۶۴٬۶۴۲
ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
جز (جایگزینی متن - '== پرسشهای وابسته == ==' به '==') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
*اما نظرم را که درباره [[جنگ]] خواسته بودی، بدانکه من با آتشافروزان [[جنگ]] آنقدر میجنگم تا به [[رحمت خدا]] بپیوندم. نه انبوه زیاد [[مردم]] دور و برم بر [[عزت]] و بزرگیام میافزاید و نه پراکندگی آنها از پیرامونم، وحشتزده و هراسانم میکند. [[گمان]] مدار که پسر پدرت (هر چند هم یکه و تنها بماند) [[زبون]] و بیچاره شود، یا از روی [[سستی]] و [[ناتوانی]] از میدان [[کارزار]] بهدر رود. او کسی نیست که زمامش را به دست این و آن بسپارد، یا کمرش را برای سواری دادن آماده بدارد. ولی چنانکه شاعر [[قبیله]] بنیسلیم میگوید: اگر از من بپرسی "حال تو چون است؟" بدانکه من در برابر سختیهای روزگار [[شکیبا]] و پایدارم؛ برایم ناگوار و گران میآید که بر چهرهام گرد [[اندوه]] دیده شود و آن وقت با این حالتم [[دشمن]] را به [[سرزنش]] کردن و [[دوست]] را به [[غم]] خوردن وادارم | *اما نظرم را که درباره [[جنگ]] خواسته بودی، بدانکه من با آتشافروزان [[جنگ]] آنقدر میجنگم تا به [[رحمت خدا]] بپیوندم. نه انبوه زیاد [[مردم]] دور و برم بر [[عزت]] و بزرگیام میافزاید و نه پراکندگی آنها از پیرامونم، وحشتزده و هراسانم میکند. [[گمان]] مدار که پسر پدرت (هر چند هم یکه و تنها بماند) [[زبون]] و بیچاره شود، یا از روی [[سستی]] و [[ناتوانی]] از میدان [[کارزار]] بهدر رود. او کسی نیست که زمامش را به دست این و آن بسپارد، یا کمرش را برای سواری دادن آماده بدارد. ولی چنانکه شاعر [[قبیله]] بنیسلیم میگوید: اگر از من بپرسی "حال تو چون است؟" بدانکه من در برابر سختیهای روزگار [[شکیبا]] و پایدارم؛ برایم ناگوار و گران میآید که بر چهرهام گرد [[اندوه]] دیده شود و آن وقت با این حالتم [[دشمن]] را به [[سرزنش]] کردن و [[دوست]] را به [[غم]] خوردن وادارم | ||
<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 783.</ref>. | <ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 783.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |