اصلاح بین مردم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-*[ +* [)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-*[ +* [))
خط ۵: خط ۵:


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[استواری]] پایه‌های [[جامعه]] [[جزیرة العرب]] بر سازمان عشیره‌ای و نداشتن [[حکومتی]] یکپارچه، [[آتش]] جنگ‌های درازمدت را در [[جزیرة العرب]] پیش از [[اسلام]] برافروخته بود و درگیری [[مردم]] بر سر مسائل بی‌اهمیت، گاه به نبردهای سخت میان [[قبایل]] می‌انجامید و آنان را به [[جنگ]] برای نابودی یکدیگر وادار می‌ساخت. [[ثروت]] و اصالت قبیلگی و نژادی، اساس و [[میزان]] [[شرافت]] و بزرگی و [[کینه‌توزی]] و [[رسوم]] غلط نیز جای [[همدلی]] و [[زندگی]] مسالمت‌آمیز را گرفته بود. [[پیامبر]]{{صل}} در چنین جامعه‌ای برانگیخته شد. آن [[حضرت]]، برای [[اصلاح]] وضعیت موجود، هم‌زمان در سه زمینه به فعالیت پرداخت:‌
* [[استواری]] پایه‌های [[جامعه]] [[جزیرة العرب]] بر سازمان عشیره‌ای و نداشتن [[حکومتی]] یکپارچه، [[آتش]] جنگ‌های درازمدت را در [[جزیرة العرب]] پیش از [[اسلام]] برافروخته بود و درگیری [[مردم]] بر سر مسائل بی‌اهمیت، گاه به نبردهای سخت میان [[قبایل]] می‌انجامید و آنان را به [[جنگ]] برای نابودی یکدیگر وادار می‌ساخت. [[ثروت]] و اصالت قبیلگی و نژادی، اساس و [[میزان]] [[شرافت]] و بزرگی و [[کینه‌توزی]] و [[رسوم]] غلط نیز جای [[همدلی]] و [[زندگی]] مسالمت‌آمیز را گرفته بود. [[پیامبر]]{{صل}} در چنین جامعه‌ای برانگیخته شد. آن [[حضرت]]، برای [[اصلاح]] وضعیت موجود، هم‌زمان در سه زمینه به فعالیت پرداخت:‌
#[[اصلاح]] [[اندیشه‌ها]] و توجه به اصل [[همدردی]]؛‌
#[[اصلاح]] [[اندیشه‌ها]] و توجه به اصل [[همدردی]]؛‌
#[[اصلاح]] پیوندهای [[اجتماعی]]؛  
#[[اصلاح]] پیوندهای [[اجتماعی]]؛  
خط ۱۴: خط ۱۴:
*با توجه به اینکه هر کار، نتیجه اندیشه‌ای است که در [[روح]] و [[فکر]] افراد نفوذ یافته است، [[پیامبر]]{{صل}} برای [[اصلاح جامعه]]، همان‌گونه که در عمل می‌کوشید، در بُعد نظری نیز همواره به [[ارشاد]]، [[راهنمایی]] و جهت‌دهی اندیشه‌های [[مردم]] به سوی [[اصلاح]] و کمال می‌پرداخت. ایشان با تأکید بر [[شعار]] {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>هر کس باتقواتر است، نزد [[خدا]] گرامی‌تر است؛ سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>؛ این اصل را اساس [[برتری]] [[انسان‌ها]] در [[جامعه]] قرار داد. [[رسول اکرم]]{{صل}} [[مؤمنان]] را در [[دوستی]]، [[مهربانی]] و عطوفت نسبت به یکدیگر چونان یک پیکر معرفی می‌کرد که هرگاه عضوی از آن به درد آید، دیگر اعضا را نیز بی‌خوابی و تب فرا می‌گیرد<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۱۵۰؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۱، ص ۳۱۲؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۰۰ و ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref>. در نتیجه، [[حضرت رسول]]{{صل}}، [[مردم]] را به تلاش برای حل مشکلات یکدیگر موظف می‌دانست<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۳-۱۳۴.</ref>.
*با توجه به اینکه هر کار، نتیجه اندیشه‌ای است که در [[روح]] و [[فکر]] افراد نفوذ یافته است، [[پیامبر]]{{صل}} برای [[اصلاح جامعه]]، همان‌گونه که در عمل می‌کوشید، در بُعد نظری نیز همواره به [[ارشاد]]، [[راهنمایی]] و جهت‌دهی اندیشه‌های [[مردم]] به سوی [[اصلاح]] و کمال می‌پرداخت. ایشان با تأکید بر [[شعار]] {{متن قرآن|إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>هر کس باتقواتر است، نزد [[خدا]] گرامی‌تر است؛ سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>؛ این اصل را اساس [[برتری]] [[انسان‌ها]] در [[جامعه]] قرار داد. [[رسول اکرم]]{{صل}} [[مؤمنان]] را در [[دوستی]]، [[مهربانی]] و عطوفت نسبت به یکدیگر چونان یک پیکر معرفی می‌کرد که هرگاه عضوی از آن به درد آید، دیگر اعضا را نیز بی‌خوابی و تب فرا می‌گیرد<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۱۵۰؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۱، ص ۳۱۲؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۰۰ و ابن کثیر دمشقی، تفسیر القرآن العظیم، ج ۱، ص ۲۱۱.</ref>. در نتیجه، [[حضرت رسول]]{{صل}}، [[مردم]] را به تلاش برای حل مشکلات یکدیگر موظف می‌دانست<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۳-۱۳۴.</ref>.
*آن [[حضرت]] خطاب به [[ابوایوب انصاری]] می‌فرماید، [[اصلاح]] میان [[مردم]] هنگامی که از هم دور و [[فاسد]] شده‌اند، باعث [[خشنودی خدا]] و رسولش است و به [[مردم]] سفارش می‌کند که [[حسد]] نورزند، با هم [[دشمنی]] روا نکنند، از یکدیگر به [[بدی]] یاد نکنند و با هم [[برادر]] باشند<ref>منوچهر حسن اللهی، نگاهی به سیره پیامبر اعظم، ص ۵.</ref>. [[حضرت رسول]]{{صل}} بر [[حرمت]] [[همسایه]]<ref>حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۲۶؛ کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۶۶۶؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۷۳ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۹، ص ۵۲.</ref>، بزرگداشت و [[احترام]] یکدیگر و حل مشکلات دیگران تأکید می‌کرد<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۳۶۱ - ۳۷۶ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۲۴۳.</ref> و دوست‌داشتنی‌ترین [[اعمال]] نزد [[خداوند]] را شادمان‌ساختن [[مردم]] و از بین بردن [[اندوه]] آنان می‌دانست<ref>فضل الله راوندی، النوادر، ص ۱۱؛ الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۶، ص ۱۳۹، کنزالعمال، ج ۶، ص ۴۳۳ و ابن ابی الدنیا، قضاء الحوائج،‌ ص۴۰.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۴.</ref>.
*آن [[حضرت]] خطاب به [[ابوایوب انصاری]] می‌فرماید، [[اصلاح]] میان [[مردم]] هنگامی که از هم دور و [[فاسد]] شده‌اند، باعث [[خشنودی خدا]] و رسولش است و به [[مردم]] سفارش می‌کند که [[حسد]] نورزند، با هم [[دشمنی]] روا نکنند، از یکدیگر به [[بدی]] یاد نکنند و با هم [[برادر]] باشند<ref>منوچهر حسن اللهی، نگاهی به سیره پیامبر اعظم، ص ۵.</ref>. [[حضرت رسول]]{{صل}} بر [[حرمت]] [[همسایه]]<ref>حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۲۶؛ کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۶۶۶؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۷۳ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۹، ص ۵۲.</ref>، بزرگداشت و [[احترام]] یکدیگر و حل مشکلات دیگران تأکید می‌کرد<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۳۶۱ - ۳۷۶ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۲۴۳.</ref> و دوست‌داشتنی‌ترین [[اعمال]] نزد [[خداوند]] را شادمان‌ساختن [[مردم]] و از بین بردن [[اندوه]] آنان می‌دانست<ref>فضل الله راوندی، النوادر، ص ۱۱؛ الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۶، ص ۱۳۹، کنزالعمال، ج ۶، ص ۴۳۳ و ابن ابی الدنیا، قضاء الحوائج،‌ ص۴۰.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۴.</ref>.
*[[پیامبر خدا]]{{صل}} دوست‌ داشتن [[مردم]] را نیمی از [[عقل]]<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۴۳؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۴۹ و ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ج ۲، ص ۱۸۹.</ref> و اساس [[عقل]] را پس از [[ایمان]] به [[خداوند]]، اظهار [[دوستی]] با [[مردم]] می‌دانست<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۱۵؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۱، ص ۳؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۳۵؛ ابن ابی الشیبه کوفی، المصنّف، ج ۶، ص ۱۰۲ و ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۱، ص ۱۴۷.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۴.</ref>.
* [[پیامبر خدا]]{{صل}} دوست‌ داشتن [[مردم]] را نیمی از [[عقل]]<ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۴۳؛ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۴۹ و ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ج ۲، ص ۱۸۹.</ref> و اساس [[عقل]] را پس از [[ایمان]] به [[خداوند]]، اظهار [[دوستی]] با [[مردم]] می‌دانست<ref>شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۱۵؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۱، ص ۳؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۳۵؛ ابن ابی الشیبه کوفی، المصنّف، ج ۶، ص ۱۰۲ و ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۱، ص ۱۴۷.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۴.</ref>.


==[[اصلاح]] روابط اجتماعی‌==
==[[اصلاح]] روابط اجتماعی‌==
خط ۲۴: خط ۲۴:


==[[اصلاح]] در زمینه قضا‌==
==[[اصلاح]] در زمینه قضا‌==
*[[قضاوت]]، از اصول مهم یک [[حکومت]] کار آمد و از [[وظایف]] [[پیامبران الهی]] که در [[قرآن]] بیان شده، برپایی [[قسط]] و [[عدالت]] در [[جامعه]] است<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}؛ ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است؛ سوره حدید، آیه: ۲۵.</ref> [[حضرت محمد]]{{صل}} در [[قرآن]] با عنوان داور، معرفی و این [[وظیفه]] ایشان به روشنی بیان شده است<ref>برای نمونه، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}؛ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه: ۵۹ و {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَائِنِينَ خَصِيمًا}}؛ ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش؛ سوره نساء، آیه: ۱۰۵.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷.</ref>
* [[قضاوت]]، از اصول مهم یک [[حکومت]] کار آمد و از [[وظایف]] [[پیامبران الهی]] که در [[قرآن]] بیان شده، برپایی [[قسط]] و [[عدالت]] در [[جامعه]] است<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}؛ ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است؛ سوره حدید، آیه: ۲۵.</ref> [[حضرت محمد]]{{صل}} در [[قرآن]] با عنوان داور، معرفی و این [[وظیفه]] ایشان به روشنی بیان شده است<ref>برای نمونه، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}؛ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه: ۵۹ و {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَائِنِينَ خَصِيمًا}}؛ ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستاده‌ایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی و طرفدار خائنان مباش؛ سوره نساء، آیه: ۱۰۵.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷.</ref>
*[[رسول اکرم]]{{صل}} [[پیش از بعثت]] نیز محل [[رجوع]] [[مردم]] در هنگام بروز مشکلات و [[اختلافات]] بود<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۲۸۹ - ۲۹۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۹۹ - ۱۰۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۵، ص۵۷ و السیرة النبویه، ج۱، ص ۱۹۷ – ۱۹۸.</ref> و ایشان پس از [[بعثت]] و [[تشکیل حکومت اسلامی]] در [[مدینه]] نیز در [[جایگاه]] نخستین داور و [[قاضی]] به [[اصلاح]] میان [[مردم]] پرداخت<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳7.</ref>
* [[رسول اکرم]]{{صل}} [[پیش از بعثت]] نیز محل [[رجوع]] [[مردم]] در هنگام بروز مشکلات و [[اختلافات]] بود<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۲۸۹ - ۲۹۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۹۹ - ۱۰۰؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۵، ص۵۷ و السیرة النبویه، ج۱، ص ۱۹۷ – ۱۹۸.</ref> و ایشان پس از [[بعثت]] و [[تشکیل حکومت اسلامی]] در [[مدینه]] نیز در [[جایگاه]] نخستین داور و [[قاضی]] به [[اصلاح]] میان [[مردم]] پرداخت<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳7.</ref>
*ایشان با بیان این اصل که {{متن حدیث| لَا حِلْفَ‌ فِي‌ الْإِسْلَامِ‌}}<ref>الکامل، ج۱، ص۴۵۴؛‌ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲، ص۵۵۷ و دلائل النبوة، ج ۵، ص ۸۶.</ref>؛ هم‌پیمان قبیله‌ای در [[اسلام]] نیست؛ [[دادرسی]] از راه [[پیمان]] و پناهندگی را - که در [[جاهلیت]] مرسوم بود - نپذیرفت؛ چرا که نتیجه این کار، همبستگی برای [[خونریزی]] و [[خونخواهی]] بود<ref>تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵۵۷، دلائل النبوه، ج ۵، ص۸۶ و صالحی دمشقی، سبل الهدی والرشاد، ج ۵، ص ۲۰۰.</ref>، گرچه [[پیامبر]] از برخی شیوه‌های [[داوری]] عرب‌ها، مانند قرعه کشیدن و قیافه‌شناسی بهره برد؛ برای نمونه، هنگامی که در [[نسب]] نوزاد یا بزرگسالی تردید پیش می‌آمد، [[پیامبر]]{{صل}} از قیافه‌شناسان [[یاری]] می‌جست<ref>علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج ۲، ص ۱۵۰ – ۱۵۱.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷.</ref>
*ایشان با بیان این اصل که {{متن حدیث| لَا حِلْفَ‌ فِي‌ الْإِسْلَامِ‌}}<ref>الکامل، ج۱، ص۴۵۴؛‌ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲، ص۵۵۷ و دلائل النبوة، ج ۵، ص ۸۶.</ref>؛ هم‌پیمان قبیله‌ای در [[اسلام]] نیست؛ [[دادرسی]] از راه [[پیمان]] و پناهندگی را - که در [[جاهلیت]] مرسوم بود - نپذیرفت؛ چرا که نتیجه این کار، همبستگی برای [[خونریزی]] و [[خونخواهی]] بود<ref>تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۵۵۷، دلائل النبوه، ج ۵، ص۸۶ و صالحی دمشقی، سبل الهدی والرشاد، ج ۵، ص ۲۰۰.</ref>، گرچه [[پیامبر]] از برخی شیوه‌های [[داوری]] عرب‌ها، مانند قرعه کشیدن و قیافه‌شناسی بهره برد؛ برای نمونه، هنگامی که در [[نسب]] نوزاد یا بزرگسالی تردید پیش می‌آمد، [[پیامبر]]{{صل}} از قیافه‌شناسان [[یاری]] می‌جست<ref>علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج ۲، ص ۱۵۰ – ۱۵۱.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷.</ref>
*[[مسلمانان]] گاه در پرداخت بدهی‌ها<ref>الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۴۹؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج۴، ص۱۴۲ و الضحاک، الآحاد و المثانی، ج ۵، ص ۱۰۸.</ref>، به دست آوردن املاک<ref>ابن طلاع قرطبی، اقضیه رسول الله{{صل}}، ص۱۲۳.</ref> و [[آب]] زمین‌های [[کشاورزی]]<ref>محمد بن حسن طوسی، المبسوط، ج۳، ص۲۸۳؛ البخاری، صحیح، ج۳، ص۷۶؛ مسلم نیشابوری، صحیح،‌ ج۷، ص۹۱ و ابن حبان، صحیح، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> و مسائل [[خانوادگی]]<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۱۵۰ – ۱۵۱؛ الکافی، ج ۵، ص۴۹۴ و وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۰۷.</ref> [[نزاع]] و به آن [[حضرت]] [[رجوع]] می‌کردند. گاهی نیز [[خاتم انبیا]]{{صل}} برای [[داوری]] میان افراد، از شیوه [[سوگند]] خوردن آنها بهره می‌برد. [[نقل]] شده است، روزی، مردی حضرمی و مردی کندی درباره سرزمینی به [[دشمنی]] برخاستند. مرد کندی، [[زمین]] را [[ارث]] پدری می‌دانست و مرد حضرمی مدعی بود زمینش را [[پدر]] آن فرد [[غصب]] کرده است و از آنجا که آنها هیچ کدام، بر اثبات گفته خود دلیلی نداشتند، [[رسول خدا]]{{صل}} از مرد حضرمی ‌خواست قسم بخورد و سپس [[زمین]] را به او واگذارد <ref>اقضیه رسول الله{{صل}}، ص ۹۲ و مسند احمد، ج ۵، ص ۲۱۲ - ۲۱۳.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷-۱۳۸.</ref>
* [[مسلمانان]] گاه در پرداخت بدهی‌ها<ref>الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۴۹؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج۴، ص۱۴۲ و الضحاک، الآحاد و المثانی، ج ۵، ص ۱۰۸.</ref>، به دست آوردن املاک<ref>ابن طلاع قرطبی، اقضیه رسول الله{{صل}}، ص۱۲۳.</ref> و [[آب]] زمین‌های [[کشاورزی]]<ref>محمد بن حسن طوسی، المبسوط، ج۳، ص۲۸۳؛ البخاری، صحیح، ج۳، ص۷۶؛ مسلم نیشابوری، صحیح،‌ ج۷، ص۹۱ و ابن حبان، صحیح، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> و مسائل [[خانوادگی]]<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۱۵۰ – ۱۵۱؛ الکافی، ج ۵، ص۴۹۴ و وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۰۷.</ref> [[نزاع]] و به آن [[حضرت]] [[رجوع]] می‌کردند. گاهی نیز [[خاتم انبیا]]{{صل}} برای [[داوری]] میان افراد، از شیوه [[سوگند]] خوردن آنها بهره می‌برد. [[نقل]] شده است، روزی، مردی حضرمی و مردی کندی درباره سرزمینی به [[دشمنی]] برخاستند. مرد کندی، [[زمین]] را [[ارث]] پدری می‌دانست و مرد حضرمی مدعی بود زمینش را [[پدر]] آن فرد [[غصب]] کرده است و از آنجا که آنها هیچ کدام، بر اثبات گفته خود دلیلی نداشتند، [[رسول خدا]]{{صل}} از مرد حضرمی ‌خواست قسم بخورد و سپس [[زمین]] را به او واگذارد <ref>اقضیه رسول الله{{صل}}، ص ۹۲ و مسند احمد، ج ۵، ص ۲۱۲ - ۲۱۳.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۷-۱۳۸.</ref>
*همچنین، آنها روزی دو مرد درباره مالکیت ملکی [[اختلاف]] پیدا کردند و برای [[داوری]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} رفتند؛ ولی هیچ دلیلی بر اثبات ادعای خود نداشتند. پس [[پیغمبر]]{{صل}} به آنها [[دستور]] داد تا میان خود قرعه بکشند<ref>محمدحسین ساکت، نهاد دادرسی در اسلام، ص ۶۵.</ref>. در حل و فصل بزهکاری [[اجتماعی]] مانند [[قتل]] و دزدی نیز به آن بزرگوار مراجعه می‌شد<ref>مناع قطان، النظام القضائی، ص ۳۱ و ۳۲.</ref> و ایشان، بزهکار را به مجازات‌هایی چون زندان، قصاص، دیه و تازیانه محکوم می‌کرد<ref>نهاد دادرسی در اسلام، ص ۶۶ - ۶۷.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۸.</ref>
*همچنین، آنها روزی دو مرد درباره مالکیت ملکی [[اختلاف]] پیدا کردند و برای [[داوری]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} رفتند؛ ولی هیچ دلیلی بر اثبات ادعای خود نداشتند. پس [[پیغمبر]]{{صل}} به آنها [[دستور]] داد تا میان خود قرعه بکشند<ref>محمدحسین ساکت، نهاد دادرسی در اسلام، ص ۶۵.</ref>. در حل و فصل بزهکاری [[اجتماعی]] مانند [[قتل]] و دزدی نیز به آن بزرگوار مراجعه می‌شد<ref>مناع قطان، النظام القضائی، ص ۳۱ و ۳۲.</ref> و ایشان، بزهکار را به مجازات‌هایی چون زندان، قصاص، دیه و تازیانه محکوم می‌کرد<ref>نهاد دادرسی در اسلام، ص ۶۶ - ۶۷.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۸.</ref>
*[[آیین]] [[دادرسی]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر پایه یکسان‌نگری میان دو طرف دعوا، [[شکیبایی]] در شنیدن گفته‌ها و دلیل‌های آنان<ref>المصنّف (کوفی)، ج ۷، ص ۱۳؛ مسند احمد، ج ۱، ص ۱۴۳؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۳؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۲۲۸ و وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۱۶.</ref> و پرهیز از [[دادرسی]] در هنگام [[خشم]] [[استوار]] بود<ref>الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۳، ص ۲۸۴؛ الدارقطنی، سنن، ج ۴، ص ۱۳۱؛ کنزالعمال، ج ۶، ص ۱۰۳ و مسند احمد، ج ۵، ص ۳۷.</ref>. ایشان می‌کوشید دعواها را با آشتی و [[سازش]] پایان دهد. روزی به دو مرد - که برای [[داوری]] نزدش آمده بودند. فرمود: "هر کدام از شما می‌داند [[حق]] با کیست، به آن گردن نهد؛ زیرا من هم، مانند شما یک انسانم و چه بسا یکی از شما در [[استدلال]] بر دیگری تواناتر و گویاتر است. من بر آن‌چه می‌شنوم، میان شما [[دادرسی]] می‌کنم؛ اگر به سود کسی [[حکم]] کردم و او از [[حق]] برادرش به چیزی رسید، نباید آن را بگیرد؛ چرا که من با این کار از پاره‌های [[آتش]] برایش می‌بُرم". آن دو پس از شنیدن این سخنان گفتند: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} ما حق‌مان را به همدیگر بخشیدیم". [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "نه؛ بلکه بروید و بر اساس [[حق]]، [[اموال]] را قسمت کنید و آن‌گاه قرعه بزنید و سپس یکدیگر را [[حلال]] کنید"<ref>تاج الدین شعیری، معانی الاخبار، ص ۲۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۷۵، المستدرک، ج ۴، ص ۹۵ و ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۱۲، ص ۳۲۴ - ۳۲۵.</ref>.
* [[آیین]] [[دادرسی]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر پایه یکسان‌نگری میان دو طرف دعوا، [[شکیبایی]] در شنیدن گفته‌ها و دلیل‌های آنان<ref>المصنّف (کوفی)، ج ۷، ص ۱۳؛ مسند احمد، ج ۱، ص ۱۴۳؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۳؛ تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۲۲۸ و وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۱۶.</ref> و پرهیز از [[دادرسی]] در هنگام [[خشم]] [[استوار]] بود<ref>الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۳، ص ۲۸۴؛ الدارقطنی، سنن، ج ۴، ص ۱۳۱؛ کنزالعمال، ج ۶، ص ۱۰۳ و مسند احمد، ج ۵، ص ۳۷.</ref>. ایشان می‌کوشید دعواها را با آشتی و [[سازش]] پایان دهد. روزی به دو مرد - که برای [[داوری]] نزدش آمده بودند. فرمود: "هر کدام از شما می‌داند [[حق]] با کیست، به آن گردن نهد؛ زیرا من هم، مانند شما یک انسانم و چه بسا یکی از شما در [[استدلال]] بر دیگری تواناتر و گویاتر است. من بر آن‌چه می‌شنوم، میان شما [[دادرسی]] می‌کنم؛ اگر به سود کسی [[حکم]] کردم و او از [[حق]] برادرش به چیزی رسید، نباید آن را بگیرد؛ چرا که من با این کار از پاره‌های [[آتش]] برایش می‌بُرم". آن دو پس از شنیدن این سخنان گفتند: "ای [[رسول خدا]]{{صل}} ما حق‌مان را به همدیگر بخشیدیم". [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "نه؛ بلکه بروید و بر اساس [[حق]]، [[اموال]] را قسمت کنید و آن‌گاه قرعه بزنید و سپس یکدیگر را [[حلال]] کنید"<ref>تاج الدین شعیری، معانی الاخبار، ص ۲۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۷۵، المستدرک، ج ۴، ص ۹۵ و ابویعلی الموصلی، مسند، ج ۱۲، ص ۳۲۴ - ۳۲۵.</ref>.
*[[وظیفه]] [[داوری]] میان [[مردم]]، گاه به [[صحابه]] دیگر واگذار می‌شد؛ همان گونه که [[اختلاف]] [[وارثان]] خانه دو [[برادر]] که بر سر مالکیت مکان دیوار بین دو خانه [[اختلاف]] داشتند، به [[حذیفة بن یمان]] سپرده شد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۲۸؛ الطبقات الکبری، ج۶، ص ۷۸ و سنن الدارقطنی، ج۴، ص۱۴۸.</ref>. فرستاده شدن [[علی]]{{ع}}<ref>البیهقی، السنن الکبری، ج۱۰، ص۱۳۵؛ المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۲۸۵؛ سنن الدار قطنی، ج۴، ص ۱۳۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۴۹؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۱۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۵۱ و بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۲۷۵.</ref> و معاذ بن جبل به [[یمن]] با عنوان فرماندار و [[قاضی]] هم نمونه‌ای از این کار است<ref>امتاع الاسماع، ج ۹، ص ۲۰۸؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۱۰۳؛ المنتظم، ج ۱۱، ص ۳۱۴ و الاستیعاب، ج۳، ص۱۴۰۳.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۸-۱۳۹.</ref>
* [[وظیفه]] [[داوری]] میان [[مردم]]، گاه به [[صحابه]] دیگر واگذار می‌شد؛ همان گونه که [[اختلاف]] [[وارثان]] خانه دو [[برادر]] که بر سر مالکیت مکان دیوار بین دو خانه [[اختلاف]] داشتند، به [[حذیفة بن یمان]] سپرده شد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۲۸؛ الطبقات الکبری، ج۶، ص ۷۸ و سنن الدارقطنی، ج۴، ص۱۴۸.</ref>. فرستاده شدن [[علی]]{{ع}}<ref>البیهقی، السنن الکبری، ج۱۰، ص۱۳۵؛ المعجم الکبیر، ج۲۳، ص۲۸۵؛ سنن الدار قطنی، ج۴، ص ۱۳۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۴۹؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۱۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۷، ص ۳۵۱ و بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۲۷۵.</ref> و معاذ بن جبل به [[یمن]] با عنوان فرماندار و [[قاضی]] هم نمونه‌ای از این کار است<ref>امتاع الاسماع، ج ۹، ص ۲۰۸؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۱۰۳؛ المنتظم، ج ۱۱، ص ۳۱۴ و الاستیعاب، ج۳، ص۱۴۰۳.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۸-۱۳۹.</ref>
*با تلاش‌های [[رسول اکرم]]{{صل}}، [[مهاجران]] و [[انصار]]، چون [[برادر]] در یک خانه [[زندگی]] می‌کردند. [[انصار]]، [[مهاجران]] را در خانه‌های خود جای دادند و در [[زندگی]] خویش سهیم کردند و حتی آنها قطعه‌هایی از زمین‌های خود را به [[رسول خدا]]{{صل}} دادند تا بین [[مهاجران]] قسمت کند<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۰ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۵.</ref>. همچنین [[انصار]]، پس از به دست آمدن [[غنایم]] [[بنی نضیر]]، حاضر شدند سهم خود از [[غنایم]] را به [[مهاجران]] بدهند؛ آنها حتی حاضر شدند [[مهاجران]]، همچنان در خانه ایشان ساکن باشند<ref>عمر بن شبه نمیری، تاریخ المدینه المنوره، ج۲، ص۴۸۹؛ وفاءالوفاء، وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۳۱ و شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۶۳.</ref>. [[اوس]] و [[خزرج]] نیز کینه‌های دیرینه خود را کنار نهادند و بدون [[نزاع]] در کنار هم به [[امت اسلامی]] پیوستند<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۹.</ref>
*با تلاش‌های [[رسول اکرم]]{{صل}}، [[مهاجران]] و [[انصار]]، چون [[برادر]] در یک خانه [[زندگی]] می‌کردند. [[انصار]]، [[مهاجران]] را در خانه‌های خود جای دادند و در [[زندگی]] خویش سهیم کردند و حتی آنها قطعه‌هایی از زمین‌های خود را به [[رسول خدا]]{{صل}} دادند تا بین [[مهاجران]] قسمت کند<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۰ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۲۲۵.</ref>. همچنین [[انصار]]، پس از به دست آمدن [[غنایم]] [[بنی نضیر]]، حاضر شدند سهم خود از [[غنایم]] را به [[مهاجران]] بدهند؛ آنها حتی حاضر شدند [[مهاجران]]، همچنان در خانه ایشان ساکن باشند<ref>عمر بن شبه نمیری، تاریخ المدینه المنوره، ج۲، ص۴۸۹؛ وفاءالوفاء، وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۳۱ و شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس، ج۱، ص۴۶۳.</ref>. [[اوس]] و [[خزرج]] نیز کینه‌های دیرینه خود را کنار نهادند و بدون [[نزاع]] در کنار هم به [[امت اسلامی]] پیوستند<ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۹.</ref>
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[اصلاح]] بین افراد را [[بهترین]] [[صدقه]] دانسته، فرمود: {{متن حدیث| أَفْضَلُ‌ الصَّدَقَةِ إِصْلَاحِ‌ ذَاتِ‌ الْبَيْنِ‌}}<ref>مسند الشهاب، ج ، ص ۲۴۴؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۹۰ و کنز العمال، ج۳، ص۵۹.</ref>. [[ابن عباس]] از [[عبادة بن صامت]] [[نقل]] می‌کند که گفت: "ما درباره [[انفال]] با هم [[اختلاف]] پیدا کردیم و اخلاق‌هایمان بد شد. به همین خاطر، [[خداوند]] آن‌چه را که در دستمان بود، از ما گرفت و [[اختیار]] آن را به رسولش وانهاد و او آن را به طور مساوی بین ما تقسیم کرد و این، به [[تقوای الهی]] و [[اطاعت]] از او و [[اصلاح]] ذات البین نزدیک‌تر بود"<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۶- ۳۲۲ و مجمع البیان، ج۴، ص۷۹۶-۷۹۷.</ref>.‌ در [[حدیث]] دیگری از [[رسول خدا]]{{صل}} آمده است: {{متن حدیث| أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِأَفْضَلَ مِنْ‌ دَرَجَةِ الصِّيَامِ‌ وَ الصَّدَقَةِ وَ الصَّلَاةِ؟ اِصَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ}}<ref>کنزالعمال، ج۳، ص۴۶۰؛ مسند احمد، ج ۶، ص۴۴۵ - ۴۴۶؛ ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی‌داوود، ج ۲، ص۴۶۰ و صحیح ابن حبان، ج۱۱، ص۴۹۰.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۹.</ref>
* [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[اصلاح]] بین افراد را [[بهترین]] [[صدقه]] دانسته، فرمود: {{متن حدیث| أَفْضَلُ‌ الصَّدَقَةِ إِصْلَاحِ‌ ذَاتِ‌ الْبَيْنِ‌}}<ref>مسند الشهاب، ج ، ص ۲۴۴؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۱۹۰ و کنز العمال، ج۳، ص۵۹.</ref>. [[ابن عباس]] از [[عبادة بن صامت]] [[نقل]] می‌کند که گفت: "ما درباره [[انفال]] با هم [[اختلاف]] پیدا کردیم و اخلاق‌هایمان بد شد. به همین خاطر، [[خداوند]] آن‌چه را که در دستمان بود، از ما گرفت و [[اختیار]] آن را به رسولش وانهاد و او آن را به طور مساوی بین ما تقسیم کرد و این، به [[تقوای الهی]] و [[اطاعت]] از او و [[اصلاح]] ذات البین نزدیک‌تر بود"<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۶- ۳۲۲ و مجمع البیان، ج۴، ص۷۹۶-۷۹۷.</ref>.‌ در [[حدیث]] دیگری از [[رسول خدا]]{{صل}} آمده است: {{متن حدیث| أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِأَفْضَلَ مِنْ‌ دَرَجَةِ الصِّيَامِ‌ وَ الصَّدَقَةِ وَ الصَّلَاةِ؟ اِصَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ}}<ref>کنزالعمال، ج۳، ص۴۶۰؛ مسند احمد، ج ۶، ص۴۴۵ - ۴۴۶؛ ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی‌داوود، ج ۲، ص۴۶۰ و صحیح ابن حبان، ج۱۱، ص۴۹۰.</ref><ref> [[معصومه اخلاقی|اخلاقی، معصومه]] [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۹.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش