جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
*کار [[اراده]] این است که طرحهای [[عقل]] را [[اجرا]] میکند. گاهی [[عقل انسان]] به چیزی [[حکم]] میکند که در حال حاضر هیچگونه میلی نسبت به آن وجود ندارد، یعنی [[تمایلات]]، همه در جهت عکس است. میل اساساً نسبت به [[آینده]] حساس نیست؛ اما در [[عقل]] قضیه متفاوت است؛ یعنی بعد از اینکه [[انسان]] میان [[کارها]] [[اندیشه]] و [[محاسبه]] و سبک و سنگین میکند، با [[عقل]] خودش [[مصلحتها]] و مفسدهها را با یکدیگر میسنجد و بعد تشخیص میدهد که اصلح و بهتر کدام است. لذا بسیاری از اوقات، آنچه [[عقل]] [[مصلحت]] میداند و [[انسان]] [[اراده]] میکند، طبق [[حکم عقل]] انجام بدهد، ضد میلی است که در وجودش احساس میکند؛ یعنی گاهی [[انسان]] چیزی را شدیداً مشتاق است، ولی آن را [[اراده]] نمیکند؛ چون با طبیعتش موافق نیست. گاهی به عکس است، یعنی [[شوق]] نیست، ولی [[اراده]] وجود دارد. پس، کاری که ملایم طبع است، مورد [[شوق]] میباشد و کاری که ملایم [[عقل]] است، مورد [[اراده]]. لذا، بیشتر تکیه علمای [[اخلاق]] بر مسئله [[اراده]] است. [[اراده]] بر میلهای [[انسان]] [[حاکم]] است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۶-۲۷.</ref>. | *کار [[اراده]] این است که طرحهای [[عقل]] را [[اجرا]] میکند. گاهی [[عقل انسان]] به چیزی [[حکم]] میکند که در حال حاضر هیچگونه میلی نسبت به آن وجود ندارد، یعنی [[تمایلات]]، همه در جهت عکس است. میل اساساً نسبت به [[آینده]] حساس نیست؛ اما در [[عقل]] قضیه متفاوت است؛ یعنی بعد از اینکه [[انسان]] میان [[کارها]] [[اندیشه]] و [[محاسبه]] و سبک و سنگین میکند، با [[عقل]] خودش [[مصلحتها]] و مفسدهها را با یکدیگر میسنجد و بعد تشخیص میدهد که اصلح و بهتر کدام است. لذا بسیاری از اوقات، آنچه [[عقل]] [[مصلحت]] میداند و [[انسان]] [[اراده]] میکند، طبق [[حکم عقل]] انجام بدهد، ضد میلی است که در وجودش احساس میکند؛ یعنی گاهی [[انسان]] چیزی را شدیداً مشتاق است، ولی آن را [[اراده]] نمیکند؛ چون با طبیعتش موافق نیست. گاهی به عکس است، یعنی [[شوق]] نیست، ولی [[اراده]] وجود دارد. پس، کاری که ملایم طبع است، مورد [[شوق]] میباشد و کاری که ملایم [[عقل]] است، مورد [[اراده]]. لذا، بیشتر تکیه علمای [[اخلاق]] بر مسئله [[اراده]] است. [[اراده]] بر میلهای [[انسان]] [[حاکم]] است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۶-۲۷.</ref>. | ||
*بر اساس [[اعتقاد]] آنها، معیار و [[میزان]] [[انسانیت]]، [[اراده]] است. حیوان، موجودی است تابع [[جبر]] غریزه که همان میلها باشد؛ ولی [[انسان]] موجودی است که میتواند به [[حکم]] [[اراده]] و [[اختیار]] از [[جبر]] غریزه آزاد باشد؛ میتواند [[اراده]] بکند که ضد میل خودش [[رفتار]] و عمل بکند. پس، [[انسان]] واقعی کسی است که بر خودش مسلط باشد و هر اندازه که [[انسان]] بر خودش مسلط باشد، از جوهر [[انسانیت]] بهرهمند است. در [[حقیقت]] تسلط بر خود، معیاری برای [[انسانیت]] محسوب میگردد. مطابق این نظریه، کار [[اخلاقی]] کاری است که ناشی از تسلط یک میل نباشد؛ ولو آن میل عاطفه و [[محبت]] باشد. | *بر اساس [[اعتقاد]] آنها، معیار و [[میزان]] [[انسانیت]]، [[اراده]] است. حیوان، موجودی است تابع [[جبر]] غریزه که همان میلها باشد؛ ولی [[انسان]] موجودی است که میتواند به [[حکم]] [[اراده]] و [[اختیار]] از [[جبر]] غریزه آزاد باشد؛ میتواند [[اراده]] بکند که ضد میل خودش [[رفتار]] و عمل بکند. پس، [[انسان]] واقعی کسی است که بر خودش مسلط باشد و هر اندازه که [[انسان]] بر خودش مسلط باشد، از جوهر [[انسانیت]] بهرهمند است. در [[حقیقت]] تسلط بر خود، معیاری برای [[انسانیت]] محسوب میگردد. مطابق این نظریه، کار [[اخلاقی]] کاری است که ناشی از تسلط یک میل نباشد؛ ولو آن میل عاطفه و [[محبت]] باشد. | ||
*لذا [[نظریه ]]"هر حیوانی متحرک بالاراده است، یعنی هر حیوانی با [[اراده]] حرکت، و بر اساس [[اراده]] [[اقدام]] میکند و [[انسان]] نیز مثل هر حیوانی متحرک بالاراده است" اشتباه میباشد. | *لذا [[نظریه]]"هر حیوانی متحرک بالاراده است، یعنی هر حیوانی با [[اراده]] حرکت، و بر اساس [[اراده]] [[اقدام]] میکند و [[انسان]] نیز مثل هر حیوانی متحرک بالاراده است" اشتباه میباشد. | ||
*در حیوانات آنچه وجود دارد و مبنای [[اقدام]] است، میل و [[شوق]] است. در [[انسان]] هم یک سلسله میلها و شوقها وجود دارد؛ ولی در [[انسان]] حالت و پدیدهای وجود دارد به نام [[اراده]] که این حالت در حیوان وجود ندارد.[[اراده]] همدوش [[عقل]] است، هر جا که [[عقل]] وجود دارد، [[اراده]] وجود نخواهد داشت و آنجا که [[عقل]] نباشد، [[اراده]] هم وجود ندارد. [[انسان]] میتواند متحرک بالاراده باشد؛ ولی گاهی هم متحرک با [[اراده]] نیست، بلکه متحرک بالشوق و متحرک بالمیل است؛ در حالی که حیوان همیشه متحرک بالشوق و متحرک بالمیل است<ref>مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۳۲۱ - ۳۲۰ و ۳۵۰ - ۳۴۹؛ همو، گفتارهای معنوی، ص۲۳۱ - ۲۳۰، همو، فلسفه اخلاق، ص۴۹ - ۴۷؛ همو، الهیات شفا، ج۲، ص۴۳۳.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۷.</ref>. | *در حیوانات آنچه وجود دارد و مبنای [[اقدام]] است، میل و [[شوق]] است. در [[انسان]] هم یک سلسله میلها و شوقها وجود دارد؛ ولی در [[انسان]] حالت و پدیدهای وجود دارد به نام [[اراده]] که این حالت در حیوان وجود ندارد.[[اراده]] همدوش [[عقل]] است، هر جا که [[عقل]] وجود دارد، [[اراده]] وجود نخواهد داشت و آنجا که [[عقل]] نباشد، [[اراده]] هم وجود ندارد. [[انسان]] میتواند متحرک بالاراده باشد؛ ولی گاهی هم متحرک با [[اراده]] نیست، بلکه متحرک بالشوق و متحرک بالمیل است؛ در حالی که حیوان همیشه متحرک بالشوق و متحرک بالمیل است<ref>مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۳۲۱ - ۳۲۰ و ۳۵۰ - ۳۴۹؛ همو، گفتارهای معنوی، ص۲۳۱ - ۲۳۰، همو، فلسفه اخلاق، ص۴۹ - ۴۷؛ همو، الهیات شفا، ج۲، ص۴۳۳.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۷.</ref>. | ||