←عبدالقیس و نبرد صفین
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
== عبدالقیس و [[نبرد صفین]] == | == عبدالقیس و [[نبرد صفین]] == | ||
گرچه [[فتنه]] جمل فرونشانده شد اما مانع عمده در راه [[اعمال]] [[حاکمیت]] کامل [[امام علی]]{{ع}} بر تمامی قلمرو [[اسلامی]] همچنان وجود داشت. زمانی که [[خراسان]]، حرمین، عمان، یمامه، [[کوفه]]، [[بصره]] و سایر نواحی، [[مطیع]] [[امر]] امام علی{{ع}} بودند، تنها [[سرزمین شام]] بود که از در [[مخالفت]] درآمد.<ref> دینوری، اخبار الطوال، ص۱۹۴.</ref> این [[تقابل]]، [[نبرد صفین]] را در پی آورد. در [[بصره]] و در پی قرائت [[نامه]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در فرا خواندن [[مردم]] جهت [[نبرد]] با [[معاویه]] و [[سپاهیان]] شامی او، از سوی [[ابن عباس]] -[[والی]] [[حضرت]] در این [[شهر]]- و سپس سخنان ابن عباس در [[دعوت]] مردم بدین امر، سران بصره از جمله [[عمرو بن مرجوم عبدی]] - بزرگ [[عبدالقیس]] در این شهر-، سخنانی را در [[اجابت]] این دعوت و [[اطاعت]] از [[فرمان]] امیرالمؤمنین{{ع}} ایراد نمودند.<ref> یوسفی غروی، موسوعة الیوسفی، ج۵، ص۷۳.</ref> در آوردگاه [[صفین]]،در پی [[قطعی]] شدن [[جنگ]]، [[امام علی]]{{ع}}، جناح راست [[سپاه]] خویش را با اتکا به رزم آوران [[بنی ربیعه]] و بطونش از جمله عبدالقیس [[استوار]] ساخت و [[عبدالله بن عباس]] را [[فرمانده]] ایشان قرار داد و در ردههای [[پایینتر]] [[فرماندهی]] این جناح، برخی از مردم این [[قوم]] را سمت فرماندهی داد. پس [[ | گرچه [[فتنه]] جمل فرونشانده شد اما مانع عمده در راه [[اعمال]] [[حاکمیت]] کامل [[امام علی]]{{ع}} بر تمامی قلمرو [[اسلامی]] همچنان وجود داشت. زمانی که [[خراسان]]، حرمین، عمان، یمامه، [[کوفه]]، [[بصره]] و سایر نواحی، [[مطیع]] [[امر]] امام علی{{ع}} بودند، تنها [[سرزمین شام]] بود که از در [[مخالفت]] درآمد.<ref> دینوری، اخبار الطوال، ص۱۹۴.</ref> این [[تقابل]]، [[نبرد صفین]] را در پی آورد. در [[بصره]] و در پی قرائت [[نامه]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در فرا خواندن [[مردم]] جهت [[نبرد]] با [[معاویه]] و [[سپاهیان]] شامی او، از سوی [[ابن عباس]] -[[والی]] [[حضرت]] در این [[شهر]]- و سپس سخنان ابن عباس در [[دعوت]] مردم بدین امر، سران بصره از جمله [[عمرو بن مرجوم عبدی]] - بزرگ [[عبدالقیس]] در این شهر-، سخنانی را در [[اجابت]] این دعوت و [[اطاعت]] از [[فرمان]] امیرالمؤمنین{{ع}} ایراد نمودند.<ref> یوسفی غروی، موسوعة الیوسفی، ج۵، ص۷۳.</ref> در آوردگاه [[صفین]]،در پی [[قطعی]] شدن [[جنگ]]، [[امام علی]]{{ع}}، جناح راست [[سپاه]] خویش را با اتکا به رزم آوران [[بنی ربیعه]] و بطونش از جمله عبدالقیس [[استوار]] ساخت و [[عبدالله بن عباس]] را [[فرمانده]] ایشان قرار داد و در ردههای [[پایینتر]] [[فرماندهی]] این جناح، برخی از مردم این [[قوم]] را سمت فرماندهی داد. پس [[صعصعة بن صوحان]] را بر ربیعه [[کوفه]] گماشت<ref> یوسفی غروی، موسوعة الیوسفی، ج۵، ص۱۲۸؛ علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ج۳، ص۳۸-۳۹.</ref> و فرماندهی پیادگانِ [[جناح چپ]] را به [[حارث بن مره عبدی]] سپرد.<ref> دینوری، اخبار الطوال، ص۲۱۲.</ref> همچنین، با [[پشتیبانی]] عبدالقیسیهای [[کوفی]] به [[ریاست]] [[عبدالله بن طفیل]] و عبدالقیسیهای [[بصری]] به [[رهبری]] [[عمرو بن حنظله]] [[لشکریان]] خویش را تقویت کرد.<ref> دینوری، اخبار الطوال، ص۲۱۳.</ref> حملات پی در پی [[قبایل]] ربیعه (عبدالقیس) بر صفوف [[سپاه معاویه]]، عرصه را چنان بر [[شامیان]] تنگ کرد که عمروبن عاص به معاویه گفت: «امروز [[میسره]] علی قوتی دارد از ربیعه؛ و ایشان اخوال مناند. [[اندیشه]] میکنم که بروم و با ایشان کلمه ای گویم؛ باشد که طایفهای را سر بتابانم و در [[لشکر]] تو آرم و به [[خدمت]] باز دارم. پس [[عمروعاص]] با اجازه معاویه، نزد [[سپاه عراق]] آمد و از بنی ربیعه سخنگو خواست. [[عقیل بن نویره]] از عبدالقیس پیش آمد و سخن پرداخت که: در [[حرب]] [[جمل]]، [[سعادت]] [[خدمت]] و [[شرف]] موافقت [[امیرالمؤمنین]] یافتهام و در آن مصاف مردیها کرده و مبارزتها نموده؛ امروز اگر در میان این [[لشکر]] انبوه، هیچ کس تو را دشمنتر از من بودی، من پیش تو نیامدی.<ref> ابن اعثم، الفتوح، ترجمه، ص۶۲۰.</ref> [[طحل بن اسود]] از بنیربیعه و مردانی از [[بنی عنتره]] و [[بنی مضم]] هم [[عمرو بن عاص]] را با [[تندی]] جواب دادند<ref> ابن اعثم، الفتوح، ترجمه، ص۶۲۱-۶۲۲.</ref> و او را با [[سرافکندگی]] سوی [[معاویه]] فرستادند.<ref> بهادر قیم، مسعود و لی زاده، نقش و عملکرد قبیله عبدالقیس در روند تحولات سیاسی جهان اسلام، ص۱۴۴.</ref> | ||
در [[روز]] پنجم [[نبرد صفین]] و نیز روز نهم -که یکی از سختترین روزهای نبرد صفین بود-، [[قبایل]] ربیعه و از جمله [[عبدالقیس]] به [[فرماندهی]] [[عبدالله بن عباس]] بارها در برابر حملات شدید [[سپاه]] [[حمیریان]] [[شام]] به فرماندهی [[ذوالکلاع حمیری]] و [[عبیدالله بن عمر]] [[ایستادگی]] کردند<ref> یوسفی غروی، موسوعة الیوسفی، ج۵، ص۱۵۵.</ref> مردان ربیعه -از جمله [[رزمندگان]] عبدالقبس- پس از [[شهادت]] پرچمدارشان [[ابوعرفاء جبلة بن عطیة ذهلی]] به شدت بر صفوف [[اهل شام]] و حمیریان [[یورش]] آوردند؛ چندان که کشتههای دو طرف فزونی گرفت و [[زیاد بن خصفه تیمی]] –از [[تیم]] اللات از بطون [[قبیله ربیعه]]- از نابودی قبیله ربیعه ترسید و به قومش ندا سر داد که به کمک ایشان بشتابند و [[ذوالکلاع]] و عبیدالله را عقب برانند و گرنه ربیعه هلاک میشود. پس سواران عبدالقیس چونان ابری سیاه بر [[میمنه]] [[سپاه معاویه]] وذوالکلاع و [[یاران]] حمیریاش تاختند. [[جنگ]] بالا گرفت تا این که ذوالکلاع کشته شد.<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۹۷؛ یوسفی غروی، موسوعة الیوسفی، ج۵، ص۱۵۵؛ علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ج۳، ص۳۹-۴۰.</ref> و عبیدالله بن عمر به ضربت عبدالله بن سوار [[عبدی]] به [[قتل]] رسید.<ref> بلعمی، ترجمه تاریخ طبری، ص۱۹۳.</ref> | در [[روز]] پنجم [[نبرد صفین]] و نیز روز نهم -که یکی از سختترین روزهای نبرد صفین بود-، [[قبایل]] ربیعه و از جمله [[عبدالقیس]] به [[فرماندهی]] [[عبدالله بن عباس]] بارها در برابر حملات شدید [[سپاه]] [[حمیریان]] [[شام]] به فرماندهی [[ذوالکلاع حمیری]] و [[عبیدالله بن عمر]] [[ایستادگی]] کردند<ref> یوسفی غروی، موسوعة الیوسفی، ج۵، ص۱۵۵.</ref> مردان ربیعه -از جمله [[رزمندگان]] عبدالقبس- پس از [[شهادت]] پرچمدارشان [[ابوعرفاء جبلة بن عطیة ذهلی]] به شدت بر صفوف [[اهل شام]] و حمیریان [[یورش]] آوردند؛ چندان که کشتههای دو طرف فزونی گرفت و [[زیاد بن خصفه تیمی]] –از [[تیم]] اللات از بطون [[قبیله ربیعه]]- از نابودی قبیله ربیعه ترسید و به قومش ندا سر داد که به کمک ایشان بشتابند و [[ذوالکلاع]] و عبیدالله را عقب برانند و گرنه ربیعه هلاک میشود. پس سواران عبدالقیس چونان ابری سیاه بر [[میمنه]] [[سپاه معاویه]] وذوالکلاع و [[یاران]] حمیریاش تاختند. [[جنگ]] بالا گرفت تا این که ذوالکلاع کشته شد.<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۹۷؛ یوسفی غروی، موسوعة الیوسفی، ج۵، ص۱۵۵؛ علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ج۳، ص۳۹-۴۰.</ref> و عبیدالله بن عمر به ضربت عبدالله بن سوار [[عبدی]] به [[قتل]] رسید.<ref> بلعمی، ترجمه تاریخ طبری، ص۱۹۳.</ref> |