←سیره عملی امام علی{{ع}}
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
از برخی ویژگیهایی که برای دنیا در [[کلام]] امیرمؤمنان{{ع}} یافتیم و نیز مواردی چون سفارش به ترک دنیا در گفتار و [[سیره]] [[حضرت]]، بر هر خواننده [[آگاه]] روشن خواهد شد که مقصود [[امام]] از دنیا چیست. در برخی سخنان حضرت، دنیا دقیقاً به همان معنای لغوی به کار رفته و از او چنین نقل شده است: «دنیا را دنیا گفتهاند؛ چون [[پست]] = نزدیکتر از هر چیزی است»<ref>بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۵۶؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۰.</ref>؛ چنان که [[رسول خدا]]{{صل}} به معنای دنیا اشارهای دارد که دقیقاً همان معنای موجود در کتابهای لغت است. [[یزید بن سلام]] از [[پیامبر]] درباره وجه تسمیه دنیا پرسید و حضرت فرمود: «چون دنیا پست و پایین است و جدای از آخرت و پیش از آن [[آفریده]] شد»<ref>بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۵۵؛ علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۱.</ref>. | از برخی ویژگیهایی که برای دنیا در [[کلام]] امیرمؤمنان{{ع}} یافتیم و نیز مواردی چون سفارش به ترک دنیا در گفتار و [[سیره]] [[حضرت]]، بر هر خواننده [[آگاه]] روشن خواهد شد که مقصود [[امام]] از دنیا چیست. در برخی سخنان حضرت، دنیا دقیقاً به همان معنای لغوی به کار رفته و از او چنین نقل شده است: «دنیا را دنیا گفتهاند؛ چون [[پست]] = نزدیکتر از هر چیزی است»<ref>بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۵۶؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۰.</ref>؛ چنان که [[رسول خدا]]{{صل}} به معنای دنیا اشارهای دارد که دقیقاً همان معنای موجود در کتابهای لغت است. [[یزید بن سلام]] از [[پیامبر]] درباره وجه تسمیه دنیا پرسید و حضرت فرمود: «چون دنیا پست و پایین است و جدای از آخرت و پیش از آن [[آفریده]] شد»<ref>بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۵۵؛ علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۱.</ref>. | ||
در گفتار دیگری، امیرمؤمنان{{ع}} میفرماید: «سپری شدن دنیا پس از نو برون آوردن آن، شگفتتر نیست از برآوردن و [[آفریدن]] آن»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶، ص۲۰۲.</ref>. این معنا در بحث حاضر چندان مورد توجه نیست و مهم معانی اصطلاحی [[دنیا]] است که علی{{ع}} به ترک آن سفارش یا از آن تعریف و [[تمجید]] میکند و یا آن را محل [[آزمایش]]، بیارزش، [[فریبنده]]، سرای ناپایدار، دارای لذتهای زودگذر و... برمیشمرد. با توجه به مباحث پیشین، چنین بر میآید که مقصود | در گفتار دیگری، امیرمؤمنان{{ع}} میفرماید: «سپری شدن دنیا پس از نو برون آوردن آن، شگفتتر نیست از برآوردن و [[آفریدن]] آن»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶، ص۲۰۲.</ref>. این معنا در بحث حاضر چندان مورد توجه نیست و مهم معانی اصطلاحی [[دنیا]] است که علی{{ع}} به ترک آن سفارش یا از آن تعریف و [[تمجید]] میکند و یا آن را محل [[آزمایش]]، بیارزش، [[فریبنده]]، سرای ناپایدار، دارای لذتهای زودگذر و... برمیشمرد. با توجه به مباحث پیشین، چنین بر میآید که مقصود حضرت از دنیا، علاقه شدید به [[ریاستطلبی]] بر [[مردم]] و [[منافع]] مادی آن است که [[انسان]] را از [[خدا]] و [[آخرت]] [[غافل]] میکند؛ اما اگر همین [[حکومت]] بر مردم و منافع مادی آنکه از جلوههای دنیا است، در [[خدمت]] به [[خلق]] و کسب [[رضای الهی]] قرار گیرد، باز دنیا است؛ اما نه دنیای [[نکوهیده]]. در مباحث [[آینده]]، از این معنای اصطلاحی دنیا در [[کلام امام علی]]{{ع}} بهره برده میشود<ref>[[عبدالامیر خادم علیزاده|خادم علیزاده، عبدالامیر]]، [[دنیا و آخرت (مقاله)| مقاله «دنیا و آخرت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۲۸.</ref>. | ||
علی{{ع}} در [[دنیا]] زهد ورزید و بر خود سخت گرفت و در زهدش صادق بود آنگونه که در همه [[کارها]] و در هرچه از [[دل]] و زبانش برآمد، صادقانه عمل کرد. در [[لذائذ]] [[دنیوی]] زهد پیشه کرد و به عوامل [[دولت]] و [[حکومت]] و هرآنچه مورد نظر دیگران بود و آن را [[هدف زندگی]] و وجود خود میدانستند رغبتی نشان نداد. به همین سبب با [[فرزندان]] خود در خانهای محقّر و کوچک به سر میبرد، خانهای که [[خلافت]] بدان روی آورد- نه [[سلطنت]]- نان جوینی را که علی تناول میکرد همسرش به دست خود آرد آن را [[آسیا]] کرده بود، در صورتی که کارگزارانش، از بهترین نعمتهای [[شام]] و [[برکات]] [[مصر]] و [[عراق]] بهرهمند بودند و بسیار اتفاق میافتاد که خود به جای [[همسر]] کار آسیا کردن جو را بر عهده میگرفت، در حالی که او [[امیر مؤمنان]] و [[رئیس حکومت]] بود، وی از نان جوینی خشک استفاده میکرد که آن را با کمک زانو میشکست و در سرمای شدید، از پوشاکی که [[رنج]] سرما را از او بزداید بیبهره بود، بلکه به همان [[لباس]] نازک تابستانی اکتفا میکرد و با این عمل عالیترین مرتبه [[پاکی]] و [[صفای روح]] را به منصّه [[ظهور]] گذاشت. | |||
[[هارون بن عنتره]] از [[پدر]] خود [[روایت]] کرده میگوید: در فصل زمستان در منطقه «خورنق» به [[ملاقات]] علی{{ع}} رفتم، بر دوش خود قطیفه کهنهای انداخته بود که بدنش را از سرما [[حفظ]] نمیکرد. عرض کردم: ای امیر مؤمنان! [[خداوند]] در [[بیت المال]] برای شما و [[اهل]] بیتتان سهمی قرار داده ولی با خود چنین میکنی؟ فرمود: | |||
به [[خدا]] [[سوگند]]! من از [[اموال]] شما چیزی برنمیگیرم و این همان قطیفهای است که از [[مدینه]] با خود آوردهام. | |||
مردی برای [[حضرت]]{{ع}} خوراکی خوشمزه و شیرین به نام «پالوده» آورد، [[امام]] به آن [[خوراک]] نگریست و از آن تناول نکرد و فرمود: «به خدا سوگند! تو غذایی خوشبو و خوشرنگ و طعمی دلانگیز داری، ولی من [[دوست]] ندارم نفسم را به چیزی [[عادت]] دهم که بدان عادت ندارد». | |||
به جانم [[سوگند]]! اینگونه [[بیرغبتی]] علی به [[دنیا]] در [[حقیقت]] مفهومی از مفاهیم [[شجاعت]] و [[قهرمانی]] وی را ارائه میداد، با اینکه به [[تصور]] برخی، این دو صفت از یکدیگر جدایند. | |||
این روش [[پسندیده]] علی{{ع}} بود که [[عمر بن عبد العزیز]] را واداشت تا در برابر عظمتش اعتراف کند که: به [[راستی]] [[علی بن ابی طالب]] [[پارساترین]] [[مردم]] دنیا است. این اعتراف یکی از خلفای [[خاندان اموی]] است همانها که سالها نسبتهای ناروا به علی{{ع}} دادند و بر [[منابر]] ناسزایش گفتند. | |||
مشهور است علی{{ع}} از سکونت در [[قصر حکومتی]] [[کوفه]]، [[امتناع]] ورزید تا خانهاش از [[خانه]] [[فقرا]] و [[بیچارگان]] بسیاری که در دخمههای کوچک خود به سر میبردند، [[برتر]] نباشد، این سخنش جلوهای از [[شیوه زندگی]] اوست: | |||
{{متن حدیث|أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ}}؛ | |||
آیا به این [[دل]] خوش کنم که به من [[امیر مؤمنان]] گفته شود ولی در دشواریهای [[روزگار]]، در کنار مردم نباشم؟<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۴۰.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |