مظلومیت امام علی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۷: خط ۱۷:


پس از شهادتِ [[امام]] نیز [[آزار]] و [[شکنجه]] و کشتن [[دوستداران]] او آغاز شد و سالیان متمادی ادامه یافت. این نیز ستمی دیگر در [[حق علی]]{{ع}}است<ref>[[دانشنامه امام علی (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۱۱.</ref>.
پس از شهادتِ [[امام]] نیز [[آزار]] و [[شکنجه]] و کشتن [[دوستداران]] او آغاز شد و سالیان متمادی ادامه یافت. این نیز ستمی دیگر در [[حق علی]]{{ع}}است<ref>[[دانشنامه امام علی (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۱۱.</ref>.
==[[مظلومیت امام علی]]==
[[تاریخ]] [[انسانیت]]، مظلومی چون علی{{ع}} به خود ندیده است، اگر شرایط و اوضاع [[زندگانی علی]]{{ع}} را همان گونه که بوده بررسی کنیم این [[حقیقت]] برای همه مجسم خواهد شد زیرا:
او نخستین کسی بود که بعد از [[خدیجه کبری]] به [[ندای آسمانی]] [[پیغمبر اسلام]] لبیک گفت و در همان ساعت‌های اول [[بعثت]] به [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} [[ایمان]] آورد، و اول کسی بود که به [[حضرت]] در [[نماز]] [[اقتدا]] کرد و تا چند سال تنها علی و [[خدیجه]] با [[رسول خدا]] نماز می‌خواندند و {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ‌}} می‌گفتند.
علی{{ع}} اول کسی بود که همه جا چون سایه، همراه [[پیغمبر]] [[خدا]] بود و از حضرتش [[دفاع]] می‌کرد و جلو آزارهای [[قریش]] و مستهزئین را می‌گرفت، او تنها کسی بود که در «[[یوم الانذار]]» به ندای مولایش رسول خدا{{صل}} لبیک گفت و آشکارا در برابر چهل نفر از بستگان پیغمبر ایمان آورد و [[اعلان]] [[وفاداری]] کرد و در همان جا مورد [[تمسخر]] ابولهب‌ها قرار گرفت.
علی{{ع}} تنها کسی بود که در [[شعب ابوطالب]] چون پروانه به دور شمع وجود پیغمبر می‌گشت و از آن بزرگوار، [[پاسداری]] می‌کرد و [[خواب]] را در آنجا بر خود جایز نمی‌شمرد و تا سه سال این برنامه ادامه داشت.
علی{{ع}} اولین [[مهاجر]] [[اسلام]] است که با حضرتش به [[طائف]] [[هجرت]] کرد، و در آنجا با پیغمبر خدا{{صل}} [[هدف]] سنگ‌های [[دشمنان اسلام]] قرار گرفتند.
او تنها کسی است که در [[لیلة المبیت]] به جای پیغمبر خوابید و بدون هیچ [[ترس]] و هراسی جانش را در خطر [[مرگ]] قرار داد به [[امید]] آنکه [[جان جانان]] پیغمبر اسلام مصون بماند و پس از آن شب هم با تمام [[مردانگی]] و [[شجاعت]] در [[مسجد الحرام]] آمد و دیون پیغمبر را ادا و امانت‌های [[مردم]] را برگرداند و عهود حضرت را [[وفا]] کرد و با فواطم ([[فاطمه زهراء]] [[فاطمه بنت اسد]] و [[فاطمه]] دختر [[زبیر]]) رهسپار [[مدینه]] شد و در [[هجرت به مدینه]] با [[رسول خدا]]{{صل}} [[شریک]] و به وی ملحق گردید.
در تمام جنگ‌های کوچک و بزرگ [[حضرت محمد]]{{صل}}، تنها مرد میدان [[جنگ]]، علی{{ع}} بود که مردانه می‌جنگید و لحظه‌ای [[پیغمبر]] را تنها نمی‌گذاشت؛ حتی در بعضی از [[جنگ‌ها]] ده‌ها جراحت و زخم بر بدنش وارد شد ولی پیغمبر را تنها نگذاشت اگر چه همه فرار کرده بودند و صحنه [[کارزار]] را خالی گذاشته بودند. او تنها کسی بود که در هر صحنه نبردی که حاضر می‌شد [[دشمنان]] به خود می‌لرزیدند و [[مسلمانان]] [[روح امید]] و [[پیروزی]] در کالبدشان دمیده می‌شد.
اینها از یک طرف، و از طرف دیگر می‌بینیم [[پیغمبر اسلام]] [[بهترین زنان]] عالم، [[فاطمه زهرا]]{{س}} را به [[ازدواج]] او در آورد و ده‌ها بار او را به عنوان [[وزیر]]، [[جانشین]] و [[امام]] بعد از خودش به [[مردم]] معرفی کرد.
اما با این همه می‌بینیم او کسی است که پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} از همان لحظه‌ای که خبر [[وفات پیامبر]] به گوش‌ها می‌رسد و طبق [[وصیت]] [[رسول الله]] در [[خانه]] مشغول [[تجهیز]] [[غسل]] و [[کفن]] و [[نماز]] و [[دفن]] پیغمبر است، [[حق]] مسلمش ضایع می‌شود و [[خلافت]] و [[امامت]] را از او می‌گیرند، و به مدت ۲۵ سال او را [[خانه‌نشین]] می‌کنند، و نخستین کسی است که درب خانه‌اش را می‌سوزانند.
او اولین کسی است که همسرش را مقابل چشمان خود و فرزندانش می‌زنند، و [[محسن]] را در رحم همسرش می‌کشند.
او نخستین کسی بود که موروثی همسرش ([[فدک]]) را از او می‌گیرند و با [[شعار]] {{متن حدیث|معاشر الأنبياء لا نورّث درهما و لا دينارا}} وجهه [[شرعی]] به آن [[خیانت]] می‌دهند، و پس از ۷۵ یا ۹۵ [[روز]] [[همسر]] مهربانش را در حالی که دارای چهار طفل صغیر است از دستش می‌ستانند و بر [[غم]] و اندوهش می‌افزایند و خلاصه همه آن زحمات علی{{ع}} با آن سفارش‌های [[رسول گرامی اسلام]] را چند [[روزه]] [[پاداش]] دادند و آن سرچشمه [[فضایل]] و [[کمالات]] و باب [[مدینه علم]] [[رسول خدا]]، و آن بحر مواج خروشان [[الهی]] را به مدت ربع قرن [[خانه‌نشین]] کردند و نگذاشتند [[حقایق]] [[اسلام ناب محمدی]] را به [[مردم]] برساند و سینه پر [[علم]] و [[آگاهی]] و [[فکر]] دوراندیش و تیزبینش را به کارهای [[کشاورزی]] وجزیی واداشتند، آیا [[مظلومیت]] بیش از این متصور است؟!
آیا مظلومیت از این بیشتر می‌شود که خود فرمود:
{{متن حدیث|فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِي نَهْباً...}}؛
[[صبر]] کردم در حالی که به کسی می‌ماندم که خاشاک چشمش را پر کرده و استخوان راه گلویش را گرفته و با چشم خود می‌دیدم میراثم ([[حکومت]]) را به [[غارت]] می‌برند.»..<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>.
و از این بدتر آنکه حضرتش تمام این [[مصائب]] را در [[دل]] می‌برد و با کسی در میان نمی‌گذاشت، در برابر همه آن [[ستم‌ها]] و [[ظلم‌ها]] صبر کرد و [[راز]] دل به کسی نگفت تا [[اسلام]] بماند و [[قرآن]] [[حاکم]] باشد و تشتت و [[تفرقه]] در صفوف [[مسلمین]] ایجاد نشود تا [[خدای بزرگ]] از او [[راضی]] باشد، و بی‌خود نبود که خود گفت:
{{متن حدیث|مَا زِلْتُ مَظْلُوماً مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ{{صل}} إِلَى يَوْمِ النَّاسِ هَذَا}}؛
«روزی که [[پیغمبر]] [[خدا]] به [[درود]] [[حیات]] گفت و [[قبض روح]] شد تا امروز همیشه [[مظلوم]] هستم»<ref>سید مرتضی، شافی، ج۳، ص۲۲۳؛ سفینة البحار، ج۲، ص۱۰۸، ماده «ظلم».</ref>.
به قدری مصائب و [[مظلومیت علی]] زیاد بود که حتی در پنج سالی که به حکومت رسید و مردم با او [[بیعت]] کردند، نتوانست ظلم‌هایی که به او شده بود به مردم بگوید، و مردم هم [[تحمل]] شنیدن دردهای دلش را نداشتند لذا به بیابان می‌رفت و در دل خود را با [[چاه]] در میان می‌گذاشت. اما کجا دلش آرام می‌شد.
آری، آن گاه دلش آرام شد و از دردها و ظلم‌هایی که به او روا داشته بودند آسوده گشت، که سپیده [[روز]] ۱۹ [[ماه رمضان]] دمید و در [[مسجد کوفه]] [[ضربت ابن ملجم]] بر فرق مبارکش نشست و فریاد {{متن حدیث|فُزْتَ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ}} از بند بند وجودش برخاست. آسوده گشت چون به [[دیدار]] آرام‌بخش [[دل‌ها]] شتافت و روحش به [[ملکوت]] [[اعلی]] پیوست و در [[رضوان]] [[خدای بزرگ]]، مأوی گرفت.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۵۱۷.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۲۶۴

ویرایش