←مقدمه
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==') |
(←مقدمه) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
«[[اسراف]]» اگر چه در محاورههای [[اقتصادی]]، بیشتر به [[زیادهروی]] در [[مقام]] [[مصرف]] اطلاق میشود، اما حوزه معنایی آن در [[قرآن]] وسعت و گستره بیشتری دارد. در مقابل واژه «[[تبذیر]]» اگرچه در قلمروهای غیر اقتصادی نیز کموبیش کاربرد دارد، اما کاربرد [[غالب]] و شایع آن حتی در [[ادبیات]] [[دینی]]، ریخت و پاش در [[اقلام]] مادی و مصرف اقتصادی است. اسراف، مفهوم جامعی است که هر گونه زیادهرویی در کمیت و کیفیت و بیهودهگرایی و اتلاف و مانند آن را شامل میشود، اگرچه در مورد [[انفاق]] کاربرد بیشتری دارد<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۱۳، ۲۳۶ و ۴۰۷؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]] و دیگران، تفسیر نمونه، ج۶، ص۱۴۹.</ref>. اسراف، همچنین به هر گونه زیادهروی و [[تجاوز از حد]] [[اعتدال]] در [[اعمال]] و گفتار اطلاق شده و به همین دلیل در [[آیات]] مختلف قرآن در مورد تبهکارانی که [[ظلم]] و [[فساد]] را از حد گذراندهاند، واژه [[مسرف]] به کار رفته است. از دید [[المیزان]]، اسراف، بیرون شدن از حد اعتدال به طرف زیادهروی است<ref>سیدمحمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۳۳۲.</ref>. واژه «تبذیر» با اسراف [[قرابت]] معنایی زیادی دارد. از دید برخی اهل لغت، تبذیر تضییع [[اموال]]، [[حقوق مردم]] و اخلال در [[نظم]] است. تبذیر به ریختوپاش و اسراف به تجاوز از حد و [[عدل]]، اطلاق میشود<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۱، ص۲۵۹.</ref>. المیزان نیز به نقل از [[مجمع البیان]] مینویسد: تبذیر به معنای پاشیدن با اسراف است و در واقع از بذرافشانی گرفته شده است، منتها فرقی که با آن دارد، این است که افشاندن در آنجا به منظور استفاده است و در اسراف به منظور [[افساد]]، و به همین جهت در هر جا که [زیادهروی] به منظور [[اصلاح]] باشد. «تبذیر» گفته نمیشود، هر چند که زیاد باشد<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۱۱۲.</ref>. | |||
[[شهید مطهری]]، با رویکردی عمدتاً | [[شهید مطهری]]، با رویکردی عمدتاً اقتصادی در [[فلسفه]] ممنوعیت [[اسراف]] در [[اسلام]] مینویسد: [[انسان]] اگر [[خالق]] و آفریننده محصول میبود، باز هم [[حق]] تضییع و اسراف نداشت؛ زیرا خودش محصول [[اجتماع]] است، او خودش [[واجب]] الوجود بالذات نیست. فردی است [[قائم]] به اجتماع، اجتماع در نیروهای [[علمی]] و دماغی و بدنی او دخیل است، آن قوا تنها [[مال]] خودش نیست، اجتماع در آنها ذیحق است. از این بیان نتیجه میشود که انسان حق تضییع ندارد، اما حق [[بخشش]] و هبه و [[وقف]] و [[صلح]] و ابراء و همچنین حق مجاناً [[خدمت]] کردن، مادامی که به اجتماع صدمه نزند، از او سلب نمیشود<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص۱۸۹؛ برای آگاهی بیشتر از عوارض اجتماعی اسراف و تبذیر، ر.ک: جعفر سبحانی، منشور جاوید قرآن، ج۱، ص۲۰۰-۲۱۳.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص۲۰۴.</ref> | ||
==[[آیات]] قرآنی مرتبط== | ==[[آیات]] قرآنی مرتبط== |