جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - 'امیرالمؤمنان' به 'امیرالمؤمنین') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین [[محسن قرائتی]] در کتاب ''«[[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]»'' در اين باره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین [[محسن قرائتی]] در کتاب ''«[[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]»'' در اين باره گفته است: | ||
« [[عقل]] به ما میگوید دنبال مسائلی برویم که چهار شرط داشته باشد: (۱): ضروری و [[واجب]] باشد؛ (۲): [[مستحب]] و مفید باشد؛ (۳): مشکل فردی در آن حل شود؛ (۴): جامعهای را از خطر و [[انحراف]] [[نجات]] دهد. | «[[عقل]] به ما میگوید دنبال مسائلی برویم که چهار شرط داشته باشد: (۱): ضروری و [[واجب]] باشد؛ (۲): [[مستحب]] و مفید باشد؛ (۳): مشکل فردی در آن حل شود؛ (۴): جامعهای را از خطر و [[انحراف]] [[نجات]] دهد. | ||
اطلاعات جزئی راجع به مسائل شخصی [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} و هیچ [[امام]] دیگر، نه [[واجب]] و ###[[313]]### است و نه مشکل فرد و جامعهای را حل میکند. وقتی ######[[313]]###### ما، به ویژه [[نسل]] [[جوان]] از مهمترین ضروریات غافل هستند؛ آیا [[صلاح]] است که ما وقت خود را برای این گونه سؤالات صرف کنیم؟! [[قرآن کریم]] در [[سوره کهف]] از جوانمردانی یاد میکند که در [[اقلیت]] بودند و چون احساس کردند که در [[محیط فاسد]] نمیتوانند [[مکتب]] خودشان را حفظ کنند؛ از [[رفاه]] و لذتهای [[زندگی]] شهری صرف نظر کردند. و در بیابانها غاری یافته، به آن جا [[هجرت]] نمودند تا [[دین]] خود را حفظ کنند. این نسخه [[قرآنی]]، نسخه [[شفابخش]] تمام مسلمانانی است که در سرزمینهای [[کفر]] در [[اقلیت]] هستند و تصمیم دارند تا [[دین]] خود را حفظ کنند و اگر لازم باشد از منطقهای به منطقهای [[هجرت]] نموده، هم فکران خود را شناسایی کنند؛ از در آمدها و رفاههایی بگذرند؛ ولی تحت تأثیر آنها قرار نگیرند. [[قرآن]] از کسانی که به جای این نسخه [[شفابخش]] در [[فکر]] آمار و تعداد آن افراد هستند و با هم گفت وگو میکنند که آیا آن جوانمردان، سه نفر، پنج نفر یا هفت نفر بودند، به شدت [[انتقاد]] میکند<ref>سوره کهف، آیه:۲۲.</ref>. دغدغه ما باید این مسأله باشد که چه کنیم تا سرباز [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} شویم، نه آن که [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[خانواده]] دارد یا ندارد! لابد پس از این سؤال، سؤالهای دیگری از این نوع هم پیش میآید؛ مثلاً این که آیا [[فرزندان]] ایشان پسرند یا دختر؛ داماد و عروسشان چه کسانی هستند؛ غذایشان چیست؟... درست مثل وقتی که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} فرمودند: "از من بپرسید تا مرا از دست ندادهاید"؛ در این میان کسی پرسید: "تعداد موهای سر من چقدر است؟" [[خداوند متعال]] بعضی از سؤالها را به گونهای جواب میدهد که سؤال کننده از سؤال خود شرمنده شود؛ مثلاً از [[پیامبر|پیغمبر]] میپرسیدند: چه چیزهایی را [[انفاق]] کنیم: چه چیز یعنی، [[لباس]]، [[غذا]]، میوه، گوشت یا نان و... اما [[خداوند]] به جای این که بفرماید چه چیزی را [[صدقه]] بدهید، جواب دیگری میدهد و میفرماید: "هر چه میخواهید، بدهید؛ ولی به [[پدر]] و [[مادر]] بدهید". و به جای "چه چیز" به "چه کس" توجه میکند. ما از این شیوه [[قرآنی]] استفاده میکنیم که لازم نیست هر سؤالی را جواب بدهیم؛ ولی لازم است جواب ما ارشادی باشد؛ یعنی سؤال کننده به سمت و سوی دیگری [[هدایت]] شود. [[خوراک]]، پوشاک یا مسکن مسأله اصلی نیست؛ سؤال اصلی، نوع [[صدقه]] نیست؛ بلکه [[صدقه]] گیرنده مورد توجه است»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]، ص ۶۸ - ۷۰.</ref>. | اطلاعات جزئی راجع به مسائل شخصی [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} و هیچ [[امام]] دیگر، نه [[واجب]] و ### [[313]]### است و نه مشکل فرد و جامعهای را حل میکند. وقتی ###### [[313]]###### ما، به ویژه [[نسل]] [[جوان]] از مهمترین ضروریات غافل هستند؛ آیا [[صلاح]] است که ما وقت خود را برای این گونه سؤالات صرف کنیم؟! [[قرآن کریم]] در [[سوره کهف]] از جوانمردانی یاد میکند که در [[اقلیت]] بودند و چون احساس کردند که در [[محیط فاسد]] نمیتوانند [[مکتب]] خودشان را حفظ کنند؛ از [[رفاه]] و لذتهای [[زندگی]] شهری صرف نظر کردند. و در بیابانها غاری یافته، به آن جا [[هجرت]] نمودند تا [[دین]] خود را حفظ کنند. این نسخه [[قرآنی]]، نسخه [[شفابخش]] تمام مسلمانانی است که در سرزمینهای [[کفر]] در [[اقلیت]] هستند و تصمیم دارند تا [[دین]] خود را حفظ کنند و اگر لازم باشد از منطقهای به منطقهای [[هجرت]] نموده، هم فکران خود را شناسایی کنند؛ از در آمدها و رفاههایی بگذرند؛ ولی تحت تأثیر آنها قرار نگیرند. [[قرآن]] از کسانی که به جای این نسخه [[شفابخش]] در [[فکر]] آمار و تعداد آن افراد هستند و با هم گفت وگو میکنند که آیا آن جوانمردان، سه نفر، پنج نفر یا هفت نفر بودند، به شدت [[انتقاد]] میکند<ref>سوره کهف، آیه:۲۲.</ref>. دغدغه ما باید این مسأله باشد که چه کنیم تا سرباز [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} شویم، نه آن که [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[خانواده]] دارد یا ندارد! لابد پس از این سؤال، سؤالهای دیگری از این نوع هم پیش میآید؛ مثلاً این که آیا [[فرزندان]] ایشان پسرند یا دختر؛ داماد و عروسشان چه کسانی هستند؛ غذایشان چیست؟... درست مثل وقتی که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} فرمودند: "از من بپرسید تا مرا از دست ندادهاید"؛ در این میان کسی پرسید: "تعداد موهای سر من چقدر است؟" [[خداوند متعال]] بعضی از سؤالها را به گونهای جواب میدهد که سؤال کننده از سؤال خود شرمنده شود؛ مثلاً از [[پیامبر|پیغمبر]] میپرسیدند: چه چیزهایی را [[انفاق]] کنیم: چه چیز یعنی، [[لباس]]، [[غذا]]، میوه، گوشت یا نان و... اما [[خداوند]] به جای این که بفرماید چه چیزی را [[صدقه]] بدهید، جواب دیگری میدهد و میفرماید: "هر چه میخواهید، بدهید؛ ولی به [[پدر]] و [[مادر]] بدهید". و به جای "چه چیز" به "چه کس" توجه میکند. ما از این شیوه [[قرآنی]] استفاده میکنیم که لازم نیست هر سؤالی را جواب بدهیم؛ ولی لازم است جواب ما ارشادی باشد؛ یعنی سؤال کننده به سمت و سوی دیگری [[هدایت]] شود. [[خوراک]]، پوشاک یا مسکن مسأله اصلی نیست؛ سؤال اصلی، نوع [[صدقه]] نیست؛ بلکه [[صدقه]] گیرنده مورد توجه است»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]، ص ۶۸ - ۷۰.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
*البته در برابر این [[روایات]]، [[روایت]] معارض نیز وجود دارد. ترجمه این [[حدیث]] چنین است: "هر [[امام]] باید [[فرزند]] داشته باشد، جز [[حضرت مهدی]]{{ع}} که [[فرزند]] ندارد".<ref>[[شیخ طوسی]]، الغیبه، ص۱۳۴ </ref> بزرگانی مانند [[محدث نوری]]<ref> میرزا [[حسین نوری]]، النجم الثاقب، ص ۲۲۶</ref>، [[شیخ طوسی]]<ref>[[شیخ طوسی]]، الغیبه، ص ۱۳۷</ref> و [[میر محمد میرلوحی]]<ref> میر محمد میرلوحی، سیمای آفتاب، ص ۴۹۷ </ref> در مسیر رفع این [[تعارض]] گام برداشته، چنین گفتهاند: [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} مانند سایر [[پیشوایان]] [[معصوم]]، پسری که [[امام]] باشد ندارد، نه آن که هرگز [[فرزند]] (پسر) نداشته باشد. <ref> میر محمد میرلوحی، سیمای آفتاب، ص ۴۹۷.</ref> | *البته در برابر این [[روایات]]، [[روایت]] معارض نیز وجود دارد. ترجمه این [[حدیث]] چنین است: "هر [[امام]] باید [[فرزند]] داشته باشد، جز [[حضرت مهدی]]{{ع}} که [[فرزند]] ندارد".<ref>[[شیخ طوسی]]، الغیبه، ص۱۳۴ </ref> بزرگانی مانند [[محدث نوری]]<ref> میرزا [[حسین نوری]]، النجم الثاقب، ص ۲۲۶</ref>، [[شیخ طوسی]]<ref>[[شیخ طوسی]]، الغیبه، ص ۱۳۷</ref> و [[میر محمد میرلوحی]]<ref> میر محمد میرلوحی، سیمای آفتاب، ص ۴۹۷ </ref> در مسیر رفع این [[تعارض]] گام برداشته، چنین گفتهاند: [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} مانند سایر [[پیشوایان]] [[معصوم]]، پسری که [[امام]] باشد ندارد، نه آن که هرگز [[فرزند]] (پسر) نداشته باشد. <ref> میر محمد میرلوحی، سیمای آفتاب، ص ۴۹۷.</ref> | ||
#'''[[دعاها]] و [[زیارات]]:''' در فرازهایی از [[دعاها]]، [[زیارات]] و [[صلوات]] [[نقل]] شده از [[معصومان]]{{ع}} لاله واژههایی مانند: "ولد"، "ذریه"، "[[اهل بیت]]" و "آلبیت" به چشم میخورد که وجود [[همسر]] و [[فرزندان]] آن [[حضرت]] را اثبات میکند؛ برای نمونه، توجه به دو مورد ذیل سودمند است: <ref> برای آگاهی فزونتر درباره این دعاها و زیارتها، به منابع ذیل مراجعه کنید: - [[شیخ صدوق]] ، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۵۱۲. - شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص ۲۸۶ و ۴۰۹ - سید بن طاووس، جمال الأسبوع، ص۳۸ و نیز همو مصباح الزائر مخطوط)، ص۱۷۰ -بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۳۳۲، ج ۱۰۲، ص ۲۲۸ - حسن بن سليمان حلی، مختصر بصائر الدرجات، ۱۹۲ - ابراهيم بن علی عاملی کفعمی، مصباح الكفعمي، ص۵۴۸ </ref> | #'''[[دعاها]] و [[زیارات]]:''' در فرازهایی از [[دعاها]]، [[زیارات]] و [[صلوات]] [[نقل]] شده از [[معصومان]]{{ع}} لاله واژههایی مانند: "ولد"، "ذریه"، "[[اهل بیت]]" و "آلبیت" به چشم میخورد که وجود [[همسر]] و [[فرزندان]] آن [[حضرت]] را اثبات میکند؛ برای نمونه، توجه به دو مورد ذیل سودمند است: <ref> برای آگاهی فزونتر درباره این دعاها و زیارتها، به منابع ذیل مراجعه کنید: - [[شیخ صدوق]] ، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۵۱۲. - شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص ۲۸۶ و ۴۰۹ - سید بن طاووس، جمال الأسبوع، ص۳۸ و نیز همو مصباح الزائر مخطوط)، ص۱۷۰ -بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۳۳۲، ج ۱۰۲، ص ۲۲۸ - حسن بن سليمان حلی، مختصر بصائر الدرجات، ۱۹۲ - ابراهيم بن علی عاملی کفعمی، مصباح الكفعمي، ص۵۴۸ </ref> | ||
##[[امام رضا]]{{ع}} در فرازی از دعای ویژهای که باید در زمان[[غیبت]] خوانده شود، [[خداوند]] را این گونه میخواند: {{عربی|"اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِي نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِيعِ رَعِيَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ "}} <ref>خدایا! به او درباره خودش و اهل و فرزندان و امت و همه رعیتش، آنچه دیدهاش را روشن و دلش را شادمان میسازد، عطا فرما....؛ بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۱۱۴ </ref>. | ## [[امام رضا]]{{ع}} در فرازی از دعای ویژهای که باید در زمان[[غیبت]] خوانده شود، [[خداوند]] را این گونه میخواند: {{عربی|"اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِي نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِيعِ رَعِيَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ "}} <ref>خدایا! به او درباره خودش و اهل و فرزندان و امت و همه رعیتش، آنچه دیدهاش را روشن و دلش را شادمان میسازد، عطا فرما....؛ بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۱۱۴ </ref>. | ||
##در پایان صلواتی که از [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[نقل]] شده است، چنین میخوانیم: {{عربی|"وَ صَلِّ عَلى وليك و ولاة عهدي و ألأئمة من وليه و مُد في أعمارهم و زد في آجالهم؛ "}}<ref>[خدایا!] بر ولی امرت و اولیای عهدش و پیشوایانی که از فرزندانش به شمار میآیند، درود فرست و عمر و مدت زندگی شان را فزونی بخش؛ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۷۷ و بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۲۲ </ref>»<ref>[[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[[[حیات]] امام مهدی (مقاله)|[[حیات]] امام مهدی]]، ص ۱۰۲ - ۱۰۶.</ref>. | ##در پایان صلواتی که از [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[نقل]] شده است، چنین میخوانیم: {{عربی|"وَ صَلِّ عَلى وليك و ولاة عهدي و ألأئمة من وليه و مُد في أعمارهم و زد في آجالهم؛ "}}<ref>[خدایا!] بر ولی امرت و اولیای عهدش و پیشوایانی که از فرزندانش به شمار میآیند، درود فرست و عمر و مدت زندگی شان را فزونی بخش؛ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۷۷ و بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۲۲ </ref>»<ref>[[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[[[حیات]] امام مهدی (مقاله)|[[حیات]] امام مهدی]]، ص ۱۰۲ - ۱۰۶.</ref>. | ||
}} | }} | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
#'''قواعد کلی:''' [[احکام]] کلی [[شریعت]] محمدی{{صل}} ایجاب میکند که [[حضرت]] [[بقیة الله]]{{ع}} نیز مانند دیگر [[پیشوایان]] [[معصوم]] [[تشکیل خانواده]] داده، از [[سنت]] جد بزرگوارش [[پیامبر خاتم|حضرت محمد مصطفی]] {{صل}} [[پیروی]] نماید. مرحوم [[محدث نوری]] میفرماید: "چگونه ترک خواهند نمود چنین [[سنت]] عظیمه جد بزرگوار خود را، با آن همه ترغیب و تحریص، که در فعل آن، و تهدید و تخویف که در ترک آن شده است، سزاوارترین [[امت]] در اخذ به [[سنت پیامبر]]{{صل}} [[امام]] هر عصر است و تاکنون کسی ترک آن را ازخصایص آن جناب نشمرده است"<ref> نجم الثاقب، ص ۲۲۴.</ref>. مرحوم [[نهاوندی]] میفرمایند: "بالجمله بعد از [[اعتقاد]] به [[زندگی]] و [[غیبت]] آن بزرگوار، و استحباب تناکح و تناسل و منع از [[رهبانیت]] و عزوبت، لابد آن بزرگوار را عیال و [[اولاد]] خواهد بود، و کثرت آن به سبب [[طول عمر]]، چنانکه عادت اقتضا میکند، باعث [[اختیار]] بلدی خاص است که خالی از غیر [[خواص]] باشد، تا آنکه ذکر آن [[حضرت]] چنانکه مقتضای [[حکمت غیبت]] است، مستور بماند و [[اولاد]] او هم به آسودگی خاطر [[زندگی]] کنند، پس گول این [[شبهات]] را مخور و [[انکار]] وجود بلاد و [[اولاد]] آن بزرگوار را افسانه شمر"<ref> العبقری الحسان، ج ۲، ص ۱۳۴.</ref>. بنابراین، طبق قواعد کلی باید [[حضرت]] دارای [[همسر]] و [[فرزند]] باشد چنانکه این دو بزرگوار اشاره فرمودهاند. | #'''قواعد کلی:''' [[احکام]] کلی [[شریعت]] محمدی{{صل}} ایجاب میکند که [[حضرت]] [[بقیة الله]]{{ع}} نیز مانند دیگر [[پیشوایان]] [[معصوم]] [[تشکیل خانواده]] داده، از [[سنت]] جد بزرگوارش [[پیامبر خاتم|حضرت محمد مصطفی]] {{صل}} [[پیروی]] نماید. مرحوم [[محدث نوری]] میفرماید: "چگونه ترک خواهند نمود چنین [[سنت]] عظیمه جد بزرگوار خود را، با آن همه ترغیب و تحریص، که در فعل آن، و تهدید و تخویف که در ترک آن شده است، سزاوارترین [[امت]] در اخذ به [[سنت پیامبر]]{{صل}} [[امام]] هر عصر است و تاکنون کسی ترک آن را ازخصایص آن جناب نشمرده است"<ref> نجم الثاقب، ص ۲۲۴.</ref>. مرحوم [[نهاوندی]] میفرمایند: "بالجمله بعد از [[اعتقاد]] به [[زندگی]] و [[غیبت]] آن بزرگوار، و استحباب تناکح و تناسل و منع از [[رهبانیت]] و عزوبت، لابد آن بزرگوار را عیال و [[اولاد]] خواهد بود، و کثرت آن به سبب [[طول عمر]]، چنانکه عادت اقتضا میکند، باعث [[اختیار]] بلدی خاص است که خالی از غیر [[خواص]] باشد، تا آنکه ذکر آن [[حضرت]] چنانکه مقتضای [[حکمت غیبت]] است، مستور بماند و [[اولاد]] او هم به آسودگی خاطر [[زندگی]] کنند، پس گول این [[شبهات]] را مخور و [[انکار]] وجود بلاد و [[اولاد]] آن بزرگوار را افسانه شمر"<ref> العبقری الحسان، ج ۲، ص ۱۳۴.</ref>. بنابراین، طبق قواعد کلی باید [[حضرت]] دارای [[همسر]] و [[فرزند]] باشد چنانکه این دو بزرگوار اشاره فرمودهاند. | ||
#'''[[روایات]] :''' در رابطه با [[همسر]] یا [[همسران]] [[حضرت]] [[بقیة الله]]{{ع}} تنها یک [[روایت]] است که سر نخی به دست میدهد و ن روایتی است که مرحوم "[[کفعمی]]" در کتاب [[شریف]] مصباح، [[نقل]] کرده است، بر اساس این [[روایت]]، [[همسر]] [[حضرت]]، از [[نسل]] "[[عبد العُزی]]" پسر [[عبدالمطلب]] میباشد<ref> نجم الثاقب، ص ۲۲۵.</ref>. و در این رابطه با [[اولاد]] آن [[حضرت]] که وجود آنها به روشنی اثبات میکند و این [[روایات]] ضمناً وجود [[همسر]] را نیز اثبات میکنند: | #'''[[روایات]] :''' در رابطه با [[همسر]] یا [[همسران]] [[حضرت]] [[بقیة الله]]{{ع}} تنها یک [[روایت]] است که سر نخی به دست میدهد و ن روایتی است که مرحوم "[[کفعمی]]" در کتاب [[شریف]] مصباح، [[نقل]] کرده است، بر اساس این [[روایت]]، [[همسر]] [[حضرت]]، از [[نسل]] "[[عبد العُزی]]" پسر [[عبدالمطلب]] میباشد<ref> نجم الثاقب، ص ۲۲۵.</ref>. و در این رابطه با [[اولاد]] آن [[حضرت]] که وجود آنها به روشنی اثبات میکند و این [[روایات]] ضمناً وجود [[همسر]] را نیز اثبات میکنند: | ||
##[[سید بن طاوس]]، در [[جمال]] الاسبوع میفرماید: روایتی با سندهای متصل یافتم که [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} را [[اولاد]] بسیاری هست که در شهرهای کرانه دریا [[حاکم]] و [[والی]] هستند و در [[نیکی]] و [[بزرگواری]] در رأس [[نیکان]] روزگار و در قله [[صفات]] [[ابرار]] و [[اخیار]] هستند"<ref> جمال الاسبوع، ص ۵۱۲. </ref>. | ## [[سید بن طاوس]]، در [[جمال]] الاسبوع میفرماید: روایتی با سندهای متصل یافتم که [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} را [[اولاد]] بسیاری هست که در شهرهای کرانه دریا [[حاکم]] و [[والی]] هستند و در [[نیکی]] و [[بزرگواری]] در رأس [[نیکان]] روزگار و در قله [[صفات]] [[ابرار]] و [[اخیار]] هستند"<ref> جمال الاسبوع، ص ۵۱۲. </ref>. | ||
##[[روایت]] انباری که مرحوم [[علامه مجلسی]] در بحار آن را آورده و روایتی طولانی است<ref> بحارالانوار، ج ۵۳، از ص ۲۱۳ تا ص ۲۲۱، حکایت ثالثه.</ref>. البته بسیاری از بزرگان در داستان انباری [[تردید]] کردهاند از جمله مرحوم حاج [[آقا بزرگ تهرانی]] در کتاب [[شریف]] الذریعه<ref> الذریعه، ج ۵، ص ۱۰۶.</ref> و [[آیت الله]] [[ابراهیم امینی]] در کتاب [[دادگستر جهان]]<ref> دادگستر جهان، ص ۲۰۶.</ref>. | ## [[روایت]] انباری که مرحوم [[علامه مجلسی]] در بحار آن را آورده و روایتی طولانی است<ref> بحارالانوار، ج ۵۳، از ص ۲۱۳ تا ص ۲۲۱، حکایت ثالثه.</ref>. البته بسیاری از بزرگان در داستان انباری [[تردید]] کردهاند از جمله مرحوم حاج [[آقا بزرگ تهرانی]] در کتاب [[شریف]] الذریعه<ref> الذریعه، ج ۵، ص ۱۰۶.</ref> و [[آیت الله]] [[ابراهیم امینی]] در کتاب [[دادگستر جهان]]<ref> دادگستر جهان، ص ۲۰۶.</ref>. | ||
##[[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "برای [[صاحب]] این امر دو [[غیبت]] است، یکی از آنها به قدری طولانی میشود که برخی [[مردم]] میگویند [[وفات]] کرده و برخی میگوید کشته شده و برخی میگویند آمده و رفته، جز تعدادی اندک از [[شیعیان]]، بر [[باور]] خود [[استوار]] نماند و کسی از اقامتگاه او مطلع نمیشود، حتی [[فرزندان]] او [[جایگاه]] او نمیدانند، به جز کسی که متصدی امور اوست"<ref> غیبت شیخ طوسی، ص ۱۰۳؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۳.</ref>. | ## [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "برای [[صاحب]] این امر دو [[غیبت]] است، یکی از آنها به قدری طولانی میشود که برخی [[مردم]] میگویند [[وفات]] کرده و برخی میگوید کشته شده و برخی میگویند آمده و رفته، جز تعدادی اندک از [[شیعیان]]، بر [[باور]] خود [[استوار]] نماند و کسی از اقامتگاه او مطلع نمیشود، حتی [[فرزندان]] او [[جایگاه]] او نمیدانند، به جز کسی که متصدی امور اوست"<ref> غیبت شیخ طوسی، ص ۱۰۳؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۵۳.</ref>. | ||
##[[محمد بن مشهدی]]، در کتاب "[[مزار]]" از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند که فرمود: گویا [[نزول]] [[قائم]] را با اهل و عیالش در [[مسجد سهله]] میمبینم"<ref> نجم الثاقب، ص ۲۲۵.</ref>. | ## [[محمد بن مشهدی]]، در کتاب "[[مزار]]" از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] میکند که فرمود: گویا [[نزول]] [[قائم]] را با اهل و عیالش در [[مسجد سهله]] میمبینم"<ref> نجم الثاقب، ص ۲۲۵.</ref>. | ||
##[[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]] در اخرین شب [[زندگی]] خود قلم و دواتی خواست، وصایای فراوانی املاء کرد و [[امام علی|امیرالمؤمنین]] نوشت، آنگاه وصایایی هم درباره [[فرزندان]] [[حضرت مهدی]] بیان فرمود و [[دستور]] داد که آن را [[امامان]] دست به دست به [[حضرت مهدی]]{{ع}} برسانند و نیز هنگام [[وفات]] به پسرش تقدیم نماید<ref> غیبت شیخ طوسی، ص ۹۷؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۴۸.</ref>. | ## [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]] در اخرین شب [[زندگی]] خود قلم و دواتی خواست، وصایای فراوانی املاء کرد و [[امام علی|امیرالمؤمنین]] نوشت، آنگاه وصایایی هم درباره [[فرزندان]] [[حضرت مهدی]] بیان فرمود و [[دستور]] داد که آن را [[امامان]] دست به دست به [[حضرت مهدی]]{{ع}} برسانند و نیز هنگام [[وفات]] به پسرش تقدیم نماید<ref> غیبت شیخ طوسی، ص ۹۷؛ بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۴۸.</ref>. | ||
##مرحوم [[شیخ]] [[حر عاملی]]، در کتاب "الایقاظ من الهجعة" از صفحه ۳۹۲ تا صفحه ۴۰۵ بابی را به بحث از [[دولت]] [[فرزندان]] [[مهدی]]{{ع}} اختصاص داده است. (ص ۳۹۲). | ##مرحوم [[شیخ]] [[حر عاملی]]، در کتاب "الایقاظ من الهجعة" از صفحه ۳۹۲ تا صفحه ۴۰۵ بابی را به بحث از [[دولت]] [[فرزندان]] [[مهدی]]{{ع}} اختصاص داده است. (ص ۳۹۲). | ||
##مرحوم [[علامه مجلسی]] نیز بابی را به [[خلفا]] و [[اولاد]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} اختصاص داده است<ref> بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۴۵ تا ص ۱۴۹.</ref>. چنانکه ملاحظه کردید [[روایات]] بسیاری [[دلیل]] بر وجود [[فرزند]] برای [[حضرت مهدی]]{{ع}} هستند الا یک [[روایت]] که منافی و معارض با این [[روایات]] است، و آن [[روایت]] این است که میگوید: "هر امامی باید [[فرزند]] داشته باشد، ب جز [[حضرت مهدی]]{{ع}} که [[فرزند]] ندارد"<ref> غیبت شیخ طوسی، ص ۱۳۴.</ref>. ولی [[علما]] و بزرگان [[شیعه]]، مانند [[حضرت]] مرحوم [[محدث نوری]]<ref> نجم الثاقب، ص ۲۲۶.</ref> و [[شیخ طوسی]]<ref> غیبت شیخ طوسی، ص ۱۳۷.</ref> و [[میر محمد میرلوحی]] معاصر [[علامه مجلسی]]<ref> ریاض المؤمنین.</ref> این تنافی را رفع کردند، بدین بیان که [[امام زمان]]، مانند سایر [[ائمه]] پسر [[امام]] ندارد نه آنکه اصلاً پسر ندارد. بنابراین، از مجموع [[احادیث]] استفاده میشود که برای [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[فرزندان]] بسیاری هست که همه از [[اولیاء]] و صلحا و شرفا هستند، ولی سمت [[امامت]] ندارند، چرا که [[امام]] منحصر در دوازده نفر است. | ##مرحوم [[علامه مجلسی]] نیز بابی را به [[خلفا]] و [[اولاد]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} اختصاص داده است<ref> بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۴۵ تا ص ۱۴۹.</ref>. چنانکه ملاحظه کردید [[روایات]] بسیاری [[دلیل]] بر وجود [[فرزند]] برای [[حضرت مهدی]]{{ع}} هستند الا یک [[روایت]] که منافی و معارض با این [[روایات]] است، و آن [[روایت]] این است که میگوید: "هر امامی باید [[فرزند]] داشته باشد، ب جز [[حضرت مهدی]]{{ع}} که [[فرزند]] ندارد"<ref> غیبت شیخ طوسی، ص ۱۳۴.</ref>. ولی [[علما]] و بزرگان [[شیعه]]، مانند [[حضرت]] مرحوم [[محدث نوری]]<ref> نجم الثاقب، ص ۲۲۶.</ref> و [[شیخ طوسی]]<ref> غیبت شیخ طوسی، ص ۱۳۷.</ref> و [[میر محمد میرلوحی]] معاصر [[علامه مجلسی]]<ref> ریاض المؤمنین.</ref> این تنافی را رفع کردند، بدین بیان که [[امام زمان]]، مانند سایر [[ائمه]] پسر [[امام]] ندارد نه آنکه اصلاً پسر ندارد. بنابراین، از مجموع [[احادیث]] استفاده میشود که برای [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[فرزندان]] بسیاری هست که همه از [[اولیاء]] و صلحا و شرفا هستند، ولی سمت [[امامت]] ندارند، چرا که [[امام]] منحصر در دوازده نفر است. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
##در دعایی که [[امام رضا]]{{ع}} [[تعلیم]] فرموده که در عصر [[غیبت]] خوانده شود، چنین آمده است: {{عربی|"اللَّهُمَ أَعْطِهِ فِي نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِيعِ رَعِيَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ..."}}<ref>بار خدایا! به او درباره خودش و اهلش و فرزندانش و امتش و همه رعیتش عطا فرما آنچه که دیدهاش روشن و دلش مسرور گردد؛ بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۳۳۲.</ref> | ##در دعایی که [[امام رضا]]{{ع}} [[تعلیم]] فرموده که در عصر [[غیبت]] خوانده شود، چنین آمده است: {{عربی|"اللَّهُمَ أَعْطِهِ فِي نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِيعِ رَعِيَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ..."}}<ref>بار خدایا! به او درباره خودش و اهلش و فرزندانش و امتش و همه رعیتش عطا فرما آنچه که دیدهاش روشن و دلش مسرور گردد؛ بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۳۳۲.</ref> | ||
##در فرازی از [[زیارت]] مخصوص [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} که روزهای [[جمعه]] وارد است، چنین میخوانیم: {{عربی|"يَا مَوْلَايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ... صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ"}}<ref>ای مولای منای صاحب الزمان که درود خدا بر تو و بر [[اهل بیت]] تو باد، امروز روز جمعه است... صلوات خدا بر تو و بر [[اهل بیت]] پاک تو باد؛ جمال الاسبوع، ص ۳۸؛ نجم الثاقب، ص ۲۲۴.</ref>؛ | ##در فرازی از [[زیارت]] مخصوص [[حضرت]] [[ولی عصر]]{{ع}} که روزهای [[جمعه]] وارد است، چنین میخوانیم: {{عربی|"يَا مَوْلَايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ... صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ"}}<ref>ای مولای منای صاحب الزمان که درود خدا بر تو و بر [[اهل بیت]] تو باد، امروز روز جمعه است... صلوات خدا بر تو و بر [[اهل بیت]] پاک تو باد؛ جمال الاسبوع، ص ۳۸؛ نجم الثاقب، ص ۲۲۴.</ref>؛ | ||
##[[دعا]] بسیار طولانی از [[ناحیه مقدسه]] صادر شده که [[سید بن طاووس]] آن را از تعقیبات عصر [[جمعه]] شمرده و میفرماید: اگر به هیچ کدام از [[اعمال]] عصر [[جمعه]] موفق نشوی، این [[دعا]] را ترک نکن که از [[ناحیه مقدسه]] به آن امر شده است و در فرازی ازآن [[دعا]] میخوانیم: {{عربی|"حَتَّى نَنْظُرَ إِلَى وَلِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ظَاهِرَ الْمَقَالَةِ وَاضِحَ الدَّلَالَةِ هَادِياً مِنَ الضَّلَالَةِ شَافِياً مِنَ الْجَهَالَةِ..."}}<ref> تا ولی تو را به بینم- که صلوات تو بر او و آل او باد. با گفتاری روشن، برهانی آشکار، از گمراهی میرهاند، از جهالت و نادانی نجات میبخشد؛ کمال الدین، ص ۵۱۲؛ جمال الاسبوع، ص ۵۲۳.</ref>؛ به هر حال، در دعاهای بسیاری اشاره به [[فرزندان]] و [[اهل بیت]] [[حضرت]] شده است که در مجموع میتوان [[وثوق]] به وجود آنها پیدا کرد، هر چند قطع به وجود [[همسر]] و [[فرزند]] پیدا نمیشود، زیرا این [[روایات]] و [[دعاها]] درحد [[تواتر]] نیستند که مفید [[یقین]] باشند»<ref>[[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۳۶۴ - ۳۶۸.</ref>. | ## [[دعا]] بسیار طولانی از [[ناحیه مقدسه]] صادر شده که [[سید بن طاووس]] آن را از تعقیبات عصر [[جمعه]] شمرده و میفرماید: اگر به هیچ کدام از [[اعمال]] عصر [[جمعه]] موفق نشوی، این [[دعا]] را ترک نکن که از [[ناحیه مقدسه]] به آن امر شده است و در فرازی ازآن [[دعا]] میخوانیم: {{عربی|"حَتَّى نَنْظُرَ إِلَى وَلِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ظَاهِرَ الْمَقَالَةِ وَاضِحَ الدَّلَالَةِ هَادِياً مِنَ الضَّلَالَةِ شَافِياً مِنَ الْجَهَالَةِ..."}}<ref> تا ولی تو را به بینم- که صلوات تو بر او و آل او باد. با گفتاری روشن، برهانی آشکار، از گمراهی میرهاند، از جهالت و نادانی نجات میبخشد؛ کمال الدین، ص ۵۱۲؛ جمال الاسبوع، ص ۵۲۳.</ref>؛ به هر حال، در دعاهای بسیاری اشاره به [[فرزندان]] و [[اهل بیت]] [[حضرت]] شده است که در مجموع میتوان [[وثوق]] به وجود آنها پیدا کرد، هر چند قطع به وجود [[همسر]] و [[فرزند]] پیدا نمیشود، زیرا این [[روایات]] و [[دعاها]] درحد [[تواتر]] نیستند که مفید [[یقین]] باشند»<ref>[[حبیبالله طاهری|طاهری، حبیبالله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص ۳۶۴ - ۳۶۸.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
:::::'''۲) [[ازدواج]] انجام گرفته، ولی [[اولاد]] ندارد:'''<ref> سید محمّد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، مقدمه ص ۲۳.</ref>عدهای به [[دلیل]] مواجهه با اشکالاتی که بر [[زن]] و [[فرزند]] داشتن [[حضرت]] ذکر شده، گمانه وسطی را برگزیدهاند. به این بیان که [[حضرت]] به خاطر عمل به [[سنّت]] [[پیامبر]] [[ازدواج]] کرده، ولی به خاطر مصون ماندن از مشکلات [[فرزند]] داشتن، دارای [[فرزند]] نیست. غافل از اینکه اشکالات [[فرزند]] داشتن [[حضرت]]، درباره [[همسر]] [[حضرت]] همچنان باقی خواهد ماند. با این بیان که اگر قرار باشد، آن [[حضرت]] شخصی را به عنوان [[همسر]] برگزیند، یا باید بگوییم که [[عمر]] او نیز مانند [[عمر]] [[حضرت]] طولانی است- که بر این امر دلیلی نداریم- یا اینکه بگوییم مدتی با آن [[حضرت]] [[زندگی]] کرده و از [[دنیا]] رفته است. در این صورت، [[حضرت]] به [[سنّت]] [[ازدواج]] عمل کرده و پس از آن، تنها و بدون [[زن]] و [[فرزند]] [[زندگی]] را ادامه میدهد. | :::::'''۲) [[ازدواج]] انجام گرفته، ولی [[اولاد]] ندارد:'''<ref> سید محمّد صدر، تاریخ الغیبة الکبری، مقدمه ص ۲۳.</ref>عدهای به [[دلیل]] مواجهه با اشکالاتی که بر [[زن]] و [[فرزند]] داشتن [[حضرت]] ذکر شده، گمانه وسطی را برگزیدهاند. به این بیان که [[حضرت]] به خاطر عمل به [[سنّت]] [[پیامبر]] [[ازدواج]] کرده، ولی به خاطر مصون ماندن از مشکلات [[فرزند]] داشتن، دارای [[فرزند]] نیست. غافل از اینکه اشکالات [[فرزند]] داشتن [[حضرت]]، درباره [[همسر]] [[حضرت]] همچنان باقی خواهد ماند. با این بیان که اگر قرار باشد، آن [[حضرت]] شخصی را به عنوان [[همسر]] برگزیند، یا باید بگوییم که [[عمر]] او نیز مانند [[عمر]] [[حضرت]] طولانی است- که بر این امر دلیلی نداریم- یا اینکه بگوییم مدتی با آن [[حضرت]] [[زندگی]] کرده و از [[دنیا]] رفته است. در این صورت، [[حضرت]] به [[سنّت]] [[ازدواج]] عمل کرده و پس از آن، تنها و بدون [[زن]] و [[فرزند]] [[زندگی]] را ادامه میدهد. | ||
:::::'''۳) [[ازدواج]] نکرده است:''' به طور اساسی [[همسر]] [[اختیار]] کردن برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با [[فلسفه غیبت]] در [[تعارض]] است. و بسیار بعید است آن [[حضرت]] [[ازدواج]] کرده باشد. اگرچه وقتی [[ادله]] قائلین به اثبات [[زن]] و [[فرزند]] داشتن [[حضرت]] ناکافی دانسته شد، نیازی به آوردن [[دلیل]] بر [[زن]] و [[فرزند]] نداشتن نخواهد بود؛ لکن کسانی که احتمال سوم را مطرح کردهاند، به ادلهای نیز [[تمسک]] کردهاند. که از جمله آنهاست: | :::::'''۳) [[ازدواج]] نکرده است:''' به طور اساسی [[همسر]] [[اختیار]] کردن برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با [[فلسفه غیبت]] در [[تعارض]] است. و بسیار بعید است آن [[حضرت]] [[ازدواج]] کرده باشد. اگرچه وقتی [[ادله]] قائلین به اثبات [[زن]] و [[فرزند]] داشتن [[حضرت]] ناکافی دانسته شد، نیازی به آوردن [[دلیل]] بر [[زن]] و [[فرزند]] نداشتن نخواهد بود؛ لکن کسانی که احتمال سوم را مطرح کردهاند، به ادلهای نیز [[تمسک]] کردهاند. که از جمله آنهاست: | ||
#[[مسعودی]] در "[[اثبات الوصیه]]" [[نقل]] کرده در محضر [[امام رضا]]{{ع}} [[علی بن حمزه]] و [[ابن سراج]] و [[ابن ابی سعید مکاوی]] وارد شدند. [[علی بن ابی حمزه]] آغاز به سخن کرده گفت: برای ما از پدرانتان [[نقل]] شده که تمام [[وظائف]] [[امام]] پس از [[رحلت]] به امامی مانند او منتقل میشود. [[امام رضا]]{{ع}} به او فرمود: خبر بده مرا از [[حسین بن علی]]{{ع}} [[امام]] بود یا نه؟ گفت: [[امام]] بود. [[حضرت]] فرمود: پس چه کسی [[جانشین]] او شد؟ عرض کرد: [[علی بن حسین]]{{ع}}. این پرسش و پاسخ ادامه یافت تا اینکه [[ابن ابی حمزه]] گفت: برای ما [[روایت]] شده که [[امام]] در نخواهد گذشت تا اینکه [[جانشین]] و [[نسل]] خود را ببیند. [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: آیا در این [[روایت]] بیش از چیزی برای شما گفته نشده؟. گفت: نه. [[حضرت]] فرمود: بله به [[خدا]] [[سوگند]] برایتان [[روایت]] شده مگر [[قائم]] [[ابی حمزه]] با حالتی [[شبیه]] [[اعتراض]] گفت: این قسمت در [[حدیث]] است؟! [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: وای بر تو چگونه جرأت کردی به چیزی که بخشی از آن را نادیده گرفتهای بر من [[احتجاج]] کنی"<ref> ابو الحسن علی بن حسین مسعودی رحمه اللّه، اثبات الوصیة للامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ص ۲۰۸.</ref>. افزون بر [[مسعودی]]، [[کشی]] در [[رجال]] خود<ref> محمّد بن عمر کشی، رجال کشی، ص ۴۶۵.</ref> و [[شیخ طوسی]] در "[[اختیار]] معرفه الرجال"<ref>[[شیخ طوسی]]، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۷۶۴.</ref> نیز این [[روایت]] را با اندک تفاوتی آوردهاند. روشن است که این [[روایت]] نه فقط داشتن [[فرزند]] برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} را در [[دوران غیبت]] منتفی میداند، بلکه در تمامی [[عمر]] آن [[حضرت]] چنین میداند. | # [[مسعودی]] در "[[اثبات الوصیه]]" [[نقل]] کرده در محضر [[امام رضا]]{{ع}} [[علی بن حمزه]] و [[ابن سراج]] و [[ابن ابی سعید مکاوی]] وارد شدند. [[علی بن ابی حمزه]] آغاز به سخن کرده گفت: برای ما از پدرانتان [[نقل]] شده که تمام [[وظائف]] [[امام]] پس از [[رحلت]] به امامی مانند او منتقل میشود. [[امام رضا]]{{ع}} به او فرمود: خبر بده مرا از [[حسین بن علی]]{{ع}} [[امام]] بود یا نه؟ گفت: [[امام]] بود. [[حضرت]] فرمود: پس چه کسی [[جانشین]] او شد؟ عرض کرد: [[علی بن حسین]]{{ع}}. این پرسش و پاسخ ادامه یافت تا اینکه [[ابن ابی حمزه]] گفت: برای ما [[روایت]] شده که [[امام]] در نخواهد گذشت تا اینکه [[جانشین]] و [[نسل]] خود را ببیند. [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: آیا در این [[روایت]] بیش از چیزی برای شما گفته نشده؟. گفت: نه. [[حضرت]] فرمود: بله به [[خدا]] [[سوگند]] برایتان [[روایت]] شده مگر [[قائم]] [[ابی حمزه]] با حالتی [[شبیه]] [[اعتراض]] گفت: این قسمت در [[حدیث]] است؟! [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: وای بر تو چگونه جرأت کردی به چیزی که بخشی از آن را نادیده گرفتهای بر من [[احتجاج]] کنی"<ref> ابو الحسن علی بن حسین مسعودی رحمه اللّه، اثبات الوصیة للامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ص ۲۰۸.</ref>. افزون بر [[مسعودی]]، [[کشی]] در [[رجال]] خود<ref> محمّد بن عمر کشی، رجال کشی، ص ۴۶۵.</ref> و [[شیخ طوسی]] در "[[اختیار]] معرفه الرجال"<ref>[[شیخ طوسی]]، اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۷۶۴.</ref> نیز این [[روایت]] را با اندک تفاوتی آوردهاند. روشن است که این [[روایت]] نه فقط داشتن [[فرزند]] برای [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} را در [[دوران غیبت]] منتفی میداند، بلکه در تمامی [[عمر]] آن [[حضرت]] چنین میداند. | ||
#[[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبه]] نزدیک به همین مضمون را در روایتی دیگر آورده است. [[حسن بن علی خزاز]] گفت [[علی بن ابی حمزه]] وارد بر [[امام رضا]]{{ع}} شد. پرسید آیا شما [[امام]] هستی؟ [[حضرت]] فرمود: آری. [[علی بن ابی حمزه]] گفت: از [[پدر]] بزرگ شما [[جعفر بن محمّد]] شنیدم که: امامی نیست مگر اینکه فرزندی دارد. [[امام]] فرمود: آیا فراموش کردی یا خود را به [[فراموشی]] زدی؟ اینچنین که گفتی نفرمود. بلکه ایشان فرمود: امامی نیست مگر اینکه فرزندی داشته باشد مگر امامی که [[حسین بن علی]] برای او خارج میشود "[[رجعت]] میکند" پس همانا او فرزندی نخواهد داشت. [[علی بن ابی حمزه]] گفت راست فرمودی اینچنین فرمود جد بزرگوار شما<ref>{{عربی|"يَكُونُ الْإِمَامُ إِلَّا وَ لَهُ عَقِبٌ إِلَّا الْإِمَامُ الَّذِي يَخْرُجُ عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍ{{ع}} فَإِنَّهُ لَا عَقِبَ لَهُ "}}؛ شیخ طوسی رحمه اللّه، کتاب الغیبة، ص ۲۲۴.</ref> | # [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبه]] نزدیک به همین مضمون را در روایتی دیگر آورده است. [[حسن بن علی خزاز]] گفت [[علی بن ابی حمزه]] وارد بر [[امام رضا]]{{ع}} شد. پرسید آیا شما [[امام]] هستی؟ [[حضرت]] فرمود: آری. [[علی بن ابی حمزه]] گفت: از [[پدر]] بزرگ شما [[جعفر بن محمّد]] شنیدم که: امامی نیست مگر اینکه فرزندی دارد. [[امام]] فرمود: آیا فراموش کردی یا خود را به [[فراموشی]] زدی؟ اینچنین که گفتی نفرمود. بلکه ایشان فرمود: امامی نیست مگر اینکه فرزندی داشته باشد مگر امامی که [[حسین بن علی]] برای او خارج میشود "[[رجعت]] میکند" پس همانا او فرزندی نخواهد داشت. [[علی بن ابی حمزه]] گفت راست فرمودی اینچنین فرمود جد بزرگوار شما<ref>{{عربی|"يَكُونُ الْإِمَامُ إِلَّا وَ لَهُ عَقِبٌ إِلَّا الْإِمَامُ الَّذِي يَخْرُجُ عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍ{{ع}} فَإِنَّهُ لَا عَقِبَ لَهُ "}}؛ شیخ طوسی رحمه اللّه، کتاب الغیبة، ص ۲۲۴.</ref> | ||
#روایاتی [[حضرت خضر]] را به عنوان کسی معرفی کرده که [[وحشت]] تنهایی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} را در [[دوران غیبت]] برطرف میسازد و در حالی که اگر آن [[حضرت]] [[زن]] و [[فرزند]] داشت، نیازی به ملازم و همراه نبود. [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: "[[حضرت خضر]]{{ع}} از [[آب]] [[حیات]] نوشید و او زنده است... ، [[خداوند]] به واسطه او تنهایی [[قائم]] ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل کند و [[غربت]] و تنهاییاش را با او مرتفع سازد"<ref>{{عربی|"يإِنَ الْخَضِرَ شَرِبَ مِنْ مَاءِ الْحَيَاةِ فَهُوَ حَيٌ لَا يَمُوتُ حَتَّى يُنْفَخَ فِي الصُّورِ وَ إِنَّهُ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ وَ يَقِفُ بِعَرَفَةَ فَيُؤَمِّنُ عَلَى دُعَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيُونِسُ اللَّهُ بِهِ وَحْشَةَ قَائِمِنَا فِي غَيْبَتِهِ وَ يَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُ "}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۸۵، ح ۱.</ref> | #روایاتی [[حضرت خضر]] را به عنوان کسی معرفی کرده که [[وحشت]] تنهایی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} را در [[دوران غیبت]] برطرف میسازد و در حالی که اگر آن [[حضرت]] [[زن]] و [[فرزند]] داشت، نیازی به ملازم و همراه نبود. [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: "[[حضرت خضر]]{{ع}} از [[آب]] [[حیات]] نوشید و او زنده است... ، [[خداوند]] به واسطه او تنهایی [[قائم]] ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل کند و [[غربت]] و تنهاییاش را با او مرتفع سازد"<ref>{{عربی|"يإِنَ الْخَضِرَ شَرِبَ مِنْ مَاءِ الْحَيَاةِ فَهُوَ حَيٌ لَا يَمُوتُ حَتَّى يُنْفَخَ فِي الصُّورِ وَ إِنَّهُ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ وَ يَقِفُ بِعَرَفَةَ فَيُؤَمِّنُ عَلَى دُعَاءِ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَيُونِسُ اللَّهُ بِهِ وَحْشَةَ قَائِمِنَا فِي غَيْبَتِهِ وَ يَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُ "}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۸۵، ح ۱.</ref> | ||
#در [[روایات]] فراوانی از آن [[حضرت]] با [[القاب]] [[فرید]] "تک" و [[وحید]] "یگانه" یاد شده است و این با [[زن]] و [[فرزند]] داشتن منافات دارد<ref> پیشین، باب ۲۶، ح ۱۳.</ref> | #در [[روایات]] فراوانی از آن [[حضرت]] با [[القاب]] [[فرید]] "تک" و [[وحید]] "یگانه" یاد شده است و این با [[زن]] و [[فرزند]] داشتن منافات دارد<ref> پیشین، باب ۲۶، ح ۱۳.</ref> | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
«اگرچه از ظاهر بعضی [[روایات]] و [[ادعیه]] [[معصومین]]، چنین [[استنباط]] شده که آن [[حضرت]] دارای [[همسر]] و [[اولاد]] میباشد. امّا همانطور که خواهد آمد، برخی [[روایات]] نیز که از درجه اعتبار زیادی برخوردارند، به [[فرزند]] نداشتن آن [[حضرت]] تصریح دارند. و امّا ابتدا به روایاتی که به وسیله آنها میتوان بر [[فرزند]] داشتن [[حضرت مهدی|امام مهدی]]{{ع}} [[استدلال]] نمود، میپردازیم و آنها را مورد بررسی قرار میدهیم: | «اگرچه از ظاهر بعضی [[روایات]] و [[ادعیه]] [[معصومین]]، چنین [[استنباط]] شده که آن [[حضرت]] دارای [[همسر]] و [[اولاد]] میباشد. امّا همانطور که خواهد آمد، برخی [[روایات]] نیز که از درجه اعتبار زیادی برخوردارند، به [[فرزند]] نداشتن آن [[حضرت]] تصریح دارند. و امّا ابتدا به روایاتی که به وسیله آنها میتوان بر [[فرزند]] داشتن [[حضرت مهدی|امام مهدی]]{{ع}} [[استدلال]] نمود، میپردازیم و آنها را مورد بررسی قرار میدهیم: | ||
#[[شیخ طوسی]] از مفضّل بن [[عمر]] [[روایت]] میکند که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هیچ یک از [[فرزندان]] او و دیگران از محلّ وی اطّلاع ندارند، مگر خدایی که [[اختیار]] او را در دست دارد<ref>{{عربی| لا یطّلع علی موضعه احد من ولده و لا غیره، الّا المولی الّذی یلی امره.}} ( کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۱۰۲)</ref> [[استدلال]] به این [[روایت]] از چند جهت صحیح نیست: | # [[شیخ طوسی]] از مفضّل بن [[عمر]] [[روایت]] میکند که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: هیچ یک از [[فرزندان]] او و دیگران از محلّ وی اطّلاع ندارند، مگر خدایی که [[اختیار]] او را در دست دارد<ref>{{عربی| لا یطّلع علی موضعه احد من ولده و لا غیره، الّا المولی الّذی یلی امره.}} (کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۱۰۲)</ref> [[استدلال]] به این [[روایت]] از چند جهت صحیح نیست: | ||
##[[نعمانی]]، همین جمله را چنین [[روایت]] کرده است: {{عربی|لا یطّلع علی موضعه احد من ولی و لا غیره...}}<ref> کتاب الغیبه، محمد بن ابراهیم نعمانی، باب دهم، ص ۲۵۰.</ref> | ## [[نعمانی]]، همین جمله را چنین [[روایت]] کرده است: {{عربی|لا یطّلع علی موضعه احد من ولی و لا غیره...}}<ref> کتاب الغیبه، محمد بن ابراهیم نعمانی، باب دهم، ص ۲۵۰.</ref> | ||
##گفته میشود در [[روایت]] [[شیخ طوسی]] [[تحریف]] واقع شده است. زیرا در [[روایت]] ضمیر مفرد به جای ضمیر جمع استفاده شده، و میگوید: از [[فرزندان]] او و دیگری، در حالی که صحیح این بود که بگوید: از [[فرزندان]] او و دیگران. | ##گفته میشود در [[روایت]] [[شیخ طوسی]] [[تحریف]] واقع شده است. زیرا در [[روایت]] ضمیر مفرد به جای ضمیر جمع استفاده شده، و میگوید: از [[فرزندان]] او و دیگری، در حالی که صحیح این بود که بگوید: از [[فرزندان]] او و دیگران. | ||
##بر فرض که بپذیریم، باز هم چیزی در [[روایت]] وجود ندارد که حاکی از زمان و [[فرزندان]] [[امام]]{{ع}} باشد. و شاید پس از چند قرن فرزندانش متولّد شوند. | ##بر فرض که بپذیریم، باز هم چیزی در [[روایت]] وجود ندارد که حاکی از زمان و [[فرزندان]] [[امام]]{{ع}} باشد. و شاید پس از چند قرن فرزندانش متولّد شوند. | ||
#[[روایت]] [[جزیره خضرا]]ء که [[مرحوم مجلسی]] در [[بحار الانوار]] [[نقل]] کرده است، در صورتی که این [[روایت]] دارای [[سند]] معتبر و قابل [[اعتماد]] نیست، و بیشتر شبیه یک افسانه و رمان است تا واقعیت. | # [[روایت]] [[جزیره خضرا]]ء که [[مرحوم مجلسی]] در [[بحار الانوار]] [[نقل]] کرده است، در صورتی که این [[روایت]] دارای [[سند]] معتبر و قابل [[اعتماد]] نیست، و بیشتر شبیه یک افسانه و رمان است تا واقعیت. | ||
#[[روایت]] پنج [[شهر]] [[احمد]] بن [[محمد]] بن یحیی انباری مبنی بر اینکه [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} فرزندانی دارد که [[پنج تن]] از آنان [[حکومت]] پنج [[شهر]] و پایتخت را عهده دارند. این [[روایت]] نیز به یک افسانه میماند، ضمن اینکه [[سند]] این داستان بسیار [[سست]] و بیاساس است. علّامه محقق، [[شیخ]] [[آقا بزرگ تهرانی]]، در صحّت [[روایت]] مذکور تشکیک کرده چنین مینویسد: این داستان در آخر یکی از نسخههای کتاب تعازی تألیف [[محمد]] بن [[علی]] علومی مرقوم بوده است. پس [[علی]] بن [[فتح]] اللّه کاشانی، [[گمان]] کرده که داستان مرقوم، جزو آن کتاب است، در صورتی که اشتباه کرده و ممکن نیست داستان، جزء آن کتاب باشد، زیرا یحیی بن [[هبیره]] [[وزیر]]، که این قضیه در منزلش اتفاق افتاده، در [[تاریخ]] ۵۶۰ [[وفات]] کرده و مؤلّف کتاب تعازی قریب دویست سال بر وی تقدّم داشته است. علاوه بر آن، در متن داستان نیز، تناقضاتی دیده میشود، زیرا [[احمد]] بن [[محمد]] بن یحیی انباری که ناقل داستان است، میگوید: [[وزیر]] از ما [[پیمان]] گرفت که داستان مذکور را، برای احدی [[نقل]] نکنیم، ما هم به [[عهد]] خود وفا کردیم و تا زنده بود برای هیچکس ابراز ننمودیم. بنابراین باید حکایت آن داستان، بعد از [[تاریخ]] [[وفات]] [[وزیر]] یعنی ۵۶۰ اتفاق افتاده باشد، در صورتی که در متن داستان، [[عثمان]] بن [[عبد]] الباقی میگوید: [[احمد]] بن [[محمد]] بن یحیی انباری داستان را در [[تاریخ]] ۵۴۳ برای من حکایت کرد.<ref> دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص ۲۰۷.</ref> | # [[روایت]] پنج [[شهر]] [[احمد]] بن [[محمد]] بن یحیی انباری مبنی بر اینکه [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} فرزندانی دارد که [[پنج تن]] از آنان [[حکومت]] پنج [[شهر]] و پایتخت را عهده دارند. این [[روایت]] نیز به یک افسانه میماند، ضمن اینکه [[سند]] این داستان بسیار [[سست]] و بیاساس است. علّامه محقق، [[شیخ]] [[آقا بزرگ تهرانی]]، در صحّت [[روایت]] مذکور تشکیک کرده چنین مینویسد: این داستان در آخر یکی از نسخههای کتاب تعازی تألیف [[محمد]] بن [[علی]] علومی مرقوم بوده است. پس [[علی]] بن [[فتح]] اللّه کاشانی، [[گمان]] کرده که داستان مرقوم، جزو آن کتاب است، در صورتی که اشتباه کرده و ممکن نیست داستان، جزء آن کتاب باشد، زیرا یحیی بن [[هبیره]] [[وزیر]]، که این قضیه در منزلش اتفاق افتاده، در [[تاریخ]] ۵۶۰ [[وفات]] کرده و مؤلّف کتاب تعازی قریب دویست سال بر وی تقدّم داشته است. علاوه بر آن، در متن داستان نیز، تناقضاتی دیده میشود، زیرا [[احمد]] بن [[محمد]] بن یحیی انباری که ناقل داستان است، میگوید: [[وزیر]] از ما [[پیمان]] گرفت که داستان مذکور را، برای احدی [[نقل]] نکنیم، ما هم به [[عهد]] خود وفا کردیم و تا زنده بود برای هیچکس ابراز ننمودیم. بنابراین باید حکایت آن داستان، بعد از [[تاریخ]] [[وفات]] [[وزیر]] یعنی ۵۶۰ اتفاق افتاده باشد، در صورتی که در متن داستان، [[عثمان]] بن [[عبد]] الباقی میگوید: [[احمد]] بن [[محمد]] بن یحیی انباری داستان را در [[تاریخ]] ۵۴۳ برای من حکایت کرد.<ref> دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص ۲۰۷.</ref> | ||
#روایتی که [[سید بن طاووس]] [[نقل]] کرده است که [[امام رضا]]{{ع}} در [[مقام]] [[دعا]] عرض کرد: {{عربی| اللّهمّ صلّ علی ولاة عهده و الائمّة من ولده }} <ref> جمال الاسبوغ، سید بن طاووس، ص ۵۱۲</ref> این [[روایت]] نیز قابل [[اعتماد]] نیست، زیرا [[سند]] آن ضعیف است. ضمنا بنابر تصریح خود [[سید بن طاووس]]، دارای متن دیگری نیز میباشد که به این شکل است: {{عربی| اللّهمّ صلّ علی ولاة عهده و الائمّة من بعده }}. و همچنین اگر صحّت [[روایت]] را بپذیریم، باز هم در آن نکتهای که حاکی از زمان ولادت [[فرزندان]] [[امام]] باشد، وجود ندارد. روایاتی که در بحث پیش آوردیم، نمیتواند ثابت کند که [[امام زمان]]{{ع}} [[فرزند]] داشته باشد. زیرا دلایلی وجود دارد که میرساند [[امام زمان]]{{ع}} لااقل در حال حاضر [[فرزند]] ندارد. از جمله: | #روایتی که [[سید بن طاووس]] [[نقل]] کرده است که [[امام رضا]]{{ع}} در [[مقام]] [[دعا]] عرض کرد: {{عربی| اللّهمّ صلّ علی ولاة عهده و الائمّة من ولده }} <ref> جمال الاسبوغ، سید بن طاووس، ص ۵۱۲</ref> این [[روایت]] نیز قابل [[اعتماد]] نیست، زیرا [[سند]] آن ضعیف است. ضمنا بنابر تصریح خود [[سید بن طاووس]]، دارای متن دیگری نیز میباشد که به این شکل است: {{عربی| اللّهمّ صلّ علی ولاة عهده و الائمّة من بعده }}. و همچنین اگر صحّت [[روایت]] را بپذیریم، باز هم در آن نکتهای که حاکی از زمان ولادت [[فرزندان]] [[امام]] باشد، وجود ندارد. روایاتی که در بحث پیش آوردیم، نمیتواند ثابت کند که [[امام زمان]]{{ع}} [[فرزند]] داشته باشد. زیرا دلایلی وجود دارد که میرساند [[امام زمان]]{{ع}} لااقل در حال حاضر [[فرزند]] ندارد. از جمله: | ||
##[[مسعودی]] [[روایت]] کرده است: [[علی]] بن ابی حمزه، ابن السرّاج و ابن سعید مکاری بر [[امام رضا]]{{ع}} وارد شدند. [[علی]] بن ابی حمزه، به آن [[حضرت]] عرض کرد: از پدرانت [[روایت]] کردهایم، تا بدینجا رسید که: [[روایت]] کردهایم که [[امام]] از [[دنیا]] نمیرود تا فرزندش را ببیند؟ [[حضرت]] فرمود: آیا در این [[حدیث]] [[روایت]] کردهاید: الّا القائم عرض کردند: بلی. [[حضرت]] فرمود: آری، [[روایت]] کردهاید، شما نمیدانید که چرا گفته شده و معنای آن چیست؟ ابن ابی حمزه گفت: این مطلب در [[حدیث]] چیست؟ [[حضرت]] به او فرمود: وای بر تو، چگونه جرأت کردی با چیزی بر من [[استدلال]] کنی که بعضی از آن، با بعضی دیگر در هم آمیخته است. و فرمود: [[خداوند متعال]] بزودی فرزندم را به من نشان خواهد داد.<ref> اثبات الوصیه، مسعودی، ترجمه نجفی، ص ۲۰۱</ref> | ## [[مسعودی]] [[روایت]] کرده است: [[علی]] بن ابی حمزه، ابن السرّاج و ابن سعید مکاری بر [[امام رضا]]{{ع}} وارد شدند. [[علی]] بن ابی حمزه، به آن [[حضرت]] عرض کرد: از پدرانت [[روایت]] کردهایم، تا بدینجا رسید که: [[روایت]] کردهایم که [[امام]] از [[دنیا]] نمیرود تا فرزندش را ببیند؟ [[حضرت]] فرمود: آیا در این [[حدیث]] [[روایت]] کردهاید: الّا القائم عرض کردند: بلی. [[حضرت]] فرمود: آری، [[روایت]] کردهاید، شما نمیدانید که چرا گفته شده و معنای آن چیست؟ ابن ابی حمزه گفت: این مطلب در [[حدیث]] چیست؟ [[حضرت]] به او فرمود: وای بر تو، چگونه جرأت کردی با چیزی بر من [[استدلال]] کنی که بعضی از آن، با بعضی دیگر در هم آمیخته است. و فرمود: [[خداوند متعال]] بزودی فرزندم را به من نشان خواهد داد.<ref> اثبات الوصیه، مسعودی، ترجمه نجفی، ص ۲۰۱</ref> | ||
##از [[محمد بن عبد اللّه بن جعفر حمیری]]، از پدرش، از علّی بن [[سلیمان]] بن [[رشید]]، از [[حسن]] بن علّی خزاز [[نقل]] کند که گفت: علّی بن ابی حمزه بر [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} وارد شد و عرض کرد: آیا شما [[امام]] هستی؟ فرمود: آری: عرض کرد: من از جدّت، [[جعفر]] بن [[محمّد]]{{ع}} شنیدم که فرمود: امامی وجود ندارد مگر اینکه فرزندی داشته باشد و از خود نسلی بر جای بگذارد. فرمود:ای پیر، فراموش کردی یا خود را به [[فراموشی]] زدی؟ [[جعفر]] اینگونه نگفت، بلکه فرمود: امامی وجود ندارد مگر اینکه فرزندی دارد، جز امامی که [[حسین]]{{ع}} برای او از [[قبر]] بیرون میآید؛ او [[فرزند]] ندارد. عرض کرد: فدایت شوم، درست فرمودی. شنیدم که جدّت چنین گفت.<ref> کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۱۳۴.</ref> | ##از [[محمد بن عبد اللّه بن جعفر حمیری]]، از پدرش، از علّی بن [[سلیمان]] بن [[رشید]]، از [[حسن]] بن علّی خزاز [[نقل]] کند که گفت: علّی بن ابی حمزه بر [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} وارد شد و عرض کرد: آیا شما [[امام]] هستی؟ فرمود: آری: عرض کرد: من از جدّت، [[جعفر]] بن [[محمّد]]{{ع}} شنیدم که فرمود: امامی وجود ندارد مگر اینکه فرزندی داشته باشد و از خود نسلی بر جای بگذارد. فرمود:ای پیر، فراموش کردی یا خود را به [[فراموشی]] زدی؟ [[جعفر]] اینگونه نگفت، بلکه فرمود: امامی وجود ندارد مگر اینکه فرزندی دارد، جز امامی که [[حسین]]{{ع}} برای او از [[قبر]] بیرون میآید؛ او [[فرزند]] ندارد. عرض کرد: فدایت شوم، درست فرمودی. شنیدم که جدّت چنین گفت.<ref> کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۱۳۴.</ref> | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عباس رحیمی]]'''، در کتاب ''«[[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عباس رحیمی]]'''، در کتاب ''«[[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«این مطلب نیز روشن نیست. در برخی [[زیارتها]]، بر ذریه او [[سلام]] شده و در بعضی [[احادیث]] آمده که وقتی [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] میکند {{عربی|"يَنزِلُ بِأَهْلِهِ وَ عِيَالِهِ مَسْجِدَ السَّهْلَةِ"}}؛ با اهل و عیال خود در [[مسجد سهله]] ساکن میشود. با توجه به این که [[ازدواج]] [[سنت]] [[رسول خدا]]{{صل}} است، بعید به نظر میرسد که [[حضرت مهدی]]{{ع}} مجرد و تنها [[زندگی]] کنند<ref>بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۳۱۶.</ref>. و [[الله]] [[اعلم]]»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۳۳.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |