←عمرو عاص بعد از اسلام
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
در [[جنگ خندق]] نیز او [[فرماندهی]] گروهی از [[سپاه قریش]] را بر عهده داشت<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۲۸۱؛ الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۲، ص۳۷؛ الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت - خلیلی)، ج۷، ص۱۶۷.</ref> اما بعد از [[مسلمان]] شدن در [[فتح مکه]] با [[سپاه مسلمانان]] همراه شد و پیامبر{{صل}} او را به اطراف [[مدینه]] فرستادند تا با [[مشرکان]] بجنگند و آنها را به [[اسلام]] دعوت کنند. او در [[جنگ]] [[طائف]] نیز پیامبر{{صل}} را همراهی کرد. او یکی از کسانی بود که پیامبر{{صل}} وی را [[مأمور]] [[گردآوری زکات]] کرد و او به [[فزاره]] رفت. وی در [[غزوه تبوک]] نیز شرکت داشت<ref>المغازی، واقدی، ج۳، ص۹۷۳-۱۰۲۱.</ref> اما در غزوهای به نام [[ذات السلاسل]]، [[رسول خدا]]{{صل}} او را مامور کرد که به سوی [[قبیله]] بنی عذره برود تا با [[مردم]] آنجا به جنگ با [[شامیان]] بروند و سبب [[انتخاب]] عمرو عاص برای این کار آن بود که مادر عمرو عاص زنی از قبیله "بلی" بود از [[طایفه]] بنی عذره و این نسبت او توجه آنها را به او جلب میکرد<ref>المغازی، واقدی، ج۲، ص۷۷۰؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی (ترجمه: آیتی)، ج۱، ص۴۳۹؛ الطبقات الکبری، ابن سعد ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. و او از جمله کسانی بود که نامهای برای [[پادشاهان]] اطراف برای [[دعوت به اسلام]] میبردند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۱، ص۲۴۷.</ref>. او در [[سال هشتم هجری]] به سوی [[جیفر]] و عبد، [[پسران]] جلندی فرستاده شد<ref>السیرة النبویه، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۳۸۵؛ الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت - خلیلی)، ج۷، ص۳۲۸.</ref>.<ref>[[رحمان فتاحزاده|فتاحزاده، رحمان]]، [[عمرو بن عاص بن وائل (مقاله)|مقاله «عمرو بن عاص بن وائل»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص ۴۱۹-۴۲۰.</ref> | در [[جنگ خندق]] نیز او [[فرماندهی]] گروهی از [[سپاه قریش]] را بر عهده داشت<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۲۸۱؛ الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۲، ص۳۷؛ الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت - خلیلی)، ج۷، ص۱۶۷.</ref> اما بعد از [[مسلمان]] شدن در [[فتح مکه]] با [[سپاه مسلمانان]] همراه شد و پیامبر{{صل}} او را به اطراف [[مدینه]] فرستادند تا با [[مشرکان]] بجنگند و آنها را به [[اسلام]] دعوت کنند. او در [[جنگ]] [[طائف]] نیز پیامبر{{صل}} را همراهی کرد. او یکی از کسانی بود که پیامبر{{صل}} وی را [[مأمور]] [[گردآوری زکات]] کرد و او به [[فزاره]] رفت. وی در [[غزوه تبوک]] نیز شرکت داشت<ref>المغازی، واقدی، ج۳، ص۹۷۳-۱۰۲۱.</ref> اما در غزوهای به نام [[ذات السلاسل]]، [[رسول خدا]]{{صل}} او را مامور کرد که به سوی [[قبیله]] بنی عذره برود تا با [[مردم]] آنجا به جنگ با [[شامیان]] بروند و سبب [[انتخاب]] عمرو عاص برای این کار آن بود که مادر عمرو عاص زنی از قبیله "بلی" بود از [[طایفه]] بنی عذره و این نسبت او توجه آنها را به او جلب میکرد<ref>المغازی، واقدی، ج۲، ص۷۷۰؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی (ترجمه: آیتی)، ج۱، ص۴۳۹؛ الطبقات الکبری، ابن سعد ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۲، ص۱۲۹.</ref>. و او از جمله کسانی بود که نامهای برای [[پادشاهان]] اطراف برای [[دعوت به اسلام]] میبردند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۱، ص۲۴۷.</ref>. او در [[سال هشتم هجری]] به سوی [[جیفر]] و عبد، [[پسران]] جلندی فرستاده شد<ref>السیرة النبویه، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۳۸۵؛ الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت - خلیلی)، ج۷، ص۳۲۸.</ref>.<ref>[[رحمان فتاحزاده|فتاحزاده، رحمان]]، [[عمرو بن عاص بن وائل (مقاله)|مقاله «عمرو بن عاص بن وائل»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص ۴۱۹-۴۲۰.</ref> | ||
==[[عمرو عاص]] [[سفیر]] [[پیامبر]] به سوی [[حاکم]] عمان== | |||
دو نفر از کسانی که [[رسول خدا]]{{صل}} به آنها [[نامه]] نوشت و آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد، "[[جیفر]]" و "[[عبد]]"<ref>در برخی از منابع نام وی عبید، عباد و... آمده است. احمد بن یحیی بلاذری، فوق البلدان، ص۸۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۴۵.</ref> [[فرزندان]] جلندی، [[حاکمان]] عمان بودهاند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۷۱.</ref>. | |||
در اینکه این نامه در چه سالی و به دست چه کسی نزد این دو [[حاکم]] ارسال شده [[اختلاف]] است. سال هفتم<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۷۰؛ سمعانی، الانساب، ج۹، ص۳۶۶.</ref>، [[سال]] هشتم<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۱.</ref>، اواخر [[سال دهم]]<ref>ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۹.</ref> و [[سال یازدهم]]<ref>علی بن الحسین مسعودی، التنبیه الاشراف، ص۲۴۰.</ref>، نقلهای گوناگونی است که در این باره وجود دارد. [[ابن جوزی]] به این اختلاف اشاره دارد و مینویسد: "[[پیامبر]]{{صل}} در سال ۱۰ [[هجری]] و پس از [[رجوع]] از [[حجةالوداع]]، در اواخر ذی الحجه، [[عمرو عاص]] را نزد جیفر و [[عبد]] در عمان فرستاد و آنها را به اسلام دعوت کرد"<ref>ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۹.</ref>. سپس مینویسد: "[[واقدی]] قائل است این امر در [[سال هشتم هجری]] اتفاق افتاده است؛ اما آنچه ما ذکر کردیم (اواخر سال دهم) صحیحتر است"<ref>ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۹.</ref>. | |||
عموم [[مؤرخان]]، [[عمروعاص]] را فرستاده پیامبر{{صل}} نزد جیفر و عبد میدانند. در برخی از منابع به نام "[[ابا زید انصاری]]" نیز اشاره شده است. [[بلاذری]] مینویسد: "پیامبر{{صل}} ابا زید انصاری و [[عمرو بن عاص سهمی]] را نزد [[عبید]] و جیفر، فرزندان جلندی فرستاد"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۸۳.</ref>.<ref>[[یدالله حاجیزاده|حاجیزاده، یدالله]]، [[سفیر پیامبر به بحرین و عمان (مقاله)|سفیر پیامبر به بحرین و عمان]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۳۹-۵۴۰.</ref> | |||
در نامه حضرت به [[حاکمان]] عمان پس از [[نام خداوند]] آمده است: "از [[محمد بن عبدالله]] به [[جیفر]] و [[عبد]] [[فرزندان]] جلندی، [[سلام]] بر کسی که پیرو [[هدایت]] باشد. من شما را به [[دین اسلام]] فرا میخوانم. [[اسلام]] بیاورید تا [[سلامت]] بمانید. من [[رسول خدا]]{{صل}} به سوی تمامی جهانیان هستم تا همه را [[انذار]] کنم و تا [[حجت]] و سخن [[خداوند]] درباره ناسپاسان به [[اجرا]] در آید. اگر اسلام را بپذیرید هر دوی شما را بر [[فرمانروایی]] کشورتان قرار میدهم: اگر اسلام را نپذیرید، بدانید که [[ملک]] شما زایل خواهد شد و [[یاران]] ([[سربازان]]) من به آنجا خواهند رسید و [[نبوت]] من بر ملک شما [[غلبه]] خواهد یافت"<ref>ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۳۵.</ref>. | |||
[[ابن ابی کعب]] نامه را نوشت. سپس رسول خدا{{صل}} آن را [[مُهر]] زد<ref>ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۳۵.</ref>. منابع به [[اسلام آوردن]] جیفر و عبد اشاره دارند<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابة، ج۱، ص۳۷۰؛ سمعانی، الانساب، ج۱، ص۳۶۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. [[عمرو عاص]] میگوید: "وقتی به عمان رسیدم، ابتدا نزد عبد رفتم و گفتم که من فرستاده [[پیامبر خدا]]{{صل}} به سوی تو و برادرت هستم". او گفت: "برادرم از لحاظ [[سنی]] و فرمانروایی از من مقدمتر است". سپس به [[اتفاق]]عبد نزد جیفر، رفتیم. جیفر نامه را خواند...، مدتی بعد هر دو [[مسلمان]] شدند و [[پیامبر]]{{صل}} را [[تصدیق]] کردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ص۲۰۱؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۹-۱۰.</ref>. | |||
[[بلاذری]] مینویسد: "جیفر و عبد مسلمان شدند. [[اعراب]]، آن ناحیه نیز اسلام آوردند"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۸۳.</ref>. | |||
در [[نقلی]] دیگر آمده است: "[[ابو زید انصاری]] و [[عمروعاص]]، اسلام را بر [[مردم]] عرضه میکردند. [[قرآن]] آوردند را به آنها [[تعلیم]] میدادند"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۷۸.</ref>. ابوزید انصاری طبق نقلی دیگر پیامبر{{صل}} دستور داده بود؛ اگر آنها اسلام آوردند عمروعاص [[امیر]] باشد و [[ابو زید انصاری]] بر [[مردم]] [[نماز]] بخواند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۸۳.</ref>.<ref>[[یدالله حاجیزاده|حاجیزاده، یدالله]]، [[سفیر پیامبر به بحرین و عمان (مقاله)|سفیر پیامبر به بحرین و عمان]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۴۰-۵۴۱.</ref> | |||
==[[عمرو عاص]] و خلفای بعد از [[پیامبر]]{{صل}}== | ==[[عمرو عاص]] و خلفای بعد از [[پیامبر]]{{صل}}== |