بدون خلاصۀ ویرایش
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*پنجاهمین [[آیه]] از [[سوره]] [[مائده]]، [[آیه]] [[محبت]] نامیده میشود. [[اکثریت]] [[مفسران شیعه]] و شماری از [[مفسران اهل سنت]]، [[امام علی]]{{ع}} را مصداق این [[آیه]] دانستهاند. | *پنجاهمین [[آیه]] از [[سوره]] [[مائده]]، [[آیه]] [[محبت]] نامیده میشود. [[اکثریت]] [[مفسران شیعه]] و شماری از [[مفسران اهل سنت]]، [[امام علی]]{{ع}} را مصداق این [[آیه]] دانستهاند. | ||
==مقدمه== | |||
[[مفسر]] بزرگ [[شیعه]]، [[علامه طباطبایی]]، در [[تفسیر]] گرانقدر خود، [[المیزان]] ذیل [[آیه]] مورد بحث مطالب [[ارزشمندی]] را در باب [[تسامح]] [[مفسران]] در تفسیر و تطبیق اوصاف مذکور در [[آیه شریفه]] بیان کردهاند که به لحاظ اهمیت آن تمامی آن را نقل میکنیم: | |||
گرچه بسیاری از [[مفسرین]] متنبه اشتمال آیه شریفه بر [[پیشگویی]] شده و راجع به مصداقی که آیه بر آن منطبق میشود زیاد بحث کردهاند، ولی آنها در تفسیر مفردات آیه تسامح نموده، [[حق]] معنای اوصاف آن را ادا نکردهاند؛ و در نتیجه با [[کلام خداوند]] همچون [[کلام]] دیگران [[معامله]] کرده، وقوع تسامحات عرفیه را در آن تجویز نمودهاند. | |||
[[قرآن]] گرچه در [[بلاغت]] خود راه تازهای نیاورده و در استعمال الفاظ و ترکیب جملهها و وضع کلمات در برابر معانی، روش جدیدی اختراع ننموده است و به همان روش معمول مشی کرده است؛ ولی با سایر کلمات در یک جهت دیگری فرق دارد و آن اینکه ما [[آدمیان]] - از [[بلیغ]] و غیر بلیغ - کلام خود را بر اساس آن مقدار تعقلی که از معانی داریم بنا مینهیم و [[درک]] ما نسبت به معانی به مقدار فهمی است که از [[حیات اجتماعی]] خود داریم - که البته آن را با [[فطرت]] [[اجتماعی]] و [[انسانی]] خود به وجود آوردهایم - و کار چنین درکی، [[حکم]] به [[قیاس]] و بر اساس مشابهت است؛ و در نتیجه تسامح و [[تساهل]] به [[ذهن]] ما راه مییابد و مثلاً «بیشتر» را به جای «همه» و «[[غالب]]» را به جای «دائمی» گرفته، و هر چیز قیاسی را یک امر مطلق و همه جانبه فرض میکنیم و هر اندکی را به معدوم ملحق ساخته و جمله معروف {{عربی|النادر كالمعدوم}} را جاری میسازیم. | |||
میگوییم: فلان چیز خوب است یا بد است و فلان شخص [[دوست]] داشتنی و یا مبغوض است و فلان امر [[پسندیده]] یا [[ناپسند]]، سودمند و یا [[مضر]] است، فلان کس شخص [[نیکوکار]] و یا [[بدکار]] است. | |||
همه اینها را به طور مطلق میگوییم، با اینکه تنها در بعضی حالات و در برخی فروضها و نزد پارهای [[مردم]] و بالنسبة به بعضی چیزها است نه به طور مطلق و همه جانبه؛ ولی ما این فرضهای مخالف را [[تسامح]] نموده و به عدم [[الحاق]] میکنیم. تازه اینها همه در آن جهات [[واقعی]] خارجیای است که [[درک]] نمودهایم، و چیزهایی که روی محدودیت [[ادراک]] خود از آنها [[غفلت]] داریم خیلی بیشتر است. بنابراین آنچه [[انسان]] از خارج خبر میدهد و به [[خیال]] خود ادراک و [[کشف]] واقع میپندارد مبنی بر تسامح در برخی جهات و [[نادانی]] در برخی دیگر است و احاطه بر [[واقعیات]] و سپس تطبیق [[کلام]] با آن چیزی جز [[شوخی]] نیست. | |||
این کلام [[انسانی]] است که بر [[علم]] خودش بنا نهاده است، ولی لازم است [[کلام خداوند]] را از این [[نقص]] بری و [[منزه]] بدانیم. [[علم خداوند]] به هر چیزی احاطه دارد. [[خدا]] در توصیف کلام خود میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ * وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ}}<ref>«که آن (قرآن) گفتاری جدّی و قاطع است * و هزل نیست» سوره طارق، آیه ۱۳-۱۴.</ref>. | |||
همین معنا یکی از جهات [[تمسک]] به اطلاق کلام خداوند در آنجایی است که ظاهر کلامش مطلق بوده و قید متصل یا منفصلی بر آن نخورده باشد و یکی از جهات اطلاع بر علیت وصفهای مذکور در کلام خداوند است؛ از این روی وقتی [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|يُحِبُّهُمْ}}؛ (دوستشان دارد) میرساند که در هیچ جهتی نسبت به آنها [[بغض]] ندارد، وگرنه استثنا میکرد و وقتی مردمی را توصیف نموده، میفرماید: «آنها در برابر [[مؤمنین]] کوچک و ذلیلاند»، میرساند که آنان در تمام احوال و جمیع فرضها چنین هستند، وگرنه گفته قاطعی نخواهد بود. | |||
البته در [[قرآن]] چه بسا یک سلسله معانی است که وقتی جهتی جامع (و کلی) در کار باشد به غیر از صاحبان آن هم نسبت داده میشود، چنان که میفرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ...}}<ref>«و به راستی ما به بنی اسرائیل کتاب (آسمانی) و داوری و پیامبری دادیم و به آنان از چیزهای پاکیزه، روزی بخشیدیم و آنها را بر جهانیان (در زمان خودشان) برتری دادیم» سوره جاثیه، آیه ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|...هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ...}}<ref>«و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین- که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد» سوره حج، آیه ۷۸.</ref>، {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ...}}<ref>«شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>، {{متن قرآن|...لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ...}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا}}<ref>«و پیامبر میگوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۳۰.</ref>. | |||
این [[آیات]] و نظایر آن مشتمل بر یک تعداد اوصاف [[اجتماعی]] است که فرد و [[اجتماع]] هر دو بدان موصوف میشوند و هیچ یک از آنها هم [[تسامح]] نبوده و اوصافی است که هم جزء و کل و هم فرد و اجتماع هر دو با عنایتی بدان موصوف میشوند. | |||
همانگونه که به نقل از [[مفسر]] [[المیزان]] عنوان شد [[غالب]] [[مفسران]]، به ویژه [[مفسرین]] [[اهل سنت]]، در تطبیق و مصداقشناسی اوصاف مذکور در [[آیه شریفه]] گرفتار [[تساهل و تسامح]] شدهاند؛ چراکه آنان با [[کلام خداوند]] همچون [[کلام]] دیگران [[معامله]]، و وقوع تسامحات عرفیه را در آن تجویز و در تفسر آیه شریفه بر اساس مشابهت و [[قیاس]] [[حکم]] کردهاند، در حالی که در [[قرآن]] استعمال الفاظ و وضع کلمات در برابر معانی بر تسامحات عرفیه بنا نشده و خلل ناپذیر است و در واقع به جهت اقتضاء کلام [[وحی]]، که همانند کلام [[انسان]] نیست، انطباق کامل و بدون استثناء مصداق بر صفات مذکور در [[آیه شریفه]] لازم و ضروری است.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۴۴۲.</ref> | |||
==صفت {{متن قرآن|يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ}}== | |||
یکی از صفات در آیه شریفه صفت {{متن قرآن|يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ}} است؛ یعنی «[[خداوند]] آنها را [[دوست]] دارد و آنان نیز او را دوست دارند». | |||
به [[اعتقاد]] [[غالب]] [[مفسران]] این صفت در بسیاری از [[روایات]] و از زبان [[رسول خدا]]{{صل}} به امیرمؤمنین علی{{ع}} نسبت داده شده است و ایشان تجلی این صفت بزرگ هستند. بر همین اساس یکی از قرائنی که سهم شایان توجهی در [[تأیید]] دیدگاه [[امامیه]] داشته و در [[مقام]] [[احتجاج]] نیز از سوی مفسران و بزرگان [[تشیع]] بسیار بر آن تکیه شده است و در [[حقیقت]] [[ارتباط]] و انطباق آیه شریفه را بر علی{{ع}}، به روشنی آشکار میسازد، اختصاص صفت {{متن قرآن|يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ}} به علی{{ع}}، آن هم به [[گواهی]] رسول خدا{{صل}} است.<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۴۴۴.</ref> | |||
==شأن نزول== | ==شأن نزول== |