ازدواج پیامبر خاتم با حضرت خدیجه در تاریخ اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۲۶
، ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[[خدیجه]] شریفترین، ثروتمندترین و [[زیباترین]] [[زنان]] [[قریش]] بود. در [[جاهلیت]] به «[[طاهره]]»<ref>بنگرید: الاصابه، ج۴، ص۲۸۱- ۲۸۲؛ تاریخ الاسلام (ذهبی)، ج۲، ص۱۵۲؛ تهذیب الاسماء و اللغات، ج۲، ص۳۴۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱؛ الروض الانف، ج۱، ص۲۱۵؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۶۴.</ref> معروف بود و او را «[[سیده]] قریش» میخواندند. همه مردان قریش خواهان همسری او بودند<ref>بنگرید: البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۹۴؛ بهجة المحافل، ج۱، ص۴۷؛ سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۰۱؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۶۳؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳۱.</ref>. بزرگان [[قوم]] از او [[خواستگاری]] کردند و [[اموال]] فراوانی به او پیشنهاد نمودند. از جمله باید از [[عقبة بن ابی معیط]]، [[صلت بن ابی یهاب]]، [[ابو جهل]] و [[ابو سفیان]] نام برد<ref>بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۲.</ref>. خدیجه همه را رد و [[محمّد]] را [[انتخاب]] کرد که او را به [[اخلاق]] کریمانه، [[شرافت نفس]] و [[سجایای اخلاقی]] میشناخت. تقریبا به سبب انبوهی از [[روایات]] که همدیگر را تقویت میکنند، [[یقین]] داریم که ابتدا خدیجه [[تمایل]] خود را به [[ازدواج با پیامبر]]{{صل}} اظهار کرد<ref>کشف الغمّه، ج۲، ص۱۳۹؛ سیره حلبی، ج۱، ص۱۳۸؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۶۴.</ref>. | [[خدیجه]] شریفترین، ثروتمندترین و [[زیباترین]] [[زنان]] [[قریش]] بود. در [[جاهلیت]] به «[[طاهره]]»<ref>بنگرید: الاصابه، ج۴، ص۲۸۱- ۲۸۲؛ تاریخ الاسلام (ذهبی)، ج۲، ص۱۵۲؛ تهذیب الاسماء و اللغات، ج۲، ص۳۴۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱؛ الروض الانف، ج۱، ص۲۱۵؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۶۴.</ref> معروف بود و او را «[[سیده]] قریش» میخواندند. همه مردان قریش خواهان همسری او بودند<ref>بنگرید: البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۹۴؛ بهجة المحافل، ج۱، ص۴۷؛ سیره ابن هشام، ج۱، ص۲۰۱؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۶۳؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳۱.</ref>. بزرگان [[قوم]] از او [[خواستگاری]] کردند و [[اموال]] فراوانی به او پیشنهاد نمودند. از جمله باید از [[عقبة بن ابی معیط]]، [[صلت بن ابی یهاب]]، [[ابو جهل]] و [[ابو سفیان]] نام برد<ref>بحار الانوار، ج۱۶، ص۲۲.</ref>. خدیجه همه را رد و [[محمّد]] را [[انتخاب]] کرد که او را به [[اخلاق]] کریمانه، [[شرافت نفس]] و [[سجایای اخلاقی]] میشناخت. تقریبا به سبب انبوهی از [[روایات]] که همدیگر را تقویت میکنند، [[یقین]] داریم که ابتدا خدیجه [[تمایل]] خود را به [[ازدواج با پیامبر]]{{صل}} اظهار کرد<ref>کشف الغمّه، ج۲، ص۱۳۹؛ سیره حلبی، ج۱، ص۱۳۸؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۲۶۴.</ref>. | ||
به [[یقین]]، از یک سو [[حضرت خدیجه]] به دلیل [[اخلاق نیک]] و [[پسندیده]] و امانتداری [[پیامبر]] و نیز راستگویی و [[خوش خویی]] و درستکاریاش او را طلبید و خود را به عنوان [[همسر]] او پیشنهاد کرد<ref>طبری، ج۲، ص۲۸۰.</ref> و از آن سوی، [[رسول خدا]]{{صل}} نیز به دلیل [[عفاف]] و [[پاکدامنی]] خدیجه پیشنهاد او را پذیرفت. حضرت از این پیشنهاد [[آگاه]] شد، با [[خویشان]] و عموهای خود [[مشورت]] کرد؛ آنگاه به [[اتفاق]] [[ابوطالب]] و چند تن از عموهای خود نزد [[ورقه بن نوفل]] ـ پسر عموی [[خدیجه]]{{س}} ـ رفت و ایشان را از او خواستگاری کرد<ref>کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴.</ref> | به [[یقین]]، از یک سو [[حضرت خدیجه]] به دلیل [[اخلاق نیک]] و [[پسندیده]] و امانتداری [[پیامبر]] و نیز راستگویی و [[خوش خویی]] و درستکاریاش او را طلبید و خود را به عنوان [[همسر]] او پیشنهاد کرد<ref>طبری، ج۲، ص۲۸۰.</ref> و از آن سوی، [[رسول خدا]]{{صل}} نیز به دلیل [[عفاف]] و [[پاکدامنی]] خدیجه پیشنهاد او را پذیرفت. حضرت از این پیشنهاد [[آگاه]] شد، با [[خویشان]] و عموهای خود [[مشورت]] کرد؛ آنگاه به [[اتفاق]] [[ابوطالب]] و چند تن از عموهای خود نزد [[ورقه بن نوفل]] ـ پسر عموی [[خدیجه]]{{س}} ـ رفت و ایشان را از او خواستگاری کرد<ref>کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۰۷ ـ ۱۱۰؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۳۹؛ [[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۲۰۸.</ref> | ||
البته به نقلی گفته شده [[ابوطالب]] با [[خانواده]] و شماری از مردان قریش برای خواستگاری از خدیجه نزد ولیاش که عموی او [[عمرو بن اسد]] بود، رفت زیرا [[پدر]] خدیجه در جنگهای [[فجار]] یا پیش از آن کشته شده بود و روایات دیگری که میگوید: [[ابو طالب]] برای خواستگاری خدیجه نزد [[ورقة بن نوفل]] و عمویش، یا فقط نزد ورقه رفت<ref>الکافی، ج۵، ص۳۷۴؛ سیره حلبی، ج۱، ص۱۲۹.</ref>؛ مردود است؛ زیرا علاوه بر اینکه در مورد [[روایت]] نخست و خواستگاری از عمرو بن اسد [[اجماع]] وجود دارد<ref>سیره حلبی، ج۱، ص۱۳۷.</ref> حضور ورقه در قضایای مربوط به [[پیغمبر]]{{صل}} ما را وامیدارد که در [[شخصیت حقیقی]] یا اسطورهای وی به شدّت تردید کنیم. همان نقشی که یک بار به پدر خدیجه داده میشود و بار دیگر به عمویش، بار سوم با همان کلمات و جملهها و حتی مواضع و حرکات به ورقه داده میشود<ref>سیره حلبی، ج۱، ص۱۳۷.</ref> | البته به نقلی گفته شده [[ابوطالب]] با [[خانواده]] و شماری از مردان قریش برای خواستگاری از خدیجه نزد ولیاش که عموی او [[عمرو بن اسد]] بود، رفت زیرا [[پدر]] خدیجه در جنگهای [[فجار]] یا پیش از آن کشته شده بود و روایات دیگری که میگوید: [[ابو طالب]] برای خواستگاری خدیجه نزد [[ورقة بن نوفل]] و عمویش، یا فقط نزد ورقه رفت<ref>الکافی، ج۵، ص۳۷۴؛ سیره حلبی، ج۱، ص۱۲۹.</ref>؛ مردود است؛ زیرا علاوه بر اینکه در مورد [[روایت]] نخست و خواستگاری از عمرو بن اسد [[اجماع]] وجود دارد<ref>سیره حلبی، ج۱، ص۱۳۷.</ref> حضور ورقه در قضایای مربوط به [[پیغمبر]]{{صل}} ما را وامیدارد که در [[شخصیت حقیقی]] یا اسطورهای وی به شدّت تردید کنیم. همان نقشی که یک بار به پدر خدیجه داده میشود و بار دیگر به عمویش، بار سوم با همان کلمات و جملهها و حتی مواضع و حرکات به ورقه داده میشود<ref>سیره حلبی، ج۱، ص۱۳۷.</ref><ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۲۰۸.</ref> | ||
[[ابوطالب]] در مجلس خواستگاری، گفت: "[[حمد]] و [[سپاس]] خدای این [[خانه]] را، آن کسی که ما را از ذریة [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] قرار داد و ما را در [[حرم]] امنی فرود آورد، بر [[مردم]] [[برتری]] داد و به این سرزمین [[برکت]] و [[نعمت]] بخشید؛ اما این [[برادر]] زادهام بر تمام مردان [[قریش]]، [[برتری]] و رجحان دارد. در این [[برتری]] با هیچ کس مقایسه نشود و در میان [[مردم]]، برایش همانندی نیست. اگر چه از لحاظ [[مالی]] تهیدست است؛ اما [[مال]]، عاریهای است که پایدار نمیماند و سایهای است که زایل میشود. او به [[خدیجه]]{{س}} راغب و [[خدیجه]]{{س}} نیز به او [[مشتاق]] است. ما آمدهایم که با [[رضایت]] [[خدیجه]]{{س}} او را از شما خواستگاری کنیم. مهریه او بر عهده من است که اگر بخواهید پرداخت میکنم. قسم به خدای این [[خانه]]! [[محمد]]{{صل}} دارای اقبالی بلند، [[دینی]] شایع و خردی کاستیناپذیر است"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.</ref>. | [[ابوطالب]] در مجلس خواستگاری، گفت: "[[حمد]] و [[سپاس]] خدای این [[خانه]] را، آن کسی که ما را از ذریة [[ابراهیم]] و [[اسماعیل]] قرار داد و ما را در [[حرم]] امنی فرود آورد، بر [[مردم]] [[برتری]] داد و به این سرزمین [[برکت]] و [[نعمت]] بخشید؛ اما این [[برادر]] زادهام بر تمام مردان [[قریش]]، [[برتری]] و رجحان دارد. در این [[برتری]] با هیچ کس مقایسه نشود و در میان [[مردم]]، برایش همانندی نیست. اگر چه از لحاظ [[مالی]] تهیدست است؛ اما [[مال]]، عاریهای است که پایدار نمیماند و سایهای است که زایل میشود. او به [[خدیجه]]{{س}} راغب و [[خدیجه]]{{س}} نیز به او [[مشتاق]] است. ما آمدهایم که با [[رضایت]] [[خدیجه]]{{س}} او را از شما خواستگاری کنیم. مهریه او بر عهده من است که اگر بخواهید پرداخت میکنم. قسم به خدای این [[خانه]]! [[محمد]]{{صل}} دارای اقبالی بلند، [[دینی]] شایع و خردی کاستیناپذیر است"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۰۱-۲۰۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰.</ref>. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
سپس عموزاده [[خدیجه]]{{س}}، شروع به سخن کرد؛ اما به لکنت افتاد و از پاسخ [[ابوطالب]] بازماند. پس [[خدیجه]]{{س}} شروع به سخن کرد و [[رضایت]] خود را از این [[ازدواج]] اعلام فرمود و بیان داشت که حاضر است مهریه خود را از [[مال]] خویش بپردازد که این سخن، [[تعجب]] حاضران را برانگیخت؛ دیگران گفتند: "عجیب است که مهریه مرد را [[زنان]] میدهند؟" [[ابوطالب]] [[خشمگین]] شد، از جای برخاست و گفت: "اگر مثل برادرزادهام بودید، [[زنان]]، شما را با بیشترین کابین (مهریه) طلب میکردند و اگر فردی مثل شما باشد؛ حتی با کابینهای بالا، [[زنان]] حاضر به [[ازدواج]] با او نیستند"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.</ref>. آنگاه [[ابوطالب]] شتری کشت و [[رسول خدا]]{{صل}} به [[ازدواج]] [[خدیجه]]{{س}} در آمد. | سپس عموزاده [[خدیجه]]{{س}}، شروع به سخن کرد؛ اما به لکنت افتاد و از پاسخ [[ابوطالب]] بازماند. پس [[خدیجه]]{{س}} شروع به سخن کرد و [[رضایت]] خود را از این [[ازدواج]] اعلام فرمود و بیان داشت که حاضر است مهریه خود را از [[مال]] خویش بپردازد که این سخن، [[تعجب]] حاضران را برانگیخت؛ دیگران گفتند: "عجیب است که مهریه مرد را [[زنان]] میدهند؟" [[ابوطالب]] [[خشمگین]] شد، از جای برخاست و گفت: "اگر مثل برادرزادهام بودید، [[زنان]]، شما را با بیشترین کابین (مهریه) طلب میکردند و اگر فردی مثل شما باشد؛ حتی با کابینهای بالا، [[زنان]] حاضر به [[ازدواج]] با او نیستند"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۴۲؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.</ref>. آنگاه [[ابوطالب]] شتری کشت و [[رسول خدا]]{{صل}} به [[ازدواج]] [[خدیجه]]{{س}} در آمد. | ||
این سخنان به خوبی نشان از [[جایگاه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[قلوب]] [[مردم]] [[مکه]] قبل از [[بعثت]] داشت و خود میتواند در ردّ [[روایات]] جعلی که آن حضرت{{صل}} را [[یتیم]] [[ابیطالب]] معرفی میکنند، کافی باشد. این [[روایات]]، چنان [[شخصیت]] [[پست]] و حقیری را برای حضرت{{صل}} ساخته و پرداختهاند که جریان خواستگاری ایشان از [[خدیجه]]{{س}} را [[مسخره کردن]] [[شخصیت]] حضرت و دیگران دانستهاند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰-۲۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref>. [[روایات]] بیپایه و اساسی که تنها برای کاستن از [[شخصیت پیامبر]]{{صل}} و [[انحراف]] ذهنهای [[مردم]]، از سوی [[دشمنان دین]] [[جعل]] شدهاند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲: محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۵۱؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref> | این سخنان به خوبی نشان از [[جایگاه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[قلوب]] [[مردم]] [[مکه]] قبل از [[بعثت]] داشت و خود میتواند در ردّ [[روایات]] جعلی که آن حضرت{{صل}} را [[یتیم]] [[ابیطالب]] معرفی میکنند، کافی باشد. این [[روایات]]، چنان [[شخصیت]] [[پست]] و حقیری را برای حضرت{{صل}} ساخته و پرداختهاند که جریان خواستگاری ایشان از [[خدیجه]]{{س}} را [[مسخره کردن]] [[شخصیت]] حضرت و دیگران دانستهاند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰-۲۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref>. [[روایات]] بیپایه و اساسی که تنها برای کاستن از [[شخصیت پیامبر]]{{صل}} و [[انحراف]] ذهنهای [[مردم]]، از سوی [[دشمنان دین]] [[جعل]] شدهاند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۲: محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۵۱؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۸۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶ به بعد.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۰۷ ـ ۱۱۰؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۳۹؛ [[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۲۰۸.</ref> | ||
سرانجام، مهریه این [[ازدواج]]، دوازده اوقیه طلا<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳؛ محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۲۸.</ref> یا بیست ماده شتر [[جوان]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۰.</ref> در نظر گرفته شد و [[خدیجه]]{{س}} به منزل [[رسول خدا]]{{صل}} رفت<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۰۷ ـ ۱۱۰؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۳۹؛ [[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۲۰۸.</ref>. | سرانجام، مهریه این [[ازدواج]]، دوازده اوقیه طلا<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳؛ محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهره، ص۲۸.</ref> یا بیست ماده شتر [[جوان]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۰.</ref> در نظر گرفته شد و [[خدیجه]]{{س}} به منزل [[رسول خدا]]{{صل}} رفت<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۰۷ ـ ۱۱۰؛ [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۳۹؛ [[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۲۰۸.</ref>. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
بعضی گفتهاند [[خدیجه]]{{س}} قبل از [[ازدواج با رسول خدا]]{{صل}}، دو بار [[ازدواج]] کرده بود و از شوهران سابقش فرزندانی داشت<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳.</ref>. در صحت این ادعا که [[شهرت]] را نیز به آن نسبت دادهاند، ابهامهایی وجود دارد که باید بدان پرداخته شود. نکاتی را که میتوان در اینجا به آنها اشاره کرد بدین قرار است: | بعضی گفتهاند [[خدیجه]]{{س}} قبل از [[ازدواج با رسول خدا]]{{صل}}، دو بار [[ازدواج]] کرده بود و از شوهران سابقش فرزندانی داشت<ref>ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳.</ref>. در صحت این ادعا که [[شهرت]] را نیز به آن نسبت دادهاند، ابهامهایی وجود دارد که باید بدان پرداخته شود. نکاتی را که میتوان در اینجا به آنها اشاره کرد بدین قرار است: | ||
#از [[ابنشهر آشوب]] [[نقل]] شده است که [[احمد بلاذری]] و [[ابوالقاسم کوفی]] در کتابهایشان، [[سید مرتضی]] در الشافی و [[ابوجعفر]] [[شیخ طوسی]] در تلخیص الشافی متذکر این امر شدهاند که [[پیامبر]]{{صل}} با [[خدیجه]]{{س}} [[ازدواج]] کرد؛ در حالی که ایشان دختری باکره بود. کتابهای الانوار و البدع نیز بر این نکته، تأکید کردهاند؛ آنجا که میگوید: "[[رقیه]] و [[زینب]]، دختران هاله، [[خواهر]] خدیجهاند"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۵۹.</ref>. | #از [[ابنشهر آشوب]] [[نقل]] شده است که [[احمد بلاذری]] و [[ابوالقاسم کوفی]] در کتابهایشان، [[سید مرتضی]] در الشافی و [[ابوجعفر]] [[شیخ طوسی]] در تلخیص الشافی متذکر این امر شدهاند که [[پیامبر]]{{صل}} با [[خدیجه]]{{س}} [[ازدواج]] کرد؛ در حالی که ایشان دختری باکره بود. کتابهای الانوار و البدع نیز بر این نکته، تأکید کردهاند؛ آنجا که میگوید: "[[رقیه]] و [[زینب]]، دختران هاله، [[خواهر]] خدیجهاند"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۵۹.</ref>. | ||
#[[ابوالقاسم کوفی]] [[نقل]] کرده است که از [[اجماع]] [[عام و خاص]] و از آثار اهل [[علم]] و [[راویان]] [[اخبار]] چنین برمیآید که کسی از اشراف و بزرگان [[قریش]] باقی نماند؛ مگر آنکه به خواستگاری [[خدیجه]]{{س}} رفته و جواب رد شنیده باشد. پس چون [[خدیجه]]{{س}} با [[رسول خدا]]{{صل}} [[ازدواج]] کرد [[زنان]] [[قریش]] بر او [[غضب]] کردند و از دور شدند. آنان به [[خدیجه]]{{س}} گفتند: "اشراف و بزرگان [[قوم]] از تو خواستگاری کردند؛ اما نپذیرفتی و حال با [[محمد]]{{صل}}، [[یتیم]] [[ابوطالب]] که فردی [[فقیر]] و تهیدست است [[ازدواج]] کردهای؟". | # [[ابوالقاسم کوفی]] [[نقل]] کرده است که از [[اجماع]] [[عام و خاص]] و از آثار اهل [[علم]] و [[راویان]] [[اخبار]] چنین برمیآید که کسی از اشراف و بزرگان [[قریش]] باقی نماند؛ مگر آنکه به خواستگاری [[خدیجه]]{{س}} رفته و جواب رد شنیده باشد. پس چون [[خدیجه]]{{س}} با [[رسول خدا]]{{صل}} [[ازدواج]] کرد [[زنان]] [[قریش]] بر او [[غضب]] کردند و از دور شدند. آنان به [[خدیجه]]{{س}} گفتند: "اشراف و بزرگان [[قوم]] از تو خواستگاری کردند؛ اما نپذیرفتی و حال با [[محمد]]{{صل}}، [[یتیم]] [[ابوطالب]] که فردی [[فقیر]] و تهیدست است [[ازدواج]] کردهای؟". | ||
اکنون این سؤال پیش میآید که چگونه ممکن است [[خدیجه]] به [[ازدواج]] با یک [[اعرابی]] بینام و نشان از تمیم و مخزوم تن داده باشد و آنان را بر اشراف [[قریش]] [[برتری]] دهد؟<ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۵.</ref> بعضی اشکال کردهاند [[حضرت خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج]]، حداقل ۲۵ یا ۲۸ ساله بوده است، چگونه ممکن است دختری به این سن برسد و پدرش او را به امر [[ازدواج]] مجبور نکرده باشد. جواب آنها این است که: | اکنون این سؤال پیش میآید که چگونه ممکن است [[خدیجه]] به [[ازدواج]] با یک [[اعرابی]] بینام و نشان از تمیم و مخزوم تن داده باشد و آنان را بر اشراف [[قریش]] [[برتری]] دهد؟<ref>ابی القاسم علی بن احمد کوفی، الاستغاثه، ص۱۱۵.</ref> بعضی اشکال کردهاند [[حضرت خدیجه]]{{س}} در زمان [[ازدواج]]، حداقل ۲۵ یا ۲۸ ساله بوده است، چگونه ممکن است دختری به این سن برسد و پدرش او را به امر [[ازدواج]] مجبور نکرده باشد. جواب آنها این است که: | ||
#پدرش قبل از [[جنگ فجار]] از [[دنیا]] رفته بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۱، ص۱۶۴؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۲، ص۱۶۶.</ref>؛ از اینرو اجباری از سوی [[پدر]] نبوده است. مسلّم است عموی [[خدیجه]]{{س}} که بعد از پدرش، عهدهدار [[سرپرستی]] او بود نیز [[سلطه]] [[پدر]] را نداشته است. از طرفی، اینکه زنی [[شریف]] و پارسا مثل [[خدیجه]]{{س}} که در [[جاهلیت]] به علت [[شرافت]] و عفتِ بیمانندش به [[طاهره]]<ref>نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۷۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۸۱۷.</ref> و [[سیده]] [[قریش]]<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۹۹.</ref> مشهور بوده است، [[عیب]] نیست که [[صبر]] کند تا مرد کامل و [[فاضل]] و همکفو خود را بیابد؛ آن هم در دورهای مثل [[دوران جاهلیت]]؛ | #پدرش قبل از [[جنگ فجار]] از [[دنیا]] رفته بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۶؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۱، ص۱۶۴؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۲، ص۱۶۶.</ref>؛ از اینرو اجباری از سوی [[پدر]] نبوده است. مسلّم است عموی [[خدیجه]]{{س}} که بعد از پدرش، عهدهدار [[سرپرستی]] او بود نیز [[سلطه]] [[پدر]] را نداشته است. از طرفی، اینکه زنی [[شریف]] و پارسا مثل [[خدیجه]]{{س}} که در [[جاهلیت]] به علت [[شرافت]] و عفتِ بیمانندش به [[طاهره]]<ref>نویری، نهایة الإرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۷۰؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۸۱۷.</ref> و [[سیده]] [[قریش]]<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۹۹.</ref> مشهور بوده است، [[عیب]] نیست که [[صبر]] کند تا مرد کامل و [[فاضل]] و همکفو خود را بیابد؛ آن هم در دورهای مثل [[دوران جاهلیت]]؛ | ||
#[[روایت]] شده است که [[خدیجه]]{{س}} از [[همسران]] سابق خود فرزندانی داشت که [[هند]] از جمله آنهاست؛ حتی معلوم نیست که [[هند]]، مذکر یا مؤنث بوده است. در نام پدرش نیز [[اختلاف]] است. آیا [[پدر]] [[هند]] (ابیهاله)، [[نباش بن زراره]] است، یا [[زرارة بن نباش]] یا [[هند]] و یا به قولی، مالک بوده است. آیا او [[صحابی پیامبر]]{{صل}} بود یا نه؟ آیا قبل از [[عتیق]] با [[خدیجه]]{{س}}[[ازدواج]] کرد یا بعد از آن. آیا [[هند]]، [[فرزند]] [[عتیق]] است یا [[فرزند]] ابیهاله؟ اگر [[فرزند]] [[عتیق]] است دختر است و اگر [[فرزند]] ابیهاله است پس پسر است. آیا در [[جمل]] کشته شد یا با [[طاعون]] [[بصره]]؟<ref>جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ص۱۲۲.</ref> | # [[روایت]] شده است که [[خدیجه]]{{س}} از [[همسران]] سابق خود فرزندانی داشت که [[هند]] از جمله آنهاست؛ حتی معلوم نیست که [[هند]]، مذکر یا مؤنث بوده است. در نام پدرش نیز [[اختلاف]] است. آیا [[پدر]] [[هند]] (ابیهاله)، [[نباش بن زراره]] است، یا [[زرارة بن نباش]] یا [[هند]] و یا به قولی، مالک بوده است. آیا او [[صحابی پیامبر]]{{صل}} بود یا نه؟ آیا قبل از [[عتیق]] با [[خدیجه]]{{س}}[[ازدواج]] کرد یا بعد از آن. آیا [[هند]]، [[فرزند]] [[عتیق]] است یا [[فرزند]] ابیهاله؟ اگر [[فرزند]] [[عتیق]] است دختر است و اگر [[فرزند]] ابیهاله است پس پسر است. آیا در [[جمل]] کشته شد یا با [[طاعون]] [[بصره]]؟<ref>جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ص۱۲۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۱۲ - ۱۱۴.</ref> | ||
===[[یتیم]] [[قریش]]، افسانه [[رسوا]]=== | ===[[یتیم]] [[قریش]]، افسانه [[رسوا]]=== | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
==[[فرزندان خدیجه]]== | ==[[فرزندان خدیجه]]== | ||
[[قاسم]]، [[طیب]]، [[طاهر]] و حضرت [[صدیقه طاهره]] [[فاطمه زهرا]]{{س}}، از خدیجه کبری{{س}} هستند. نخستین فرزند رسول خدا{{صل}} از [[حضرت خدیجه]]، [[قاسم]] بود که [[کنیه]] [[ابوالقاسم]] از نام این [[کودک]] است<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴.</ref> | [[قاسم]]، [[طیب]]، [[طاهر]] و حضرت [[صدیقه طاهره]] [[فاطمه زهرا]]{{س}}، از خدیجه کبری{{س}} هستند. نخستین فرزند رسول خدا{{صل}} از [[حضرت خدیجه]]، [[قاسم]] بود که [[کنیه]] [[ابوالقاسم]] از نام این [[کودک]] است<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴.</ref><ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۹.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']] | # [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']] | ||
# [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|'''مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | # [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|'''مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | ||
# [[پرونده:13790010.jpg|22px]] [[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|'''سیرت جاودانه ج۱''']] | # [[پرونده:13790010.jpg|22px]] [[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|'''سیرت جاودانه ج۱''']] |