←مقدمه
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">تمیم بن یزید انصاری در تاریخ اسلامی</div> == مقدمه == نام پدرش را «زید»...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←مقدمه) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
نام پدرش را «زید» نیز گفتهاند، ولی اشارهای به دیگر مشخصات او نشده است<ref>ابونعیم، ج۱، ص۴۵۸؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۳۴؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۹۲.</ref>. از این رو، برخی وی را با [[صراحت]] ناشناخته دانستهاند<ref>ابونعیم، ج۱، ص۴۵۸؛ ابن جوزی، ص۱۶۹ و ۱۷۰؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۳۴.</ref>. به علاوه آنکه برخی او را با «[[تمیم بن زید انصاری مازنی]]» ([[صحابی]] دیگری با مدخلی مستقل) یکی [[تصور]] کردهاند<ref>ر.ک: مغلطای، ج۱، ص۱۱۷.</ref> که اگرچه ممکن است در نام پدرشان «زید» و «یزید» تصحیف صورت گرفته باشد، اما مصداق این دو نام، یکی نیست. مستند صحابی بودن وی، تنها روایتی است که [[ابنشبه]] به تفصیل و [[ابن منده]] به اختصار از وی نقل کردهاند که گفت: ما وارد [[مسجد قبا]] شدیم. هوا روشن شده بود و [[رسول خدا]]{{صل}} دستور داده بود [[معاذ]] با [[اهل]] [[مسجد]] [[نماز]] بخواند<ref>ابونعیم، ج۱، ص۴۵۸؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۳۵؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۹۲.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۹۲.</ref> پس از اشاره به خبر یاد شده، میگوید: در این خبر، افتادگی وجود دارد و [[ابن شبه نمیری]] این خبر را به طور کامل آورده است. در خبر ابن شبه چنین آمده است: [[تمیم بن زید]] به مسجد قبا آمد. رسول خدا{{صل}} به معاذ فرموده بود با [[مردم]] نماز بخواند. هنگام [[نماز صبح]] فرا رسیده و هوا روشن شده بود، ولی آنان هنوز نماز نخوانده بودند. تمیم گفت: چرا نماز نمیخوانید؟ چرا [[فرشتگان]] [[شب]] و [[روز]] را که میخواهند با شما نماز بخوانند، [[منتظر]] گذاشتهاید؟ گفتند: منتظر [[امام جماعت]] (معاذ) هستیم. گفت: چرا یکی از خودتان نماز نمیخواند؟ گفتند: تو سزاوارتری که با ما نماز بخوانی. گفت: آیا به این [[راضی]] هستید؟ گفتند: آری، آنگاه با آنان نماز خواند. سپس معاذ آمد و به تمیم [[اعتراض]] کرد و گفت: چرا در جامهای که رسول خدا به من داده بود، رفتهای؟ من تا تو را نزد ایشان نبرم، رهایت نمیکنم. سپس [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} رفتند و ماجرا را گفتند. آن [[حضرت]] فرمود: هرگاه [[امام جماعت]] نیامد، مانند تمیم عمل کنید. سپس معاذ گفت: هیچ کار خیری نبود که من و تمیم به سوی آن برویم، مگر آنکه او از من پیشی گرفت. من و او سوی [[شهادت]] رفتیم، ولی او [[شهید]] شد و من زنده ماندهام <ref>ابن شبه، ج۱، ص۴۵؛ و به اختصار ر.ک: ابن حجر، ج۱، ص۴۹۲.</ref>. البته روشن نیست منظور معادذ از شهادت تمیم در کجا و در چه زمانی بوده است، ولی چون درگذشت معاذ را در [[طاعون]] عمواس، به سال هجده گفتهاند<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۴۳.</ref>، به احتمال، [[تمیم]] در یکی از [[غزوات]] [[رسول خدا]]{{صل}} به شهادت رسیده یا پیش از طاعون عمواس درگذشته است.<ref>مآخذ: ابن اثیر / اسد الغابه + ابن حجر / الاصابه + ابن سعد / الطبقات الکبری + ابونعیم / معرفة الصحابه +ابن شبه نمیری، عمر (م ۲۶۳)، تاریخ المدینة المنوره، تحقیق فهیم محمد شلتوت، قم، دارالفکر، ۱۴۱۰؛ مغلطای، علاء الدین بن قلیج (م۷۶۲)، الانابة إلی معرفة المختلف فیهم من الصحابه، تحقیق عزت المرسی و دیگران، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۲۰.</ref> | نام پدرش را «زید» نیز گفتهاند، ولی اشارهای به دیگر مشخصات او نشده است<ref>ابونعیم، ج۱، ص۴۵۸؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۳۴؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۹۲.</ref>. از این رو، برخی وی را با [[صراحت]] ناشناخته دانستهاند<ref>ابونعیم، ج۱، ص۴۵۸؛ ابن جوزی، ص۱۶۹ و ۱۷۰؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۳۴.</ref>. به علاوه آنکه برخی او را با «[[تمیم بن زید انصاری مازنی]]» ([[صحابی]] دیگری با مدخلی مستقل) یکی [[تصور]] کردهاند<ref>ر.ک: مغلطای، ج۱، ص۱۱۷.</ref> که اگرچه ممکن است در نام پدرشان «زید» و «یزید» تصحیف صورت گرفته باشد، اما مصداق این دو نام، یکی نیست. مستند صحابی بودن وی، تنها روایتی است که [[ابنشبه]] به تفصیل و [[ابن منده]] به اختصار از وی نقل کردهاند که گفت: ما وارد [[مسجد قبا]] شدیم. هوا روشن شده بود و [[رسول خدا]]{{صل}} دستور داده بود [[معاذ]] با [[اهل]] [[مسجد]] [[نماز]] بخواند<ref>ابونعیم، ج۱، ص۴۵۸؛ ابن اثیر، ج۱، ص۴۳۵؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۹۲.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۹۲.</ref> پس از اشاره به خبر یاد شده، میگوید: در این خبر، افتادگی وجود دارد و [[ابن شبه نمیری]] این خبر را به طور کامل آورده است. در خبر ابن شبه چنین آمده است: [[تمیم بن زید]] به مسجد قبا آمد. رسول خدا{{صل}} به معاذ فرموده بود با [[مردم]] نماز بخواند. هنگام [[نماز صبح]] فرا رسیده و هوا روشن شده بود، ولی آنان هنوز نماز نخوانده بودند. تمیم گفت: چرا نماز نمیخوانید؟ چرا [[فرشتگان]] [[شب]] و [[روز]] را که میخواهند با شما نماز بخوانند، [[منتظر]] گذاشتهاید؟ گفتند: منتظر [[امام جماعت]] (معاذ) هستیم. گفت: چرا یکی از خودتان نماز نمیخواند؟ گفتند: تو سزاوارتری که با ما نماز بخوانی. گفت: آیا به این [[راضی]] هستید؟ گفتند: آری، آنگاه با آنان نماز خواند. سپس معاذ آمد و به تمیم [[اعتراض]] کرد و گفت: چرا در جامهای که رسول خدا به من داده بود، رفتهای؟ من تا تو را نزد ایشان نبرم، رهایت نمیکنم. سپس [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} رفتند و ماجرا را گفتند. آن [[حضرت]] فرمود: هرگاه [[امام جماعت]] نیامد، مانند تمیم عمل کنید. سپس معاذ گفت: هیچ کار خیری نبود که من و تمیم به سوی آن برویم، مگر آنکه او از من پیشی گرفت. من و او سوی [[شهادت]] رفتیم، ولی او [[شهید]] شد و من زنده ماندهام <ref>ابن شبه، ج۱، ص۴۵؛ و به اختصار ر.ک: ابن حجر، ج۱، ص۴۹۲.</ref>. البته روشن نیست منظور معادذ از شهادت تمیم در کجا و در چه زمانی بوده است، ولی چون درگذشت معاذ را در [[طاعون]] عمواس، به سال هجده گفتهاند<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۴۳.</ref>، به احتمال، [[تمیم]] در یکی از [[غزوات]] [[رسول خدا]]{{صل}} به شهادت رسیده یا پیش از طاعون عمواس درگذشته است.<ref>مآخذ: ابن اثیر / اسد الغابه + ابن حجر / الاصابه + ابن سعد / الطبقات الکبری + ابونعیم / معرفة الصحابه +ابن شبه نمیری، عمر (م ۲۶۳)، تاریخ المدینة المنوره، تحقیق فهیم محمد شلتوت، قم، دارالفکر، ۱۴۱۰؛ مغلطای، علاء الدین بن قلیج (م۷۶۲)، الانابة إلی معرفة المختلف فیهم من الصحابه، تحقیق عزت المرسی و دیگران، ریاض، مکتبة الرشد، ۱۴۲۰.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «تمیم بن یزید انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص: ۲۸۶- ۲۸۷ .</ref> | ||
.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «تمیم بن یزید انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص: ۲۸۶- ۲۸۷ .</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |