جز
جایگزینی متن - 'آیه شریف' به 'آیه شریف'
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
===[[دادخواهی]] از ابوبکر برای بازپسگیری حقوق از دست رفته=== | ===[[دادخواهی]] از ابوبکر برای بازپسگیری حقوق از دست رفته=== | ||
از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] شده که على{{ع}} به فاطمه زهرا{{س}} فرمود: «خودت رهسپار شو و [[میراث]] پدر بزرگوارت رسول خدا{{صل}} را درخواست نما». فاطمه{{س}} نزد ابوبکر آمد و فرمود: «چرا مرا از میراث پدرم [[محروم]] کردی و وکیلم را از [[خاک]] بیرون راندی، در صورتی که [[پیامبر]]{{صل}} به [[فرمان خداوند]] بزرگ آن را به من بخشیده بود؟» ابوبکر در پاسخ گفت: «هرچه شما بگویی، انشاءالله که صحیح است. اما باید بر ادعای خود [[شاهد]] بیاوری». [[ام ایمن]] برای دادن [[گواهی]] نزد ابوبکر آمد و بدو گفت: «ای ابوبکر! تا درباره سخن [[رسول خدا]]{{صل}} با تو به [[احتجاج]] نپردازم، [[گواهی]] نخواهم داد. تو را به [[خدا]]! آیا به یاد نداری رسول خدا{{صل}} فرمود: «[[ام ایمن]] از [[اهل بهشت]] است». [[ابوبکر]] گفت: «درست است». ام ایمن گفت: «من گواهی میدهم که خدای والا به [[رسول]] خود سفارش فرمود: {{متن قرآن|فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}<ref>«بنابراین، حقّ خویشاوند را بپرداز» سوره روم، آیه ۳۸.</ref> [[پیامبر]] پس از [[نزول]] این [[آیه | از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] شده که على{{ع}} به فاطمه زهرا{{س}} فرمود: «خودت رهسپار شو و [[میراث]] پدر بزرگوارت رسول خدا{{صل}} را درخواست نما». فاطمه{{س}} نزد ابوبکر آمد و فرمود: «چرا مرا از میراث پدرم [[محروم]] کردی و وکیلم را از [[خاک]] بیرون راندی، در صورتی که [[پیامبر]]{{صل}} به [[فرمان خداوند]] بزرگ آن را به من بخشیده بود؟» ابوبکر در پاسخ گفت: «هرچه شما بگویی، انشاءالله که صحیح است. اما باید بر ادعای خود [[شاهد]] بیاوری». [[ام ایمن]] برای دادن [[گواهی]] نزد ابوبکر آمد و بدو گفت: «ای ابوبکر! تا درباره سخن [[رسول خدا]]{{صل}} با تو به [[احتجاج]] نپردازم، [[گواهی]] نخواهم داد. تو را به [[خدا]]! آیا به یاد نداری رسول خدا{{صل}} فرمود: «[[ام ایمن]] از [[اهل بهشت]] است». [[ابوبکر]] گفت: «درست است». ام ایمن گفت: «من گواهی میدهم که خدای والا به [[رسول]] خود سفارش فرمود: {{متن قرآن|فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}<ref>«بنابراین، حقّ خویشاوند را بپرداز» سوره روم، آیه ۳۸.</ref> [[پیامبر]] پس از [[نزول]] این [[آیه شریف]]، [[فدک]] را به عنوان [[حق]] زهرا{{س}} به او بخشید». على{{ع}} نیز همینگونه [[شهادت]] داد. ابوبکر سند فدک را نوشت و به [[فاطمه]] سپرد. [[عمر]] از راه رسید و پرسید: «این نوشته چیست؟» ابوبکر گفت: «فاطمه مدعی فدک شده و [[امایمن]] و علی بر آن گواهی دادند و من سند فدک را برایش نوشتم». عمر نوشته را از فاطمه گرفت و آب دهان بر آن ریخت و پاره کرد و فاطمه{{س}} گریان از آنجا بیرون رفت. | ||
پس از این ماجرا، [[امام علی]]{{ع}} در [[مسجد]] نزد ابوبکر آمد و به او فرمود: «ابوبکر! چرا فاطمه را از [[ارث]] پدرش رسول خدا{{صل}} [[محروم]] کردی؟ فدک در هنگام زندگانی پدر بزرگوارش به [[مالکیت]] [[زهرا]] در آمده بود». ابوبکر در پاسخ گفت: «این [[غنیمت]] مربوط به [[مسلمانان]] است. اگر فاطمه [[گواه]] بیاورد که رسول خدا{{صل}} فدک را به او اختصاص داده، از آن اوست وگرنه هیچگونه حقی در آن ندارد». [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود: «ابوبکر! میان ما برخلاف آنچه [[خداوند]] درباره مسلمانان [[قضاوت]] کرده، [[داوری]] میکنی؟» گفت: «خیر» ایشان از او پرسید: «اگر مسلمانان مالک چیزی باشند و من مدعى آن [[مال]] شوم، تو از چه کسی [[شاهد]] میخواهی؟» ابوبکر گفت: «از شما که مدعی هستی، شاهد خواهم خواست». ایشان فرمود: «بنابراین، چرا از فاطمه که فدک در [[اختیار]] وی بود و هنگام [[زندگانی رسول خدا]]{{صل}} و پس از [[رحلت]] وی آن را در ملكیت داشت، شاهد خواستی و از مسلمانان که مدعی آن بودند، شاهد نخواستی؛ همانگونه که از من در ادعایم بر [[مال]] [[مسلمانان]]، درخواست [[شاهد]] مینمایی؟» [[عمر]] گفت: «علی! دست از سر ما بردار. ما در برابر [[دلایل]] شما توان [[مقاومت]] نداریم، اگر شاهدانی آوردی که [[فدک]] از آن [[زهرا]]ست، از آن اوست وگرنه [[غنیمت]] مسلمانان است و تو و [[فاطمه]] هیچگونه حقی در آن ندارید». [[امام علی]]{{ع}} فرمود: «[[ابوبکر]]! [[قرآن]] خواندهای؟» گفت: «آری» پرسید: «[[آیه | پس از این ماجرا، [[امام علی]]{{ع}} در [[مسجد]] نزد ابوبکر آمد و به او فرمود: «ابوبکر! چرا فاطمه را از [[ارث]] پدرش رسول خدا{{صل}} [[محروم]] کردی؟ فدک در هنگام زندگانی پدر بزرگوارش به [[مالکیت]] [[زهرا]] در آمده بود». ابوبکر در پاسخ گفت: «این [[غنیمت]] مربوط به [[مسلمانان]] است. اگر فاطمه [[گواه]] بیاورد که رسول خدا{{صل}} فدک را به او اختصاص داده، از آن اوست وگرنه هیچگونه حقی در آن ندارد». [[امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود: «ابوبکر! میان ما برخلاف آنچه [[خداوند]] درباره مسلمانان [[قضاوت]] کرده، [[داوری]] میکنی؟» گفت: «خیر» ایشان از او پرسید: «اگر مسلمانان مالک چیزی باشند و من مدعى آن [[مال]] شوم، تو از چه کسی [[شاهد]] میخواهی؟» ابوبکر گفت: «از شما که مدعی هستی، شاهد خواهم خواست». ایشان فرمود: «بنابراین، چرا از فاطمه که فدک در [[اختیار]] وی بود و هنگام [[زندگانی رسول خدا]]{{صل}} و پس از [[رحلت]] وی آن را در ملكیت داشت، شاهد خواستی و از مسلمانان که مدعی آن بودند، شاهد نخواستی؛ همانگونه که از من در ادعایم بر [[مال]] [[مسلمانان]]، درخواست [[شاهد]] مینمایی؟» [[عمر]] گفت: «علی! دست از سر ما بردار. ما در برابر [[دلایل]] شما توان [[مقاومت]] نداریم، اگر شاهدانی آوردی که [[فدک]] از آن [[زهرا]]ست، از آن اوست وگرنه [[غنیمت]] مسلمانان است و تو و [[فاطمه]] هیچگونه حقی در آن ندارید». [[امام علی]]{{ع}} فرمود: «[[ابوبکر]]! [[قرآن]] خواندهای؟» گفت: «آری» پرسید: «[[آیه شریف]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> درباره ما نازل شده یا دیگران؟» گفت: «درباره شما» ایشان فرمود: «اگر عدهای [[گواهی]] دهند که فاطمه دخت [[پیامبر گرامی]]{{صل}} کاری خلاف [[اخلاق]] انجام داده، درباره او چگونه [[داوری]] میکنی؟» گفت: «مانند دیگر [[زنان]] بر او حد جاری خواهم ساخت» على{{ع}} فرمود: «اگر چنین کنی، در پیشگاه [[خداوند]]، در زمره [[کافران]] خواهی بود» ابوبکر گفت: «چرا؟» [[امام]] على{{ع}} فرمود: «زیرا تو در این صورت، گواهی [[خدا]] را بر [[پیراستگی]] و [[طهارت]] فاطمه مردود شمردهای و گواهی [[مردم]] را بر او پذیرا شدهای؛ چنانکه درباره فدک نیز [[حکم خدا]] و [[رسول]] را زیر پا نهادی و گفتی فدک از [[اموال مسلمانان]] است، با اینکه پیامبر گرامی{{صل}} فرموده بود که مدعی باید شاهد اقامه کند و منکر تنها باید [[سوگند]] یاد نماید» مردم از شنیدن این سخن [[خشم]] خویش را به ابوبکر ابراز نمودند و بعضی یکدیگر را نکوهیدند و گفتند: «به خدا [[آل علی]] راست میگوید»<ref>احمد بن علی بن ابیطالب طبرسی، احتجاج، ج۱، ص۲۳۴؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۴۷۸؛ هبة الله بن محمد ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۷۴.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا (کتاب)|درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا]]، ص ۱۲۲.</ref> | ||
===ایراد [[خطبه]] در [[مسجد النبی]]{{صل}}=== | ===ایراد [[خطبه]] در [[مسجد النبی]]{{صل}}=== |