←نزول آیه در مورد حراست پیامبر خدا
(←منابع) |
|||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
اعمش میگوید: به همین دلیل [[بنی العباس]] [[افتخار]] میکنند و میگویند: این آیه که میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.</ref> درباره بنی العباس نازل شده است؛ زیرا [[پیامبر]]{{صل}} میخواستند ابوطالب [[هدایت]] شود، ولی [[خداوند]] عباس را هدایت کرد. | اعمش میگوید: به همین دلیل [[بنی العباس]] [[افتخار]] میکنند و میگویند: این آیه که میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.</ref> درباره بنی العباس نازل شده است؛ زیرا [[پیامبر]]{{صل}} میخواستند ابوطالب [[هدایت]] شود، ولی [[خداوند]] عباس را هدایت کرد. | ||
آثار وضع و [[جعل]] در این [[حدیث]] به خوبی نمایان و ساخته و پرداخته افرادی است که میخواهند برای [[بنی العباس]] در برابر [[علویان]] فضیلتی بسازند؛ زیرا: | آثار وضع و [[جعل]] در این [[حدیث]] به خوبی نمایان و ساخته و پرداخته افرادی است که میخواهند برای [[بنی العباس]] در برابر [[علویان]] فضیلتی بسازند؛ زیرا: | ||
اولاً: [[آیه]] مذکور به [[اتفاق]] [[فریقین]] در اوایل [[بعثت]] در [[مکه]] نازل نشده است، و تکرار [[نزول]] نیز همان محذور قبلی را خواهد داشت. | اولاً: [[آیه]] مذکور به [[اتفاق]] [[فریقین]] در اوایل [[بعثت]] در [[مکه]] نازل نشده است، و تکرار [[نزول]] نیز همان محذور قبلی را خواهد داشت. | ||
ثانیاً: این [[حدیث]] خبری واحد و مخالف با تمام احادیثی است که در آنها [[حضرت]] دستور میدهند، [[نگهبانان]] به خاطر [[وعده]] و تضمین صریح [[خداوند]] بر [[حفظ]] ایشان، [[نگهبانی]] را ترک کنند؛ ولی در این [[روایت]] بر حفظ و نگهبانی عباس تأکید میورزد. | ثانیاً: این [[حدیث]] خبری واحد و مخالف با تمام احادیثی است که در آنها [[حضرت]] دستور میدهند، [[نگهبانان]] به خاطر [[وعده]] و تضمین صریح [[خداوند]] بر [[حفظ]] ایشان، [[نگهبانی]] را ترک کنند؛ ولی در این [[روایت]] بر حفظ و نگهبانی عباس تأکید میورزد. | ||
ثالثاً: اگر بر فرض، عباس حضرت را از دست [[مشرکان]] [[نجات]] داده باشد، دلیل به [[ایمان]] وی به [[اسلام]] نیست. وی در اوایل بعثت به [[پیامبر]] ایمان نیاورده و در [[جنگ بدر]] در صف مشرکان بوده است<ref>ر.ک: ابن حجر، الاصابة، ج۳، ص۶۳۱، رقم ۴۵۱۰.</ref>. | ثالثاً: اگر بر فرض، عباس حضرت را از دست [[مشرکان]] [[نجات]] داده باشد، دلیل به [[ایمان]] وی به [[اسلام]] نیست. وی در اوایل بعثت به [[پیامبر]] ایمان نیاورده و در [[جنگ بدر]] در صف مشرکان بوده است<ref>ر.ک: ابن حجر، الاصابة، ج۳، ص۶۳۱، رقم ۴۵۱۰.</ref>. | ||
دسته دیگری از این [[روایات]] به مورد [[نزول آیه]] اشاره دارد. این روایات تنها از دو نفر [[صحابی]] یعنی [[جابر بن عبدالله]] و [[ابوهریره]] نقل شده است. | دسته دیگری از این [[روایات]] به مورد [[نزول آیه]] اشاره دارد. این روایات تنها از دو نفر [[صحابی]] یعنی [[جابر بن عبدالله]] و [[ابوهریره]] نقل شده است. | ||
[[ابن ابی حاتم]] به نقل از [[جابر بن عبدالله انصاری]] میگوید: | [[ابن ابی حاتم]] به نقل از [[جابر بن عبدالله انصاری]] میگوید: | ||
«در [[جنگ]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} با بنیأنمار، حضرت بر سر چاهی نشستند، پس مردی به نام «[[وارث]]» یا [[غورث بن الحارث]] از [[بنینجار]] قصد کشتن حضرت را کرد... وی نزد پیامبر{{صل}} آمد و گفت: شمشیرت را بده تا بو کنم، پس حضرت آن را به وی دادنده آنگاه دستش لرزید و [[شمشیر]] افتاد. حضرت به او فرمود: خداوند بین تو و آنچه میخواستی انجام دهی، مانع شد؛ آنگاه این آیه نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ...}}<ref>رازی، ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۱۷۳، ح۶۶۱۴. گفته شد این نبرد، جنگ ذات الرقاع بوده که در سال چهارم هجری اتفاق افتاده است.</ref>. | «در [[جنگ]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} با بنیأنمار، حضرت بر سر چاهی نشستند، پس مردی به نام «[[وارث]]» یا [[غورث بن الحارث]] از [[بنینجار]] قصد کشتن حضرت را کرد... وی نزد پیامبر{{صل}} آمد و گفت: شمشیرت را بده تا بو کنم، پس حضرت آن را به وی دادنده آنگاه دستش لرزید و [[شمشیر]] افتاد. حضرت به او فرمود: خداوند بین تو و آنچه میخواستی انجام دهی، مانع شد؛ آنگاه این آیه نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ...}}<ref>رازی، ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۱۷۳، ح۶۶۱۴. گفته شد این نبرد، جنگ ذات الرقاع بوده که در سال چهارم هجری اتفاق افتاده است.</ref>. | ||
این داستان را به این شکل تنها ابن ابی حاتم نقل کرده است؛ از اینرو، [[ابن کثیر]] در تحلیل این ماجرا میگوید: «[[حدیث جابر]] بدین صورت [[غریب]] مینماید»<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹.</ref>. | این داستان را به این شکل تنها ابن ابی حاتم نقل کرده است؛ از اینرو، [[ابن کثیر]] در تحلیل این ماجرا میگوید: «[[حدیث جابر]] بدین صورت [[غریب]] مینماید»<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹.</ref>. | ||
[[ابن حبان]] و [[ابن مردویه]] به نقل از [[ابوهریره]] همین داستان را به صورتی دیگر نقل کردهاند. در این نقل ابوهریره میگوید: | [[ابن حبان]] و [[ابن مردویه]] به نقل از [[ابوهریره]] همین داستان را به صورتی دیگر نقل کردهاند. در این نقل ابوهریره میگوید: | ||
«[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در یکی از سفرها برای استراحت در زیر سایه درختی نشستند و [[شمشیر]] خود را بر درخت آویزان کردند. مردی - که گفته میشود [[غورث بن حرث]] بوده- با استفاده از [[فرصت]]، شمشیر [[حضرت]] را برداشت و با اشاره به [[پیامبر خدا]]{{صل}} گفت: ای محمد! چه کسی تو را از دست من [[نجات]] میدهد؟ حضرت فرمود: [[خداوند]] مانع این کار تو خواهد شد، شمشیر را بیانداز! پس انداخت؛ آنگاه چنین نازل شد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref><ref>سیوطی، اسباب النزول، ص۱۵۲؛ همو، الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۹ و نیز ر.ک: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹.</ref>. | «[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در یکی از سفرها برای استراحت در زیر سایه درختی نشستند و [[شمشیر]] خود را بر درخت آویزان کردند. مردی - که گفته میشود [[غورث بن حرث]] بوده- با استفاده از [[فرصت]]، شمشیر [[حضرت]] را برداشت و با اشاره به [[پیامبر خدا]]{{صل}} گفت: ای محمد! چه کسی تو را از دست من [[نجات]] میدهد؟ حضرت فرمود: [[خداوند]] مانع این کار تو خواهد شد، شمشیر را بیانداز! پس انداخت؛ آنگاه چنین نازل شد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref><ref>سیوطی، اسباب النزول، ص۱۵۲؛ همو، الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۹ و نیز ر.ک: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹.</ref>. | ||
خط ۳۸: | خط ۴۶: | ||
ثانیاً: این داستان با متن [[آیه]] ناسازگار است که در آن، ضمانت بر [[حفظ]] پیامبر خدا{{صل}} به خاطر [[ابلاغ]] پیامهای [[خدا]] به طور عام (آنگونه که [[جمهور]] [[اهل سنت]] بر آناند) و یا پیامی خاص (آنگونه که [[شیعیان]] بر آن متفقاند) میباشد. حضور پیامبر خدا{{صل}} در [[جنگ]] و استفاده یکی از [[دانشمندان]] از فرصت به مسئله [[تبلیغ]] [[احکام خدا]] ارتباطی ندارد. | ثانیاً: این داستان با متن [[آیه]] ناسازگار است که در آن، ضمانت بر [[حفظ]] پیامبر خدا{{صل}} به خاطر [[ابلاغ]] پیامهای [[خدا]] به طور عام (آنگونه که [[جمهور]] [[اهل سنت]] بر آناند) و یا پیامی خاص (آنگونه که [[شیعیان]] بر آن متفقاند) میباشد. حضور پیامبر خدا{{صل}} در [[جنگ]] و استفاده یکی از [[دانشمندان]] از فرصت به مسئله [[تبلیغ]] [[احکام خدا]] ارتباطی ندارد. | ||
افزون بر آن، [[توطئه]] برای [[قتل پیامبر]] خدا{{صل}} پیش از این توسط [[مشرکان]] در [[لیلة المبیت]] در [[مکه]] و نیز از سوی [[منافقان]] در هنگام بازگشت از [[جنگ تبوک]] صورت گرفت؛ بنابراین این توطئه تازگی نداشته تا بر اثر آن در اواخر [[بعثت]] (با توجه به [[زمان]] [[نزول آیه]]) خداوند طبق آیه مذکور ضمانت خود را بر حفظ [[پیامبر]]{{صل}} [[اعلان]] کند. | افزون بر آن، [[توطئه]] برای [[قتل پیامبر]] خدا{{صل}} پیش از این توسط [[مشرکان]] در [[لیلة المبیت]] در [[مکه]] و نیز از سوی [[منافقان]] در هنگام بازگشت از [[جنگ تبوک]] صورت گرفت؛ بنابراین این توطئه تازگی نداشته تا بر اثر آن در اواخر [[بعثت]] (با توجه به [[زمان]] [[نزول آیه]]) خداوند طبق آیه مذکور ضمانت خود را بر حفظ [[پیامبر]]{{صل}} [[اعلان]] کند. | ||
ثالثاً: این جریان با تمام روایاتی که از طریق اهل سنت و [[شیعه]] نقل شده، منافات دارد؛ زیرا در آنها [[نگرانی]] [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} به خاطر [[تبلیغ]] [[دستوری]] بود که بر ایشان نازل شده بود. | ثالثاً: این جریان با تمام روایاتی که از طریق اهل سنت و [[شیعه]] نقل شده، منافات دارد؛ زیرا در آنها [[نگرانی]] [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} به خاطر [[تبلیغ]] [[دستوری]] بود که بر ایشان نازل شده بود. | ||
احتمال دارد [[پیامبر خدا]]{{صل}} که سر تا پای وجودشان را [[باور]] به [[خدا]] فراگرفته و [[توکل]] بیمانندی به خدا داشتهاند، در برخورد با آن مرد بدون آنکه کوچکترین هراسی به خود راه دهند، فرموده باشند: «[[خداوند]] من را [[حفظ]] خواهد کرد» و خداوند هم در [[تأیید]] این [[اندیشه]] تعبیر {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} را نازل کرده باشد. این تعبیر (که ممکن است [[وحی]] غیر [[قرآنی]] بوده باشد) چون با بخشی از [[آیه تبلیغ]] در الفاظ همسان است، موجب شده تا دیگران چنین پندارند که تمام آیه تبلیغ درباره این ماجرا نازل شده است. [[شاهد]] این مطلب دقت در متن گزارشهایی است که در این باره رسیده است و به جز در یک [[حدیث]] از [[ابن ابی حاتم]] (که بنا به قول [[ابن کثیر]] [[حدیثی]] [[غریب]] است)، در تمام آنها تنها عبارت {{متن حدیث|فَأَنْزَلَ اللَّهُ}} {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} به چشم میخورد. | احتمال دارد [[پیامبر خدا]]{{صل}} که سر تا پای وجودشان را [[باور]] به [[خدا]] فراگرفته و [[توکل]] بیمانندی به خدا داشتهاند، در برخورد با آن مرد بدون آنکه کوچکترین هراسی به خود راه دهند، فرموده باشند: «[[خداوند]] من را [[حفظ]] خواهد کرد» و خداوند هم در [[تأیید]] این [[اندیشه]] تعبیر {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} را نازل کرده باشد. این تعبیر (که ممکن است [[وحی]] غیر [[قرآنی]] بوده باشد) چون با بخشی از [[آیه تبلیغ]] در الفاظ همسان است، موجب شده تا دیگران چنین پندارند که تمام آیه تبلیغ درباره این ماجرا نازل شده است. [[شاهد]] این مطلب دقت در متن گزارشهایی است که در این باره رسیده است و به جز در یک [[حدیث]] از [[ابن ابی حاتم]] (که بنا به قول [[ابن کثیر]] [[حدیثی]] [[غریب]] است)، در تمام آنها تنها عبارت {{متن حدیث|فَأَنْزَلَ اللَّهُ}} {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} به چشم میخورد. | ||
[[مفسران اهل سنت]] به دلیل همین [[ضعفها]] در این [[روایات]]، در [[مقام]] [[تفسیر]] این [[آیه]] و بیان [[نزول]] آن به این داستان اکتفا نکرده، در جستجوی مورد [[نزول آیه]] و آنچه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مأمور]] به تبلیغ آن شدند، بر آمدهاند. این موارد مبتنی بر استنباطهای [[اهل سنت]] بدون استناد به روایات است که با عنوان دسته دوم بدین شرح مورد بررسی قرار میگیرند.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]] ص ۱۴۴.</ref> | [[مفسران اهل سنت]] به دلیل همین [[ضعفها]] در این [[روایات]]، در [[مقام]] [[تفسیر]] این [[آیه]] و بیان [[نزول]] آن به این داستان اکتفا نکرده، در جستجوی مورد [[نزول آیه]] و آنچه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مأمور]] به تبلیغ آن شدند، بر آمدهاند. این موارد مبتنی بر استنباطهای [[اهل سنت]] بدون استناد به روایات است که با عنوان دسته دوم بدین شرح مورد بررسی قرار میگیرند.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]] ص ۱۴۴.</ref> | ||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} هرگاه در بین راه میخواست در مکانی استراحت کند، [[اصحاب]]، درختی را پیدا میکردند تا پیامبر{{صل}} در سایه آن استراحت کند. روزی بادیهنشینی با [[شمشیر]] برهنه بر بالای سر پیامبر{{صل}} آمد و گفت: | [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هرگاه در بین راه میخواست در مکانی استراحت کند، [[اصحاب]]، درختی را پیدا میکردند تا پیامبر{{صل}} در سایه آن استراحت کند. روزی بادیهنشینی با [[شمشیر]] برهنه بر بالای سر پیامبر{{صل}} آمد و گفت: «چه کسی میتواند تو را از دست من [[نجات]] دهد؟» پیامبر{{صل}} گفت: «خدا» در این هنگام دست آن فرد لرزید و شمشیر از دستش بر [[زمین]] افتاد، و [[خداوند]] [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ...}} را بر او نازل کرد<ref>تفسیر طبری، ج۶، ص۳۶۶.</ref>. بر فرض [[درستی]] داستان مزبور، ارتباط معقولی با آیه تبلیغ ندارد، زیرا میان [[دستور خداوند]] به پیامبر{{صل}} در [[تبلیغ]] پیامهای [[الهی]] به [[مردم]] با حفظ پیامبر{{صل}} از [[شر]] آن بادیهنشین، تناسبی وجود ندارد. داستان یادشده تنها با قسمت پایانی آیه {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} تناسب دارد نه با بخش نخست آیه. در این صورت باید در [[نزول آیه]]، صدر و ذیل آن را از هم جدا سازیم. همچنین این وجه با وجه دیگری که درباره [[سبب نزول]] آیه گفته شده، ناسازگار است، و آن اینکه پیامبر{{صل}} وقتی در [[مکه]] بود تا قبل از [[نزول]] این آیه، نگهبانانی داشت که از او [[حفاظت]] میکردند، ولی وقتی این [[آیه]] نازل شد [[نگهبانی]] از خود را [[لغو]] کرد. این مطلب از [[سعید بن جبیر]]، [[عبدالله بن شقیق]]، [[محمد بن کعب قرضی]] و [[عایشه]] [[روایت]] شده است. با توجه به این روایت، بسیار بعید است در حالی که از [[پیامبر]]{{صل}} حفاظت میشده، فرد بادیهنشین توانسته باشد با [[شمشیر]] برهنه بر بالای سر او حاضر شود<ref>الغدیر، ج۱، ص۴۳۹-۴۴۰.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۰۵.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |