جز
جایگزینی متن - 'اول' به 'اول'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'اول' به 'اول') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
از [[بنی مازن بن نجار]]، تیرهای از [[قبیله خزرج]] و از [[انصار]] است. از [[نسب]] وی گاه پدرش حذف و بدو «[[حجاج بن غزیه]]» گویند. چنان که برخی به [[اشتباه]] غزیه را «عزیه» نوشتهاند که تصحیف است<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۳۸۲؛ ابن حجر، تهذیب، ج۲، ص۱۷۹.</ref>. [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۸۷.</ref>، [[حجاج بن ابی الحجاج]] را همان «[[حجاج بن عمرو مازنی]]» دانسته که صحیح نیست و اینها دو نفرند<ref>بنگرید: مدخل حجاج بن ابی الحجاج.</ref>. پدرش [[عمرو بن غزیه]] در [[بیعت عقبه دوم]] و [[جنگ بدر]] [[حضور]] داشت<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۲۴۸.</ref> و مادرش [[أم الحجاج]]، دختر [[قیس بن رافع]]، از [[اسلم]] است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۰۵.</ref>. | از [[بنی مازن بن نجار]]، تیرهای از [[قبیله خزرج]] و از [[انصار]] است. از [[نسب]] وی گاه پدرش حذف و بدو «[[حجاج بن غزیه]]» گویند. چنان که برخی به [[اشتباه]] غزیه را «عزیه» نوشتهاند که تصحیف است<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۳۸۲؛ ابن حجر، تهذیب، ج۲، ص۱۷۹.</ref>. [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۸۷.</ref>، [[حجاج بن ابی الحجاج]] را همان «[[حجاج بن عمرو مازنی]]» دانسته که صحیح نیست و اینها دو نفرند<ref>بنگرید: مدخل حجاج بن ابی الحجاج.</ref>. پدرش [[عمرو بن غزیه]] در [[بیعت عقبه دوم]] و [[جنگ بدر]] [[حضور]] داشت<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۲۴۸.</ref> و مادرش [[أم الحجاج]]، دختر [[قیس بن رافع]]، از [[اسلم]] است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۰۵.</ref>. | ||
[[بخاری]]<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۳۷۰.</ref> و عدهای دیگر<ref>ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۱۶۳؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۱۲۲.</ref>، حجاج بن غزیه را [[صحابی]] دانستهاند، چنان که [[ابن حجر]] شرح حال او را در بخش | [[بخاری]]<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۳۷۰.</ref> و عدهای دیگر<ref>ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۱۶۳؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۱۲۲.</ref>، حجاج بن غزیه را [[صحابی]] دانستهاند، چنان که [[ابن حجر]] شرح حال او را در بخش اول [[الاصابه]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۳۱.</ref> آورده و میگوید: [[حدیثی]] که از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] میکند، به [[صراحت]] گویای سماع وی از آن [[حضرت]] است. با این حال، برخی دیگر او را [[تابعی]] دانستهاند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۰۵؛ عجلی، معرفة الثقات، ج۱، ص۲۸۶.</ref>. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۹۳.</ref> نیز هرچند او را صحابی میداند، اما در ذیل شرح حال پدرش<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۲۴۸.</ref> به [[اختلاف]] آرا در صحابی بودن وی اشاره میکند. چنان که [[مغلطای]]<ref>مغلطای، اکمال تهذیب الکمال، ج۳، ص۳۹۹ در کتاب اکمال الکمال نه در کتاب الإنابه که اختصاص به صحابیان اختلافی دارد.</ref> پس از [[ذکر]] اختلاف در صحابی بودن وی، از اینکه «[[مزی]]» او را صحابی دانسته، [[تعجب]] کرده است. البته مواضع وی در حوادث دورههای بعد، به ویژه [[مخالفت]] شدید وی با عثمان و [[حمایت]] وی از [[امام علی]]{{ع}}، در خارج کردن وی از جرگه [[صحابه]] بیتأثیر نیست. | ||
در حوادث [[عصر]] رسول خدا{{صل}} از او یادی نیست، اما در شمار [[راویان]] [[ثقه]] از او یاد شده است<ref>ابن حبان، کتاب الثقات، ج۳، ص۸۷.</ref>. [[عکرمة بن عبدالله بربری|عکرمه]]، مولای [[ابن عباس]] و [[کثیر بن عباس]] و شماری دیگر از او [[روایت]] نقل میکنند<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۵، ص۴۴۵.</ref>. حجاج دو [[حدیث]] از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] میکند که یکی درباره بازماندن از [[حج]]<ref>خلیفة بن خیاط، کتاب الطبقات، ص۱۷۶؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۴۵؛ ابن ابی شیبه، المصنف فی الأحادیث والآثار، ج۴، ص۲۳۷؛ دارمی، سنن الدارمی، ج۲، ص۶۱؛ ابی داود، سنن ابی داود، ج۱، ص۴۱۷؛ ترمذی، سنن الترمذی، ج۲، ص۲۰۹.</ref> و دیگری درباره کیفیت [[تهجد]] [[رسول خدا]]{{صل}} است<ref>ابن قانع، معجم الصحابه، ج۱، ص۱۹۵؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۸، ص۲۹۱؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۷۲۷.</ref>. فتوایی درباره «جواز [[عزل]]» نیز از او نقل شده است<ref>مالک، ج۲، ص۵۹۵؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۷، ص۲۳۰.</ref>. [[مغلطای]]<ref>مغلطای، اکمال تهذیب الکمال، ج۳، ص۳۹۸.</ref> بیش از دو حدیث برای وی [[شناسایی]] کرده که یکی از آنها همان حدیث «جواز عزل» و دیگری [[راهنمایی]] رسول خدا{{صل}} به [[ضباعه]] دختر [[زبیر]]، درباره کیفیت [[احرام حج]] برای [[زنان]] در صورت پیش آمدن عذر برای ایشان است<ref>ابن قانع، معجم الصحابه، ج۱، ص۱۹۴.</ref>. وی در حوادث [[دوران خلفا]]، به ویژه در حوادثی که به [[قتل عثمان]] منجر شد و رخدادهای [[خلافت امام علی]]{{ع}} [[حضور]] فعال داشت، او در اعتراضها علیه [[عثمان]]، هنگامی که [[مردم کوفه]] و [[شام]] با مراجعه به عثمان از [[والیان]] خود [[شکایت]] کردند، به عثمان یادآور شد که این اعتراضها همگانی و علیه تمام والیان است و از او خواست [[فرمانداران]] را فراخوانده و از آنان [[پیمان]] گیرد که بر کسی [[ظلم]] نکنند و در صورت [[ناچاری]]، آنان را برکنار کند و افراد [[شایسته]] را به [[کار]] گمارد<ref>ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۲، ص۳۹۵.</ref>. چون اوضاع بحرانیتر شد، وی و عدهای دیگر از [[مردم مدینه]] به [[شورشیان]] پیوستند و در محاصره عثمان حضور داشتند<ref>بلاذری، أنساب الاشراف، ج۶، ص۱۷۴.</ref>. زمانی که عثمان به خیرخواهیها توجه نکرد و از سوی شورشیان محاصره شد، [[زید بن ثابت]] با فراخوانی [[انصار]] به [[اطاعت]]، از آنان خواست همان گونه که پیامبر ما را [[یاری]] کردند، اینک به یاری [[خلیفه]] آن [[حضرت]] عثمان بشتابند<ref>بلاذری، أنساب الاشراف، ج۶، ص۲۱۰.</ref>، أما [[حجاج بن غزیه]] به [[مخالفت]] وی برخاست و با [[خواندن]] [[آیه]] ای که [[پیروی]] از «[[سادات]] و [[برا]]» را [[نهی]] میکرد ([[احزاب]]، ۶۷) از انصار خواست به [[سخن]] وی توجهی نکنند<ref>ابن قتیبه، الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۰۳؛ عدهای استشهاد به آیه {{متن قرآن|إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا}}، را از سوی حجاج در جنگ صفین یا جمل در حمایت از علی{{ع}} میدانند که چندان مناسب نیست. چنان که سخن زید بن ثابت در تشویق انصار به طاعت عثمان را سخن حجاج در صفین در مقام تشویق انصار به همکاری با امام علی{{ع}} ذکر میکنند: طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۲۲۴؛ قاضی نعمان، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار{{ع}}، ج۲، ص۲۸؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۷۲۷؛ ابن کثیر، تفسیر، ج۳، ص۵۲۷؛ برخی نیز استشهاد به آیه را از سوی افراد دیگری میدانند: ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۴، ص۱۲۷۰ و ۱۲۸۸؛ ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۲، ص۴۲۴؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳۹، ص۴۰۳.</ref>. | در حوادث [[عصر]] رسول خدا{{صل}} از او یادی نیست، اما در شمار [[راویان]] [[ثقه]] از او یاد شده است<ref>ابن حبان، کتاب الثقات، ج۳، ص۸۷.</ref>. [[عکرمة بن عبدالله بربری|عکرمه]]، مولای [[ابن عباس]] و [[کثیر بن عباس]] و شماری دیگر از او [[روایت]] نقل میکنند<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۵، ص۴۴۵.</ref>. حجاج دو [[حدیث]] از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] میکند که یکی درباره بازماندن از [[حج]]<ref>خلیفة بن خیاط، کتاب الطبقات، ص۱۷۶؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۴۵؛ ابن ابی شیبه، المصنف فی الأحادیث والآثار، ج۴، ص۲۳۷؛ دارمی، سنن الدارمی، ج۲، ص۶۱؛ ابی داود، سنن ابی داود، ج۱، ص۴۱۷؛ ترمذی، سنن الترمذی، ج۲، ص۲۰۹.</ref> و دیگری درباره کیفیت [[تهجد]] [[رسول خدا]]{{صل}} است<ref>ابن قانع، معجم الصحابه، ج۱، ص۱۹۵؛ طبرانی، المعجم الأوسط، ج۸، ص۲۹۱؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۷۲۷.</ref>. فتوایی درباره «جواز [[عزل]]» نیز از او نقل شده است<ref>مالک، ج۲، ص۵۹۵؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۷، ص۲۳۰.</ref>. [[مغلطای]]<ref>مغلطای، اکمال تهذیب الکمال، ج۳، ص۳۹۸.</ref> بیش از دو حدیث برای وی [[شناسایی]] کرده که یکی از آنها همان حدیث «جواز عزل» و دیگری [[راهنمایی]] رسول خدا{{صل}} به [[ضباعه]] دختر [[زبیر]]، درباره کیفیت [[احرام حج]] برای [[زنان]] در صورت پیش آمدن عذر برای ایشان است<ref>ابن قانع، معجم الصحابه، ج۱، ص۱۹۴.</ref>. وی در حوادث [[دوران خلفا]]، به ویژه در حوادثی که به [[قتل عثمان]] منجر شد و رخدادهای [[خلافت امام علی]]{{ع}} [[حضور]] فعال داشت، او در اعتراضها علیه [[عثمان]]، هنگامی که [[مردم کوفه]] و [[شام]] با مراجعه به عثمان از [[والیان]] خود [[شکایت]] کردند، به عثمان یادآور شد که این اعتراضها همگانی و علیه تمام والیان است و از او خواست [[فرمانداران]] را فراخوانده و از آنان [[پیمان]] گیرد که بر کسی [[ظلم]] نکنند و در صورت [[ناچاری]]، آنان را برکنار کند و افراد [[شایسته]] را به [[کار]] گمارد<ref>ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۲، ص۳۹۵.</ref>. چون اوضاع بحرانیتر شد، وی و عدهای دیگر از [[مردم مدینه]] به [[شورشیان]] پیوستند و در محاصره عثمان حضور داشتند<ref>بلاذری، أنساب الاشراف، ج۶، ص۱۷۴.</ref>. زمانی که عثمان به خیرخواهیها توجه نکرد و از سوی شورشیان محاصره شد، [[زید بن ثابت]] با فراخوانی [[انصار]] به [[اطاعت]]، از آنان خواست همان گونه که پیامبر ما را [[یاری]] کردند، اینک به یاری [[خلیفه]] آن [[حضرت]] عثمان بشتابند<ref>بلاذری، أنساب الاشراف، ج۶، ص۲۱۰.</ref>، أما [[حجاج بن غزیه]] به [[مخالفت]] وی برخاست و با [[خواندن]] [[آیه]] ای که [[پیروی]] از «[[سادات]] و [[برا]]» را [[نهی]] میکرد ([[احزاب]]، ۶۷) از انصار خواست به [[سخن]] وی توجهی نکنند<ref>ابن قتیبه، الامامة والسیاسه، ج۱، ص۱۰۳؛ عدهای استشهاد به آیه {{متن قرآن|إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا}}، را از سوی حجاج در جنگ صفین یا جمل در حمایت از علی{{ع}} میدانند که چندان مناسب نیست. چنان که سخن زید بن ثابت در تشویق انصار به طاعت عثمان را سخن حجاج در صفین در مقام تشویق انصار به همکاری با امام علی{{ع}} ذکر میکنند: طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۲۲۴؛ قاضی نعمان، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار{{ع}}، ج۲، ص۲۸؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۷۲۷؛ ابن کثیر، تفسیر، ج۳، ص۵۲۷؛ برخی نیز استشهاد به آیه را از سوی افراد دیگری میدانند: ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۴، ص۱۲۷۰ و ۱۲۸۸؛ ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۲، ص۴۲۴؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳۹، ص۴۰۳.</ref>. |