بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
* در بحث از معناى لغوى گذشت كه نبى و رسول به كسانى گفته مىشود كه از سوى خداى تعالى حامل خبر و رسالت مىشوند. و در بحث سابق هم روشن شد كه خبر و رسالت به نبى و رسول از طرق مختلفى مىرسد و نبوّت اسباب گوناگونى دارد. | * در بحث از معناى لغوى گذشت كه نبى و رسول به كسانى گفته مىشود كه از سوى خداى تعالى حامل خبر و رسالت مىشوند. و در بحث سابق هم روشن شد كه خبر و رسالت به نبى و رسول از طرق مختلفى مىرسد و نبوّت اسباب گوناگونى دارد. | ||
* با توجه به دو امر ياد شده روشن مىشود كه وقتى تجزيه پذيرى و جزء داشتن نبوّت مطرح مىشود مقصود اين نيست كه خود نبوّت ذاتاً و حقيقتاً قابل تجزيه است؛ بلكه منظور تجزيه پذيرى از ناحيه طرق و خبرهايى است كه نبى آنها را دارا مىشود. پس روشن است كه منظور از هفتاد يا چهل و پنج جزء داشتن نبوّت ـ كه در برخى روايات مطرح شده ـ خبرها و طرق رسيدن آن است. امام صادق ۷ مىفرمايد: رَأْيُ الْمـُومِنِ وَ رُوْيَاهُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ عَلَى سَبْعِينَ جُزْءاً مِنْ أَجْزَاءِ النُّبُوَّةِ. (رأى مؤمن و رؤياى او در آخر الزمان جزئى از هفتاد جزء نبوّت است). و رسول خدا ۹ مىفرمايد : الْهـَدْيُ الصَّالِحُ وَ السَّمْتُ الصَّالِحُ وَ الِاقْتِصَادُ جُزْءٌ مِنْ خَمْسَةٍ وَ أَرْبَعِينَ جُزْءاً مِنَ النُّبُوَّةِ. (هدايت صالح و جهت صالح و اقتصاد جزئى از چهل و پنج جزء نبوّت است). | * با توجه به دو امر ياد شده روشن مىشود كه وقتى تجزيه پذيرى و جزء داشتن نبوّت مطرح مىشود مقصود اين نيست كه خود نبوّت ذاتاً و حقيقتاً قابل تجزيه است؛ بلكه منظور تجزيه پذيرى از ناحيه طرق و خبرهايى است كه نبى آنها را دارا مىشود. پس روشن است كه منظور از هفتاد يا چهل و پنج جزء داشتن نبوّت ـ كه در برخى روايات مطرح شده ـ خبرها و طرق رسيدن آن است. امام صادق ۷ مىفرمايد: رَأْيُ الْمـُومِنِ وَ رُوْيَاهُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ عَلَى سَبْعِينَ جُزْءاً مِنْ أَجْزَاءِ النُّبُوَّةِ. (رأى مؤمن و رؤياى او در آخر الزمان جزئى از هفتاد جزء نبوّت است). و رسول خدا ۹ مىفرمايد : الْهـَدْيُ الصَّالِحُ وَ السَّمْتُ الصَّالِحُ وَ الِاقْتِصَادُ جُزْءٌ مِنْ خَمْسَةٍ وَ أَرْبَعِينَ جُزْءاً مِنَ النُّبُوَّةِ. (هدايت صالح و جهت صالح و اقتصاد جزئى از چهل و پنج جزء نبوّت است). | ||
--------------------------------------------------------------------- | |||
==نسبت بین نبوت و [[امامت]]== | |||
*[[امام]]{{ع}} در جهت با [[نبی]] مشترک است. | |||
*شیخ الطائفه:"[[نبی]]، پیام رسان از جانب خداوند متعال است، بدون واسطه بشری، چنین معنایی، مختص [[نبی]] است و لا غیر و [[ائمه]]{{عم}} و راویان حدیث، پیامرسان با واسطه هستند. از لفظ و واژه [[نبی]] دو معنی قابل استفاده است: یک معنی مقتدا بودن [[نبی]] در افعال و گفتارش است. معنای دیگر آن، کسی است که به تدبیر امت و سیاست آن قیام میکند؛ از حدیث معنای نخست، [[نبی]] با [[نبی]] تفاوتی ندارد اما از حیث معنای دوم باید گفت: قیام به تدبیر و سیاست و به دست گرفتن امور حکومتی جامعه، بر هر نبیای واجب نیست. | |||
*از مفاد آیۀ ۲۴۷ سوره بقره نیز مدعای ما استنباط میشود. جمع بین نبوت و حکومت، تنها در خصوص برخی از انبیاء مانند [[حضرت داوود]]{{ع}} و [[حضرت سلیمان]]{{ع}} و [[پیامبر]] گرامی اسلام بوده است". | |||
*[[شیخ مفید]]، این دیدگاه را مطابق با نظر جمهور شیعه میداند. | |||
*در خصوص [[امامت]]، اجماع شیعه و [[اهل سنت]] بر این است که پرداختن به دین و دنیا و تصرف در امور مسلمانان، در تعریف [[امامت]] اخذ میشود اما [[امام]] با واسطه بشری است و با [[نبی]] که بلا واسطه بشری است تباین خواهد داشت . | |||
[ص 58 تا 60 امامت پژوهی] |