آثار اجتماعی انتظار امام مهدی چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۶ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۴۶
، ۱۶ آوریل ۲۰۲۲جایگزینی متن - 'کاملترین انسان' به 'کاملترین انسان'
جز (جایگزینی متن - 'کاملترین انسان' به 'کاملترین انسان') |
|||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۵: | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد رضا شرفی]]'''، در مقاله ''«[[مقدمهای بر آثار تربیتی و روانشناختی انتظار (مقاله)|مقدمهای بر آثار تربیتی و روانشناختی انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد رضا شرفی]]'''، در مقاله ''«[[مقدمهای بر آثار تربیتی و روانشناختی انتظار (مقاله)|مقدمهای بر آثار تربیتی و روانشناختی انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«از بعد [[اجتماعی]] نیز، [[وحدت]] قابل تأمل است. وجود [[هدف]] مشترک در یک [[ملت]] یا [[جامعه]]، موجب نوعی پیوند، دلبستگی و [[وحدت]] میان معتقدان به آن [[هدف]] میشود. در میان جامعهای که بزرگترین آرمانش، [[ظهور امام عصر]]{{ع}} است، نوعی همدلی، همنوایی و هماندیشی پدید میآید. چنین هدفی از چند جهت از هدفهای دیگر متمایز است: | «از بعد [[اجتماعی]] نیز، [[وحدت]] قابل تأمل است. وجود [[هدف]] مشترک در یک [[ملت]] یا [[جامعه]]، موجب نوعی پیوند، دلبستگی و [[وحدت]] میان معتقدان به آن [[هدف]] میشود. در میان جامعهای که بزرگترین آرمانش، [[ظهور امام عصر]]{{ع}} است، نوعی همدلی، همنوایی و هماندیشی پدید میآید. چنین هدفی از چند جهت از هدفهای دیگر متمایز است: | ||
#این [[هدف]] چون در واژه "[[انتظار]]"، معنا مییابد، دارای [[قداست]] ویژهای است و هیچ [[هدف]] دیگری در [[معنویت]] و [[قداست]] به پایه آن نمیرسد؛ چراکه این یک [[انتظار]] معمولی نیست، بلکه طولانیترین [[انتظار]] برای [[ظهور]] [[کاملترین | #این [[هدف]] چون در واژه "[[انتظار]]"، معنا مییابد، دارای [[قداست]] ویژهای است و هیچ [[هدف]] دیگری در [[معنویت]] و [[قداست]] به پایه آن نمیرسد؛ چراکه این یک [[انتظار]] معمولی نیست، بلکه طولانیترین [[انتظار]] برای [[ظهور]] [[کاملترین انسان]] عصر است. | ||
#چنین هدفی که با مسئله [[امامت]] و [[رهبری]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} در [[عصر ظهور]] ایشان، ارتباط مییابد، از لحاظ مراتب ارزشی، در اوج اهداف و آرمانهای یک [[جامعه]] قرار میگیرد؛ زیرا هیچ موضوع دیگری به سان این امر، به [[حیات]] و بقای [[جامعه]]، بستگی پیدا نمیکند؛ چه، آنکه «به [[یمن]] وجود اوست که به خلق، روزی میرسد و [[زمین]] و [[آسمان]] به وجودش برقرار است و به واسطه او [[خدا]] [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] میکند پس از آنکه پر از [[بیداد]] و [[ستم]] شده باشد»<ref>مفاتیح الجنان،(نشر فیض)، ص ۱۲۸.</ref>. وقتی از جایگاه [[امام]]{{ع}} در برپایی جامعهای مبتنی بر [[عدالت]]، سخن به میان آید، بیمناسبت نخواهد بود که تا اندازهای چنین جایگاهی، روشن شود. | #چنین هدفی که با مسئله [[امامت]] و [[رهبری]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} در [[عصر ظهور]] ایشان، ارتباط مییابد، از لحاظ مراتب ارزشی، در اوج اهداف و آرمانهای یک [[جامعه]] قرار میگیرد؛ زیرا هیچ موضوع دیگری به سان این امر، به [[حیات]] و بقای [[جامعه]]، بستگی پیدا نمیکند؛ چه، آنکه «به [[یمن]] وجود اوست که به خلق، روزی میرسد و [[زمین]] و [[آسمان]] به وجودش برقرار است و به واسطه او [[خدا]] [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] میکند پس از آنکه پر از [[بیداد]] و [[ستم]] شده باشد»<ref>مفاتیح الجنان،(نشر فیض)، ص ۱۲۸.</ref>. وقتی از جایگاه [[امام]]{{ع}} در برپایی جامعهای مبتنی بر [[عدالت]]، سخن به میان آید، بیمناسبت نخواهد بود که تا اندازهای چنین جایگاهی، روشن شود. | ||
*'''[[مراقبت]] دایمی''': یکی از پیآمدهای طبیعی و منطقی [[انتظار]]، احساس حضور است. [[منتظر واقعی]]، با [[اعتقاد]] به اینکه اعمالش، پیوسته در منظر آن [[عزیز]] واقع میشود، نسبت میان خود و آن [[حضرت]] را در احساس حضور، متجلی میبیند و هرجا که باشد، گویی خود را در [[خیمه]] آن [[حضرت]] و [[گوش به فرمان]] ایشان، احساس میکند و لازمه [[انتظار حقیقی]] را، تلاش برای جلب [[رضایت]] ایشان میداند؛ بنابراین برای تحقق این مهم، نهتنها، [[عمل به واجبات]] و ترک [[محرمات]] را وجهه [[همت]] خویش قرار میدهد، بلکه از هر غفلتی نیز پرهیز میکند؛ همانگونه که [[استغفار]] [[خواص]]، [[استغفار]] از [[گناه]] نبوده و نیست بلکه آنان هر غفلتی از [[یاد خدا]] و انس با [[محبوب]] را برای خود گناهی بزرگ میشمردند و از آن [[استغفار]] میکردند. [[منتظر]]، به [[یاری]] [[معرفت]] خویش، [[امام]]{{ع}} را در [[غیبت]]، همچون [[خورشید پشت ابر]] دانسته، و او را ناظر بر حالات و نیات خود میداند و چیزی را از دیدگان آن [[حضرت]] مخفی نمیپندارد. و در چنین موقعیتی است که احساس حضور معنا پیدا میکند.(...) | *'''[[مراقبت]] دایمی''': یکی از پیآمدهای طبیعی و منطقی [[انتظار]]، احساس حضور است. [[منتظر واقعی]]، با [[اعتقاد]] به اینکه اعمالش، پیوسته در منظر آن [[عزیز]] واقع میشود، نسبت میان خود و آن [[حضرت]] را در احساس حضور، متجلی میبیند و هرجا که باشد، گویی خود را در [[خیمه]] آن [[حضرت]] و [[گوش به فرمان]] ایشان، احساس میکند و لازمه [[انتظار حقیقی]] را، تلاش برای جلب [[رضایت]] ایشان میداند؛ بنابراین برای تحقق این مهم، نهتنها، [[عمل به واجبات]] و ترک [[محرمات]] را وجهه [[همت]] خویش قرار میدهد، بلکه از هر غفلتی نیز پرهیز میکند؛ همانگونه که [[استغفار]] [[خواص]]، [[استغفار]] از [[گناه]] نبوده و نیست بلکه آنان هر غفلتی از [[یاد خدا]] و انس با [[محبوب]] را برای خود گناهی بزرگ میشمردند و از آن [[استغفار]] میکردند. [[منتظر]]، به [[یاری]] [[معرفت]] خویش، [[امام]]{{ع}} را در [[غیبت]]، همچون [[خورشید پشت ابر]] دانسته، و او را ناظر بر حالات و نیات خود میداند و چیزی را از دیدگان آن [[حضرت]] مخفی نمیپندارد. و در چنین موقعیتی است که احساس حضور معنا پیدا میکند.(...) |