بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «اعتدال: میانهروی، برگزیدن راهی میان افراط و تفریط اعتدال مصدر باب افتعال ا...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
اعتدال: میانهروی، برگزیدن راهی میان افراط و تفریط | اعتدال: میانهروی، برگزیدن راهی میان افراط و تفریط | ||
اعتدال مصدر باب افتعال از ریشه | *اعتدال مصدر باب افتعال از ریشه "ع ـ د ـ ل" و در لغت به معنای حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر<ref>لسان العرب، ج۹، ص۸۵؛ القاموس المحیط، ج۴، ص۲۰، «عدل».</ref> و بهطور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری مساوات بین جهات مختلف است<ref>مفردات، ص۵۵۳، «عدل».</ref>، ازاینرو نقطه مقابل اعتدال، افراط و تفریط نامیده میشود<ref>التحقیق، ج۹، ص۶۱ـ۶۲، «فرط».</ref> که مفهوم جامع هر دو فساد به معنای خروج از حالت اعتدال است، بنابراین، دومفهوم "اعتدال" و "صلاح" با یکدیگر رابطه جانشینی و هر دو با مفهوم "فساد" رابطه تقابل دارند<ref>التوقیف، ج۱، ص۵۵۶؛ مفردات، ص۶۳۶، «فسد».</ref>؛ همچنین با توجه به اینکه اعتدال بهمعنای میانهروی است، اسراف نقطه مقابل آن بهشمار میرود<ref>التعریفات، ص۳۸.</ref>. | ||
اعتدال در فرهنگ اسلامی در معانی اصطلاحی گوناگونی بهکار رفته که همه آنها بامعنای لغوی تقارب دارد. در پزشکی به حالت هماهنگی میان | *اعتدال در فرهنگ اسلامی در معانی اصطلاحی گوناگونی بهکار رفته که همه آنها بامعنای لغوی تقارب دارد. در پزشکی به حالت هماهنگی میان "اخلاط چهارگانه" اعتدال گفتهمیشود<ref>التوقیف، ج۱، ص۴۳۱: مفتاح دارالسعاده، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۵.</ref> و در جغرافیا نیز به خط استوا که فاصله یکسانی با قطب شمال و جنوب دارد و ساعات شب و روز در آن ثابت است محل اعتدال گفته میشود<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۷۷۷ـ۷۷۸.</ref>. در علم هیئت نیز از نقطه تقاطع منطقة البروج و معدّل النهار به اعتدال ربیعی و خریفی تعبیر میکنند<ref>کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص:۷۷۷.</ref> | ||
واژه اعتدال در قرآن کریم نیامده است؛ ولی این مفهوم را میتوان از واژگان | *واژه اعتدال در قرآن کریم نیامده است؛ ولی این مفهوم را میتوان از واژگان "قوام"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا }}﴾}}<ref> و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است؛ سوره فرقان، آیه:۶۷.</ref>، "وسط"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا }}﴾}}<ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم؛ سوره بقره، آیه:۱۴۳.</ref>، "قصد"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ }}﴾}}<ref> و در راه رفتنت میانهرو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگها بانگ درازگوشان است؛ سوره لقمان، آیه:۱۹.</ref>، "سواء"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد؛ سوره قصص، آیه:۲۲.</ref> و "حنیف"{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref> استفاده کرد. همه این واژگان با اندکی اختلاف به وضعیت میانه و حدّ وسط اشاره دارد. از سوی دیگر واژگان "اسراف"، "اتراف"، "تبذیر"، "غلوّ"، "اعتداء"، "فَرط"، "تفریط" و "قتر" که در دو سوی وضعیت میانه قرار دارد در ارتباط وثیق با موضوع اعتدال است. | ||
*در احادیث اسلامی نیز موضوع اعتدال بیشتر در قالب کلید واژه "قصد" مورد تأکید و سفارش ویژه قرار گرفته و با معادل قرار دادن آن با مفهوم حق، هرگونه خروج از راه اعتدال نوعی ستم شمرده شده است<ref>نهجالبلاغه، خطبه ۹۴، ۱۰۳، ۱۹۵، ۲۲۲؛ نامه ۲۱، ۳۱، حکمت ۱۴۰.</ref>. | |||
*جهان آفرینش از نگاه قرآن به شیوهای متناسب و معتدل تصویر شده{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا }}﴾}}<ref> بام آن را برافراخت و آن را سامان بخشید.و شبش را تیره کرد و روزش را برآورد سوره نازعات، آیه:۲۸ - ۲۹.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى }}﴾}}<ref> آنکه آفرید و باندام ساخت؛ سوره اعلی، آیه:۲.</ref> و در این میان از مراعات اعتدال در آفرینش انسان نیز بهطور خاص یاد شده است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا }}﴾}}<ref> و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت؛ سوره شمس، آیه:۷.</ref><ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۷۵۵؛ التفسیر الکبیر، ج۳۱، ص۱۹۲.</ref> | |||
اعتدال | ==اعتدال ادیان توحیدی== | ||
*قرآن کریم از ابراهیم و آیین او به "حنیف" تعبیر کرده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درستآیین بود و از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه:۱۲۰.</ref> و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه:۱۳۵.</ref> واژه "حنیف" به معنای دور شدن از گمراهی به سوی راه مستقیم و لازمه آن حفظ اعتدال است، ازاینرو برخی لغویان "حنف" را به معنای اعتدال، تأنّی و آرامش در راه رفتن بهگونهای که از مسیر انحرافی رخ ندهد دانسته و حنیف را به انسان باوقار و آرام که از افراط و تفریط، تیزی و تندی، و خروج از اعتدال و نرمی به دور است معنا کردهاند<ref>التحقیق، ج۲، ص۲۹۴ـ۲۹۵، «حنف».</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} حنیف است، زیرا هم از شرک مصون است و هم از گفتهها و باورهای خارج از اعتدال و غیر واقعی یهود و نصارا برحذر است<ref>التحقیق، ج۲، ص۲۹۴ـ۲۹۵، «حنف».</ref>. | |||
*قرآن کریم در آیات ۱۲، ۶۰ و ۷۷ سوره مائده از دین [[حضرت موسی]]{{ع}} و دین [[حضرت عیسی]]{{ع}} و راهی را که این دو پیامبر بزرگ الهی بر روی بشریت گشودند به {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید؛ سوره مائده، آیه:۷۷.</ref> تعبیر کرده است و از آنان میخواهد که بدون غلوّ در همین مسیر اعتدال حرکت کرده و از آن منحرف نگردند و در آیه ۲۲ سوره قصص [[حضرت موسی]]{{ع}} توفیق گام نهادن در {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}} را آرزو میکند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> و چون روی به سوی مدین نهاد گفت: امید است پروردگارم مرا به راه میانه رهنمون گردد؛ سوره قصص، آیه:۲۲.</ref>. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}} راه مستقیم و همواری است که از انحراف به راست و چپ و پستی و بلندی و گمراهی و تجاوز مصون است<ref>التحقیق، ج۶، ص۲۸۰.</ref>. آیه ۵ سوره بیّنه نیز از فرمان یافتن اهل کتاب به اعتدال و حنیف بودن خبر میدهد:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ }}﴾}}<ref> و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار و استوار؛ سوره بینه، آیه:۵.</ref> از آیه ۶۶ سوره مائده نیز استفاده میشود که آموزههای کتب آسمانی متعادل و به دور از هرگونه افراط و تفریط است و اهل کتاب پایبند به تورات و انجیل از اعتدال برخوردارند و امت مقتصد شمرده میشوند<ref>راهنما، ج۴، ص۴۸۸.</ref>:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ }}﴾}}<ref> و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است؛ سوره مائده، آیه:۶۶.</ref>، با این حال بر اساس گزارش قرآن بسیاری از اهل کتاب از مسیر اعتدال خارج گشتند، از همین رو در آیه ۱۳۵ سوره بقره آیین معتدل ابراهیم را در مقابل یهودیان و مسیحیان مطرح میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه:۱۳۵.</ref> و در آیه ۶۷ سوره آل عمران یهودی بودن و نصرانی بودن ابراهیم را نفی و بر حنیف بودن او تأکید میکند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref> بر اساس آیات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ لَّقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِن لَّمْ يَنتَهُواْ عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ أَفَلاَ يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلانِ الطَّعَامَ انظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الآيَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ }}﴾}}<ref> به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بیگمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام میگرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است و ستمگران را هیچ یاوری نیست. به راستی آنان که گفتند خداوند یکی از سه (اقنوم) است کافر شدند و هیچ خدایی جز خدای یگانه نیست و اگر از آنچه میگویند دست نکشند به یقین به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید. بنابراین آیا به سوی خداوند باز نمیگردند و از او آمرزش نمیخواهند؟ در حالی که خداوند آمرزندهای بخشاینده است.مسیح پسر مریم جز پیامبری نبود که پیش از او (نیز) پیامبران (بسیار) گذشتند و مادر او زنی بسیار راستکردار بود؛ هر دو غذا میخوردند؛ بنگر چگونه آیات (خویش) را برای آنان روشن میداریم سپس بنگر به کجا باز گردانده میشوند!؛ سوره مائده، آیه: ۷۲ - ۷۵.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}﴾}}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه:۱۷۱.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ }}﴾}}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره توبه، آیه:۳۰.</ref> یهود و نصارا از حدّ اعتدال و مدار توحید خارج و به غلوّ یعنی الوهیت عُزَیر و عیسی و تثلیث گرفتار شدند، چنانکه آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغَاء رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ }}﴾}}<ref> سپس پیامبران خود را در پی آنان آوردیم و (نیز) عیسی پسر مریم را و به او انجیل دادیم و در دل پیروان او مهر و بخشایشی نهادیم و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند امّا آن را چنان که سزاوار نگاهداشت آن است نگاه نداشتند آنگاه ما پاداش مؤمنانشان را ارزانی داشتیم و بسیاری از آنان بزهکارند؛ سوره حدید، آیه:۲۷.</ref> از رهبانیت و ترک دنیا که بر ساخته مسیحیان است گزارش میکند. | |||
قرآن کریم | *دین اسلام نیز بر اعتدال و میانهروی استوار است و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که نخستین مسلمان است با وصف "حنیف" ستایش شده است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref> و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} مأمور شده است که از آیین میانه [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پیروی کند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه:۱۲۳.</ref> و نیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود؛ سوره بقره، آیه:۱۳۵.</ref> در روایتی [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را با اوصافی ستود و از جمله فرمود: او به میانهروی فرمان داد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۵.</ref> | ||
*دین اسلام بر اثر پیروی از آیین معتدل ابراهیم نیکوتر و برتر معرفی شده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّه وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً }}﴾}}<ref> و بهدینتر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت؛ سوره نساء، آیه:۱۲۵.</ref> قرآنکریم خود را نیز کتابی معتدل و به دور از هرگونه انحراف و کژی شناسانده و از خود با وصف "قیّم" که به معنای معتدل و مستقیم است یاد میکند<ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۶۹۳؛ نمونه، ج۱۲، ص۳۴۲.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجًا قَيِّمًا لِّيُنذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ }}﴾}}<ref> سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد.کتابی استوار، تا از عذابی شدید از سوی او بیم دهد و به مؤمنانی که کارهای شایسته میکنند؛ سوره کهف، آیه: ۱ - ۲.</ref> برخی، از آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِيضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ }}﴾}}<ref> و خداوند میداند که هر مادینه چه در شکم دارد و بچّهدانها چه میکاهند و چه میافزایند و هر چیز نزد او اندازهای دارد؛ سوره رعد، آیه: ۸.</ref> استفاده کردهاند که تشریع الهی همانند تکوین به مقدار و بر اساس مصلحت و حکمت است و در آن هیچگونه افراط و تفریط راهندارد<ref>الکاشف، ج۵، ص۴۰.</ref>. | |||
==اعتدال امّت اسلام== | |||
*{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ }}﴾}}<ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم؛ سوره بقره، آیه:۱۴۳.</ref> بر اساس یک احتمال این آیه در پی معرفی امت اسلامی با وصف امتی معتدل و میانه است. اعتدال امت اسلامی در مقایسه با سایر امتها از جمله یهودیان و مسیحیان میتواند از جهت اعتقاد، جهانبینی، اخلاق، احکام، آداب و همه امور زندگی باشد، زیرا این امت از جهت عقیده گرفتار غلوّ، شرک، جبر و تفویض نیست و درباره صفات خدا نه معتقد به تشبیه است و نه تعطیل، نه در امور مادی غوطهور شده تا از معنویات غافل شود و نه به رهبانیت و ترک دنیا روی آورده است، پس از جهت اخلاق، عبادت، اعتقاد و همه امور زندگی معتدل است و چون مسلمانان در مسیر میانه قرار دارند میتوانند همه خطوط انحرافی چپ و راست را ببینند و شاهد سایر امتها باشند<ref>تفسیرالمنار، ج۲، ص۴ـ۵؛ المیزان، ج۱، ص۳۱۵؛ نمونه، ج۱، ص۴۸۷.</ref>. برخی ذیل این آیه گفتهاند: اعتدال و وسط بودن امت اسلامی نشان هدایت این امت به وسیله خدای سبحان است و آنان در اعتقاد، میان افراط یعنی شرک و اعتقاد به تعدد خدایان و تفریط یعنی الحاد قرار دارند و در اخلاق بین حق روح و حق جسم جمع کرده و دارای اعتدالاند<ref>الکاشف، ج۱، ص۲۲۴.</ref>. بر پایه روایتی [[امام صادق]]{{ع}} در تبیین {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|خَيْرَ أُمَّةٍ }}﴾}} در آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ }}﴾}}<ref> شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ سوره آل عمران، آیه:۱۱۰.</ref> آنان را امتی میداند که اجابت دعوت ابراهیم برای آنها واجب شد و آنها امتی میانهرو و بهترین امتی هستند که برای مردم فرستاده شدهاند<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۹۵؛ بحارالانوار، ج۲۴، ص۱۵۳.</ref>. | |||
==انواع اعتدال== | |||
#'''اعتدال در عقیده:'''اعتدال در عقیده با اعتقاد به توحید و تسلیم در برابر حق تأمین میشود، چنانکه از [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که از برترین درجات توحید و تسلیم برخوردار است بارها با وصف "حنیف" یاد شده است {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود؛ سوره آل عمران، آیه:۶۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ }}﴾}}<ref> به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درستآیین بود و از مشرکان نبود؛ سوره نحل، آیه:۱۲۰.</ref> و از طریقی که پیامبران بر پایه یکتاپرستی بنا نهادهاند به "صراط مستقیم" تعبیر شده است{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ }}﴾}}<ref> بیگمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست؛ سوره آل عمران، آیه:۵۱.</ref>، بنابراین، توحید میانه انکار خدا و شرک به خداست<ref>تفسیر مراغی، مج۱، ج۳، ص۱۱۸.</ref> و هر کس به کفر و شرک آلوده باشد از مسیر و محدوده اعتدال خارج شده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ }}﴾}}<ref> ، پس از آن، هر یک از شما کفر ورزد بیگمان راه میانه را گم کرده است؛ سوره مائده، آیه:۱۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ}}﴾}}<ref> آیا بر آنید که از پیامبرتان درخواست کنید چنان که پیشتر از موسی در خواست شد؟ و آنکه کفر را جایگزین ایمان کند، بیشک راه میانه را گم کرده است؛ سوره بقره، آیه:۱۰۸.</ref> در آیه ۲۲ سوره ملک اعتدال انسان مؤمن، به راه رفتن شخص ایستاده در راه مستقیم و انحراف کافر از اعتدال را به راه رفتن انسان نگونسار تشبیه کرده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَمَن يَمْشِي مُكِبًّا عَلَى وَجْهِهِ أَهْدَى أَمَّن يَمْشِي سَوِيًّا عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}﴾}}<ref> آیا آنکه به روی درافتاده (و باژگون) راه میرود رهیابتر است یا آنکه استوار و بر راهی راست راه میرود؟؛ سوره ملک، آیه:۲۲.</ref>؛ همچنین قرآن کریم، شرک به خدا و ایمان نیاوردن به آیات الهی را اسراف و خروج از مرز اعتدال دانسته و آن را عامل دشواری زندگی دنیا و عذاب دردناک و ماندگار آخرت میشمارد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى }}﴾}}<ref> و اینچنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانههای پروردگارش ایمان نیاورد کیفر میدهیم و بیگمان عذاب جهان واپسین سختتر و پایدارتر است؛ سوره طه، آیه:۱۲۷.</ref> آیه ۳۴ سوره غافر منکران [[نبوت]] را مسرف و گرفتار ریب خوانده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ }}﴾}}<ref> بدینگونه خداوند کسی را که گزافکاری بدگمان است در گمراهی مینهد؛ سوره غافر، آیه:۳۴.</ref> | |||
*شماری از آیات قرآن کریم از اهل کتاب و مسیحیان میخواهد تا در باورهای خود معتدل و بر توحید و نفی شرک که از آموزههای ادیان الهی است پایبند باشند و به الوهیت عیسی و تثلیث که کفر به خدا و مصداق غلوّ در دین است معتقد نشوند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}﴾}}<ref> ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه:۱۷۱.</ref> در آیات ۷۲ـ۷۳ سوره مائده هم تأکیدمیکند که خروج از راه میانه توحید و اعتقاد به الوهیت مسیح و تثلیث، موجب شرک و کفر و غلوّ در دین است. | |||
*از آثار خروج از اعتدال عقیدتی عذاب دشوار و ماندگار آخرت است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِن بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى }}﴾}}<ref> و اینچنین ما آن کس را که گزافکاری کند و به نشانههای پروردگارش ایمان نیاورد کیفر میدهیم و بیگمان عذاب جهان واپسین سختتر و پایدارتر است؛ سوره طه، آیه:۱۲۷.</ref> آیات ۳۱ـ۳۷ سوره ذاریات نیز به هلاکت و عذاب دنیوی جمعی از مسرفان اشاره دارد. | |||
#'''اعتدال در رفتار:''' انطباق رفتار با شریعت و نیز هماهنگی آن با عرف، معیار اعتدال رفتار است، بنابراین بر اساس آموزههای قرآن کریم هر عملی که از مصادیق بندگی خداوند به حساب آید دارای اعتدال است: «و اَنِ اعبُدونی هـذا صِراطٌ مُستَقیم» (یس/۳۶،۶۱) در مقابل، هرگونه عصیان و نافرمانی پروردگار خروج از حدّ اعتدال و اسراف شمرده شده است، از همین رو خداوند در آیه ۵۳ زمر/۳۹ از گناهکاران با تعبیر اسرافکاران یاد کرده: «الَّذینَ اَسرَفوا عَلی اَنفُسِهِم» و آنان را به توبه فرا میخواند: «قُل یـعِبادِیَ الَّذینَ اَسرَفوا عَلی اَنفُسِهِم لا تَقنَطوا مِن رَحمَةِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعـًا» در آیه ۱۴۷ آلعمران/۳ نیز گناهان را اسراف دانسته و طلب آمرزش مؤمنان را از خداوند گزارش میکند:«رَبَّنَا اغفِر لَنا ذُنوبَنا و اِسرَافَنا فی اَمرِنا». به گفته جمعی از مفسران اسراف در آیه شامل هر گونه افراط و تفریط میشود[۲۲]؛ همچنین در آیه ۲۸ کهف/۱۸ کسانی را که غفلت بر دلشان چیره شده و از هواینفس پیروی میکنند به افراط و خروج از حدّ میانه وصف کرده است و از پیامبر(صلی الله علیه وآله)میخواهد از آنان اطاعت نکند: «ولا تُطِع مَن اَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِکرِنا واتَّبَعَ هَوهُ وکانَ اَمرُهُ فُرُطـا» قرآنکریم بنیاسرائیل را از ریختن خون بیگناهان و فساد در زمین نهی کرده و از فساد و تبهکاری آنان به اسراف تعبیر میکند: «ثُمَّ اِنَّ کَثیرًا مِنهُم بَعدَ ذلِکَ فِیالاَرضِ لَمُسرِفون» (مائده/۵،۳۲)، چنانکه خودکامگی و استکبار و عصیان و طغیان فرعون نیز اسراف، و فرعون از مصادیق مسرفان به شمار آمده است: «اِنَّفِرعَونَ لَعال فِی الاَرضِ واِنَّهُ لَمِنَ المُسرِفین» (یونس/۱۰،۸۳)، «اِنَّهُ کانَ عالیـًا مِنَ المُسرِفین» (دخان/۴۴، ۳۱) | |||
انطباق رفتار با شریعت و نیز هماهنگی آن با عرف، معیار اعتدال رفتار است، بنابراین بر اساس آموزههای قرآن کریم هر عملی که از مصادیق بندگی خداوند به حساب آید دارای اعتدال است: «و اَنِ اعبُدونی هـذا صِراطٌ مُستَقیم» (یس/۳۶،۶۱) در مقابل، هرگونه عصیان و نافرمانی پروردگار خروج از حدّ اعتدال و اسراف شمرده شده است، از همین رو خداوند در آیه ۵۳ زمر/۳۹ از گناهکاران با تعبیر اسرافکاران یاد کرده: «الَّذینَ اَسرَفوا عَلی اَنفُسِهِم» و آنان را به توبه فرا میخواند: «قُل یـعِبادِیَ الَّذینَ اَسرَفوا عَلی اَنفُسِهِم لا تَقنَطوا مِن رَحمَةِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعـًا» در آیه ۱۴۷ آلعمران/۳ نیز گناهان را اسراف دانسته و طلب آمرزش مؤمنان را از خداوند گزارش میکند:«رَبَّنَا اغفِر لَنا ذُنوبَنا و اِسرَافَنا فی اَمرِنا». به گفته جمعی از مفسران اسراف در آیه شامل هر گونه افراط و تفریط میشود[۲۲]؛ همچنین در آیه ۲۸ کهف/۱۸ کسانی را که غفلت بر دلشان چیره شده و از هواینفس پیروی میکنند به افراط و خروج از حدّ میانه وصف کرده است و از پیامبر(صلی الله علیه وآله)میخواهد از آنان اطاعت نکند: «ولا تُطِع مَن اَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِکرِنا واتَّبَعَ هَوهُ وکانَ اَمرُهُ فُرُطـا» قرآنکریم بنیاسرائیل را از ریختن خون بیگناهان و فساد در زمین نهی کرده و از فساد و تبهکاری آنان به اسراف تعبیر میکند: «ثُمَّ اِنَّ کَثیرًا مِنهُم بَعدَ ذلِکَ فِیالاَرضِ لَمُسرِفون» (مائده/۵،۳۲)، چنانکه خودکامگی و استکبار و عصیان و طغیان فرعون نیز اسراف، و فرعون از مصادیق مسرفان به شمار آمده است: «اِنَّفِرعَونَ لَعال فِی الاَرضِ واِنَّهُ لَمِنَ المُسرِفین» (یونس/۱۰،۸۳)، «اِنَّهُ کانَ عالیـًا مِنَ المُسرِفین» (دخان/۴۴، ۳۱) | |||
از مصادیق اعتدال در رفتار، اعتدال در امور جنسی است. بر اساس آموزههای قرآن کریم مردان و زنان باید با ازدواج و تشکیل خانواده به نیازهای جنسی خود پاسخ دهند و هرگونه کامجویی جنسی خارج از چارچوب زندگی زناشویی افراط و خروج از حدّ اعتدال است، از همین رو قوملوط که زنان را وانهاده و به همجنسبازی گراییده بودند به شدت نکوهش شده و اسرافکار شمرده شدهاند: «اِنَّکُم لَتَأتونَ الرِّجالَ شَهوَةً مِن دونِ النِّساءِ بَل اَنتُم قَومٌمُسرِفون» در ادامه آیات، فرجام رقتبار آنان را اینگونه بیان میکند: «واَمطَرنا عَلَیهِم مَطَرًا فانظُر کَیفَ کانَ عـقِبَةُ المُجرِمین» (اعراف/۷، ۸۱ـ۸۴) آیات ۳۲ـ۳۴ ذاریات / ۵۱ نیز نزول عذاب بر قوم لوط را گزارش میکند. این آیات نیز افراط و اسراف این قوم را یادآور شده است:«قالوا اِنّا اُرسِلنا اِلی قَوم مُجرِمین * لِنُرسِلَ عَلَیهِم حِجارَةً مِن طین * مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلمُسرِفین» (ذاریات/۵۱، ۳۲ـ۳۴) آیه ۳۱ معارج/۷۰ روابط جنسی خارج از حدود پذیرفته شده را تجاوز و خروج از اعتدال برمیشمارد: «فَمَنِ ابتَغی وراءَ ذلِکَ فَاُولئِکَ هُمُ العادون». بر اساس آموزههای قرآن کریم باید به هنگام عادت ماهیانه همسران در معاشرت با آنان اعتدل را رعایت کرد. در شأن نزول آیه ۲۲۲ بقره/۲ آمده که یهودیان معاشرت با زنان در دوران حیض را بهطور مطلق حرام و نصارا مطلقاً جایز میدانستند و حتی آمیزش درآن حالت را جایز میشمردند. مشرکان عرب به ویژه آنان که در مدینه زندگی میکردند تحت تأثیر یهود از زنان حایض جدا میشدند. هنگامی که در اینباره از پیامبر سؤال شد این آیه نازل گردید و از مسلمانان خواست تا راه میانه را برگزینند و در دوران قاعدگی فقط از آمیزش با آنان کناره گیرند: «ویَسئَلونَکَ عَنِ المَحیض قُل هُو أذًی فَاعتَزِلوا النِّساء فِی المَحیض و لا تَقربوهنَّ حَتّی یَطهُرن».[۲۳]اعتدال در راه رفتن و در سخن گفتن و پرهیز از فریاد و صدای بلند نیز از مصادیق اعتدال در رفتار است که قرآن کریم در قالب اندرزهای لقمان به فرزندش بر آنها پای فشرده است: «واقصِد فی مَشیِکَ واغضُض مِن صَوتِکَ اِنَّ اَنکَرَ الاَصوتِ لَصَوتُ الحَمیر» (لقمان/۳۱،۱۹) بر پایه روایتی از امیرمؤمنان(علیه السلام) رعایت حدّ متعارف و اعتدال در سخن گفتن و نیز اعتدال در راه رفتن از نشانههای جوانمردی شمرده شده است.[۲۴] اعتدال صدا در نماز نیز سفارش شده است؛ خدای متعالی به پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)میفرماید: نمازت را به صدای بلند مخوان و بسیار آهستهاش مکن و میان آن دو، راهی (معتدل) بجوی: «ولا تَجهَر بِصَلاتِکَ ولاتُخافِت بِها وابتَغِ بَینَ ذلِکَ سَبیلا» (اسراء/۱۷،۱۱۰) | از مصادیق اعتدال در رفتار، اعتدال در امور جنسی است. بر اساس آموزههای قرآن کریم مردان و زنان باید با ازدواج و تشکیل خانواده به نیازهای جنسی خود پاسخ دهند و هرگونه کامجویی جنسی خارج از چارچوب زندگی زناشویی افراط و خروج از حدّ اعتدال است، از همین رو قوملوط که زنان را وانهاده و به همجنسبازی گراییده بودند به شدت نکوهش شده و اسرافکار شمرده شدهاند: «اِنَّکُم لَتَأتونَ الرِّجالَ شَهوَةً مِن دونِ النِّساءِ بَل اَنتُم قَومٌمُسرِفون» در ادامه آیات، فرجام رقتبار آنان را اینگونه بیان میکند: «واَمطَرنا عَلَیهِم مَطَرًا فانظُر کَیفَ کانَ عـقِبَةُ المُجرِمین» (اعراف/۷، ۸۱ـ۸۴) آیات ۳۲ـ۳۴ ذاریات / ۵۱ نیز نزول عذاب بر قوم لوط را گزارش میکند. این آیات نیز افراط و اسراف این قوم را یادآور شده است:«قالوا اِنّا اُرسِلنا اِلی قَوم مُجرِمین * لِنُرسِلَ عَلَیهِم حِجارَةً مِن طین * مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلمُسرِفین» (ذاریات/۵۱، ۳۲ـ۳۴) آیه ۳۱ معارج/۷۰ روابط جنسی خارج از حدود پذیرفته شده را تجاوز و خروج از اعتدال برمیشمارد: «فَمَنِ ابتَغی وراءَ ذلِکَ فَاُولئِکَ هُمُ العادون». بر اساس آموزههای قرآن کریم باید به هنگام عادت ماهیانه همسران در معاشرت با آنان اعتدل را رعایت کرد. در شأن نزول آیه ۲۲۲ بقره/۲ آمده که یهودیان معاشرت با زنان در دوران حیض را بهطور مطلق حرام و نصارا مطلقاً جایز میدانستند و حتی آمیزش درآن حالت را جایز میشمردند. مشرکان عرب به ویژه آنان که در مدینه زندگی میکردند تحت تأثیر یهود از زنان حایض جدا میشدند. هنگامی که در اینباره از پیامبر سؤال شد این آیه نازل گردید و از مسلمانان خواست تا راه میانه را برگزینند و در دوران قاعدگی فقط از آمیزش با آنان کناره گیرند: «ویَسئَلونَکَ عَنِ المَحیض قُل هُو أذًی فَاعتَزِلوا النِّساء فِی المَحیض و لا تَقربوهنَّ حَتّی یَطهُرن».[۲۳]اعتدال در راه رفتن و در سخن گفتن و پرهیز از فریاد و صدای بلند نیز از مصادیق اعتدال در رفتار است که قرآن کریم در قالب اندرزهای لقمان به فرزندش بر آنها پای فشرده است: «واقصِد فی مَشیِکَ واغضُض مِن صَوتِکَ اِنَّ اَنکَرَ الاَصوتِ لَصَوتُ الحَمیر» (لقمان/۳۱،۱۹) بر پایه روایتی از امیرمؤمنان(علیه السلام) رعایت حدّ متعارف و اعتدال در سخن گفتن و نیز اعتدال در راه رفتن از نشانههای جوانمردی شمرده شده است.[۲۴] اعتدال صدا در نماز نیز سفارش شده است؛ خدای متعالی به پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)میفرماید: نمازت را به صدای بلند مخوان و بسیار آهستهاش مکن و میان آن دو، راهی (معتدل) بجوی: «ولا تَجهَر بِصَلاتِکَ ولاتُخافِت بِها وابتَغِ بَینَ ذلِکَ سَبیلا» (اسراء/۱۷،۱۱۰) | ||
اعتدال در عبادت نیز از آیات نخست سورهطه استفاده شده است. بر پایه روایتی از امامباقر و امام صادق(علیهما السلام)پاهای پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بر اثر ایستادن به نماز ورم میکرد و خداوند با فروفرستادن این آیات از او خواست تا خود را بهتعب و رنج نیفکند[۲۵]: «طـه * ما اَنزَلنا عَلَیکَ القُرءانَ لِتَشقی * اِلاّ تَذکِرَةً لِمَن یَخشی». (طه/۲۰، ۱ـ۳) روایت فوق از ابنعباس نیز نقل شده است.[۲۶] | اعتدال در عبادت نیز از آیات نخست سورهطه استفاده شده است. بر پایه روایتی از امامباقر و امام صادق(علیهما السلام)پاهای پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بر اثر ایستادن به نماز ورم میکرد و خداوند با فروفرستادن این آیات از او خواست تا خود را بهتعب و رنج نیفکند[۲۵]: «طـه * ما اَنزَلنا عَلَیکَ القُرءانَ لِتَشقی * اِلاّ تَذکِرَةً لِمَن یَخشی». (طه/۲۰، ۱ـ۳) روایت فوق از ابنعباس نیز نقل شده است.[۲۶] |