جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[ابواهاب بن عزیز بن قیس دارمی تمیمی]]. وی هم [[پیمان]] [[بنی نوفل بن عبد مناف]] بود<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۰.</ref>. در بسیاری از منابع، نام وی در شمار کسانی به چشم میخورد که در [[جاهلیت]] غزال [[کعبه]] را دزدیدند. او در این باره شعری سروده که [[حسان بن ثابت]] به آن پاسخ داده است<ref>ابن حبیب، ص۶۰؛ بلاذری، ج۴، ص۱۱۴ و ۱۲، ۵۴؛ طبری، ج۲، ص۲۸۶.</ref>. به گفته [[بلاذری]]<ref>بلاذری، ج۹، ص۴۱۶ و ج۱۲، ص۵۴.</ref> ابواهاب برای [[ترور رسول خدا]]{{صل}} نقشه داشت، ولی طلیب بن [[عمرو]] با زدن استخوان فک شتر به او، وی را مجروح کرد و از این کار بازش داشت. گفتهاند وقتی [[اسیران]] واقعه [[رجیع]] را به [[مکه]] بردند، وی به همراه [[عکرمه]] فرزند [[ابوجهل]]، [[خبیب بن عدی]] را خرید<ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۴۴۲، طبرانی ج۵، ص۲۶۰.</ref>، اما [[ابن اسحاق]]<ref>ابن هشام، ج۲، ص۱۷۱.</ref> و واقدی<ref>واقدی، ج۱، ص۳۵۷.</ref> حجیر پسر ابواهاب را خریدار [[خبیب]] میدانند و میگویند: [[هدف]] حجیر آن بود که خبیب را به فرزند یکی از کشتگان [[بدر]] بدهد تا از او [[انتقام]] گیرد. درباره [[اسلام آوردن]] و [[صحابی]] بودن وی گزارش زیادی در دست نیست. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۸۵.</ref> نام وی را ذیل [[صحابه]] ساکن مکه یاد کرده و در جایی دیگر<ref>خلیفه بن خیاط، ص۴۸۸.</ref> از [[ابوعبیده]] نقل میکند که ابواهاب گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} ما را از تکیه دادن در حال خوردن [[نهی]] کرد. ابن اثیر<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۰.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۱.</ref>، به نقل از مستغفری، به همان [[حدیث]] اشاره کردهاند. [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۲، ص۱۵۰.</ref> هم به این کنیه و [[روایت]] اشاره دارد. برخی متأخران هم به صحابی بودن او تصریح کردهاند<ref>فیروز آبادی، ج۱، ص۱۵۷.</ref>. بنا به روایتی، ابواهاب نخستین کسی بود که در [[مسجدالحرام]] بر او [[نماز]] گزارده شد<ref>فاکهی، ج۳، ص۲۳۵.</ref>. ضمناً اهاب به معنای پوست دباغی نشده است<ref>ابن منظور، ج۱، ص۲۱۷.</ref> | [[ابواهاب بن عزیز بن قیس دارمی تمیمی]]. وی هم [[پیمان]] [[بنی نوفل بن عبد مناف]] بود<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۰.</ref>. در بسیاری از منابع، نام وی در شمار کسانی به چشم میخورد که در [[جاهلیت]] غزال [[کعبه]] را دزدیدند. او در این باره شعری سروده که [[حسان بن ثابت]] به آن پاسخ داده است<ref>ابن حبیب، ص۶۰؛ بلاذری، ج۴، ص۱۱۴ و ۱۲، ۵۴؛ طبری، ج۲، ص۲۸۶.</ref>. به گفته [[بلاذری]]<ref>بلاذری، ج۹، ص۴۱۶ و ج۱۲، ص۵۴.</ref> ابواهاب برای [[ترور رسول خدا]]{{صل}} نقشه داشت، ولی طلیب بن [[عمرو]] با زدن استخوان فک شتر به او، وی را مجروح کرد و از این کار بازش داشت. گفتهاند وقتی [[اسیران]] واقعه [[رجیع]] را به [[مکه]] بردند، وی به همراه [[عکرمه]] فرزند [[ابوجهل]]، [[خبیب بن عدی]] را خرید<ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۴۴۲، طبرانی ج۵، ص۲۶۰.</ref>، اما [[ابن اسحاق]]<ref>ابن هشام، ج۲، ص۱۷۱.</ref> و واقدی<ref>واقدی، ج۱، ص۳۵۷.</ref> حجیر پسر ابواهاب را خریدار [[خبیب]] میدانند و میگویند: [[هدف]] حجیر آن بود که خبیب را به فرزند یکی از کشتگان [[بدر]] بدهد تا از او [[انتقام]] گیرد. درباره [[اسلام آوردن]] و [[صحابی]] بودن وی گزارش زیادی در دست نیست. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۸۵.</ref> نام وی را ذیل [[صحابه]] ساکن مکه یاد کرده و در جایی دیگر<ref>خلیفه بن خیاط، ص۴۸۸.</ref> از [[ابوعبیده]] نقل میکند که ابواهاب گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} ما را از تکیه دادن در حال خوردن [[نهی]] کرد. ابن اثیر<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۰.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۱.</ref>، به نقل از مستغفری، به همان [[حدیث]] اشاره کردهاند. [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۲، ص۱۵۰.</ref> هم به این کنیه و [[روایت]] اشاره دارد. برخی متأخران هم به صحابی بودن او تصریح کردهاند<ref>فیروز آبادی، ج۱، ص۱۵۷.</ref>. بنا به روایتی، ابواهاب نخستین کسی بود که در [[مسجدالحرام]] بر او [[نماز]] گزارده شد<ref>فاکهی، ج۳، ص۲۳۵.</ref>. ضمناً اهاب به معنای پوست دباغی نشده است<ref>ابن منظور، ج۱، ص۲۱۷.</ref><ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابواهاب بن عزیز»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۳۳.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |