و [[رفتار]] است، در حوزه [[علوم اسلامی]] نیز سه [[علم]] اصلی شکل گرفته است که عهده‌دار [[هدایت]] [[بشر]] در هر یک از این ساحت‌ها است. بر اساس ظاهر این [[کلام]]، حوزه اندیشه و رفتار [[آدمی]] از [[قلمرو علم]] [[اخلاق]] خارج است؛ اولی داخل در قلمرو علم کلام و دومی در حوزه [[علم فقه]] وارد است. این مرزبندی، معیاری واقعی برای تمایز بین مسائل این [[علوم]] نیست، بلکه تقسیمی مسامحه‌آمیز است؛ زیرا جوهره [[اخلاقی]] بودن یک عمل در اتصاف آن به خوبی و [[بدی]] است و نشانه این خوبی و بدی در [[ادبیات]] [[دینی]] ما، ترتب [[ثواب و عقاب]] [[اخروی]] بر آن است؛ چه آثار مفید یا زیان‌بار [[دنیوی]] داشته باشد یا نه. البته باید توجه داشت که [[کیفر]] ترک [[احکام اخلاقی]] غیر الزامی، فقط [[محرومیت]] از رسیدن به برخی [[مقامات معنوی]] و یا از دست دادن [[مقام معنوی]]، است.
 
بر اساس این تلقی از مسئله اخلاقی، [[قلمرو اخلاق]] تنها منحصر به صفات و [[ملکات نفسانی]] نیست، بلکه ساحت‌های اندیشه و رفتار آدمی را نیز در می‌نوردد و درباره آنها از منظری اخلاقی [[داوری]] می‌کند. بنابراین مرزهای علوم - از جمله علوم سه‌گانه مذکور - را نوع نگاه و [[اختلاف]] در حیثیت مطلوب در هر یک از آنها، تعیین می‌کند، نه فقط ذات مسائل و موضوعات.
در نتیجه اخلاق در این نوشتار، قلمروی به وسعت همه ساحت‌های سه‌گانه آدمی دارد و منحصر به ملکات نفسانی او نیست.<ref>[[احمد دیلمی|دیلمی، احمد]]، [[مبانی و نظام اخلاق (مقاله)| مقاله «مبانی و نظام اخلاق»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۱۰۰.</ref>
==اهمیت و جایگاه اخلاق==
از خصوصیات اساسی [[انسان]] که باعث تمایز وی از دیگر موجودات زنده و موجب [[شرافت]] او بر حیوانات می‌شود، [[درک]] او نسبت به مفاهیم [[اخلاقی]] و پایبندی به اصول اخلاق است<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref>. اخلاق شاخه‌ای از [[علوم]] انسانی است که موضوع آن [[ارزش]] اعمال [[آدمی]] است. اهمیت اخلاق در [[دین اسلام]] به حدی است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} علت [[بعثت]] خود را در زمینه‌های بروز و تحقّق کامل [[مکارم اخلاق]] در [[جامعه]] ذکر می‌کند و [[قرآن کریم]] نیز با عباراتی مانند: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى }}<ref>سوره اعلی، ۱۴</ref>، {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا}}<ref>سوره شمس، آیه ۹ ـ ۱۰</ref> بر اهمیت موضوع اخلاق تأکید ورزیده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 93- 95.</ref>.
از خصوصیات اساسی [[انسان]] که باعث تمایز وی از دیگر موجودات زنده و موجب [[شرافت]] او بر حیوانات می‌شود، [[درک]] او نسبت به مفاهیم [[اخلاقی]] و پایبندی به اصول اخلاق است<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref>. اخلاق شاخه‌ای از [[علوم]] انسانی است که موضوع آن [[ارزش]] اعمال [[آدمی]] است. اهمیت اخلاق در [[دین اسلام]] به حدی است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} علت [[بعثت]] خود را در زمینه‌های بروز و تحقّق کامل [[مکارم اخلاق]] در [[جامعه]] ذکر می‌کند و [[قرآن کریم]] نیز با عباراتی مانند: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى }}<ref>سوره اعلی، ۱۴</ref>، {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا}}<ref>سوره شمس، آیه ۹ ـ ۱۰</ref> بر اهمیت موضوع اخلاق تأکید ورزیده است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 93- 95.</ref>.


۲۱۸٬۰۹۰

ویرایش