|
|
خط ۶۸: |
خط ۶۸: |
| حضرت در [[احادیث]] خویش به مجاهدانی که در جبهههای [[نبرد]] به درجه [[شهادت]] نایل نیآمدند، نشان «بقیة السیف» - یعنی یادگاران [[شمشیر]] و عرصههای [[دلاوری]] و از [[جان]] گذشتگی - میدهد که خود تعریف و پاسداشتی بزرگ و گویا از [[مجاهدان]] است: {{متن حدیث|بَقِيَّةُ السَّيْفِ أَبْقَى عَدَداً وَ أَكْثَرُ وَلَداً}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۸۱.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[جهاد (مقاله)| مقاله «جهاد»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۴۲۷.</ref> | | حضرت در [[احادیث]] خویش به مجاهدانی که در جبهههای [[نبرد]] به درجه [[شهادت]] نایل نیآمدند، نشان «بقیة السیف» - یعنی یادگاران [[شمشیر]] و عرصههای [[دلاوری]] و از [[جان]] گذشتگی - میدهد که خود تعریف و پاسداشتی بزرگ و گویا از [[مجاهدان]] است: {{متن حدیث|بَقِيَّةُ السَّيْفِ أَبْقَى عَدَداً وَ أَكْثَرُ وَلَداً}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۸۱.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[جهاد (مقاله)| مقاله «جهاد»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۴۲۷.</ref> |
|
| |
|
| ==[[آداب جهاد]]==
| | [[آداب جهاد]]== |
| جهاد پارهای [[آداب]] و اصول عمومی دارد که در تمام [[جنگها]] از سوی دو [[لشکر]] [[متخاصم]] [[اجرا]] میشود؛ مانند بهرهگیری از [[فنون]] [[جنگی]] و [[حفظ]] [[اسرار]] نظامی. اما از دیدگاه [[امام]]، [[جبهه]] [[اسلام]] علاوه بر رعایت اصول کلی [[جنگ]]، باید ملتزم به مجموعهای از آداب خاص باشند که رعایت آنها، هم در [[پیروزی]] آنان مؤثر است و هم در [[اثبات]] [[حقانیت]] جبهه اسلام، که در ذیل به برخی از این اصول اشاره میشود:
| |
| | |
| ۱. '''قصد [[خلوص]]''': در [[مکتب علوی]]، [[ارزش]] جهاد در [[احیای ارزشهای دینی]] و [[انسانی]] است، و [[رزمنده]] باید تمام [[همت]] خود را برای نیل به [[هدف]] مزبور به کار گیرد؛ لذا [[حضرت]] جهاد را به «[[سبیل الله]]» [[مقید]] میکند، و بدینسان، روش و مقصد رزمنده [[دینی]] را از غیردینی متمایز مینماید. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در وصیتنامه خود میفرماید:
| |
| {{متن حدیث|اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۷ و حکمت ۳۶۶.</ref>؛
| |
| | |
| ٢. '''نادیده انگاشتن [[تعصبات قومی]] و ملی''': رزمنده اسلام باید همه [[تعصبات جاهلی]]، قومی، نسبی و ملی را کنار گذاشته، تنها بر محور [[حق]] [[مجاهده]] کند. اگر [[اقوام]] و [[نسب]] نزدیک یا دور در محور حق مجتمع شدند، جهاد در کنار آنها خواهد بود، اما اگر آنان در زیر [[پرچم باطل]] گرد آمدند، جهاد با آنان خواهد بود. در این مرحله حساس است که رزمنده [[متدین]] باید [[دین]] خویش را بر جمیع [[تعصبات]] خود مقدم کند و در صورت [[لزوم]] [[شمشیر]] بر هموطن یا حتی [[خانواده]] خویش کشد؛ چنانکه امام [[جنگهای پیامبر]] را جنگ [[مسلمانان]] با [[پدران]]، [[فرزندان]] و [[برادران]] و عموها توصیف میکند:
| |
| {{متن حدیث|وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} نَقْتُلَ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً وَ مُضِيّاً عَلَى اللَّقْمِ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۵.</ref>.
| |
| | |
| به فرموده امیرالمؤمنین علی{{ع}}، [[کشتار]] [[نزدیکان]] [[مشرک]]، برای رزمنده [[الهی]] نه تنها موجب [[تأسف]] و آسیب [[روحی]] نمیشود، که به ازدیاد [[ایمان]] و [[تسلیم]] و [[ثبات قدم]] وی نیز میانجامد. [[امام علی]]{{ع}} در نامهای به یکی از [[فرماندهان]] خود، وی را از شروع [[جنگ]] به سائقة [[تعصبات]] باز میدارد<ref>نهج البلاغه، نامه ۱۲.</ref> و در جایی دیگر [[لشکر]] خویش را [[موعظه]] میکند که مبادا با شنیدن دشنامهای [[زنان]] [[مشرک]] که متوجه [[اعراض]] و [[شرافت]] یا متوجه فرماندهانتان میشود، به [[آزار]] آنان بپردازید<ref> نهج البلاغه، نامه ۱۴.</ref>. در پرتو همین [[فرهنگ دینی]] [[جهاد]] بود که [[محمد بن ابی بکر]] با وجود [[روابط]] تیره میان پدرش ([[ابوبکر]]) و [[حضرت]]، همیشه در کنار [[امام]] بود و در [[جنگ جمل]] که میان علی و خواهرش ([[عایشه]]) واقع شد، حضوری فعال داشت.
| |
| | |
| ٣. '''ابتدا به جنگ، ممنوع''': [[مکتب]] امام، مکتب [[صلح]] و [[محبت]] و [[هدایت]] است و تا آنجا که میسور است، جلوی جنگ و [[خونریزی]] را میگیرد. اگر از بروز جنگ گریزی نبود، در میدان [[کارزار]] میبایست [[منتظر]] شروع جنگ از سوی [[دشمن]] شد.
| |
| | |
| یکی از [[اصحاب]] حضرت به نام [[جندب ازدی]] نقل میکند امام در هر جبههای ما را به عدم شروع در جنگ سفارش میکرد<ref> ر.ک: تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۷۵.</ref>. حضرت در [[نامه]] خود به [[مالک اشتر]] که یکی از فرماندهان ارشد وی در [[جنگ صفین]] بود، او را به همین اصل توصیه میکن<ref>منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۱۵۳؛ بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۷۴ و ۴۱۴.</ref>د، و خود به لشکرش میفرماید:
| |
| {{متن حدیث|لَا تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ وَ تَرْكُكُمْ إِيَّاهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ حُجَّةٌ أُخْرَى لَكُمْ عَلَيْهِمْ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۱۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۶۹.</ref>.
| |
| | |
| نکته قابل اشاره اینکه گاه امام از لشکر خویش میخواهد که در [[جنگ با دشمن]] پیشدستی کرده، قبل از آنان به جنگ بپردازند: {{متن حدیث|اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref>. روشن است که این [[حکم]]، با اصل پیشین مبنی بر عدم شروع جنگ منافاتی ندارد؛ زیرا مقصود از عدم شروع جنگ، عدم شروع درگیری و [[حمله]] در میدان [[جنگ]] است؛ میدانی که دو [[جبهه]] مخالف رودرروی یکدیگر قرار گرفتند. اما مراد از پرداختن به جنگ و پیشدستی بر [[دشمن]]، [[آمادگی]] و [[تجهیز]] [[لشکر]] برای رودررو قرار گرفتن با دشمن است و این که [[لشکر اسلام]] با تجهیزات و آمادگی کامل در میدان جنگ حاضر شده، [[منتظر]] [[فرمان جهاد]] باشند؛ اما بعد از آمادگی و تجهیز لازم و مواجهه با دشمن، اولین [[اقدام]] برای شروع جنگ [[واقعی]] باید از سوی دشمن آغاز شود.
| |
| | |
| ۴. '''خودداری از [[دشنام]]''': یکی دیگر از [[آداب]] جبهه [[دینی]] که [[امام]] لشکر خود را بدان سفارش میکند، [[پرهیز]] از دشنام به [[مخالفان]] است. در [[جنگ صفین]]، که دو نفر از لشکر [[حضرت]] به [[سب]] و [[ناسزاگویی]] به جبهه [[معاویه]] پرداختند، حضرت با ارسال پیکی آنان را از این کار منع کرد و در پاسخ [[اعتراض]] آن دو که ما بر [[حق]] هستیم و معاویه [[باطل]]، فرمود:
| |
| من [[دوست]] ندارم شما [[اهل شام]] را [[لعن]] و سب کنید. اگر شما به جای لعن و دشنام، [[اعمال زشت]] آنان را متذکر شوید، بهتر و صوابتر خواهد بود و اگر به جای لعن در حق آنان [[دعا]] کنید، که [[خداوند]] [[خون]] ما و آنان را [[حفظ]] کند و بین ما [[صلح]] ایجاد کند، بهتر خواهد بود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷. همچنین ر.ک: غررالحکم، ح۱۰۴۱۸.</ref>.
| |
| | |
| ۵. '''دعا و [[نیایش]]''': گفته شد که [[رزمنده]] دینی برای خداوند به [[جهاد]] میپردازد و در همه لحظات جنگ، از [[خداوند متعال]] درخواست [[نصرت]] و [[یاری]] میکند، علاوه اینکه نفس دعا و [[پیوند با خدا]] موجب تقویت [[روحی]] [[مجاهد]] شده، وی را در [[جهاد با کفار]] اس[[تورات]]ر میکند. امام در مواجهه با دشمن و در میدان جهاد نیز از نیایش دست برنمیداشت و در حق لشکر خود و همچنین برای [[هدایت]] جبهه مقابل دعاهایی میخواند که گزارش آنها در این مقال نمیگنجد<ref>ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۱۷۰ و نامه ۱۵؛ تهذیب الاحکام، ج۳، ص۲۳۷ و ۸۱؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۷۵.</ref>.
| |
| | |
| ۶. '''[[شعار]] و [[تبلیغات]] [[جنگی]]''': از زمانهای قدیم، دادن شعار و به راه انداختن تبلیغات در [[جنگها]] برای تقویت [[روحیه]] [[سربازان]] خودی و [[تضعیف]] [[جبهه]] مقابل، مرسوم و رایج بوده است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز از این اصل جنگی [[سود]] میبرد. [[امام]] از [[پیامبر]] نقل میکند که آن [[حضرت]] ما را به دادن شعار پیش از آغاز [[جنگ]] [[فرمان]] میداد. البته ویژگی [[شعارها]] و تبلیغات جبهه [[اسلام]]، توجه به [[معنویت]] و [[خداوند]] است. توجه به شعارهای حضرت در جهادهای مختلف، سخن یاد شده را [[اثبات]] میکند. شعارهای [[جبهه امام علی]]{{ع}} در [[جنگ صفین]]، «[[الله اکبر]]»، «یا [[احد]]»، «یا محمد» و... بود<ref>ر.ک: تمیمی مغربی، ابوحنیفه، دعائم الاسلام، ج۱، ص۳۷۰؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۴۷؛ بحارالانوار، ج۱۹، ص۱۶۳.</ref>.
| |
| | |
| برافراشتن [[پرچم]]، از محورهای عمده تبلیغات جنگهای قدیمی بود که نشانه [[نشاط]] و [[آمادگی]] [[لشکر]] و [[قدرت]] تهاجمی آنها به شمار میآمد. از این رو، حضرت توصیه میکرد که پرچم جنگ را همیشه برافراشته نگه دارید و دور آن را خالی نگذارید و آن را به دست افراد [[شجاع]] و دلیر بسپارید<ref> نهج البلاغه، خطبه ۱۲۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۷۸.</ref>. از تبلیغات جنگی لشکر حضرت در جنگ صفین، بستن پارچه سفید بر سر و کتف بود؛ در مقابل لشکر [[معاویه]] که پارچه زرد میبستند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸ ص۱۵؛ وقعة صفین، ص۳۳۲؛ بحارالانوار، ج۳۳، ص۲۷ و ۳۸۰.</ref>.
| |
| | |
| ۷. '''[[ایثار]] و [[فداکاری]]''': از ویژگیهای [[رزمنده]] [[دینی]]، داشتن روحیه ایثار و فداکاری و کمک به دیگر [[رزمندگان]] است. [[انسانها]] از حیث نیروی فیزیکی و بدنی و همچنین از جهت [[شجاعت]] و [[بیباکی]]، متفاوتند. در میدان [[کارزار]]، گاهی انسانهای [[ناتوان]] از جهت نیروی فیزیکی یا [[روحی]] در برابر [[دشمن]] با مشکل مواجه میشوند، یا رزمندهای مجروح میگردد، یا دشمن میخواهد وی را غافلگیر کند که در این هنگامهها، رزمنده دیگر که از توان لازم و شجاعت برخوردار است باید به [[یاری]] و کمک همرزم خود شتافته، او را از تیررس [[دشمن]] خارج کند. [[امام]] در میدان [[جنگ]] به [[لشکریان]] خود چنین سفارش میکرد:
| |
| هر مردی از شما که هنگام [[ملاقات]] دشمن، [[قوت قلب]] در خود [[احساس]] کند و در یکی از برادرانش [[خوف]] و [[ترس]] [[مشاهده]] کند، باید به شکرانه [[برتری]] و دلیریای که [[خداوند]] به او اعطا کرده است، دشمن را از وی براند؛ همان طوری که از خود دفع مینماید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۲.</ref>.
| |
| | |
| [[حضرت]] در جاهای دیگر نیز درباره مجروحان و [[ضعیفان]] و [[رزمندگان]] دیگری که به هر علتی دشمن، [[طمع]] [[کشتار]] یا [[اسارت]] آنها را داشت، سفارش اکید میفرمود<ref>حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ص۱۰۷؛ بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۸ و ۲۱؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۸۳.</ref>.
| |
| | |
| ۸. '''[[رفتار]] [[انسانی]] با دشمن''': در [[مکتب]] امام، اصل بر رفتار انسانی با همه [[انسانها]]، حتی دشمن است. چنانکه در پیش گفته آمد، حضرت به [[سب]] و [[لعن]] دشمن [[رضا]] نمیدهد و به جای لعن، درخواست [[هدایت]] و [[صلح]] برای آنان میکند. در مکتب امام، جنگ و [[جهاد]] تنها با دشمن جنگجو - آن هم در میدان جهاد - تجویز شده است؛ اما بعد از پایان جنگ، مبنا باید [[عطوفت]] و [[مدارا]] قرار گیرد و نباید فراریان و مجروحان دشمن را از دم تیغ گذراند.
| |
| | |
| حضرت در موارد متعددی، [[لشکر]] خویش را به این [[اصول اخلاقی]] و انسانی سفارش مینمود و از آنان میخواست اجساد دشمن را [[مثله]] نکنند<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۷.</ref> و وارد خانههای [[مردم]] نشوند و [[اموال]] آنان را [[چپاول]] نکنند<ref>نهج البلاغه، نامه ۱۴ و ۶۰؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۸۳؛ تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۵۵.</ref> و [[کودکان]] و [[پیران]] و [[زنان]] را نکشند<ref>مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۹.</ref>. امام بعد از [[پیروزی در جنگ]] [[جمل]]، وقتی [[بصره]] را [[فتح]] کرد، با [[عدالت]] و [[عفو]] با آنان برخورد کرد<ref>تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۶؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۵۷.</ref> و در [[جنگ نهروان]] زخمیهای [[خوارج]] را در [[کوفه]] مداوا و سپس [[آزاد]] کرد<ref>الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۲۴.</ref>.
| |
| | |
| ۹. '''[[غنایم جنگی]]''': در [[فرهنگ]] [[امام]]، [[غنیمت]] [[جنگی]] از آن [[مجاهدان]] حاضر در صحنههای [[نبرد]] است و کسانی که در [[جنگ]] حاضر نباشند سهمی از آن نمیبرند. [[حضرت]] در پاسخ به درخواست یکی از اصحابش که مطالبه غنیمت کرده بود، فرمود:
| |
| این [[مال]] نه از آن من و نه از آن تو است؛ همانا غنیمت [[مسلمانان]] است و اندوخته شمشیرهایشان. اگر با آنان در عرصه جنگ مشارکت داشتی، در این فرض تو هم مثل آنان سهمی خواهی برد وگرنه ثمره و چیده دستان آنان برای دهان غیر مجاهدان نیست<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۲۳.</ref>.
| |
| | |
| ۱۰. '''[[صلح]]''': چنانکه پیشتر اشاره شد، از منظر امام، جنگ و [[خونریزی]] فاقد [[ارزش]] بود و عملی [[جاهلی]] محسوب میشد. همچنین گفته شد که حضرت آخرین راهکار را جنگ و [[جهاد]] میدانست. بر این اساس، حضرت از پیشنهاد صلح و [[آتش بس]] به گرمی استقبال میکرد و در موارد متعدد، [[فرماندهان لشکر]] خویش را بدان توصیه میکرد. امام در روایتی میفرماید: «صلح و [[ترک مخاصمه]] برای من از جنگ گواراتر است؛ به شرطی که موجب وهن و [[سستی]] [[اسلام]] نگردد»<ref>غررالحکم، ح۱۰۱۳۸.</ref>. حضرت در [[عهدنامه]] معروف خویش به [[مالک اشتر]]، او را به پذیرش پیشنهاد صلح از سوی [[دشمن]] [[تشویق]] میکند:
| |
| ای مالک، هیچ وقت صلحی را که دشمنت تو را به آن فرا میخواند و در آن [[رضای خدا]] باشد، رد نکن؛ برای این که در سایه صلح، [[آرامش]] برای [[لشکر]] و [[راحتی]] از [[اندوه]] برای تو است، و همچنین موجب [[امنیت]] ایالات و [[شهرها]] خواهد شد<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
| |
| | |
| در این عهدنامه، فواید صلح را آرامش و [[آسایش]] لشکر، خلاص [[حکومت]] و [[حاکم]] از آفات و اندوه جنگ، و امنیت شهرها و [[کشور]] ذکر میکند؛ اما در ادامه [[کلام]] خویش، به حاکم خود درباره [[سوء]] استفاده دشمن از صلح، هشدار میدهد که مبادا دشمن در پشت پرده صلح، [[شکست]] [[جبهه]] اسلام را در نظر داشته باشد:
| |
| {{متن حدیث|وَ لَكِنِ الْحَذَرَ كُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[جهاد (مقاله)| مقاله «جهاد»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۴۳۵.</ref>
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |