جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
مراتب [[دعوت]] در [[اندیشه]] [[اسماعیلیه]] با همین ۱۰ مرتبه عقل قابل [[تطبیق]] است: اول "[[ناطق]]" (= [[پیامبر]]) است که واضع [[شریعت]] است؛ دوم "[[وصی]]" است که "اساس "[[امامت]] و نخستین [[امام]] هر دوره و [[امانت]] دار سر [[تأویل]] است؛ سوم امام است که جانشین اساس است و [[اعتدال]] ظاهر و [[باطن]] را [[حفظ]] میکند. [[تاریخ]] [[مقدس]] بشریت ۷ دوره دارد که در ۶ دوره نخستین، ۶ [[پیامبر اولوالعزم]] و ۶ وصی و ۷ امام وجود دارد. دوره ستر کنونی یا دوره هفتم زمانی به پایان میرسد که [[محمد بن اسماعیل]] "[[هفتمین امام]] هفتمین دوره" [[ظهور]] میکند، در آنجا [[مقام]] ناطق و وصی یکی است؛ البته [[محمد بن اسماعیل]] شریعت جدیدی نمیآورد، بلکه دوره او دوره کشف است و [[باطن شریعت]] آشکار میشود و ظاهر از میان میرود<ref>کربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبایی، ص۱۳۲ -۱۳۱؛ غالب، مصطفی، مقدمه بر اثبات الامامه احمد بن ابراهیم نیشابوری، ص۱۸.</ref>. | مراتب [[دعوت]] در [[اندیشه]] [[اسماعیلیه]] با همین ۱۰ مرتبه عقل قابل [[تطبیق]] است: اول "[[ناطق]]" (= [[پیامبر]]) است که واضع [[شریعت]] است؛ دوم "[[وصی]]" است که "اساس "[[امامت]] و نخستین [[امام]] هر دوره و [[امانت]] دار سر [[تأویل]] است؛ سوم امام است که جانشین اساس است و [[اعتدال]] ظاهر و [[باطن]] را [[حفظ]] میکند. [[تاریخ]] [[مقدس]] بشریت ۷ دوره دارد که در ۶ دوره نخستین، ۶ [[پیامبر اولوالعزم]] و ۶ وصی و ۷ امام وجود دارد. دوره ستر کنونی یا دوره هفتم زمانی به پایان میرسد که [[محمد بن اسماعیل]] "[[هفتمین امام]] هفتمین دوره" [[ظهور]] میکند، در آنجا [[مقام]] ناطق و وصی یکی است؛ البته [[محمد بن اسماعیل]] شریعت جدیدی نمیآورد، بلکه دوره او دوره کشف است و [[باطن شریعت]] آشکار میشود و ظاهر از میان میرود<ref>کربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبایی، ص۱۳۲ -۱۳۱؛ غالب، مصطفی، مقدمه بر اثبات الامامه احمد بن ابراهیم نیشابوری، ص۱۸.</ref>. | ||
در [[اعتقاد]] [[اسماعیلیان]]، امامت در معاد نیز نقشی محوری دارد. امام دارای دو جنبه [[ناسوت]] و [[لاهوت]] است. منظور از [[ناسوت]] [[امام]] [[جسم]] لطیف اوست که حاصل کیمیایی کیهانی است که بر اجسام اثیری سالکان تأثیر میکند. اما جنبه لاهوتی امام را باید با توجه به مفهوم ولادت [[روحانی]] دریافت: آنگاه که مستجیب به دست یکی از حدود، [[دعوت اسماعیلی]] را [[اجابت]] میکند، نقطه ای از [[نور]] به نفس او میپیوندد. تبدیل این نقطه [[نورانی]] به "صورت نورانی " به [[اندیشه]] و عمل مستجیب بستگی دارد. اگر او بر این امر موفق شود، در [[زمان]] انتقال به عالم دیگر، صورت نورانی او با مغناطیسی از ستون نورانی به سوی صورت نورانی حدی که پیش از اوست، جذب میشود، آنگاه آنان همه با هم به سوی حدی که بالاتر از آنهاست، صعود میکنند و این وضعیت استمرار دارد. سپس همه آنان، در مرتبه ای قرار میگیرند که بتوانند با همه حدود، "هیکلی نورانی " ایجاد کنند که با اینکه صورتی [[انسانی]] دارد، اما هیکل لطیف صرف است. این هیکل نورانی، [[امامت]] و به این اعتبار، لاهوت امامت است. بدینسان، آنگاه که [[نص]] به نام امام [[جوان]] صادر شد، او به حامل این هیکل نورانی تبدیل میشود. امامت و لاهوت او در واقع همان جسم لطیفی است که از همه صور نورانی [[مؤمنان]] فراهم شده است. وضع [[آدم]] اول نیز چنین بود و هر یک از [[امامان]] که در هر مرحله ای از دور، به دنبال یکدیگر میآیند، هیکل نورانی خاص خود را دارد که به این صورت به وجود آمده است. همه امامان{{عم}} با هم، "هیکل نورانی اعظم" را به وجود میآورند که به نوعی [[قبه]] هیکل نورانی به شمار میآید. وقتی امام از این عالم [[رحلت]] کند، هیکل نورانی او همراه با او به "حظیره" [[عقل]] دهم "آدم روحانی" صعود میکند و همه این هیکلهای نورانی، در آن حظیره، [[ظهور قائم]] را به عنوان پایان دهنده دور حاضر، [[انتظار]] میکشند تا همراه او، در [[زمان ظهور]] او، به عنوان [[جانشین]] [[عقل]] دهم صعود نمایند. در هر [[قیامت]] قیامات که دورستر یا کشفی را به پایان میرساند، [[قائم]] با خود هیکل [[نورانی]] حدود را به عالم [[ابداع]] میبرد و آنجا، جانشین عقل دهم و [[آدم روحانی]]، به عنوان [[مدبر]] [[عالم طبیعت]] میشود. در این حالت خود عقل دهم، به عالم ابداع صعود کرده، در این صعود، دیگران را نیز با خود همراه میکند. بدینسان، هر قیامت قیامات و پایان یافتن هر دوری، به [[فرشته]] [[انسانیت]] اجازه میدهد تا با همراهان خویش به مرتبه خود و مرتبه آغازین آنان نزدیک شود. به همین صورت، توالی دورها و هزارهها موجب [[استغفار]] [[زمان]] یا "ابد متخلف " میشود و زمینه پایان "فاجعه در [[آسمان]] " به این صورت فراهم میآید و بدین قرار، [[مبدأ و معاد]] دو وجه از حرکتی واحدند و [[امامت]] محور هر دو حرکت است<ref>مسائل مجموعه، اربعه کتب اسماعیلیه، به کوشش اشتروتمان، ص۹-۱۰؛ حسین بن علی، «رساله المبدأ و المعاد»، سه رساله اسماعیلی، به کوشش هانری کربن، ص۱۱۶ بب؛ کربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبایی، ص۱۳۱-۱۳۴، نیز ۱۳۲-۱۳۶.</ref> | در [[اعتقاد]] [[اسماعیلیان]]، امامت در معاد نیز نقشی محوری دارد. امام دارای دو جنبه [[ناسوت]] و [[لاهوت]] است. منظور از [[ناسوت]] [[امام]] [[جسم]] لطیف اوست که حاصل کیمیایی کیهانی است که بر اجسام اثیری سالکان تأثیر میکند. اما جنبه لاهوتی امام را باید با توجه به مفهوم ولادت [[روحانی]] دریافت: آنگاه که مستجیب به دست یکی از حدود، [[دعوت اسماعیلی]] را [[اجابت]] میکند، نقطه ای از [[نور]] به نفس او میپیوندد. تبدیل این نقطه [[نورانی]] به "صورت نورانی " به [[اندیشه]] و عمل مستجیب بستگی دارد. اگر او بر این امر موفق شود، در [[زمان]] انتقال به عالم دیگر، صورت نورانی او با مغناطیسی از ستون نورانی به سوی صورت نورانی حدی که پیش از اوست، جذب میشود، آنگاه آنان همه با هم به سوی حدی که بالاتر از آنهاست، صعود میکنند و این وضعیت استمرار دارد. سپس همه آنان، در مرتبه ای قرار میگیرند که بتوانند با همه حدود، "هیکلی نورانی " ایجاد کنند که با اینکه صورتی [[انسانی]] دارد، اما هیکل لطیف صرف است. این هیکل نورانی، [[امامت]] و به این اعتبار، لاهوت امامت است. بدینسان، آنگاه که [[نص]] به نام امام [[جوان]] صادر شد، او به حامل این هیکل نورانی تبدیل میشود. امامت و لاهوت او در واقع همان جسم لطیفی است که از همه صور نورانی [[مؤمنان]] فراهم شده است. وضع [[آدم]] اول نیز چنین بود و هر یک از [[امامان]] که در هر مرحله ای از دور، به دنبال یکدیگر میآیند، هیکل نورانی خاص خود را دارد که به این صورت به وجود آمده است. همه امامان{{عم}} با هم، "هیکل نورانی اعظم" را به وجود میآورند که به نوعی [[قبه]] هیکل نورانی به شمار میآید. وقتی امام از این عالم [[رحلت]] کند، هیکل نورانی او همراه با او به "حظیره" [[عقل]] دهم "آدم روحانی" صعود میکند و همه این هیکلهای نورانی، در آن حظیره، [[ظهور قائم]] را به عنوان پایان دهنده دور حاضر، [[انتظار]] میکشند تا همراه او، در [[زمان ظهور]] او، به عنوان [[جانشین]] [[عقل]] دهم صعود نمایند. در هر [[قیامت]] قیامات که دورستر یا کشفی را به پایان میرساند، [[قائم]] با خود هیکل [[نورانی]] حدود را به عالم [[ابداع]] میبرد و آنجا، جانشین عقل دهم و [[آدم روحانی]]، به عنوان [[مدبر]] [[عالم طبیعت]] میشود. در این حالت خود عقل دهم، به عالم ابداع صعود کرده، در این صعود، دیگران را نیز با خود همراه میکند. بدینسان، هر قیامت قیامات و پایان یافتن هر دوری، به [[فرشته]] [[انسانیت]] اجازه میدهد تا با همراهان خویش به مرتبه خود و مرتبه آغازین آنان نزدیک شود. به همین صورت، توالی دورها و هزارهها موجب [[استغفار]] [[زمان]] یا "ابد متخلف " میشود و زمینه پایان "فاجعه در [[آسمان]] " به این صورت فراهم میآید و بدین قرار، [[مبدأ و معاد]] دو وجه از حرکتی واحدند و [[امامت]] محور هر دو حرکت است<ref>مسائل مجموعه، اربعه کتب اسماعیلیه، به کوشش اشتروتمان، ص۹-۱۰؛ حسین بن علی، «رساله المبدأ و المعاد»، سه رساله اسماعیلی، به کوشش هانری کربن، ص۱۱۶ بب؛ کربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبایی، ص۱۳۱-۱۳۴، نیز ۱۳۲-۱۳۶.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 [[عظیم نانجی| نانجی، عظیم]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref> | ||
==رابطه امامت با [[قرآن]] == | ==رابطه امامت با [[قرآن]] == |