اعشی مازنی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
خط ۱۴: خط ۱۴:
گفته‌اند در یکی از روزهایی که برای تهیه آذوقه به [[سفر]] رفته بود، همسرش از [[خانه]] فرار کرد و به "مطرف" که یکی از بزرگان [[قبیله]] ایشان بود [[پناهنده]] شد. هنگامی که اعشی از [[مسافرت]] بازگشت و او را در [[خانه]] نیافت، به جستجوی او پرداخت، به او گفتند: او در [[خانه]] مطرف است. او به نزد مطرف آمد و گفت: "زن من نزد شماست، او را به من برگردانید". مطرف پاسخ داد که وی نزد من نیست و اگر هم بود او را به تو برنمی گرداندم. چون مطرف [[قوی]] بود اعشی نتوانست با او در بیفتد و به ناچار در [[مدینه]] [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} آمده و این اشعار را سرود(...)  
گفته‌اند در یکی از روزهایی که برای تهیه آذوقه به [[سفر]] رفته بود، همسرش از [[خانه]] فرار کرد و به "مطرف" که یکی از بزرگان [[قبیله]] ایشان بود [[پناهنده]] شد. هنگامی که اعشی از [[مسافرت]] بازگشت و او را در [[خانه]] نیافت، به جستجوی او پرداخت، به او گفتند: او در [[خانه]] مطرف است. او به نزد مطرف آمد و گفت: "زن من نزد شماست، او را به من برگردانید". مطرف پاسخ داد که وی نزد من نیست و اگر هم بود او را به تو برنمی گرداندم. چون مطرف [[قوی]] بود اعشی نتوانست با او در بیفتد و به ناچار در [[مدینه]] [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} آمده و این اشعار را سرود(...)  


هنگامی که [[پیامبر]] این اشعار را شنید، جمله آخر را بارها تکرار کرد. سپس نامه‌ای به مطرف نوشت که معاذه، [[همسر]] اعشی را به او برگردان. موقعی که [[نامه]] [[پیامبر]]{{صل}} به مطرف رسید، به معاذه گفت: "این [[نامه]] [[پیامبر]] است و باید به نزد همسرت برگردی". او گفت: "بنابراین از او [[پیمان]] بگیر و او را به [[پیامبر]] قسم بده تا مرا به خاطر این کارم [[شکنجه]] ندهد". مطرف نیز چنین پیمانی از اعشی گرفت و همسرش را به وی بازگرداند<ref>اسد الغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۲- ۱۲۳.</ref>.<ref>[[موسوی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۷.</ref>
هنگامی که [[پیامبر]] این اشعار را شنید، جمله آخر را بارها تکرار کرد. سپس نامه‌ای به مطرف نوشت که معاذه، [[همسر]] اعشی را به او برگردان. موقعی که [[نامه]] [[پیامبر]]{{صل}} به مطرف رسید، به معاذه گفت: "این [[نامه]] [[پیامبر]] است و باید به نزد همسرت برگردی". او گفت: "بنابراین از او [[پیمان]] بگیر و او را به [[پیامبر]] قسم بده تا مرا به خاطر این کارم [[شکنجه]] ندهد". مطرف نیز چنین پیمانی از اعشی گرفت و همسرش را به وی بازگرداند<ref>اسد الغابة، ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۲- ۱۲۳.</ref><ref>[[موسوی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۶۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[موسوی]]، [[اعشی مازنی (مقاله)|مقاله «اعشی مازنی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']]
# [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[موسوی]]، [[اعشی مازنی (مقاله)|مقاله «اعشی مازنی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش