رهبری سیاسی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
در [[قرآن کریم]] آیه‌ای که به صراحت از [[ضرورت]] وجود [[رهبر]] در [[جامعه]] [[سخن]] به میان آورده باشد، وجود ندارد؛ اما آیاتی وجود دارند که ناظر به مسئله [[رهبری]] سیاسی‌اند و به کمک [[روایات]] می‌توان مصادیق متعلق این [[آیات]] را همان وجود [[پاک]] [[امامان]]{{عم}} دانست. برخی از این [[آیات]] عبارت‌اند از<ref>گفتنی است این مطلب با آنچه در صفحات پیشین اشاره شد که در قرآن کریم به صراحت از ضرورت وجود رهبر به‌طور مطلق در جامعه سخنی به میان نیامده است، منافات ندارد؛ زیرا در آیاتی که برای رهبری امام معصوم آورده‌ایم، بحث ضرورت وجود رهبر معصوم بیان نشده است. نکته دیگر آنکه به دلیل رعایت اختصار به بررسی دو آیه بسنده کرده‌ایم. آیه سی‌ام سوره بقره نیز می‌تواند بیانگر شأن رهبری سیاسی امامان{{عم}} باشد. در‌این‌باره، ر.ک: محمد حسین فاریاب، معنا و چیستی امامت در قرآن، سنت و آثار متکلمان مسلمان، ص۱۵۱ و ۱۵۲.</ref>:
در [[قرآن کریم]] آیه‌ای که به صراحت از [[ضرورت]] وجود [[رهبر]] در [[جامعه]] [[سخن]] به میان آورده باشد، وجود ندارد؛ اما آیاتی وجود دارند که ناظر به مسئله [[رهبری]] سیاسی‌اند و به کمک [[روایات]] می‌توان مصادیق متعلق این [[آیات]] را همان وجود [[پاک]] [[امامان]]{{عم}} دانست. برخی از این [[آیات]] عبارت‌اند از<ref>گفتنی است این مطلب با آنچه در صفحات پیشین اشاره شد که در قرآن کریم به صراحت از ضرورت وجود رهبر به‌طور مطلق در جامعه سخنی به میان نیامده است، منافات ندارد؛ زیرا در آیاتی که برای رهبری امام معصوم آورده‌ایم، بحث ضرورت وجود رهبر معصوم بیان نشده است. نکته دیگر آنکه به دلیل رعایت اختصار به بررسی دو آیه بسنده کرده‌ایم. آیه سی‌ام سوره بقره نیز می‌تواند بیانگر شأن رهبری سیاسی امامان{{عم}} باشد. در‌این‌باره، ر.ک: محمد حسین فاریاب، معنا و چیستی امامت در قرآن، سنت و آثار متکلمان مسلمان، ص۱۵۱ و ۱۵۲.</ref>:


== آيه ولایت ==
=== آيه ولایت ===
{{اصلی|آیه ولایت}}
{{اصلی|آیه ولایت}}
این آیه از جمله آیاتی است که می‌توان به وسیله آن، [[شأن رهبری اجتماعی]] را برای [[امامان معصوم]]{{عم}} [[اثبات]] کرد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}.<ref>سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>، واژه [[ولیّ]] در لغت در معانی گوناگونی همچون [[ناصر]]، [[دوست]]، هم‌پیمان، و متولی امر یا [[سرپرست]] به کار رفته است<ref>احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، ج۶، ص۱۴۱؛ محمود بن عمر زمخشری، اساس البلاغة، ص۵۰۹؛ محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.</ref>. با وجود این، ریشه اصلی این واژه ـ یعنی «وَلْی» ـ به گفته ارباب لغت، به معنای [[قرب]] و نزدیکی است<ref>احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، ج۶، ص۱۴۱؛ اسماعيل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۶، ص۲۵۲۸؛ صاحب بن عباد، المحيط فی اللغة، ج۱۰، ص۳۸۱.</ref>. بنابراین واژه ولی دارای معانی پرشماری است که تعین یکی از آنها در یک متن با توجه به قرائن و شواهد موجود، امکان‌پذیر است. [[مفسران]] و [[متکلمان شیعی]]، واژه [[ولیّ]] را در این [[آیه]] به معنای [[سرپرست]] و اختیاردار امور دانسته و با توجه به [[شأن نزول]] این [[آیه]]، آن را بر [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} منطبق کرده‌اند<ref>برای نمونه، ر.ک: شیخ مفید، تفسير القرآن المجيد، ج۱، ص۱۸۲؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج۱، ص۳۳۷؛ ابوالفتوح حسین بن علی رازی، روض الجنان، ج۷، ص۲۵؛ ملافتح الله کاشانی، تفسير منهج الصادقین، ج۳، ص۲۶۵؛ محمد جواد مغنیه، تفسير الكاشف، ج۳، ص۸۲؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۸-۵؛ سید محمد حسين فضل الله، من وحی القرآن، ج۸، ص۲۳۰-۲۳۲.</ref>. در سوی مقابل، [[مفسران اهل سنت]]، این سخن را برنتافته و واژه یاد شده را به دیگر معانی ـ به‌ویژه به معنای [[ناصر]] و [[یاور]] ـ دانسته‌اند<ref>برای نمونه، ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۶، ص۱۸۶؛ عبدالرحمان بن محمد بن ابی حاتم، تفسير القرآن العظيم، ج۴، ص۱۱۶۲ و ۱۱۶۳؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتيح الغيب، ج۱۲، ص۳۸۲؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی، تفسير القرآن العظيم، ج۳، ص۱۲۵؛ حسن بن محمد نیشابوری، غرائب القرآن، ج۲، ص۶۰۶؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۳۳۳؛ سید محمد طنطاوی، التفسير الوسيط، ج۴، ص۲۰۱.</ref>. در نگاه نخست به نظر می‌آید که واژه [[ولیّ]] در این [[آیه]] به لحاظ لغوی و مفهومی می‌تواند با هریک از این دو معنا [[تفسیر]] شود. از‌این‌رو لازم است برای [[تعیین]] یکی از آن دو به قراین دیگری استناد کرد. با دقت در این [[آیه]] می‌توان گفت که اگر مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ}} در این [[آیه]] افراد متعددی باشند، لازم می‌آید که [[خداوند]] در این [[آیه]] به دنبال [[تبیین]] و [[جعل]] یک قاعده کلی باشد؛ بدین معنا که فرموده است: "[[ولیّ]] شما هر کسی است که [[نماز]] بخواند و در حال [[رکوع]] [[انفاق]] کند"<ref>قاعده یادشده براساس دو اصل است: نخست آنکه ظاهرترین معنا از آیه آن است که «واو» در عبارت وَهُمْ رَاكِعُونَ، حالیه است. حالیه بودن «واو» به تأیید برخی از مفسران اهل سنت نیز رسیده است (ر.ک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۶۴۹؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۳۳۴؛ محمود بن عبدالرحیم صافی، الجدول فی اعراب القرآن الكريم، ج۶، ص۳۸۶)؛ دوم آنکه مقصود از «زکات»، همان زکات مصطلح فقهی - که حقیقت شرعیه یا متشرعه است - نیست؛ بلکه مراد از آن، همان صدقه است که در موارد پرشماری از قرآن کریم به همین معنا وارد شده است (ر.ک: انبیاء، ۷۳؛ مریم، ۵۵ و ۳۱؛ اعلی، ۱۵). گفتنی است برخی عالمان اهل سنت در‌این‌باره تشکیک‌هایی کرده‌اند که اندیشمندان شیعی نیز به آنها پاسخ داده‌اند (ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغيب، ج۱۲، ص۳۸۶؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۱۰).</ref>.  
این آیه از جمله آیاتی است که می‌توان به وسیله آن، [[شأن رهبری اجتماعی]] را برای [[امامان معصوم]]{{عم}} [[اثبات]] کرد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}.<ref>سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>، واژه [[ولیّ]] در لغت در معانی گوناگونی همچون [[ناصر]]، [[دوست]]، هم‌پیمان، و متولی امر یا [[سرپرست]] به کار رفته است<ref>احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، ج۶، ص۱۴۱؛ محمود بن عمر زمخشری، اساس البلاغة، ص۵۰۹؛ محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.</ref>. با وجود این، ریشه اصلی این واژه ـ یعنی «وَلْی» ـ به گفته ارباب لغت، به معنای [[قرب]] و نزدیکی است<ref>احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، ج۶، ص۱۴۱؛ اسماعيل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۶، ص۲۵۲۸؛ صاحب بن عباد، المحيط فی اللغة، ج۱۰، ص۳۸۱.</ref>. بنابراین واژه ولی دارای معانی پرشماری است که تعین یکی از آنها در یک متن با توجه به قرائن و شواهد موجود، امکان‌پذیر است. [[مفسران]] و [[متکلمان شیعی]]، واژه [[ولیّ]] را در این [[آیه]] به معنای [[سرپرست]] و اختیاردار امور دانسته و با توجه به [[شأن نزول]] این [[آیه]]، آن را بر [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} منطبق کرده‌اند<ref>برای نمونه، ر.ک: شیخ مفید، تفسير القرآن المجيد، ج۱، ص۱۸۲؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج۱، ص۳۳۷؛ ابوالفتوح حسین بن علی رازی، روض الجنان، ج۷، ص۲۵؛ ملافتح الله کاشانی، تفسير منهج الصادقین، ج۳، ص۲۶۵؛ محمد جواد مغنیه، تفسير الكاشف، ج۳، ص۸۲؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۸-۵؛ سید محمد حسين فضل الله، من وحی القرآن، ج۸، ص۲۳۰-۲۳۲.</ref>. در سوی مقابل، [[مفسران اهل سنت]]، این سخن را برنتافته و واژه یاد شده را به دیگر معانی ـ به‌ویژه به معنای [[ناصر]] و [[یاور]] ـ دانسته‌اند<ref>برای نمونه، ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۶، ص۱۸۶؛ عبدالرحمان بن محمد بن ابی حاتم، تفسير القرآن العظيم، ج۴، ص۱۱۶۲ و ۱۱۶۳؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتيح الغيب، ج۱۲، ص۳۸۲؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی، تفسير القرآن العظيم، ج۳، ص۱۲۵؛ حسن بن محمد نیشابوری، غرائب القرآن، ج۲، ص۶۰۶؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۳۳۳؛ سید محمد طنطاوی، التفسير الوسيط، ج۴، ص۲۰۱.</ref>. در نگاه نخست به نظر می‌آید که واژه [[ولیّ]] در این [[آیه]] به لحاظ لغوی و مفهومی می‌تواند با هریک از این دو معنا [[تفسیر]] شود. از‌این‌رو لازم است برای [[تعیین]] یکی از آن دو به قراین دیگری استناد کرد. با دقت در این [[آیه]] می‌توان گفت که اگر مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ}} در این [[آیه]] افراد متعددی باشند، لازم می‌آید که [[خداوند]] در این [[آیه]] به دنبال [[تبیین]] و [[جعل]] یک قاعده کلی باشد؛ بدین معنا که فرموده است: "[[ولیّ]] شما هر کسی است که [[نماز]] بخواند و در حال [[رکوع]] [[انفاق]] کند"<ref>قاعده یادشده براساس دو اصل است: نخست آنکه ظاهرترین معنا از آیه آن است که «واو» در عبارت وَهُمْ رَاكِعُونَ، حالیه است. حالیه بودن «واو» به تأیید برخی از مفسران اهل سنت نیز رسیده است (ر.ک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۶۴۹؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۳۳۴؛ محمود بن عبدالرحیم صافی، الجدول فی اعراب القرآن الكريم، ج۶، ص۳۸۶)؛ دوم آنکه مقصود از «زکات»، همان زکات مصطلح فقهی - که حقیقت شرعیه یا متشرعه است - نیست؛ بلکه مراد از آن، همان صدقه است که در موارد پرشماری از قرآن کریم به همین معنا وارد شده است (ر.ک: انبیاء، ۷۳؛ مریم، ۵۵ و ۳۱؛ اعلی، ۱۵). گفتنی است برخی عالمان اهل سنت در‌این‌باره تشکیک‌هایی کرده‌اند که اندیشمندان شیعی نیز به آنها پاسخ داده‌اند (ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغيب، ج۱۲، ص۳۸۶؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۱۰).</ref>.  
خط ۲۵: خط ۲۵:
حاصل آنکه، [[ولایت]] در [[رهبری اجتماعی]] اصالتاً از آنِ [[خداوند متعال]] است؛ زیرا [[خداوند]]، مالک این [[جهان]] و موجودات آن است؛ از‌این‌رو، [[حاکمیت]] بر [[جهان]] متعلق به اوست. براساس اطلاق و سیاق [[آیه ولایت]] و نیز [[روایات]]، [[خداوند متعال]] این [[ولایت]] را به [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} نیز داده است<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۲۵۷ تا ۲۶۲.</ref>.
حاصل آنکه، [[ولایت]] در [[رهبری اجتماعی]] اصالتاً از آنِ [[خداوند متعال]] است؛ زیرا [[خداوند]]، مالک این [[جهان]] و موجودات آن است؛ از‌این‌رو، [[حاکمیت]] بر [[جهان]] متعلق به اوست. براساس اطلاق و سیاق [[آیه ولایت]] و نیز [[روایات]]، [[خداوند متعال]] این [[ولایت]] را به [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} نیز داده است<ref>ر.ک: [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص ۲۵۷ تا ۲۶۲.</ref>.


== آیه اولی‌الامر ==
=== آیه اولی‌الامر ===
{{اصلی|آیه اولی‌الامر}}
{{اصلی|آیه اولی‌الامر}}
[[آیه]] دیگری که می‌توان به وسیله آن [[شأن رهبری اجتماعی]] را [[اثبات]] کرد، [[آیه اولی‌الامر]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}<ref>«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولی‌الامر را. و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید؛ اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این [کار] برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است»، سوره نساء، آیه۵۹.</ref>. در متون تفسیری [[اهل سنت]]، دیدگاه‌های گوناگونی درباره مصداق یا مصادیق [[اولی‌الامر]] ارائه شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از: [[حاکمان]] و [[زمامداران]] [[مسلمان]] و [[عادل]]<ref>محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۵۲۴؛ عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل، ج۲، ص۸۰؛ عبدالرحمان بن ناصر آل سعدی، تيسير الكريم الرحمن، ج۲، ص۸۹؛ سید محمد طنطاوی، التفسير الوسيط للقران الكريم، ج۳، ص۱۹۱.</ref>، [[حاکمان]]، [[عالمان]]، [[ائمه]] و [[فرماندهان]] [[سریه‌ها]]<ref>نعمت الله بن محمود نخجوانی، الفواتح الالهية، ج۱، ص۱۵۷؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۶۴؛ وهبة زحیلی، تفسير المنير، ج۵، ص۱۲۶.</ref>، [[علمای دین]]<ref>محمد بن محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۳، ص۱۸۰.</ref>، متولی امور [[انسان]]، اعم از [[پدر]]، [[پیشوا]] و [[حاکم]]<ref>عبدالکریم خطيب، التفسير القرآنی للقرآن، ج۳، ص۸۲۱؛ احمد بن مصطفی مراغی، تفسير المراغی، ج۵، ص۷۲.</ref>، [[صحابه]]<ref>شاهفور بن طاهر اسفراینی، تاج التراجم، ج۲، ص۵۰۱؛ محمد بن طاهر بن عاشور، التحرير و التنوير، ج۴، ص۱۶۶.</ref> و [[اهل حل و عقد]]<ref>محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۴، ص۱۱۳؛ محمد رشید رضا، المنار، ج۵، ص۱۴۷.</ref>.  
[[آیه]] دیگری که می‌توان به وسیله آن [[شأن رهبری اجتماعی]] را [[اثبات]] کرد، [[آیه اولی‌الامر]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}<ref>«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولی‌الامر را. و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید؛ اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این [کار] برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است»، سوره نساء، آیه۵۹.</ref>. در متون تفسیری [[اهل سنت]]، دیدگاه‌های گوناگونی درباره مصداق یا مصادیق [[اولی‌الامر]] ارائه شده است که برخی از آنها عبارت‌اند از: [[حاکمان]] و [[زمامداران]] [[مسلمان]] و [[عادل]]<ref>محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۵۲۴؛ عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل، ج۲، ص۸۰؛ عبدالرحمان بن ناصر آل سعدی، تيسير الكريم الرحمن، ج۲، ص۸۹؛ سید محمد طنطاوی، التفسير الوسيط للقران الكريم، ج۳، ص۱۹۱.</ref>، [[حاکمان]]، [[عالمان]]، [[ائمه]] و [[فرماندهان]] [[سریه‌ها]]<ref>نعمت الله بن محمود نخجوانی، الفواتح الالهية، ج۱، ص۱۵۷؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۶۴؛ وهبة زحیلی، تفسير المنير، ج۵، ص۱۲۶.</ref>، [[علمای دین]]<ref>محمد بن محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۳، ص۱۸۰.</ref>، متولی امور [[انسان]]، اعم از [[پدر]]، [[پیشوا]] و [[حاکم]]<ref>عبدالکریم خطيب، التفسير القرآنی للقرآن، ج۳، ص۸۲۱؛ احمد بن مصطفی مراغی، تفسير المراغی، ج۵، ص۷۲.</ref>، [[صحابه]]<ref>شاهفور بن طاهر اسفراینی، تاج التراجم، ج۲، ص۵۰۱؛ محمد بن طاهر بن عاشور، التحرير و التنوير، ج۴، ص۱۶۶.</ref> و [[اهل حل و عقد]]<ref>محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۴، ص۱۱۳؛ محمد رشید رضا، المنار، ج۵، ص۱۴۷.</ref>.  
۱۱۳٬۱۶۴

ویرایش