سوره طلاق در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>')
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
خط ۱۸: خط ۱۸:


'''نکات:''' با توجه به اطلاق [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ...}}<ref>«و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید و به او از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد» سوره طلاق، آیه ۲-۳.</ref>. این مفاد را به دست می‌دهد که هر کس از [[خدا]] بترسد و به [[حقیقت]] معنای کلمه [[پروا]] داشته باشد- که البته چنین تقوایی حاصل نمی‌شود مگر با [[معرفت]] نسبت به خدا و [[اسما]] و صفات او - و سپس به خاطر رعایت جانب او از [[محرمات]] و [[ترک واجبات]] اجتناب کند - که لازمه آن این است که [[اراده]] نکند مگر فعل و ترکی را که او اراده کرده باشد و در حقیقت اراده او در [[اراده خدای تعالی]] مستهلک شده باشد - چنین کسی هیچ عملی انجام نمی‌دهد مگر از اراده‌ای خدا. لازمه این مطلب نیز آن است که خود و متعلقات خود را، [[ملک]] [[خدای تعالی]] و او را مالک [[علی الاطلاق]] خود بداند، [[مالکی]] که هرگونه بخواهد می‌تواند در ملکش [[تصرف]] کند و این ملکیت، همان [[ولایت]] خدایی است که خدا با آن ولایت متولی امر بنده‌اش می‌باشد پس برای [[بنده]] از ملک [[حقیقی]] چیزی باقی نمی‌ماند مگر آنچه که [[خدای سبحان]] تملیکش کرده باشد. البته همان هم، باز به ملکیت خدا باقی است و [[مالکیت]] و همچنین [[پادشاهی]] همه چیز از آن [[خدای عزوجل]] است.
'''نکات:''' با توجه به اطلاق [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ...}}<ref>«و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید و به او از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد» سوره طلاق، آیه ۲-۳.</ref>. این مفاد را به دست می‌دهد که هر کس از [[خدا]] بترسد و به [[حقیقت]] معنای کلمه [[پروا]] داشته باشد- که البته چنین تقوایی حاصل نمی‌شود مگر با [[معرفت]] نسبت به خدا و [[اسما]] و صفات او - و سپس به خاطر رعایت جانب او از [[محرمات]] و [[ترک واجبات]] اجتناب کند - که لازمه آن این است که [[اراده]] نکند مگر فعل و ترکی را که او اراده کرده باشد و در حقیقت اراده او در [[اراده خدای تعالی]] مستهلک شده باشد - چنین کسی هیچ عملی انجام نمی‌دهد مگر از اراده‌ای خدا. لازمه این مطلب نیز آن است که خود و متعلقات خود را، [[ملک]] [[خدای تعالی]] و او را مالک [[علی الاطلاق]] خود بداند، [[مالکی]] که هرگونه بخواهد می‌تواند در ملکش [[تصرف]] کند و این ملکیت، همان [[ولایت]] خدایی است که خدا با آن ولایت متولی امر بنده‌اش می‌باشد پس برای [[بنده]] از ملک [[حقیقی]] چیزی باقی نمی‌ماند مگر آنچه که [[خدای سبحان]] تملیکش کرده باشد. البته همان هم، باز به ملکیت خدا باقی است و [[مالکیت]] و همچنین [[پادشاهی]] همه چیز از آن [[خدای عزوجل]] است.
خدای تعالی چنین بنده‌ای را به [[حکم]] {{متن قرآن|يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}} از تنگنای [[وهم]] و [[زندان]] [[شرک]]، [[نجات]] می‌دهد، دیگر به اسباب ظاهری دلبسته نیست و به حکم {{متن قرآن|وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ}} از جایی که او احتمالش را هم ندهد [[رزق]] مادی و معنویش را فراهم می‌کند، اما رزق مادیش را بدون [[پیش‌بینی]] خود او می‌رساند، برای این که او قبل از رسیدن به چنین توکلی [[رزق]] خود را حاصل دسترنج خود و اثر اسباب ظاهری می‌دانست، همان اسبایی که [[دل]] به آن بسته بود و از آن اسباب هم که بسیار زیادند جز به اندکی اطلاع نداشت و مثل او، مانند کسی است که در شبی بس ظلمانی، [[نور]] بسیار ضعیفی پیش پایش را روشن کرده باشد و از ورای آن فضای اندک بی‌خبر باشد و لیکن [[خدای سبحان]] از همه اسباب خبر دارد و او است که اسباب و مسببات را پشت سر هم می‌چیند و هر طوری که بخواهد [[نظام]] می‌بخشد و به هریک از آن اسباب بخواهد اجازه تأثیر می‌دهد. و اما رزق معنویش را - که رزق [[حقیقی]] هم همان است، چون مایه [[حیات]] [[جان]] [[انسانی]] است و رزقی است فناناپذیر - بدون پیش‌بینی خود او می‌رساند، دلیلش این است که [[انسان]] نه از چنین رزقی آگهی دارد و نه می‌داند که از چه راهی به وی می‌رسد.
خدای تعالی چنین بنده‌ای را به [[حکم]] {{متن قرآن|يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}} از تنگنای [[وهم]] و [[زندان]] [[شرک]]، [[نجات]] می‌دهد، دیگر به اسباب ظاهری دلبسته نیست و به حکم {{متن قرآن|وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ}} از جایی که او احتمالش را هم ندهد [[رزق]] مادی و معنویش را فراهم می‌کند، اما رزق مادیش را بدون [[پیش‌بینی]] خود او می‌رساند، برای این که او قبل از رسیدن به چنین توکلی [[رزق]] خود را حاصل دسترنج خود و اثر اسباب ظاهری می‌دانست، همان اسبایی که [[دل]] به آن بسته بود و از آن اسباب هم که بسیار زیادند جز به اندکی اطلاع نداشت و مثل او، مانند کسی است که در شبی بس ظلمانی، [[نور]] بسیار ضعیفی پیش پایش را روشن کرده باشد و از ورای آن فضای اندک بی‌خبر باشد و لکن [[خدای سبحان]] از همه اسباب خبر دارد و او است که اسباب و مسببات را پشت سر هم می‌چیند و هر طوری که بخواهد [[نظام]] می‌بخشد و به هریک از آن اسباب بخواهد اجازه تأثیر می‌دهد. و اما رزق معنویش را - که رزق [[حقیقی]] هم همان است، چون مایه [[حیات]] [[جان]] [[انسانی]] است و رزقی است فناناپذیر - بدون پیش‌بینی خود او می‌رساند، دلیلش این است که [[انسان]] نه از چنین رزقی آگهی دارد و نه می‌داند که از چه راهی به وی می‌رسد.


خدای سبحان که ولی و عهده‌دار [[سرپرستی]] [[بنده]] [[متوکل]] خویش است، او را از پرتگاه [[هلاکت]] بیرون می‌کشد و از طریقی که خود او پیش‌بینی آن را نمی‌کند، روزی می‌دهد و چنین بنده‌ای به خاطر این که بر [[خدای تعالی]] [[توکل]] کرده و همه امور خود را به او واگذار نموده، هیچ چیز از کمال و از نعمت‌هایی را که [[قدرت]] به دست آوردن آن را در خود می‌بیند از دست نمی‌دهد و آنچه را که [[امیدوار]] بود به وسیله سعی و [[کوشش]] خود به دست آورد همان را خدای تعالی برایش فراهم می‌کند، برای این که او به وی [[توکل]] کرد و کسی که بر [[خدا]] توکل کند، خدا همه کاره او می‌شود در صورتی که هیچ سببی از اسباب ظاهری این طور نیست، چون هر سببی را که در نظر بگیری یک‌بار کارگر می‌افتد بار دیگر نمی‌افتد، ولی [[خدای تعالی]] این طور نیست، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ}}<ref>«به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref> چون [[خدا]] به کار خود می‌رسد و تمامی امور در حیطه [[قدرت]] خدای تعالی است {{متن قرآن|قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا}}<ref>«و بی‌گمان خداوند برای هر چیز، اندازه‌ای نهاده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref> و وقتی حدود و اندازه هر موجودی را خدای تعالی معین می‌کند، [[بنده]] [[متوکل]] هم یکی از موجودات است، او نیز از تحت [[قدرت خدا]] خارج نیست، پس اندازه‌ها و حدود او نیز به [[دست خدا]] است. و چنین مقامی تنها نصیب [[صالحین]] از اولیای این [[امت]] می‌شود و اما افراد [[پایین‌تر]] یا افراد متوسط از [[اهل تقوی]] که درجات پایین‌تری از حیث [[معرفت]] و عمل دارند از [[موهبت]] [[ولایت]] خدایی هم آن مقداری برخوردارند که با [[اخلاص]] [[ایمان]] و [[اعمال]] صالحشان مطابقت دارد و چنان نیست که هیچ بهره‌ای از این موهبت نداشته باشند، چگونه [[محروم]] باشند با این که خدای فرموده: {{متن قرآن|وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref> و جای دیگر به طور مطلق فرموده است: {{متن قرآن|وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و خداوند دوست پرهیزگاران است» سوره جاثیه، آیه ۱۹.</ref>. همین که به [[دین حق]] [[متدین]] هستند و این [[سنت]] [[حیات]] را پذیرفته‌اند ورود و خروجشان در امور ناشی از [[اراده خدای تعالی]] است، خود نوعی از [[تقوی]] [[الله]] و [[توکل]] بر او است؛ زیرا این گونه افراد [[مؤمن]] و [[متقی]]، اراده خدای تعالی را در جای [[اراده]] خودشان قرار داده‌اند، در نتیجه به همان مقدار از [[سعادت]] [[زندگی]] برخوردار می‌شوند و خدای تعالی برای‌شان از هر ناملایمی راه نجاتی قرار می‌دهد و از جایی که خود آنان به فکرشان نرسد روزی‌شان می‌دهد و پروردگارشان برای ایشان کافی و او است که اراده خود را به [[کرسی]] می‌نشاند.
خدای سبحان که ولی و عهده‌دار [[سرپرستی]] [[بنده]] [[متوکل]] خویش است، او را از پرتگاه [[هلاکت]] بیرون می‌کشد و از طریقی که خود او پیش‌بینی آن را نمی‌کند، روزی می‌دهد و چنین بنده‌ای به خاطر این که بر [[خدای تعالی]] [[توکل]] کرده و همه امور خود را به او واگذار نموده، هیچ چیز از کمال و از نعمت‌هایی را که [[قدرت]] به دست آوردن آن را در خود می‌بیند از دست نمی‌دهد و آنچه را که [[امیدوار]] بود به وسیله سعی و [[کوشش]] خود به دست آورد همان را خدای تعالی برایش فراهم می‌کند، برای این که او به وی [[توکل]] کرد و کسی که بر [[خدا]] توکل کند، خدا همه کاره او می‌شود در صورتی که هیچ سببی از اسباب ظاهری این طور نیست، چون هر سببی را که در نظر بگیری یک‌بار کارگر می‌افتد بار دیگر نمی‌افتد، ولی [[خدای تعالی]] این طور نیست، {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ}}<ref>«به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref> چون [[خدا]] به کار خود می‌رسد و تمامی امور در حیطه [[قدرت]] خدای تعالی است {{متن قرآن|قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا}}<ref>«و بی‌گمان خداوند برای هر چیز، اندازه‌ای نهاده است» سوره طلاق، آیه ۳.</ref> و وقتی حدود و اندازه هر موجودی را خدای تعالی معین می‌کند، [[بنده]] [[متوکل]] هم یکی از موجودات است، او نیز از تحت [[قدرت خدا]] خارج نیست، پس اندازه‌ها و حدود او نیز به [[دست خدا]] است. و چنین مقامی تنها نصیب [[صالحین]] از اولیای این [[امت]] می‌شود و اما افراد [[پایین‌تر]] یا افراد متوسط از [[اهل تقوی]] که درجات پایین‌تری از حیث [[معرفت]] و عمل دارند از [[موهبت]] [[ولایت]] خدایی هم آن مقداری برخوردارند که با [[اخلاص]] [[ایمان]] و [[اعمال]] صالحشان مطابقت دارد و چنان نیست که هیچ بهره‌ای از این موهبت نداشته باشند، چگونه [[محروم]] باشند با این که خدای فرموده: {{متن قرآن|وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و خداوند سرپرست مؤمنان است» سوره آل عمران، آیه ۶۸.</ref> و جای دیگر به طور مطلق فرموده است: {{متن قرآن|وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«و خداوند دوست پرهیزگاران است» سوره جاثیه، آیه ۱۹.</ref>. همین که به [[دین حق]] [[متدین]] هستند و این [[سنت]] [[حیات]] را پذیرفته‌اند ورود و خروجشان در امور ناشی از [[اراده خدای تعالی]] است، خود نوعی از [[تقوی]] [[الله]] و [[توکل]] بر او است؛ زیرا این گونه افراد [[مؤمن]] و [[متقی]]، اراده خدای تعالی را در جای [[اراده]] خودشان قرار داده‌اند، در نتیجه به همان مقدار از [[سعادت]] [[زندگی]] برخوردار می‌شوند و خدای تعالی برای‌شان از هر ناملایمی راه نجاتی قرار می‌دهد و از جایی که خود آنان به فکرشان نرسد روزی‌شان می‌دهد و پروردگارشان برای ایشان کافی و او است که اراده خود را به [[کرسی]] می‌نشاند.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش