جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
[[سلام بن ابی الحقیق]] یا [[عبدالله بن ابی الحقیق]]<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۱۲.</ref> معروف به [[ابورافع نَضَری]]<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۰.</ref>، از اشراف [[یهود]] [[بنینضیر]]<ref>البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۶۲.</ref> و بازرگان اهل حجاز بود.<ref> البدایة و النهایه، ج۳، ص ۱۸۶.</ref> برخی او را قرظی دانستهاند.<ref>سیره ابنهشام، ج۲، ص ۵۵۴؛ الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۲۵۰.</ref> او چون [[پیامبری]] از میان غیر یهود، برانگیخته شد، [[حسادت]] میکرد.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۷۷.</ref> هنگامی که [[اسلام آوردن]] [[عبدالله بن سلام]] را شنید، در حضور او، [[نبوّت]] [[پیامبر]] را [[انکار]] کرد و آن را [[پادشاهی]] خواند.<ref>سیره ابنهشام، ج ۲، ص ۵۷۱.</ref> وی، در اذیّت و [[آزار پیامبر]]{{صل}} میکوشید.<ref>سیر اعلامالنبلاء، ج ۲، ص ۱۴؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۱۱۲.</ref> پس از [[غزوه بنینضیر]]، در [[سال چهارم هجری]] که به اخراجشان از [[مدینه]] انجامید، با تنی چند از سران یهود به [[خیبر]] رفت<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۷۵.</ref> و از سوی [[مردم]] استقبال شد.<ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۸۵.</ref> ابورافع، در پی [[انتقام]] از پیامبر و [[مسلمانان]]، با قرار دادن پاداشی بزرگ، به تحریک [[قریش]]، [[غطفان]] و عربهای [[مشرک]] اطراف [[مکّه]] پرداخت و بدین ترتیب، در شکلدهی [[جنگ]] بزرگ [[احزاب]] نقش داشت.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۹۴؛ سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۱۴؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۷۷.</ref> | [[سلام بن ابی الحقیق]] یا [[عبدالله بن ابی الحقیق]]<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۱۲.</ref> معروف به [[ابورافع نَضَری]]<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۰.</ref>، از اشراف [[یهود]] [[بنینضیر]]<ref>البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۶۲.</ref> و بازرگان اهل حجاز بود.<ref> البدایة و النهایه، ج۳، ص ۱۸۶.</ref> برخی او را قرظی دانستهاند.<ref>سیره ابنهشام، ج۲، ص ۵۵۴؛ الدرّالمنثور، ج ۲، ص ۲۵۰.</ref> او چون [[پیامبری]] از میان غیر یهود، برانگیخته شد، [[حسادت]] میکرد.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۷۷.</ref> هنگامی که [[اسلام آوردن]] [[عبدالله بن سلام]] را شنید، در حضور او، [[نبوّت]] [[پیامبر]] را [[انکار]] کرد و آن را [[پادشاهی]] خواند.<ref>سیره ابنهشام، ج ۲، ص ۵۷۱.</ref> وی، در اذیّت و [[آزار پیامبر]]{{صل}} میکوشید.<ref>سیر اعلامالنبلاء، ج ۲، ص ۱۴؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۱۱۲.</ref> پس از [[غزوه بنینضیر]]، در [[سال چهارم هجری]] که به اخراجشان از [[مدینه]] انجامید، با تنی چند از سران یهود به [[خیبر]] رفت<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۷۵.</ref> و از سوی [[مردم]] استقبال شد.<ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۸۵.</ref> ابورافع، در پی [[انتقام]] از پیامبر و [[مسلمانان]]، با قرار دادن پاداشی بزرگ، به تحریک [[قریش]]، [[غطفان]] و عربهای [[مشرک]] اطراف [[مکّه]] پرداخت و بدین ترتیب، در شکلدهی [[جنگ]] بزرگ [[احزاب]] نقش داشت.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۹۴؛ سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۱۴؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۷۷.</ref> | ||
پس از [[پیروزی]] مسلمانان در [[خندق]] و خاتمه یافتن مسأله [[بنیقریظه]]، [[خزرجیان]] برای کسب [[برتری]] در [[رقابت]] با [[اوسیان]] <ref> سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۷۳؛ اسدالغابة، ج ۱، ص ۲۲۶.</ref> که [[کعب بن اشرف]] [[یهودی]] را به [[قتل]] رسانده بودند،<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۷۸.</ref>از پیامبر{{صل}} اجازه کشتن ابورافع (هم پشت [[کعب]] برضدّ پیامبر)<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۵.</ref> را خواستند <ref>سیره ابنهشام، ج۳، ص ۲۷۳؛ تاریخالاسلام، ذهبی، ج۱، ص۳۴۱.</ref> تا با انجام عمل مشابهی، بر رقیب خود برتری یابند <ref>سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۷۴؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۲۲۶.</ref> [[حضرت]]، [[پنج تن]] از [[انصار]] را به [[فرماندهی]] [[عبدالله بن عتیک]] برای کشتن او اعزام کرد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۹۱.</ref> آنان با [[حیله]] وارد قلعه [[خیبر]] شده، کمین کردند و شبانگاه، به بهانه دادن [[هدیه]] به [[ابورافع]]، وارد خانهاش شده، او را به قتل رساندند.<ref> المغازی، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۴؛ المنتظم، ج ۲، ص ۳۴۲.</ref> [[پیامبر]] با شنیدن خبر [[قتل]] او [[خشنود]] شد و به [[قاتلان]] وی شادباش گفت.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۹۴.</ref> مؤرّخان، در سال وقوع [[سریّه]] عبدالله بن عتیک که به کشته شدن ابورافع انجامید، [[اختلاف]] دارند. [[طبری]]، آن را به سال سوم و پیش از [[اُحد]]،<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۵.</ref> و [[ابنکثیر]] پس از آن ذکر کرده است.<ref>البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۸.</ref> این گفته را طبری نیز [[نقل]] میکند؛<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۶.</ref> گرچه هر دوی آنان به تفصیل، نظر [[ابناسحاق]] را مبنی بر قتل او در [[سال ششم هجری]] نقل میکنند که با دادههای [[تاریخی]] به ویژه با نقش او در [[جنگ خندق]] سازگارتر است <ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۰؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۶.</ref> | پس از [[پیروزی]] مسلمانان در [[خندق]] و خاتمه یافتن مسأله [[بنیقریظه]]، [[خزرجیان]] برای کسب [[برتری]] در [[رقابت]] با [[اوسیان]] <ref> سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۷۳؛ اسدالغابة، ج ۱، ص ۲۲۶.</ref> که [[کعب بن اشرف]] [[یهودی]] را به [[قتل]] رسانده بودند،<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۷۸.</ref>از پیامبر{{صل}} اجازه کشتن ابورافع (هم پشت [[کعب]] برضدّ پیامبر)<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۵.</ref> را خواستند <ref>سیره ابنهشام، ج۳، ص ۲۷۳؛ تاریخالاسلام، ذهبی، ج۱، ص۳۴۱.</ref> تا با انجام عمل مشابهی، بر رقیب خود برتری یابند <ref>سیره ابنهشام، ج ۳، ص ۲۷۴؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۲۲۶.</ref> [[حضرت]]، [[پنج تن]] از [[انصار]] را به [[فرماندهی]] [[عبدالله بن عتیک]] برای کشتن او اعزام کرد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۹۱.</ref> آنان با [[حیله]] وارد قلعه [[خیبر]] شده، کمین کردند و شبانگاه، به بهانه دادن [[هدیه]] به [[ابورافع]]، وارد خانهاش شده، او را به قتل رساندند.<ref> المغازی، ص ۳۹۲ ـ ۳۹۴؛ المنتظم، ج ۲، ص ۳۴۲.</ref> [[پیامبر]] با شنیدن خبر [[قتل]] او [[خشنود]] شد و به [[قاتلان]] وی شادباش گفت.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۹۴.</ref> مؤرّخان، در سال وقوع [[سریّه]] عبدالله بن عتیک که به کشته شدن ابورافع انجامید، [[اختلاف]] دارند. [[طبری]]، آن را به سال سوم و پیش از [[اُحد]]،<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۵.</ref> و [[ابنکثیر]] پس از آن ذکر کرده است.<ref>البدایة و النهایه، ج ۴، ص ۸.</ref> این گفته را طبری نیز [[نقل]] میکند؛<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۶.</ref> گرچه هر دوی آنان به تفصیل، نظر [[ابناسحاق]] را مبنی بر قتل او در [[سال ششم هجری]] نقل میکنند که با دادههای [[تاریخی]] به ویژه با نقش او در [[جنگ خندق]] سازگارتر است <ref>الطبقات، ج ۲، ص ۷۰؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۶.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ابورافع نَضَری (مقاله)|مقاله «ابورافع نَضَری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref> | ||
==ابورافع در [[شأن نزول]]== | ==ابورافع در [[شأن نزول]]== |