علم حضوری در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۲: خط ۵۲:
البته این [[ادله]] مورد [[نقد]] و بررسی قرار گرفته است، مانند اینکه اصل فعلی بودن علم است مورد پذیرش نیست؛ زیرا چه بسا کسی به مسأله‌ایی عالم باشد اما [[حضور]] [[ذهن]] نداشته باشد. همچنین درست است که ادلۀ نقلیِ [[اثبات علم غیب]] برای [[اهل بیت]]{{ع}}، مطلق هستند اما در مقابل آنها روایاتی نیز وجود دارد که مدلول آنها، اطلاق این ادله را [[مقید]] می‌سازد. که در جای خود<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۲۵۸</ref> به آن [[روایات]] اشاره شده است. روایاتی هم که بیانگر احاطۀ امام به [[جهان هستی]] است، این [[روایات]] بیانگر گسترۀ [[علم امام]] به جزئیات و تفاصیل است و منافاتی با ارادی بودن [[علم]] آنان ندارد به این صورت که اگر [[امام]] [[اراده]] کند یعنی توجه و التفات پیدا کند می‌تواند به کل [[زمین]] احاطه پیدا کند و چیزی از او پنهان نباشد. همان‌طور که [[انسان]] اگر به [[کف دست]] خود توجه کند تمام کف دست خود را می‌بیند<ref>ر.ک: [[حسن مهدی‌فر|مهدی‌فر، حسن]]، [[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۲۱۸.</ref>.
البته این [[ادله]] مورد [[نقد]] و بررسی قرار گرفته است، مانند اینکه اصل فعلی بودن علم است مورد پذیرش نیست؛ زیرا چه بسا کسی به مسأله‌ایی عالم باشد اما [[حضور]] [[ذهن]] نداشته باشد. همچنین درست است که ادلۀ نقلیِ [[اثبات علم غیب]] برای [[اهل بیت]]{{ع}}، مطلق هستند اما در مقابل آنها روایاتی نیز وجود دارد که مدلول آنها، اطلاق این ادله را [[مقید]] می‌سازد. که در جای خود<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۲۵۸</ref> به آن [[روایات]] اشاره شده است. روایاتی هم که بیانگر احاطۀ امام به [[جهان هستی]] است، این [[روایات]] بیانگر گسترۀ [[علم امام]] به جزئیات و تفاصیل است و منافاتی با ارادی بودن [[علم]] آنان ندارد به این صورت که اگر [[امام]] [[اراده]] کند یعنی توجه و التفات پیدا کند می‌تواند به کل [[زمین]] احاطه پیدا کند و چیزی از او پنهان نباشد. همان‌طور که [[انسان]] اگر به [[کف دست]] خود توجه کند تمام کف دست خود را می‌بیند<ref>ر.ک: [[حسن مهدی‌فر|مهدی‌فر، حسن]]، [[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۲۱۸.</ref>.


==نتیجه==
==حصولی یا [[حضوری بودن علم]] [[معصوم]]==
خلاصۀ [[سخن]] آنکه، حتی اگر از [[امامان]]{{ع}} بیانات و شواهدی بر حضوری بودن علمشان به دست ما نرسیده بود، [[دلالت]] [[عقل]] بر آن [[کافی]] و واضح بود؛ زیرا عقل چنین می‌یابد که بر [[خداوند سبحان]] لازم است حجتی بین خود و بندگانش قرار دهد که [[مبلّغ احکام]] او و بیان‌گر [[نظام الهی]] باشد و آن [[حجت]] باید دارای تمام اوصاف [[کمال]] و مبرّا از همه خصلت‌های موجب نقصان باشد و نباید به گونه‌ای باشد که در معرض توهین و [[انتقاد]] و خرده‌گیری قرار گیرد، بلکه باید صورت و سیرتش از همه نقص‌ها به دور باشد تا صلاحیت حجت بودن را داشته باشد و کسی را یارای [[احتجاج]] بر او و [[برتری]] در [[فضل]] و علم نسبت به او نباشد<ref>ر.ک: [[محمد حسین مظفر|مظفر، محمد حسین]]، [[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|پژوهشی در باب علم امام]]، ص۱۰۸ ـ ۱۱۳.</ref>.
آیا علوم [[معصومین]]{{ع}} حضوری است یا حصولی؟ در [[پاسخ]] باید گفت، [[معصوم]] هم مانند همۀ انسان‌های دیگر علومی دارد که از طریق به‌کارگیری [[حواس ظاهری]] به دست می‌آید<ref>ر.ک. باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص۵ و ۶.</ref>، منتها راه‌های کسب علوم معصومین را می‌توان در چند طریق بیان کرد:
 
==حضوری یا حصولی بودن==
[[علم حصولی]] به دانشی می‌گویند که از طریق صورت‌های [[ذهنی]] حاصل می‌شود. این [[علم]]، اکتسابی است و از راه ابزارهای [[حسی]]، مانند چشم و گوش و دیگر حواس ادراکی به دست می‌آید. در مقابل، در [[علم حضوری]] که ابزار آن [[قلب]] یا [[روح انسان]] است، خود معلوم نزد عالم ([[روح]]) حاضر می‌شود. بنابراین در علم حصولی، بین عالم و معلوم «صورت ذهنی» فاصله است؛ اما در علم حضوری، بین عالم و معلوم چیزی فاصله نیست و خود معلوم [[ادراک]] می‌شود، نه صورتی از آن<ref>ر.ک: محمدتقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۱، ص۱۵۳ و ۱۷۱ و ج۲، ص۳۳۰؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، بدایة الحکمة، ص۱۳۸.</ref>. این اصطلاح، در [[آیات]] و [[روایات]] نیست و از اصطلاحاتی است که به تدریج در [[فلسفه]] [[اسلامی]] پیدا شده‌اند. بنابر این، تطبیق آن بر [[علوم ائمه]]{{عم}}، نوعی [[استنباط]] است. با توجه به این معیار که [[علوم حصولی]] با واسطه صورتهای ذهنی به دست می‌آیند و در [[علوم حضوری]]، قلب با روح بدون واسطه حقایقی را [[درک]] می‌کند، می‌توان با نگاهی دوباره به مباحث پیشین، درباره حضوری یا حصولی بودن [[علوم برگزیدگان خداوند]] سخن گفت. بیان شد که [[علوم الهی]] به گونه‌های مختلفی بر [[پیامبران]] عرضه می‌شد. می‌توان این اقسام را به طور خلاصه این گونه دسته‌بندی کرد:
#[[نزول]] بی‌واسطه [[وحی]] بر قلب؛ مانند برخی موارد که [[حقایق]]، بدون واسطه [[حضرت جبرئیل]]{{ع}} بر قلب [[پیامبر اعظم]]{{صل}} نازل می‌شد. در روایات آمده است که این روش، سنگین‌ترین حالت برای آن حضرت بود و [[بدن]] مبارکشان عرق می‌کرد و از حال می‌رفت<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۶۰: {{متن حدیث|إِنَّ جَبْرَئِيلَ{{ع}} إِذَا أَتَى النَّبِيَّ{{صل}} لَمْ يَدْخُلْ عَلَيْهِ حَتَّى يَسْتَأْذِنَهُ فَإِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ قَعَدَ بَيْنَ يَدَيْهِ قِعْدَةَ الْعَبْدِ وَ إِنَّمَا ذَلِكَ عِنْدَ مُخَاطَبَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِيَّاهُ بِغَيْرِ تَرْجُمَانٍ وَ وَاسِطَةٍ}}. همچنین ر.ک: همان، ص۲۵۹ و ۲۷۱.</ref>. [[الهام]] نیز در همین دسته جای می‌گیرد؛ زیرا الهام، افکندن مطالب بر قلب است. [[امداد]] [[روح القدس]] نیز احتمالا به همین شیوه باشد؛ در برخی [[روایات]] بیان شده است که [[روح القدس]] مطالب را به [[قلب]] فرد [[برگزیده]] [[الهام]] می‌کند<ref>محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۵۲: {{متن حدیث|تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ وَ أَلْهَمَنَا اللَّهُ إِلْهَاماً}}. در بحث روح القدس در روایات، این موضوع بیشتر بررسی خواهد شد.</ref>؛
#[[نزول]] بی‌واسطه [[وحی]] بر قلب؛ مانند برخی موارد که [[حقایق]]، بدون واسطه [[حضرت جبرئیل]]{{ع}} بر قلب [[پیامبر اعظم]]{{صل}} نازل می‌شد. در روایات آمده است که این روش، سنگین‌ترین حالت برای آن حضرت بود و [[بدن]] مبارکشان عرق می‌کرد و از حال می‌رفت<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۶۰: {{متن حدیث|إِنَّ جَبْرَئِيلَ{{ع}} إِذَا أَتَى النَّبِيَّ{{صل}} لَمْ يَدْخُلْ عَلَيْهِ حَتَّى يَسْتَأْذِنَهُ فَإِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ قَعَدَ بَيْنَ يَدَيْهِ قِعْدَةَ الْعَبْدِ وَ إِنَّمَا ذَلِكَ عِنْدَ مُخَاطَبَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِيَّاهُ بِغَيْرِ تَرْجُمَانٍ وَ وَاسِطَةٍ}}. همچنین ر.ک: همان، ص۲۵۹ و ۲۷۱.</ref>. [[الهام]] نیز در همین دسته جای می‌گیرد؛ زیرا الهام، افکندن مطالب بر قلب است. [[امداد]] [[روح القدس]] نیز احتمالا به همین شیوه باشد؛ در برخی [[روایات]] بیان شده است که [[روح القدس]] مطالب را به [[قلب]] فرد [[برگزیده]] [[الهام]] می‌کند<ref>محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۵۲: {{متن حدیث|تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ وَ أَلْهَمَنَا اللَّهُ إِلْهَاماً}}. در بحث روح القدس در روایات، این موضوع بیشتر بررسی خواهد شد.</ref>؛
#الهام؛
#الهام؛
خط ۷۴: خط ۷۱:


هنگام دریافت علوم در [[عالم رؤیا]]، [[روح انسان]] با عالمی [[ارتباط]] می‌یابد که از آن به [[عالم مثال]] یاد می‌شود<ref>ر.ک: محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج۹، ص۳۰۲؛ محمدنعیم طالقانی، منهج الرشاد فی معرفة المعاد، ج۳، ص۱۸۶؛ حسن حسن زاده آملی، عیون مسائل النفس، سرح العیون فی شرح العیون، ص۴۲۴؛ همو، هزار و یک نکته، ص۴۸۷.</ref>. در این حالت، [[چشم]] و حواس مادی [[انسان]] در حالت خواب‌اند و انسان با [[روح]] خود به [[مشاهده]] برخی [[حقایق]] می‌پردازد. البته [[نفس انسان]] در این حالت، کاملا [[بریده]] از عالم [[طبیعت]] نبوده، رؤیاهای او نیز مربوط به فضای کاملا مجرد نیست<ref>در روایات نیز تأکید شده است که در خواب، بر خلاف حالت مرگ، ارتباط روح با بدن کاملا قطع نمی‌شود. برای نمونه، ر.ک: محمد بن علی صدوق، الأمالی، ص۱۴۵: {{متن حدیث|فَقُلْتُ لَهُ وَ تَصْعَدُ رُوحُ الْمُؤْمِنِ إِلَى السَّمَاءِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْهُ شَيْ‌ءٌ فِي بَدَنِهِ فَقَالَ لَا لَوْ خَرَجَتْ كُلُّهَا حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْهُ شَيْ‌ءٌ إِذاً لَمَاتَ قُلْتُ فَكَيْفَ يَخْرُجُ فَقَالَ أَ مَا تَرَى الشَّمْسَ فِي السَّمَاءِ فِي مَوْضِعِهَا وَ ضَوْؤُهَا وَ شُعَاعُهَا فِي الْأَرْضِ فَكَذَلِكَ الرُّوحُ أَصْلُهَا فِي الْبَدَنِ وَ حَرَكَتُهَا مَمْدُودَةٌ}}. همچنین ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۸، ص۲۶.</ref>. به همین دلیل، بین رؤیاهای انسان با حوادث مادی، تفاوت‌ها و شباهت‌هایی وجود دارد. مثلا انسان در [[رؤیا]] نیز راه می‌رود، می‌بیند، سخن می‌گوید و...؛ اما در عین حال، او در حالت رؤیا [[واقعیت]] یا تصویری از واقعیت را می‌بیند که برای تطبیق آن بر عالم ماده، نیاز به تعبیر دارد. علومی که از طریق رویا به انسان می‌رسد، جزء [[علوم حصولی]] به شمار می‌آیند؛ زیرا در این حالت، انسان خود واقعیت را [[درک]] نمی‌کند؛ بلکه صورت‌های مثالی واسطه بین روح و واقعیت خارجی‌اند. البته رؤیاهای [[پیامبران]] با رؤیاهای دیگران، در برخی از ویژگی‌ها متفاوت‌اند؛ مانند اینکه گاهی [[وحی پیامبرانه]] در قالب رؤیا به آنان می‌رسیده است؛ مانند رؤیای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که دستور [[ذبح]] فرزندش را در آن دریافت کرد؛ اما رؤیاهای غیر آنان، دربردارنده [[وحی نبوی]] نیست. همچنین رؤیاهای [[برگزیدگان خداوند]]، [[معصومانه]] و همواره صادقه است.
هنگام دریافت علوم در [[عالم رؤیا]]، [[روح انسان]] با عالمی [[ارتباط]] می‌یابد که از آن به [[عالم مثال]] یاد می‌شود<ref>ر.ک: محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج۹، ص۳۰۲؛ محمدنعیم طالقانی، منهج الرشاد فی معرفة المعاد، ج۳، ص۱۸۶؛ حسن حسن زاده آملی، عیون مسائل النفس، سرح العیون فی شرح العیون، ص۴۲۴؛ همو، هزار و یک نکته، ص۴۸۷.</ref>. در این حالت، [[چشم]] و حواس مادی [[انسان]] در حالت خواب‌اند و انسان با [[روح]] خود به [[مشاهده]] برخی [[حقایق]] می‌پردازد. البته [[نفس انسان]] در این حالت، کاملا [[بریده]] از عالم [[طبیعت]] نبوده، رؤیاهای او نیز مربوط به فضای کاملا مجرد نیست<ref>در روایات نیز تأکید شده است که در خواب، بر خلاف حالت مرگ، ارتباط روح با بدن کاملا قطع نمی‌شود. برای نمونه، ر.ک: محمد بن علی صدوق، الأمالی، ص۱۴۵: {{متن حدیث|فَقُلْتُ لَهُ وَ تَصْعَدُ رُوحُ الْمُؤْمِنِ إِلَى السَّمَاءِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْهُ شَيْ‌ءٌ فِي بَدَنِهِ فَقَالَ لَا لَوْ خَرَجَتْ كُلُّهَا حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْهُ شَيْ‌ءٌ إِذاً لَمَاتَ قُلْتُ فَكَيْفَ يَخْرُجُ فَقَالَ أَ مَا تَرَى الشَّمْسَ فِي السَّمَاءِ فِي مَوْضِعِهَا وَ ضَوْؤُهَا وَ شُعَاعُهَا فِي الْأَرْضِ فَكَذَلِكَ الرُّوحُ أَصْلُهَا فِي الْبَدَنِ وَ حَرَكَتُهَا مَمْدُودَةٌ}}. همچنین ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۸، ص۲۶.</ref>. به همین دلیل، بین رؤیاهای انسان با حوادث مادی، تفاوت‌ها و شباهت‌هایی وجود دارد. مثلا انسان در [[رؤیا]] نیز راه می‌رود، می‌بیند، سخن می‌گوید و...؛ اما در عین حال، او در حالت رؤیا [[واقعیت]] یا تصویری از واقعیت را می‌بیند که برای تطبیق آن بر عالم ماده، نیاز به تعبیر دارد. علومی که از طریق رویا به انسان می‌رسد، جزء [[علوم حصولی]] به شمار می‌آیند؛ زیرا در این حالت، انسان خود واقعیت را [[درک]] نمی‌کند؛ بلکه صورت‌های مثالی واسطه بین روح و واقعیت خارجی‌اند. البته رؤیاهای [[پیامبران]] با رؤیاهای دیگران، در برخی از ویژگی‌ها متفاوت‌اند؛ مانند اینکه گاهی [[وحی پیامبرانه]] در قالب رؤیا به آنان می‌رسیده است؛ مانند رؤیای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که دستور [[ذبح]] فرزندش را در آن دریافت کرد؛ اما رؤیاهای غیر آنان، دربردارنده [[وحی نبوی]] نیست. همچنین رؤیاهای [[برگزیدگان خداوند]]، [[معصومانه]] و همواره صادقه است.
اگر [[اثبات]] شود که معارفی به شیوه [[شهودی]] در [[اختیار]] برگزیدگان خداوند قرار می‌گیرد، جای تردید نمی‌ماند که [[علم]] آن حضوری خواهد بود؛ زیرا در حال [[شهود]]، علومی بر [[قلب]] [[پیامبر]] یا فرد [[برگزیده]] افکنده می‌شود.
اگر [[اثبات]] شود که معارفی به شیوه [[شهودی]] در [[اختیار]] برگزیدگان خداوند قرار می‌گیرد، جای تردید نمی‌ماند که [[علم]] آن حضوری خواهد بود؛ زیرا در حال [[شهود]]، علومی بر [[قلب]] [[پیامبر]] یا فرد [[برگزیده]] افکنده می‌شود.


خط ۸۰: خط ۷۸:
شیوه‌های هشتم و نهم، یعنی [[خردورزی]] و استفاده از حواس، دانش‌های حصولی به دنبال دارند.
شیوه‌های هشتم و نهم، یعنی [[خردورزی]] و استفاده از حواس، دانش‌های حصولی به دنبال دارند.
بنابراین علوم به دست آمده برای [[برگزیدگان خداوند]]، با توجه به روش‌های مختلف آن، در حضوری با حصولی بودن متفاوت بوده، برخی حصولی و برخی حضوری‌اند.<ref>[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]] ص ۱۴۶-۱۵۱.</ref>
بنابراین علوم به دست آمده برای [[برگزیدگان خداوند]]، با توجه به روش‌های مختلف آن، در حضوری با حصولی بودن متفاوت بوده، برخی حصولی و برخی حضوری‌اند.<ref>[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]] ص ۱۴۶-۱۵۱.</ref>
==نتیجه==
خلاصۀ [[سخن]] آنکه، حتی اگر از [[امامان]]{{ع}} بیانات و شواهدی بر حضوری بودن علمشان به دست ما نرسیده بود، [[دلالت]] [[عقل]] بر آن [[کافی]] و واضح بود؛ زیرا عقل چنین می‌یابد که بر [[خداوند سبحان]] لازم است حجتی بین خود و بندگانش قرار دهد که [[مبلّغ احکام]] او و بیان‌گر [[نظام الهی]] باشد و آن [[حجت]] باید دارای تمام اوصاف [[کمال]] و مبرّا از همه خصلت‌های موجب نقصان باشد و نباید به گونه‌ای باشد که در معرض توهین و [[انتقاد]] و خرده‌گیری قرار گیرد، بلکه باید صورت و سیرتش از همه نقص‌ها به دور باشد تا صلاحیت حجت بودن را داشته باشد و کسی را یارای [[احتجاج]] بر او و [[برتری]] در [[فضل]] و علم نسبت به او نباشد<ref>ر.ک: [[محمد حسین مظفر|مظفر، محمد حسین]]، [[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|پژوهشی در باب علم امام]]، ص۱۰۸ ـ ۱۱۳.</ref>.


==دیدگاه [[عبدالله جوادی آملی|آیت الله جوادی]] درباره شهودی و حضوری بودن علم امام==
==دیدگاه [[عبدالله جوادی آملی|آیت الله جوادی]] درباره شهودی و حضوری بودن علم امام==
۱۱۳٬۳۲۰

ویرایش