بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[محمد امین عباسی]]، یکی از [[فرزندان]] [[هارون]] بود که مادرش [[زبیده]] نام داشت. او بنا بر موقعیت و جایگاه [[خانوادگی]] حساسی که نسبت به [[مأمون]] و دیگر [[برادران]] داشت، در [[سال ۱۹۳ هجری]] قمری، [[جانشین]] پدر شد. امین کسی بود که از نزدیکی کردن با [[زنان]] خودداری کرده، با خواجگان خود را سرگرم مینمود. عدهای را به عنوان [[مأمور]] برای جستوجوی بولهوسان به سراسر [[کشور]] گسیل داشته بود. همه [[مردم]] حتی [[وزراء]] و [[خانواده]] خودش را نیز [[خوار]] میشمرد<ref>تاریخ الخلفا، ص۲۰۱.</ref>. وی بد [[سیرت]]، [[سست]] [[رأی]] و [[خون]] آشام بود. از [[تمایلات]] خودش [[پیروی]] میکرد و کار خود را مهمل میگذاشت و در امور بسیار مهم، پیوسته بر دیگری تکیه داشت. روزهایی که امین بر سر کار بود روزهای [[جنگ]]، [[تیرهبختی]]، چپاول و [[غارت]] بود<ref>التنبیه الاشراف، ص۳۰۲.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۲۸۰.</ref> | |||
به گفته [[سیوطی]]، وی [[لیاقت]] خلافت را نداشت؛ زیرا [[جوانی]] [[مسرف]] و [[خودپسند]] و بیسیاست بود<ref>تاریخ الخلفاء، ص۳۵۵.</ref>. از اینرو، از همان آغاز خلافتش زمینههای [[آشوب]] و [[فتنه]] به وجود آمد. امین در آغاز خلافت، [[عبدالملک بن صالح]] را که در [[زمان]] هارون الرشید به [[اتهام]] فعالیت برای کسب خلافت دستگیر و [[زندانی]] شده بود، از [[زندان]] [[آزاد]] کرد و [[امارت]] جزیره و قنسرین و بخشی از مرزهای [[شام]] را بدو سپرد. وی همچنین [[علی بن عیسی بن ماهان]] را که در زمان هارون زندانی و اموالش [[مصادره]] شده بود، آزاد کرد و اموالش را بدو باز گرداند و [[ریاست]] نگهبانان خود را به او سپرد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۳۴ - ۴۳۵.</ref> و دوباره دست او را بر [[مردم]] [[خراسان]] باز گذاشت<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۶۴.</ref>. | |||
==اختلاف و درگیری با مأمون== | ==اختلاف و درگیری با مأمون== | ||
{{همچنین|مأمون عباسی}} | {{همچنین|مأمون عباسی}} | ||
[[اقدام]] بعضی از [[خلفای عباسی]] در تعیین [[جانشینان]] متعدد یکی از عوامل بروز اختلاف و [[ستیز]] در این [[خاندان]] و دستاویز مناسبی برای مدعیان [[قدرت]] بود و در برخی موارد، زمینه جنگهای خانمانسوز داخلی را فراهم کرد. سابقه این [[سیاست]] نادرست در [[خلافت عباسی]] به [[زمان]] [[سفاح]] باز میگردد؛ زیرا وی ابتدا [[منصور]] و پس از او [[عیسی بن موسی]] را به [[جانشینی]] برگزید<ref>الفخری، ص۱۷۲.</ref>؛ اما منصور به این [[وصیت]] عمل نکرد. اوج این [[بحران]] در زمان [[خلافت]] [[هارون]] | [[اقدام]] بعضی از [[خلفای عباسی]] در تعیین [[جانشینان]] متعدد یکی از عوامل بروز اختلاف و [[ستیز]] در این [[خاندان]] و دستاویز مناسبی برای مدعیان [[قدرت]] بود و در برخی موارد، زمینه جنگهای خانمانسوز داخلی را فراهم کرد. سابقه این [[سیاست]] نادرست در [[خلافت عباسی]] به [[زمان]] [[سفاح]] باز میگردد؛ زیرا وی ابتدا [[منصور]] و پس از او [[عیسی بن موسی]] را به [[جانشینی]] برگزید<ref>الفخری، ص۱۷۲.</ref>؛ اما منصور به این [[وصیت]] عمل نکرد. اوج این [[بحران]] در زمان [[خلافت]] [[هارون الرشید]] بود؛ زیرا وی برای آنکه خلافت عباسی را از [[شر]] [[مخالفان]] [[نجات]] بخشد، ابتدا [[محمد امین]] و سپس عبدالله مأمون و پس از او، قاسم را به جانشینی برگزید و چون هارون به سال ۱۹۳ درگذشت، مأمون بنابر وصیت پدر از بزرگان و امرای [[خراسان]] برای امین [[بیعت]] گرفت. بدین ترتیب، در آغاز [[تصور]] میشد که [[اتحاد]] و [[دوستی]] میان [[برادران]] ادامه مییابد؛ اما دیری نپایید که در سال ۱۹۴ ق امین بنا به تحریک [[علی بن عیسی بن ماهان]] و [[فضل بن ربیع]]، مأمون را از ولیعهدی [[عزل]] کرد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۱۵.</ref> و [[آتش]] اختلاف و [[دشمنی]] را برافروخت و مأمون نیز به توصیه [[فضل بن سهل]]، نام امین را از [[خطبه]] بینداخت و مدعی خلافت گردید<ref>الفخری، ص۲۱۳.</ref>. برخلاف امین، مأمون شخصی فعال، [[آزاد]] [[فکر]] و مورد علاقه [[مردم]] بود و کسان از هر سو زبان به [[ستایش]] او گشوده بودند<ref>درباره صفات و خصوصیات مأمون، نک: تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۹۷-۲۰۵.</ref>؛ بهعلاوه، افراد [[قدرتمند]] و بانفوذی چون خاندان [[سهل]] از وی [[حمایت]] میکردند؛ از اینرو، کارش بهسرعت بالا گرفت و با آنکه در [[جبهه]] دیگری درگیر [[پیکار]] با "رافع بن لیث" بود<ref>تاریخنامه طبری، ج۲، ص۱۲۱.</ref>، لشکری به [[فرماندهی]] [[طاهر بن حسین]] برای [[مبارزه]] با [[سپاه]] امین گسیل کرد. | ||
طاهر در [[شوال]] ۱۹۵ ق. در دشت [[ری]] سپاه امین را به فرماندهی علی بن عیسی بن ماهان | طاهر در [[شوال]] ۱۹۵ ق. در دشت [[ری]] سپاه امین را به فرماندهی علی بن عیسی بن ماهان ـ که با زنجیری از نقره برای [[دستگیری]] [[برادر]] نافرمان آمده بود ـ بهسختی منکوب کرد<ref>طاهر خبر فتح را بدین گونه برای مأمون گزارش کرد: {{عربی|بسم الله الرحمن الرحيم، كتابي إلى أمير المؤمنين و رأس علي بن عيسى بين يدي و خاتمه في أصبعي و جنده مصرفون تحت أمري. والسلام}} (الکامل، ج۶، ص۲۴۵).</ref> و برای مقابله با [[عبدالرحمن بن جبله]]، یکی دیگر از [[سرداران]] امین، آهنگ [[همدان]] کرد و در نزدیکی آن [[شهر]]، وی را نیز بهسختی [[شکست]] داد<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۴-۵۷.</ref> و به جانب [[حُلوان]] و خانقین پیش تاخت و چون در این [[زمان]] امین مشغول [[سرکوب]] شورشهای حِمص و [[دمشق]] بود، دیگر، [[سپاه]] [[قدرتمندی]] برای مقابله نداشت؛ لذا سپاه [[ضعیف]] وی بدون [[پیکار]] از مقابل [[لشکر]] [[طاهر]] عقب نشست و طاهر از راه [[بصره]] به [[بغداد]] شتافت<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۴۰۶.</ref> و آن شهر را در [[سال ۱۹۸ ق]] با کمک سپاه [[هرثمة بن اعین]] به محاصره در آورد<ref>تاریخنامه طبری، ج۲، ص۱۲۲۲-۱۲۲۸؛ زین الاخبار، ص۲۹۴.</ref>. در نتیجه این محاصره، دزدان و [[راهزنان]]، شهر را به باد [[غارت]] و چپاول دادند و [[زنان]] و [[کودکان]] را آماج [[آزار]] خویش قرار دادند. در چنین اوضاع فلاکتباری، امین یکسره در بند [[بازی]] و [[شوخی]] و مستی و [[هرزگی]] خویش بود<ref>به گفته مؤلف الفخری، «خبر شکست و کشته شدن علی بن عیسی هنگامی به امین رسید که وی مشغول صید ماهی بود و چون از این واقعه آگاه شد، به فرستاده گفت: اکنون مرا به حال خود بگذار که کوثر (خادم امین) دو ماهی صید کرده است و من تا کنون هیچ صید نکردهام» (ص ۲۱۴).</ref> و از اینرو یارانش بیش از مهاجمان به [[مردم]] بغداد زیان رساندند. به گفته [[طبری]]، «طاهر خانههای [[مخالفان]] را ویران کرد. بسا میشد که کسان طاهر خانهای را ویران میکردند و میگذشتند و [[یاران]] امین در و بام آن را میربودند و مانند مهاجمان به مردم بغداد زیان میزدند»<ref>تاریخ الطبری، ج۵، ص۸۰-۸۵.</ref>. بر اثر [[رفتار]] [[پسندیده]] [[سپاه]] [[طاهر]] با مردان و [[زنان]] [[ناتوان]]، گروه بسیاری از [[یاران]] امین به سپاه طاهر پیوستند<ref>محمد بن عیسی سالار نگهبانان بغداد و عبدالله بن قحطبه و یحیی بن علی بن عیسی بن ماهان از آن جملهاند (نک: تاریخنامه طبری، ج۲، ص۱۲۲۲).</ref> و سرانجام، [[مردم]] [[بغداد]] پس از چند ماه محاصره، [[تسلیم]] شدند و از طاهر زنهار خواستند. امین که از طاهر، ایمن نبود [[لباس]] [[خلافت]] بر تن کرد و بر زورقی سوار شد تا به هرثمة بن اعین [[پناه]] برد؛ اما یاران طاهر از ساحل دجله، زورق را با سنگ و تیر بکوفتند و بر او [[هجوم]] بردند و خونش را بریختند<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۴۱۸-۴۲۰؛ زین الاخبار، ص۲۹۵.</ref> و سر او را با بُرد و [[عصا]] و [[شمشیر]] خلافت نزد [[مأمون]] فرستادند<ref>مروج الذهب، ج۴، ص۴۴۸-۴۴۹؛ زین الاخبار، ص۱۶۸.</ref>. بدینگونه در نتیجه [[سیاست]] سوء تعیین [[جانشینان]] متعدد، بخش عمده دور خلافت امین به درگیری با مأمون گذشت و به کشته شدن [[خلیفه]] و فروریختن [[قدرت]] خلافت انجامید. | ||
امین مردی [[عیاش]] و هوسباز بود و تمام [[همت]] و [[کوشش]] خود را صرف [[تفریح]] و باده گساری و [[بازی]] و [[شوخی]] و [[هرزگی]] میکرد و [[مال]] بسیاری در این راه بر باد داد. به گفته [[مورخان]]، وی انواع جانوران درنده و پرنده را فراهم کرده بود و ساعتها از وقت خود را صرف بازی و تماشای آنها میکرد و از [[وزیران]] و [[امیران لشکر]] که مسائل مهم مملکت را به استحضارش میرساندند دوری میگزید. همچنان که قایقهای بسیاری به صورت فیل و مار و اسب و [[عقاب]] و شیر فراهم کرده و بر دجله انداخته بود تا مردم بدانها مشغول شوند<ref>الکامل، ج۶، ص۲۹۴.</ref>. استغراق آمین در [[لذتجویی]] و [[کامرانی]] چنان بود که هنگام درگیری خونینش با مأمون و به رغم آنکه بغداد بیش از دو سال در محاصره [[خفت]] بار بود، هیچ گاه از خوشیها و بازیهای خود [[پروا]] نکرد تا آنکه سرانجام [[جان]] بر سر این کار نهاد<ref>الفخری، ص۲۱۲ - ۲۱۴.</ref>.<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۶۴.</ref>. | امین مردی [[عیاش]] و هوسباز بود و تمام [[همت]] و [[کوشش]] خود را صرف [[تفریح]] و باده گساری و [[بازی]] و [[شوخی]] و [[هرزگی]] میکرد و [[مال]] بسیاری در این راه بر باد داد. به گفته [[مورخان]]، وی انواع جانوران درنده و پرنده را فراهم کرده بود و ساعتها از وقت خود را صرف بازی و تماشای آنها میکرد و از [[وزیران]] و [[امیران لشکر]] که مسائل مهم مملکت را به استحضارش میرساندند دوری میگزید. همچنان که قایقهای بسیاری به صورت فیل و مار و اسب و [[عقاب]] و شیر فراهم کرده و بر دجله انداخته بود تا مردم بدانها مشغول شوند<ref>الکامل، ج۶، ص۲۹۴.</ref>. استغراق آمین در [[لذتجویی]] و [[کامرانی]] چنان بود که هنگام درگیری خونینش با مأمون و به رغم آنکه بغداد بیش از دو سال در محاصره [[خفت]] بار بود، هیچ گاه از خوشیها و بازیهای خود [[پروا]] نکرد تا آنکه سرانجام [[جان]] بر سر این کار نهاد<ref>الفخری، ص۲۱۲ - ۲۱۴.</ref>.<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۶۴.</ref>. |