بحث:سفیانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'حضرت جبرئیل' به 'حضرت جبرئیل'
جز (جایگزینی متن - 'باقی' به 'باقی')
جز (جایگزینی متن - 'حضرت جبرئیل' به 'حضرت جبرئیل')
خط ۱۱: خط ۱۱:
*[[خراسانی]] در روایاتی مورد تأیید قرار گرفته است و [[باطل]] بودن [[لشکر سفیانی]] هم‌ [[آشکار]] و مشخص است. این دو [[لشکر]] در [[کوفه]] به [[جان]] بنی‌العباس می‌‌افتند، اما در ابتدا با‌ یکدیگر درگیری نخواهد داشت. در [[روایت]] دیگری [[نقل]] شده که او فقط دنبال کشتن‌ [[خاندان رسول خدا]]{{صل}} است. از این دو دسته [[روایت]] می‌‌توان فهمید که سفیانی در ابتدا‌ [[نیت]] شوم خود را علنی نمی‌کند، بلکه پس از مدتی که [[قتل]] و [[غارت]] و [[کشتار]] نمود،‌ [[هویت]] اصلی خود را [[آشکار]] می‌‌کند و در نهایت به [[جنگ]] با [[حضرت]] می‌‌پردازد. حتی در‌ روایتی [[نقل]] شده که برخی به قصد خراب کردن و نبش [[قبر مطهر]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} روانه‌ می‌‌شوند اما سفیانی آنان را از ارتکاب چنین عملی [[نهی]] می‌‌کند<ref>بحار الانوار: ج ۵۲، ص ۲۱۹.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: پیش از [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}}، [[شیصبانی]] [[خروج]] می‌‌کند و‌ [[شیعیان]] را به [[قتل]] می‌‌رساند. در پی او سفیانی [[قیام]] می‌‌کند و سپس [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] خواهند کرد<ref>بحار الانوار: ج ۵۲، ص ۲۵۰.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود:.. سفیانی شخصی است که هرگز [[خداوند]] را [[عبادت]] ننموده است‌ و [[مکه]] و [[مدینه]] را هیچ وقت ندیده است. او [[خون‌خواهی]] کشتگان خویش را می‌‌کشد و‌ می‌‌گوید: خدایا من حاضرم به قیمت گرفتاری [[آتش جهنم]]، [[انتقام]] خود را بگیرم! در روایتی دیگر فرمود: سفیانی پسر [[هند]] جگرخوار از واذی یابس (سرزمین خشک و‌ بی‌آب و علف) در [[سوریه]] [[قیام]] می‌‌کند و بر [[منبر]] [[دمشق]] می‌‌نشیند. سپس [[حضرت]] فرمود: هرگاه چنین حوادثی رخ داد، [[منتظر]] [[قیام جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} باشید<ref>غیبت نعمانی: ص ۳۰۶.</ref>.  
*[[خراسانی]] در روایاتی مورد تأیید قرار گرفته است و [[باطل]] بودن [[لشکر سفیانی]] هم‌ [[آشکار]] و مشخص است. این دو [[لشکر]] در [[کوفه]] به [[جان]] بنی‌العباس می‌‌افتند، اما در ابتدا با‌ یکدیگر درگیری نخواهد داشت. در [[روایت]] دیگری [[نقل]] شده که او فقط دنبال کشتن‌ [[خاندان رسول خدا]]{{صل}} است. از این دو دسته [[روایت]] می‌‌توان فهمید که سفیانی در ابتدا‌ [[نیت]] شوم خود را علنی نمی‌کند، بلکه پس از مدتی که [[قتل]] و [[غارت]] و [[کشتار]] نمود،‌ [[هویت]] اصلی خود را [[آشکار]] می‌‌کند و در نهایت به [[جنگ]] با [[حضرت]] می‌‌پردازد. حتی در‌ روایتی [[نقل]] شده که برخی به قصد خراب کردن و نبش [[قبر مطهر]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} روانه‌ می‌‌شوند اما سفیانی آنان را از ارتکاب چنین عملی [[نهی]] می‌‌کند<ref>بحار الانوار: ج ۵۲، ص ۲۱۹.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: پیش از [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}}، [[شیصبانی]] [[خروج]] می‌‌کند و‌ [[شیعیان]] را به [[قتل]] می‌‌رساند. در پی او سفیانی [[قیام]] می‌‌کند و سپس [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] خواهند کرد<ref>بحار الانوار: ج ۵۲، ص ۲۵۰.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود:.. سفیانی شخصی است که هرگز [[خداوند]] را [[عبادت]] ننموده است‌ و [[مکه]] و [[مدینه]] را هیچ وقت ندیده است. او [[خون‌خواهی]] کشتگان خویش را می‌‌کشد و‌ می‌‌گوید: خدایا من حاضرم به قیمت گرفتاری [[آتش جهنم]]، [[انتقام]] خود را بگیرم! در روایتی دیگر فرمود: سفیانی پسر [[هند]] جگرخوار از واذی یابس (سرزمین خشک و‌ بی‌آب و علف) در [[سوریه]] [[قیام]] می‌‌کند و بر [[منبر]] [[دمشق]] می‌‌نشیند. سپس [[حضرت]] فرمود: هرگاه چنین حوادثی رخ داد، [[منتظر]] [[قیام جهانی حضرت مهدی]]{{ع}} باشید<ref>غیبت نعمانی: ص ۳۰۶.</ref>.  
*مرحوم [[سید بن طاووس]] در کتاب [[ملاحم]] خود [[روایت]] می‌‌کند: سفیانی از میان‌ سرزمین [[سوریه]] [[قیام]] می‌‌کند، و در آن هنگام نشانه‌ای را از [[آسمان]] خواهید دید. او‌ کشتارهایی بی‌رحمانه و بزرگ را مرتکب می‌‌شود. او چهار [[ماه]] را در [[مصر]] به [[جنگ]] و‌ [[کشتار]] سپری می‌‌کند و گروه بسیاری را [[اسیر]] می‌‌کند. بلایی بر سر اهالی [[مصر]] خواهد آمد‌ که [[مردم]] تمنای [[مرگ]] می‌‌کنند. کسانی که از این [[جنگ]] [[جان]] سالم به در برده‌اند یکسره به‌ [[گریه]] و [[جزع]] مشغولند، زیرا هر کسی را که ببینی، یا [[فرزند]] از دست داده یا مورد‌ بی‌حرمتی قرار گرفته و یا دار و ندارش به [[باد]] رفته است. [[لشکر سفیانی]] از طرف گروهی‌ به [[فرماندهی]] مردی از [[خاندان]] [[بنی‌هاشم]] مورد [[هجوم]] قرار می‌‌گیرد. سفیانی از [[مصر]] به‌ [[فرماندهی]] خود [[نامه]] می‌‌نویسد که به [[کوفه]] حمله کند و [[کوفه]] را با [[خاک]] یکسان کند. او‌ نیز چنین می‌‌کند سپس [[لشکر]] را به [[مدینه]] گسیل می‌‌دارد و هر کسی که از [[بنی‌هاشم]] در‌ [[مدینه]] به سر می‌‌برد به [[قتل]] می‌‌رساند. حتی زن‌های حامله نیز کشته می‌‌شوند و [[مردم]] همه‌ به بیابان‌ها و کوه‌ها پناهنده خواهند شد. [[لشکر سفیانی]] در [[مدینه]] مرتکب جنایت‌های‌ فراوانی می‌‌شوند و [[خون]] همه جا را فراخواهد گرفت، تا جایی که جنگ‌های پیشین‌ [[مدینه]] در مقابل این [[جنگ]] بسیار کوچک به نظر می‌‌رسد.  
*مرحوم [[سید بن طاووس]] در کتاب [[ملاحم]] خود [[روایت]] می‌‌کند: سفیانی از میان‌ سرزمین [[سوریه]] [[قیام]] می‌‌کند، و در آن هنگام نشانه‌ای را از [[آسمان]] خواهید دید. او‌ کشتارهایی بی‌رحمانه و بزرگ را مرتکب می‌‌شود. او چهار [[ماه]] را در [[مصر]] به [[جنگ]] و‌ [[کشتار]] سپری می‌‌کند و گروه بسیاری را [[اسیر]] می‌‌کند. بلایی بر سر اهالی [[مصر]] خواهد آمد‌ که [[مردم]] تمنای [[مرگ]] می‌‌کنند. کسانی که از این [[جنگ]] [[جان]] سالم به در برده‌اند یکسره به‌ [[گریه]] و [[جزع]] مشغولند، زیرا هر کسی را که ببینی، یا [[فرزند]] از دست داده یا مورد‌ بی‌حرمتی قرار گرفته و یا دار و ندارش به [[باد]] رفته است. [[لشکر سفیانی]] از طرف گروهی‌ به [[فرماندهی]] مردی از [[خاندان]] [[بنی‌هاشم]] مورد [[هجوم]] قرار می‌‌گیرد. سفیانی از [[مصر]] به‌ [[فرماندهی]] خود [[نامه]] می‌‌نویسد که به [[کوفه]] حمله کند و [[کوفه]] را با [[خاک]] یکسان کند. او‌ نیز چنین می‌‌کند سپس [[لشکر]] را به [[مدینه]] گسیل می‌‌دارد و هر کسی که از [[بنی‌هاشم]] در‌ [[مدینه]] به سر می‌‌برد به [[قتل]] می‌‌رساند. حتی زن‌های حامله نیز کشته می‌‌شوند و [[مردم]] همه‌ به بیابان‌ها و کوه‌ها پناهنده خواهند شد. [[لشکر سفیانی]] در [[مدینه]] مرتکب جنایت‌های‌ فراوانی می‌‌شوند و [[خون]] همه جا را فراخواهد گرفت، تا جایی که جنگ‌های پیشین‌ [[مدینه]] در مقابل این [[جنگ]] بسیار کوچک به نظر می‌‌رسد.  
*آنها در [[مدینه]] [[قریش]] را از دم [[شمشیر]] می‌‌گذرانند و چهارصد نفر از [[انصار]] (غیر‌ [[قریش]] را کشته، شکم زن‌ها را پاره می‌‌کند و بچه‌هایی که در شکم دارند به قتل‌ می‌‌رساند. آنها مرد و زنی به نام [[محمد]] و [[فاطمه]] را در کنار درب [[مسجد النبی]] به دار‌ می‌‌آویزند. سفیانی این [[کشتار]] را به [[خون‌خواهی]] [[لشکر]] خود، که به دست مردی هاشمی‌ [[نسب]] کشته شده‌اند، انجام می‌‌دهد. سپس سفیانی به همراه صد و هفتار هزار [[لشکر]] و‌ ادوات [[جنگی]] خود وارد [[فلسطین]] می‌‌شود و در کنار [[دریاچه طبریه]] اردو می‌‌زنند. حضرت‌ [[مهدی]]{{ع}} با [[لشکر]] خود به سوی او حرکت می‌‌کند. [[حضرت]] (برای غافلگیر کردن‌ سفیانی) شبانه حرکت می‌‌کنند و در روز مخفی می‌‌شوند. [[ملائکه]] و [[حضرت]] [[جبرئیل]] نیز‌ ایشان را در این [[جنگ]] [[یاری]] خواهند داد. در کنار [[دریاچه طبریه]] هر دو [[لشکر]] به هم‌ می‌‌رسند. در آن هنگام [[غضب الهی]] بر سفیانی نازل می‌‌شود و [[مؤمنین]] خشمناک لشکر‌ سفیانی را آماج تیرها قرار می‌‌دهند و پرنده‌ها به [[کمک]] [[لشکریان]] [[حق]] آمده و کوه‌ها نیز با‌ سنگ‌های خود آنان را [[یاری]] می‌‌رسانند. [[ملائکه]] با فریادهای خود آنان را مدهوش و‌ هلاک می‌‌کنند. در اندک زمانی [[لشکر]] [[باطل]] سفیانی به [[هلاکت]] می‌رسد و فقط [[سفیانی‌]] باقی می‌‌ماند. [[حضرت]] هم او را دستگیر کرده و در ساحل [[دریاچه طبریه]] در کنار درختی‌ سر از تنش جدا می‌‌کند. سپس [[حضرت]] به [[دمشق]] می‌‌رود و آنجا را به [[تصرف]] خود در‌ می‌‌آورد<ref>ملاحم: ص ۵۰ ـ ۴۵ و ۱۵۰.</ref>.  
*آنها در [[مدینه]] [[قریش]] را از دم [[شمشیر]] می‌‌گذرانند و چهارصد نفر از [[انصار]] (غیر‌ [[قریش]] را کشته، شکم زن‌ها را پاره می‌‌کند و بچه‌هایی که در شکم دارند به قتل‌ می‌‌رساند. آنها مرد و زنی به نام [[محمد]] و [[فاطمه]] را در کنار درب [[مسجد النبی]] به دار‌ می‌‌آویزند. سفیانی این [[کشتار]] را به [[خون‌خواهی]] [[لشکر]] خود، که به دست مردی هاشمی‌ [[نسب]] کشته شده‌اند، انجام می‌‌دهد. سپس سفیانی به همراه صد و هفتار هزار [[لشکر]] و‌ ادوات [[جنگی]] خود وارد [[فلسطین]] می‌‌شود و در کنار [[دریاچه طبریه]] اردو می‌‌زنند. حضرت‌ [[مهدی]]{{ع}} با [[لشکر]] خود به سوی او حرکت می‌‌کند. [[حضرت]] (برای غافلگیر کردن‌ سفیانی) شبانه حرکت می‌‌کنند و در روز مخفی می‌‌شوند. [[ملائکه]] و [[حضرت جبرئیل]] نیز‌ ایشان را در این [[جنگ]] [[یاری]] خواهند داد. در کنار [[دریاچه طبریه]] هر دو [[لشکر]] به هم‌ می‌‌رسند. در آن هنگام [[غضب الهی]] بر سفیانی نازل می‌‌شود و [[مؤمنین]] خشمناک لشکر‌ سفیانی را آماج تیرها قرار می‌‌دهند و پرنده‌ها به [[کمک]] [[لشکریان]] [[حق]] آمده و کوه‌ها نیز با‌ سنگ‌های خود آنان را [[یاری]] می‌‌رسانند. [[ملائکه]] با فریادهای خود آنان را مدهوش و‌ هلاک می‌‌کنند. در اندک زمانی [[لشکر]] [[باطل]] سفیانی به [[هلاکت]] می‌رسد و فقط [[سفیانی‌]] باقی می‌‌ماند. [[حضرت]] هم او را دستگیر کرده و در ساحل [[دریاچه طبریه]] در کنار درختی‌ سر از تنش جدا می‌‌کند. سپس [[حضرت]] به [[دمشق]] می‌‌رود و آنجا را به [[تصرف]] خود در‌ می‌‌آورد<ref>ملاحم: ص ۵۰ ـ ۴۵ و ۱۵۰.</ref>.  
*در ابتدا سفیانی در میان [[مردم]] به [[عدالت]] [[رفتار]] می‌‌کند، تا جایی که [[مردم]] [[گمان]] می‌‌کنند‌ هر چه درباره سنگدلی او گفته شده، [[دروغ]] بوده است. او به این روش ادامه می‌‌دهد تا‌ زمانی که به [[مصر]] می‌‌رسد. آنگاه [[باطن]] [[پست]] او [[آشکار]] می‌‌شود و رحم از دلش برداشته‌ شده و [[کشتار]] را شروع می‌‌کند. او هر کسی که نامی از نام‌های [[شیعه]] داشته باشد به قتل‌ می‌‌رساند. او به واسطه [[دشمنی]] سخت با آل [[رسول خدا]]، هر فرزندی که نامش [[محمد]]،‌ [[علی]]، [[حسن]]، [[حسین]]، [[فاطمه]]، [[جعفر]]، [[موسی]]، [[زینب]]، [[خدیجه]] و رقیه باشد به [[قتل]] می‌‌رساند‌ و بچه‌هایی که چنین نام‌هایی دارند، در روغن جوشان می‌‌اندازد. او در [[کوفه]] نیز چنین‌ جنایتی را مرتکب می‌‌شود و در [[شهر]] جولان می‌‌دهد. سفیانی زمانی که [[قیام]] حضرت‌ [[مهدی]]{{ع}} را نزدیک می‌‌بیند، از [[ترس]] به [[سوریه]] باز می‌‌گردد و شروع به [[خوشگذرانی]] و‌ [[قتل]] و [[غارت]] می‌‌کند...<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۳۵۸.</ref>. از برخی [[روایات]] می‌‌توان چنین فهمید که "سفیانی" لقبی است برای دسته‌ای از‌ [[طاغوت‌ها]] که علیه [[امام زمان]] خود [[قیام]] می‌‌نموده‌اند و آخرین سفیانی کسی است که با‌ [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[جنگ]] خواهد کرد.  
*در ابتدا سفیانی در میان [[مردم]] به [[عدالت]] [[رفتار]] می‌‌کند، تا جایی که [[مردم]] [[گمان]] می‌‌کنند‌ هر چه درباره سنگدلی او گفته شده، [[دروغ]] بوده است. او به این روش ادامه می‌‌دهد تا‌ زمانی که به [[مصر]] می‌‌رسد. آنگاه [[باطن]] [[پست]] او [[آشکار]] می‌‌شود و رحم از دلش برداشته‌ شده و [[کشتار]] را شروع می‌‌کند. او هر کسی که نامی از نام‌های [[شیعه]] داشته باشد به قتل‌ می‌‌رساند. او به واسطه [[دشمنی]] سخت با آل [[رسول خدا]]، هر فرزندی که نامش [[محمد]]،‌ [[علی]]، [[حسن]]، [[حسین]]، [[فاطمه]]، [[جعفر]]، [[موسی]]، [[زینب]]، [[خدیجه]] و رقیه باشد به [[قتل]] می‌‌رساند‌ و بچه‌هایی که چنین نام‌هایی دارند، در روغن جوشان می‌‌اندازد. او در [[کوفه]] نیز چنین‌ جنایتی را مرتکب می‌‌شود و در [[شهر]] جولان می‌‌دهد. سفیانی زمانی که [[قیام]] حضرت‌ [[مهدی]]{{ع}} را نزدیک می‌‌بیند، از [[ترس]] به [[سوریه]] باز می‌‌گردد و شروع به [[خوشگذرانی]] و‌ [[قتل]] و [[غارت]] می‌‌کند...<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۳۵۸.</ref>. از برخی [[روایات]] می‌‌توان چنین فهمید که "سفیانی" لقبی است برای دسته‌ای از‌ [[طاغوت‌ها]] که علیه [[امام زمان]] خود [[قیام]] می‌‌نموده‌اند و آخرین سفیانی کسی است که با‌ [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[جنگ]] خواهد کرد.  
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[خاندان]] [[ابوسفیان]] از دیرباز با هم‌ بر سر [[دین]] [[دشمنی]] داشتند. سخن [[خدا]] از سوی ما مورد [[تصدیق]] قرار گرفت، اما آنان‌ همواره آن را نمی‌پذیرفتند. از این روی [[ابوسفیان]] با [[حضرت محمد]]{{صل}}، [[معاویه]] با‌ [[حضرت علی]]{{ع}} و [[یزید]] با [[امام حسین]]{{ع}} جنگیدند. در [[آخرالزمان]] نیز سفیانی (که مردی‌ از [[فرزندان]] [[ابوسفیان]] و [[هند]] جگرخوار است) با [[حضرت قائم]]{{ع}} [[نبرد]] خواهد کرد<ref>بحار الانوار: ج ۵۲، ص ۱۸۲.</ref>.‌ در روایتی دیگر نیز به [[ظهور]] سه سفیانی اشاره شده که سه [[مهدی]] با آنان جنگ‌ خواهد کرد<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۳۶۱.</ref>. شاید در این [[حدیث]] هم منظور از سه سفیانی [[معاویه]] و [[یزید]] و [[عثمان]] بن عنبسه‌ (سفیانی [[آخرالزمان]]) باشد؛ زیرا [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با [[معاویه]] جنگید و [[امام حسین]]{{ع}} با‌ [[یزید]] و سومین بار نیز [[حضرت قائم]]{{ع}} با سفیانی خواهد جنگید. با این توجیه دیگر‌ "[[مهدی]]" لقبی برای هر سه [[امام]] خواهد بود. چون در روایتی [[حضرت]] فرمود: ما امامان‌ [[دوازده‌گانه]]، [[دوازده مهدی]] هستیم، یعنی [[هدایت‌گری]] خلق بر عهده تمام ما [[اهل بیت]] است. در این [[روایت]] می‌‌خوانیم که با [[خروج سفیانی]] سوم، [[مهدی]] سوم نیز [[قیام]] می‌‌کند و خداوند‌ به دست این [[مهدی]] [[مؤمنین]] را [[نجات]] می‌‌دهد و [[تباهی]] را از بین می‌‌برد و [[دین]] خود را از نو زنده می‌‌کند و [[بدعت‌ها]] را نابود می‌‌کند و [[مردم]] در کمال [[عزت]] و [[قدرت]] از بهترین‌ [[زندگی]] بهره‌مند خواهند بود...  
*[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[خاندان]] [[ابوسفیان]] از دیرباز با هم‌ بر سر [[دین]] [[دشمنی]] داشتند. سخن [[خدا]] از سوی ما مورد [[تصدیق]] قرار گرفت، اما آنان‌ همواره آن را نمی‌پذیرفتند. از این روی [[ابوسفیان]] با [[حضرت محمد]]{{صل}}، [[معاویه]] با‌ [[حضرت علی]]{{ع}} و [[یزید]] با [[امام حسین]]{{ع}} جنگیدند. در [[آخرالزمان]] نیز سفیانی (که مردی‌ از [[فرزندان]] [[ابوسفیان]] و [[هند]] جگرخوار است) با [[حضرت قائم]]{{ع}} [[نبرد]] خواهد کرد<ref>بحار الانوار: ج ۵۲، ص ۱۸۲.</ref>.‌ در روایتی دیگر نیز به [[ظهور]] سه سفیانی اشاره شده که سه [[مهدی]] با آنان جنگ‌ خواهد کرد<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۳۶۱.</ref>. شاید در این [[حدیث]] هم منظور از سه سفیانی [[معاویه]] و [[یزید]] و [[عثمان]] بن عنبسه‌ (سفیانی [[آخرالزمان]]) باشد؛ زیرا [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با [[معاویه]] جنگید و [[امام حسین]]{{ع}} با‌ [[یزید]] و سومین بار نیز [[حضرت قائم]]{{ع}} با سفیانی خواهد جنگید. با این توجیه دیگر‌ "[[مهدی]]" لقبی برای هر سه [[امام]] خواهد بود. چون در روایتی [[حضرت]] فرمود: ما امامان‌ [[دوازده‌گانه]]، [[دوازده مهدی]] هستیم، یعنی [[هدایت‌گری]] خلق بر عهده تمام ما [[اهل بیت]] است. در این [[روایت]] می‌‌خوانیم که با [[خروج سفیانی]] سوم، [[مهدی]] سوم نیز [[قیام]] می‌‌کند و خداوند‌ به دست این [[مهدی]] [[مؤمنین]] را [[نجات]] می‌‌دهد و [[تباهی]] را از بین می‌‌برد و [[دین]] خود را از نو زنده می‌‌کند و [[بدعت‌ها]] را نابود می‌‌کند و [[مردم]] در کمال [[عزت]] و [[قدرت]] از بهترین‌ [[زندگی]] بهره‌مند خواهند بود...  
۲۱۸٬۲۱۵

ویرایش