جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
[[شیخ طوسی]] حکایتی به این صورت آورده است: روزی کُثَیر النواء و چند تن دیگر نزد [[امام باقر]] {{ع}} رفتند که [[زید بن علی]] [[برادر]] [[امام]] نیز در مجلس حضور داشت. اینان به امام اعلام داشتند که اولاً [[علی]]، [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]{{عم}} را و ثانیاً [[ابوبکر]] و [[عمر]] را ولی خود میشناسند. در این هنگام [[زید]] رو به سوی آنان کرد و گفت: آیا از [[فاطمه]] {{ع}} [[تبری]] میجویید؟ [[امر]] ما را خراب و منقطع کردید<ref>{{عربی|"بَتَرْتُمْ أَمْرَنَا"}}</ref> که [[خدا]] کارتان را خراب و منقطع کند<ref>{{عربی|"بَتَرَكُمُ اَللَّهُ"}}</ref> "آیا از [[فاطمه]] برائت میجویید؟ از امر ما بریدید؛ [[خدا]] شما را منقطع کند!"<ref>{{عربی|"أ تتبرّءون من فاطمة؟! بترتم أمرنا، بتركم اللّه"}}؛ رجال کشی، ج۲، ص۵۰۴.</ref> و از آن [[زمان]] ایشان "[[بتریه]]" نامیده شدند<ref>طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، به [[کوشش]] حسن المصطفوی، ص: ۲۳۶</ref>. این حکایت را ظاهراً [[مخالفان]] ابتره ساختهاند، زیرا اینان نیز مانند سایر فرق [[زیدیه]]، [[زید بن علی بن حسین]] را پیشوای خود و [[امامت]] را خاص [[فرزندان علی]] {{ع}} از بطن [[حضرت]] فاطمه {{ع}} میدانستند. به عبارت دیگر اگر [[زید بن علی]] به ایشان پرخاش و درباره آنها [[نفرین]] کرده است آن چنان که نفرین او موجب نامگذاری بتریّه برای این فرقه شده است، پس چگونه میتوان بتریّه را از زیدیّه شمرد؟ | [[شیخ طوسی]] حکایتی به این صورت آورده است: روزی کُثَیر النواء و چند تن دیگر نزد [[امام باقر]] {{ع}} رفتند که [[زید بن علی]] [[برادر]] [[امام]] نیز در مجلس حضور داشت. اینان به امام اعلام داشتند که اولاً [[علی]]، [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]]{{عم}} را و ثانیاً [[ابوبکر]] و [[عمر]] را ولی خود میشناسند. در این هنگام [[زید]] رو به سوی آنان کرد و گفت: آیا از [[فاطمه]] {{ع}} [[تبری]] میجویید؟ [[امر]] ما را خراب و منقطع کردید<ref>{{عربی|"بَتَرْتُمْ أَمْرَنَا"}}</ref> که [[خدا]] کارتان را خراب و منقطع کند<ref>{{عربی|"بَتَرَكُمُ اَللَّهُ"}}</ref> "آیا از [[فاطمه]] برائت میجویید؟ از امر ما بریدید؛ [[خدا]] شما را منقطع کند!"<ref>{{عربی|"أ تتبرّءون من فاطمة؟! بترتم أمرنا، بتركم اللّه"}}؛ رجال کشی، ج۲، ص۵۰۴.</ref> و از آن [[زمان]] ایشان "[[بتریه]]" نامیده شدند<ref>طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، به [[کوشش]] حسن المصطفوی، ص: ۲۳۶</ref>. این حکایت را ظاهراً [[مخالفان]] ابتره ساختهاند، زیرا اینان نیز مانند سایر فرق [[زیدیه]]، [[زید بن علی بن حسین]] را پیشوای خود و [[امامت]] را خاص [[فرزندان علی]] {{ع}} از بطن [[حضرت]] فاطمه {{ع}} میدانستند. به عبارت دیگر اگر [[زید بن علی]] به ایشان پرخاش و درباره آنها [[نفرین]] کرده است آن چنان که نفرین او موجب نامگذاری بتریّه برای این فرقه شده است، پس چگونه میتوان بتریّه را از زیدیّه شمرد؟ | ||
چنین به نظر میرسد که [[ابتریه]] و مخفف آن "بتریه" منسوب باشد به "ابتر" که [[لقب]] کثیرالنواء بوده و این لقب را [[مغیره بن سعد ]] ـ مؤسس فرقۀ [[مغیریه]] ـ به وی داده بوده است<ref>حمیری، ابوسعید بن نشوان، الحور العین، به کوشش کمال مصطفی، ص:۱۵۵</ref>. [[آیت اللّه]] خوئی<ref>[[ابوالقاسم خوئی]]، معجم [[رجال]] الحدیث، ج ۱۴، ص ۱۱۰.</ref> از [[ابن ادریس]]، مؤلّف کتاب السّرائر <ref>ابن ادریس، کتاب السرائر، ج ۳،ص ۵۶۶.</ref>، نقل میکند که کثیر نوّاء، یکی از پیشوایان این فرقه، ابترالید، یعنی دست [[بریده]]، بوده است و از این رو [[پیروان]] او به بُتْریّه معروف شدهاند (بُتْر جمع اَبْتر). این قول بیشتر نزد [[اهل سنت]] رایج است<ref> ر.ک: ابوالحسن اشعری، مقالات الإسلامیین واختلاف المصلین، ص۶۸.</ref>. [[نَشوانِ بن سعید حمیری]] <ref>نشوان بن سعید حمیری، الحُورالعَین، ص ۱۵۵.</ref> میگوید که [[مُغیرة بن سعید]] به کُثَیْر لقب اَبْتَر داده بود<ref>احمد بن یحیی مهدیِ لدیناللّه، کتاب المنیة والامل فی شرح الملل والنحل، ص ۲۰، ۹۱.</ref>. با اقوال مذکور درباره ضبط نام و وجه نامگذاری این فرقه، معلوم میشود که نام بترّیه یا اَبْتریّه را [[مخالفان]] این فرقه به ایشان دادهاند؛ و آنها خود را به این نام نمیخواندهاند. | چنین به نظر میرسد که [[ابتریه]] و مخفف آن "بتریه" منسوب باشد به "ابتر" که [[لقب]] کثیرالنواء بوده و این لقب را [[مغیره بن سعد]] ـ مؤسس فرقۀ [[مغیریه]] ـ به وی داده بوده است<ref>حمیری، ابوسعید بن نشوان، الحور العین، به کوشش کمال مصطفی، ص:۱۵۵</ref>. [[آیت اللّه]] خوئی<ref>[[ابوالقاسم خوئی]]، معجم [[رجال]] الحدیث، ج ۱۴، ص ۱۱۰.</ref> از [[ابن ادریس]]، مؤلّف کتاب السّرائر <ref>ابن ادریس، کتاب السرائر، ج ۳،ص ۵۶۶.</ref>، نقل میکند که کثیر نوّاء، یکی از پیشوایان این فرقه، ابترالید، یعنی دست [[بریده]]، بوده است و از این رو [[پیروان]] او به بُتْریّه معروف شدهاند (بُتْر جمع اَبْتر). این قول بیشتر نزد [[اهل سنت]] رایج است<ref> ر.ک: ابوالحسن اشعری، مقالات الإسلامیین واختلاف المصلین، ص۶۸.</ref>. [[نَشوانِ بن سعید حمیری]] <ref>نشوان بن سعید حمیری، الحُورالعَین، ص ۱۵۵.</ref> میگوید که [[مُغیرة بن سعید]] به کُثَیْر لقب اَبْتَر داده بود<ref>احمد بن یحیی مهدیِ لدیناللّه، کتاب المنیة والامل فی شرح الملل والنحل، ص ۲۰، ۹۱.</ref>. با اقوال مذکور درباره ضبط نام و وجه نامگذاری این فرقه، معلوم میشود که نام بترّیه یا اَبْتریّه را [[مخالفان]] این فرقه به ایشان دادهاند؛ و آنها خود را به این نام نمیخواندهاند. | ||
[[سعد بن عبدالله اشعری]]<ref>سعدبن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات والفرق، ص ۱۸.</ref>، گروهی از بتریّه را که [[حضرت علی]]{{ع}} را [[افضل]] ناس و با اینهمه [[خلافت ابوبکر]] و عمر را درست میدانند، "اوائل البتریّه" میخواند و میگوید: این دو فرقه (بتریّه و [[جارودیّه]]) [[امر]] [[زید بن علیّ بن حسین]] و [[زید بن حسن بن حسن بن علی]] را برخود بستهاند و فِرَق زیدیّه از ایشان منشعب شده است. عین این مطلب را [[نوبختی]]<ref>[[حسن بن موسی نوبختی]]، فرق الشیعة، ص ۲۰ـ۲۱.</ref> نیز آورده است. معلوم میشود که بتریّه پیش از [[قیام زید]] وجود داشتهاند و [[روایت]] [[سدیر]] این معنی را [[تأیید]] میکند. در این روایت، [[زید بن حسن بن حسن]] درست نیست و باید [[زید بن حسن بن علی]] باشد<ref>محمد تقی تُستَری، قاموس الرجال، ج ۴،ص ۲۴۶.</ref>. [[زید بن حسن بن علی]]، به نقل [[شیخ مفید]] در [[ارشاد]]<ref>محمد بن محمد مفید، [[الارشاد]]، ج ۲، ص ۲۲.</ref>، مدّعی [[امامت]] نبوده و کسی از [[شیعه]] هم ادّعای امامت او را نکرده است، بنابراین، این قسمت از روایت [[سعد بن عبدالله اشعری]] درست نیست. اما این قول که صاحبان [[عقیده]] مذکور ([[علی]]{{ع}} [[افضل]] ناس است و [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] هم صحیح است) "[[اوائل البتریه]]" باشند صحیح به نظر میرسد. | [[سعد بن عبدالله اشعری]]<ref>سعدبن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات والفرق، ص ۱۸.</ref>، گروهی از بتریّه را که [[حضرت علی]]{{ع}} را [[افضل]] ناس و با اینهمه [[خلافت ابوبکر]] و عمر را درست میدانند، "اوائل البتریّه" میخواند و میگوید: این دو فرقه (بتریّه و [[جارودیّه]]) [[امر]] [[زید بن علیّ بن حسین]] و [[زید بن حسن بن حسن بن علی]] را برخود بستهاند و فِرَق زیدیّه از ایشان منشعب شده است. عین این مطلب را [[نوبختی]]<ref>[[حسن بن موسی نوبختی]]، فرق الشیعة، ص ۲۰ـ۲۱.</ref> نیز آورده است. معلوم میشود که بتریّه پیش از [[قیام زید]] وجود داشتهاند و [[روایت]] [[سدیر]] این معنی را [[تأیید]] میکند. در این روایت، [[زید بن حسن بن حسن]] درست نیست و باید [[زید بن حسن بن علی]] باشد<ref>محمد تقی تُستَری، قاموس الرجال، ج ۴،ص ۲۴۶.</ref>. [[زید بن حسن بن علی]]، به نقل [[شیخ مفید]] در [[ارشاد]]<ref>محمد بن محمد مفید، [[الارشاد]]، ج ۲، ص ۲۲.</ref>، مدّعی [[امامت]] نبوده و کسی از [[شیعه]] هم ادّعای امامت او را نکرده است، بنابراین، این قسمت از روایت [[سعد بن عبدالله اشعری]] درست نیست. اما این قول که صاحبان [[عقیده]] مذکور ([[علی]]{{ع}} [[افضل]] ناس است و [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] هم صحیح است) "[[اوائل البتریه]]" باشند صحیح به نظر میرسد. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
از بزرگان دیگر این [[فرقه]] میتوان از [[عمر بن ریاح]] نام برد که کنیۀ وی "ابوحفص" بود<ref>ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد البجاوی، ج۳، ص:۱۹۷؛ ابنحجر عسقلانی، احمدبن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص:۴۴۷</ref>. همچنین از [[مسعدة بن صدقة العبدی]]<ref>نجاشی، احمدبن علی، رجال، ص:۴۱۵؛ حلی، حسن بن علی، رجال، به کوشش جلالالدین حسینی "محدث"، ص:۳۴۴</ref>، [[عمرو بن جُمَیع الاسدی]]<ref>نجاشی، احمد بن علی، [[رجال]]، ص:۲۲۸؛ ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد البجاوی، ج۳، ص:۲۵۱</ref>، [[قیس بن ربیع الاسدی کوفی]]<ref>ابنحجر عسقلانی، احمدبن علی، تهذیب التهذیب، ج۸، ص:۳۹۱-۳۹۵</ref> نیز نام برده شده است<ref>[[مسعود جلالی مقدم|جلالی مقدم، مسعود]]، [[ابتریه (مقاله)|مقاله «ابتریه»]]، [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج ۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج ۱۱، ص۱۹.</ref>. | از بزرگان دیگر این [[فرقه]] میتوان از [[عمر بن ریاح]] نام برد که کنیۀ وی "ابوحفص" بود<ref>ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد البجاوی، ج۳، ص:۱۹۷؛ ابنحجر عسقلانی، احمدبن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص:۴۴۷</ref>. همچنین از [[مسعدة بن صدقة العبدی]]<ref>نجاشی، احمدبن علی، رجال، ص:۴۱۵؛ حلی، حسن بن علی، رجال، به کوشش جلالالدین حسینی "محدث"، ص:۳۴۴</ref>، [[عمرو بن جُمَیع الاسدی]]<ref>نجاشی، احمد بن علی، [[رجال]]، ص:۲۲۸؛ ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد البجاوی، ج۳، ص:۲۵۱</ref>، [[قیس بن ربیع الاسدی کوفی]]<ref>ابنحجر عسقلانی، احمدبن علی، تهذیب التهذیب، ج۸، ص:۳۹۱-۳۹۵</ref> نیز نام برده شده است<ref>[[مسعود جلالی مقدم|جلالی مقدم، مسعود]]، [[ابتریه (مقاله)|مقاله «ابتریه»]]، [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج ۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج ۱۱، ص۱۹.</ref>. | ||
به نظر میرسد [[بتریه]] تا [[قرن پنجم]] باقی بودهاند و منابع زیدی از آراء آنها یاد میکنند<ref>ر.ک: بُستی، کتاب المراتب فی فضائل امیر المؤمنین، ص۱۲۷.</ref> اما اکنون هیچ اثری از این فرقه برجا نیست و [[داوری]] مادلونگ درست مینماید که بتریه به [[اهل سنت]] پیوستند<ref>ویلفرد مادلونگ، «زیدیه»، ترجمهٔ محمد منافیان، طلوع، ۱۳۸۴ش، شج۱۵، ص۱۷۸.</ref> | به نظر میرسد [[بتریه]] تا [[قرن پنجم]] باقی بودهاند و منابع زیدی از آراء آنها یاد میکنند<ref>ر.ک: بُستی، کتاب المراتب فی فضائل امیر المؤمنین، ص۱۲۷.</ref> اما اکنون هیچ اثری از این فرقه برجا نیست و [[داوری]] مادلونگ درست مینماید که بتریه به [[اهل سنت]] پیوستند<ref>ویلفرد مادلونگ، «زیدیه»، ترجمهٔ محمد منافیان، طلوع، ۱۳۸۴ش، شج۱۵، ص۱۷۸.</ref><ref>[[اعظم فرجامی|فرجامی، اعظم]]، [[زیدیه و حدیث امامیه (کتاب)|زیدیه و حدیث امامیه]]، ص: ۳۸-۴۱؛ [[دانشنامه جهان اسلام]]، ج۲، ص۲۳۱.</ref> | ||
==بتریه [[زیدی]]؟ یا [[شیعی]]؟== | ==بتریه [[زیدی]]؟ یا [[شیعی]]؟== | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
با مقایسه گزارش کشی و قول [[سعد بن عبدالله اشعری]] دربارۀ بتریه و مطلبی که در گفتار نوبختی و [[شیخ صدوق]] بیان شد، میتوان نتیجه گرفت که بتریه پیش از [[قیام زید]] و پیدایش زیدیه، حیاتی در میان [[شیعیان]] داشتهاند که سعد بن عبدالله اشعری آنان را اوائل البتریه میخواند و پس از مدتی با تأثیرپذیری از زیدیه، [[خلافت ابوبکر]] و عمر را با وجود [[افضلیت امام علی]]{{ع}} پذیرفته بودند. در کنار نظریۀ اوائل البتریه، پاسخ به این [[پرسش]] که آیا اوائل البتریه [[حق امامت]] را در قیامکنندهای از [[فرزندان امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} منحصر میدانستهاند آسان نیست، زیرا نام برجستگان مهم بتریه چه در قیام زید و چه [[نفس زکیه]] ثبت نشده است. گفتنی است نام بتریه به جریان مورد بحث اختصاص نداشت، زیرا [[معتزله]] را نیز به دلیل آنکه [[علی]]{{ع}} را بر ابوبکر و عمر [[برتری]] میدادند، بتریه نام نهادهاند<ref>روحانی، مهدی؛ خمینی، سیدحسن، فرهنگ جامع فرق اسلامی، ج٢، ص٢٣۵.</ref> و حتی به برخی از [[پیشوایان]] بتریه [[لقب]] مرجئی هم داده بودند<ref>طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ص٢٣۵.</ref> تا مشخص گردد نامگذاریهای یادشده، تمام [[هویت]] یک جریان نمیتوانست باشد. | با مقایسه گزارش کشی و قول [[سعد بن عبدالله اشعری]] دربارۀ بتریه و مطلبی که در گفتار نوبختی و [[شیخ صدوق]] بیان شد، میتوان نتیجه گرفت که بتریه پیش از [[قیام زید]] و پیدایش زیدیه، حیاتی در میان [[شیعیان]] داشتهاند که سعد بن عبدالله اشعری آنان را اوائل البتریه میخواند و پس از مدتی با تأثیرپذیری از زیدیه، [[خلافت ابوبکر]] و عمر را با وجود [[افضلیت امام علی]]{{ع}} پذیرفته بودند. در کنار نظریۀ اوائل البتریه، پاسخ به این [[پرسش]] که آیا اوائل البتریه [[حق امامت]] را در قیامکنندهای از [[فرزندان امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} منحصر میدانستهاند آسان نیست، زیرا نام برجستگان مهم بتریه چه در قیام زید و چه [[نفس زکیه]] ثبت نشده است. گفتنی است نام بتریه به جریان مورد بحث اختصاص نداشت، زیرا [[معتزله]] را نیز به دلیل آنکه [[علی]]{{ع}} را بر ابوبکر و عمر [[برتری]] میدادند، بتریه نام نهادهاند<ref>روحانی، مهدی؛ خمینی، سیدحسن، فرهنگ جامع فرق اسلامی، ج٢، ص٢٣۵.</ref> و حتی به برخی از [[پیشوایان]] بتریه [[لقب]] مرجئی هم داده بودند<ref>طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ص٢٣۵.</ref> تا مشخص گردد نامگذاریهای یادشده، تمام [[هویت]] یک جریان نمیتوانست باشد. | ||
پیشتر اشاره شد که این گروه خود نخواسته بودند که نام [[بتریه]] را برای خود برگزینند و آنان هم انگیزهای نداشتند تا خود را جدا از گروه [[شیعه]] بدانند و از دیدگاه [[سلیمان بن جریر]] به عنوان یک [[زیدی]] [[مذهب]]، بتریه جزئی از [[امامیه]] بودند<ref>جوزف، فان. اس، علم الکلام والمجتمع، ج١، ص٣۴٠.</ref> | پیشتر اشاره شد که این گروه خود نخواسته بودند که نام [[بتریه]] را برای خود برگزینند و آنان هم انگیزهای نداشتند تا خود را جدا از گروه [[شیعه]] بدانند و از دیدگاه [[سلیمان بن جریر]] به عنوان یک [[زیدی]] [[مذهب]]، بتریه جزئی از [[امامیه]] بودند<ref>جوزف، فان. اس، علم الکلام والمجتمع، ج١، ص٣۴٠.</ref><ref>[[قاسم کاجی|کاجی، قاسم]] و [[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[بتریه و اندیشه تقصیر (مقاله)|بتریه و اندیشه تقصیر]]، ص ۱۵۱.</ref> | ||
==رویکرد بتریه در مواجهه با گروههای غیر [[شیعی]]== | ==رویکرد بتریه در مواجهه با گروههای غیر [[شیعی]]== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
بنابراین، میان [[زیدیه]] پدیدۀ چند فرقهای گسترده بود و اساساً زیدیه به عنوان یک [[فرقه]] در نیمه اول سدۀ دوم [[هجری]] وجود خارجی نداشته است و اندیشههایی در این جریان [[حاکم]] بود که متأثر از فضای [[فکری]] [[کوفه]] در سالیان گذشته و کنونی بود. حتی [[ابوحنیفه]] که یکی از بزرگترین نظریهپردازان [[ارجاء]] بود<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الإسلامیین واختلاف المصلین، ص٨.</ref>، میکوشید نظریه [[رأی]] و [[اجتهاد]] را میان زیدیه گسترش بخشد و [[فضائل امام علی]]{{ع}} را میان [[امامیه]] کمرنگ جلوه دهد. وی در گزارشی از أعمش میخواهد تا [[حدیثی]] را در [[فضیلت امام علی]]{{ع}} [[انکار]] کند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج٢۴، ص٢٧٣.</ref>. در روایتی [[عمرو بن قیس ماصر]] که بتری [[مذهب]] به شمار میآمد<ref>طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ص٣٩٠.</ref>، همراه ابوحنیفه [[خدمت]] [[امام باقر]]{{ع}} رسیده و از [[حضرت]] پرسشی با رنگ و بوی [[تفکر]] ارجاء کردند و گفتند ما همکیشان و اهل [[ملت]] خویش را با [[ارتکاب گناهان]] از [[ایمان]] خارج نمیدانیم<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج٢، ص٢٨۵.</ref>. این [[روایت]] افزون بر نشان دادن تأثیر [[اندیشه]] ارجاء بر [[بتریه]]، رابطه تنگاتنگ ابوحنیفه با برخی از شخصیتهای بتریه را نمایان میکند. | بنابراین، میان [[زیدیه]] پدیدۀ چند فرقهای گسترده بود و اساساً زیدیه به عنوان یک [[فرقه]] در نیمه اول سدۀ دوم [[هجری]] وجود خارجی نداشته است و اندیشههایی در این جریان [[حاکم]] بود که متأثر از فضای [[فکری]] [[کوفه]] در سالیان گذشته و کنونی بود. حتی [[ابوحنیفه]] که یکی از بزرگترین نظریهپردازان [[ارجاء]] بود<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الإسلامیین واختلاف المصلین، ص٨.</ref>، میکوشید نظریه [[رأی]] و [[اجتهاد]] را میان زیدیه گسترش بخشد و [[فضائل امام علی]]{{ع}} را میان [[امامیه]] کمرنگ جلوه دهد. وی در گزارشی از أعمش میخواهد تا [[حدیثی]] را در [[فضیلت امام علی]]{{ع}} [[انکار]] کند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج٢۴، ص٢٧٣.</ref>. در روایتی [[عمرو بن قیس ماصر]] که بتری [[مذهب]] به شمار میآمد<ref>طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، ص٣٩٠.</ref>، همراه ابوحنیفه [[خدمت]] [[امام باقر]]{{ع}} رسیده و از [[حضرت]] پرسشی با رنگ و بوی [[تفکر]] ارجاء کردند و گفتند ما همکیشان و اهل [[ملت]] خویش را با [[ارتکاب گناهان]] از [[ایمان]] خارج نمیدانیم<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج٢، ص٢٨۵.</ref>. این [[روایت]] افزون بر نشان دادن تأثیر [[اندیشه]] ارجاء بر [[بتریه]]، رابطه تنگاتنگ ابوحنیفه با برخی از شخصیتهای بتریه را نمایان میکند. | ||
پذیرش رویکرد [[سیاسی]] ارجاء از سوی برخی بتریه و [[شیعیان]] به دلیل چنین عملکردهایی سبب شد تا [[امام صادق]]{{ع}} این دسته را مرجئة الشیعه بنامد. اساس دیدگاه [[ابو حنیفه]] از ارائه ارجاء سیاسی [[وحدت]] بخشی میان [[مسلمانان]] بود و در مسیر حل مسئله [[امامت]] [[جامعه]] به [[زعم]] او مؤثر واقع میشد و نزاعهای پیش روی جامعه مسلمانان در باب امامت را پایان میبخشید، زیرا هیچ [[مسلمانی]] - حتی [[خلیفه]] - با [[ارتکاب گناه]] کبیرهای غیر [[مؤمن]] به شمار نمیآمد<ref>نک: اقوام کرباسی، اکبر، «مرجئه شیعه»، نقدونظر، ش۶٧، ص۴١.</ref> | پذیرش رویکرد [[سیاسی]] ارجاء از سوی برخی بتریه و [[شیعیان]] به دلیل چنین عملکردهایی سبب شد تا [[امام صادق]]{{ع}} این دسته را مرجئة الشیعه بنامد. اساس دیدگاه [[ابو حنیفه]] از ارائه ارجاء سیاسی [[وحدت]] بخشی میان [[مسلمانان]] بود و در مسیر حل مسئله [[امامت]] [[جامعه]] به [[زعم]] او مؤثر واقع میشد و نزاعهای پیش روی جامعه مسلمانان در باب امامت را پایان میبخشید، زیرا هیچ [[مسلمانی]] - حتی [[خلیفه]] - با [[ارتکاب گناه]] کبیرهای غیر [[مؤمن]] به شمار نمیآمد<ref>نک: اقوام کرباسی، اکبر، «مرجئه شیعه»، نقدونظر، ش۶٧، ص۴١.</ref><ref>[[قاسم کاجی|کاجی، قاسم]] و [[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[بتریه و اندیشه تقصیر (مقاله)|بتریه و اندیشه تقصیر]]، ص ۱۵۵.</ref> | ||
==[[عقاید]]== | ==[[عقاید]]== | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
گروه دیگر امامیه گفتهاند [[تمام دین]] نزد [[علی ابن ابی طالب]]{{ع}} است و [[امامت]] پس از ایشان در [[جماعت]] [[اهل بیت]]{{عم}} خواهد ماند. سپس سلیمان در قول خود میافزاید [[فرقه]] دوم با گروه اول در دو چیز [[مخالفت]] کرده است: اول آنکه معتقدند [[علی]]{{ع}} [[ابوبکر]] و [[عمر]] را به [[درستی]] [[ولایت]] داده و [[بیعت]] علی با آن دو صحیح بوده است؛ دوم، [[عصمت]] را برای اهل بیت{{عم}} [[ثابت]] نمیدانند<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص۶۴.</ref>. [[شیخ مفید]] هم شیعه را در مسئله عصمت دو گروه دانسته و با اشاره به [[تقابل]] [[اکثریت]] شیعه با [[اقلیت]] آن مینویسد: «در [[عقیده]] قاطبه شیعه، [[ائمه]]{{عم}} در [[اجرای احکام]] و... جایگاه [[انبیا]] را داشته و مانند آنها معصوماند و [[سهو]] در اموری از [[دین]] نزد ایشان جایز نیست. امامیه بر این مذهباند، جز گروه قلیلی که به عصمت قائل نیستند»<ref>مفید، محمد بن محمد نعمانی، الإرشاد، ص۶۵.</ref>. | گروه دیگر امامیه گفتهاند [[تمام دین]] نزد [[علی ابن ابی طالب]]{{ع}} است و [[امامت]] پس از ایشان در [[جماعت]] [[اهل بیت]]{{عم}} خواهد ماند. سپس سلیمان در قول خود میافزاید [[فرقه]] دوم با گروه اول در دو چیز [[مخالفت]] کرده است: اول آنکه معتقدند [[علی]]{{ع}} [[ابوبکر]] و [[عمر]] را به [[درستی]] [[ولایت]] داده و [[بیعت]] علی با آن دو صحیح بوده است؛ دوم، [[عصمت]] را برای اهل بیت{{عم}} [[ثابت]] نمیدانند<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص۶۴.</ref>. [[شیخ مفید]] هم شیعه را در مسئله عصمت دو گروه دانسته و با اشاره به [[تقابل]] [[اکثریت]] شیعه با [[اقلیت]] آن مینویسد: «در [[عقیده]] قاطبه شیعه، [[ائمه]]{{عم}} در [[اجرای احکام]] و... جایگاه [[انبیا]] را داشته و مانند آنها معصوماند و [[سهو]] در اموری از [[دین]] نزد ایشان جایز نیست. امامیه بر این مذهباند، جز گروه قلیلی که به عصمت قائل نیستند»<ref>مفید، محمد بن محمد نعمانی، الإرشاد، ص۶۵.</ref>. | ||
از سویی [[امام سجاد]]{{ع}} در روایتی تصریح میفرماید که عصمت، خاص [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} است و جز با [[نص]] –پیامبر{{صل}} بر [[امام]]{{ع}}- [[عطا]] نمیشود<ref>صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا، ص١٣٢.</ref>. بنابر این [[روایت]] [[بتریه]] با [[اعتقاد]] به نصبی نبودن امام [[توانایی]] [[درک]] عصمت وی را نداشتند، با این همه بتریه در مصداقشناسی به [[بیراهه]] نرفته بودند و حتی در حلقه درسی [[اصحاب]] امامیه حضور مییافتند. [[شاهد]] این ادعا روایتهای فراوانی است که بزرگان [[بتریه]] از [[ائمه]]{{عم}} نقل کردهاند. [[امام باقر]]{{ع}} نیز از شیعیانی ابراز [[شگفتی]] کرده که با قبول [[وجوب اطاعت]] ائمه{{عم}} به مانند [[اطاعت رسول]]{{صل}}، [[حق]] ائمه را کاهش داده و بر ایشان خرده میگیرند. [[حضرت]] خطاب به [[اصحاب]] میافزاید: شما میپذیرید [[خدای متعال]] [[اطاعت]] اولیائش را بر [[بندگان]] [[واجب]] کند و سپس [[اخبار آسمانها و زمین]] را از ایشان پوشیده دارد؟<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج١، ص٢۶٢.</ref>. [[اشعری]] از دو گروه قائل به [[علم امام]] در میان [[شیعیان]] خبر داده و گفته است گروه دوم [[امام]] را تنها دانای به [[احکام]] و [[شریعت]] میدانند و میگویند علم امام شامل هر چیزی نمیشود<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص۵٠.</ref>. گروه دوم افزون بر چنین عقیدهای، جهت [[اثبات]] جایگاه و اقبال در میان شیعیان اخباری را [[جعل]] کردهاند. [[امام رضا]]{{ع}} به [[ابراهیم]] ابی [[محمود]] فرمود: سه گروه دربارۀ [[فضائل]] ما [[اخبار]] جعل میکنند. سپس گروه دوم را کسانی معرفی کردند که در حق ائمه{{عم}} کوتاهی کرده و آنان را در ردیف دیگران قرار دادهاند. ایشان میافزاید وقتی [[مردم]] روایتهای [[تقصیر]] را میشنوند، آنها را پذیرفته و بدان [[معتقد]] میشوند<ref>صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا، ج١، ص٣٠۴.</ref> | از سویی [[امام سجاد]]{{ع}} در روایتی تصریح میفرماید که عصمت، خاص [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} است و جز با [[نص]] –پیامبر{{صل}} بر [[امام]]{{ع}}- [[عطا]] نمیشود<ref>صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا، ص١٣٢.</ref>. بنابر این [[روایت]] [[بتریه]] با [[اعتقاد]] به نصبی نبودن امام [[توانایی]] [[درک]] عصمت وی را نداشتند، با این همه بتریه در مصداقشناسی به [[بیراهه]] نرفته بودند و حتی در حلقه درسی [[اصحاب]] امامیه حضور مییافتند. [[شاهد]] این ادعا روایتهای فراوانی است که بزرگان [[بتریه]] از [[ائمه]]{{عم}} نقل کردهاند. [[امام باقر]]{{ع}} نیز از شیعیانی ابراز [[شگفتی]] کرده که با قبول [[وجوب اطاعت]] ائمه{{عم}} به مانند [[اطاعت رسول]]{{صل}}، [[حق]] ائمه را کاهش داده و بر ایشان خرده میگیرند. [[حضرت]] خطاب به [[اصحاب]] میافزاید: شما میپذیرید [[خدای متعال]] [[اطاعت]] اولیائش را بر [[بندگان]] [[واجب]] کند و سپس [[اخبار آسمانها و زمین]] را از ایشان پوشیده دارد؟<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج١، ص٢۶٢.</ref>. [[اشعری]] از دو گروه قائل به [[علم امام]] در میان [[شیعیان]] خبر داده و گفته است گروه دوم [[امام]] را تنها دانای به [[احکام]] و [[شریعت]] میدانند و میگویند علم امام شامل هر چیزی نمیشود<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص۵٠.</ref>. گروه دوم افزون بر چنین عقیدهای، جهت [[اثبات]] جایگاه و اقبال در میان شیعیان اخباری را [[جعل]] کردهاند. [[امام رضا]]{{ع}} به [[ابراهیم]] ابی [[محمود]] فرمود: سه گروه دربارۀ [[فضائل]] ما [[اخبار]] جعل میکنند. سپس گروه دوم را کسانی معرفی کردند که در حق ائمه{{عم}} کوتاهی کرده و آنان را در ردیف دیگران قرار دادهاند. ایشان میافزاید وقتی [[مردم]] روایتهای [[تقصیر]] را میشنوند، آنها را پذیرفته و بدان [[معتقد]] میشوند<ref>صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا، ج١، ص٣٠۴.</ref><ref>[[قاسم کاجی|کاجی، قاسم]] و [[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[بتریه و اندیشه تقصیر (مقاله)|بتریه و اندیشه تقصیر]]، ص ۱۵۳.</ref> | ||
===آراء دیگر=== | ===آراء دیگر=== | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
# '''ترک جهر [[بسمله]]:''' تنها در یکی از منابع چنین [[اعتقادی]] به بتریان نسبت دادهاند<ref>ابنمرتضی، کتاب البحر الزخار الجامع لمذاهب علماء الامصار.</ref>. جهر بسمله (بلند خواندن {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> در [[نماز]]) از ویژگیهای [[فقه]] امامی است<ref>ابنادریس حلی، السرائر، ج۱، ص۲۱۷.</ref> که [[اهل سنت]] بر ترک آن [[اصرار]] دارند<ref>ر.ک: عینی، عمدة القاری، ج۵، ص۲۸۲.</ref>. ابنعقدة جارودی نیز کتابی دربارهٔ جهر بسمله تألیف کرده است<ref>نجاشی، الرجال، ص۹۴؛ طوسی، الفهرست، ص۷۴.</ref>. | # '''ترک جهر [[بسمله]]:''' تنها در یکی از منابع چنین [[اعتقادی]] به بتریان نسبت دادهاند<ref>ابنمرتضی، کتاب البحر الزخار الجامع لمذاهب علماء الامصار.</ref>. جهر بسمله (بلند خواندن {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> در [[نماز]]) از ویژگیهای [[فقه]] امامی است<ref>ابنادریس حلی، السرائر، ج۱، ص۲۱۷.</ref> که [[اهل سنت]] بر ترک آن [[اصرار]] دارند<ref>ر.ک: عینی، عمدة القاری، ج۵، ص۲۸۲.</ref>. ابنعقدة جارودی نیز کتابی دربارهٔ جهر بسمله تألیف کرده است<ref>نجاشی، الرجال، ص۹۴؛ طوسی، الفهرست، ص۷۴.</ref>. | ||
بههر دلیل مشخص نیست بتریان [[احکام]] و فتاوای [[فقهی]] و گاه اعتقادیشان را در مقابل فقه و [[اعتقادات]] [[جارودیه]] وضع کردهاند، یا جارودیه در برابر بتریه چنین مواضعی گرفتهاند. هرچه هست رودررو بودن این دو فرقۀ [[زیدی]] در این ویژگیهای اعتقادی و فقهی کاملاً روشن است. به نظر میرسد فقه جارودی بیشتر از فقه بتری در میان زیدیان سدههای بعد رواج یافته است؛ برای نمونه [[محمد بن منصور مرادی]] دربارهٔ جهر بسمله میگوید: "[[عالمان]] [[خاندان پیامبر]]{{صل}} بر جهر بسمله [[اجماع]] دارند"<ref>احمد بن عیسی، الامالی (کتاب رأب الصدع)، ج۲، ص۸۵۵.</ref> | بههر دلیل مشخص نیست بتریان [[احکام]] و فتاوای [[فقهی]] و گاه اعتقادیشان را در مقابل فقه و [[اعتقادات]] [[جارودیه]] وضع کردهاند، یا جارودیه در برابر بتریه چنین مواضعی گرفتهاند. هرچه هست رودررو بودن این دو فرقۀ [[زیدی]] در این ویژگیهای اعتقادی و فقهی کاملاً روشن است. به نظر میرسد فقه جارودی بیشتر از فقه بتری در میان زیدیان سدههای بعد رواج یافته است؛ برای نمونه [[محمد بن منصور مرادی]] دربارهٔ جهر بسمله میگوید: "[[عالمان]] [[خاندان پیامبر]]{{صل}} بر جهر بسمله [[اجماع]] دارند"<ref>احمد بن عیسی، الامالی (کتاب رأب الصدع)، ج۲، ص۸۵۵.</ref><ref>[[اعظم فرجامی|فرجامی، اعظم]]، [[زیدیه و حدیث امامیه (کتاب)|زیدیه و حدیث امامیه]]، ص: ۴۳-۴۴.</ref> | ||
==تعامل [[ائمه]]{{عم}} با [[بتریه]]== | ==تعامل [[ائمه]]{{عم}} با [[بتریه]]== | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
# [[پرونده:45654.jpg|22px]] [[اعظم فرجامی|فرجامی، اعظم]]، [[زیدیه و حدیث امامیه (کتاب)|'''زیدیه و حدیث امامیه''']] | # [[پرونده:45654.jpg|22px]] [[اعظم فرجامی|فرجامی، اعظم]]، [[زیدیه و حدیث امامیه (کتاب)|'''زیدیه و حدیث امامیه''']] | ||
# [[پرونده:345345.jpg|22px]] [[سید حسن خمینی|خمینی، سید حسن]]، [[فرهنگ جامع فرق اسلامی (کتاب)|'''فرهنگ جامع فرق اسلامی''']] | # [[پرونده:345345.jpg|22px]] [[سید حسن خمینی|خمینی، سید حسن]]، [[فرهنگ جامع فرق اسلامی (کتاب)|'''فرهنگ جامع فرق اسلامی''']] | ||
#[[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[عباس زریاب خویی|زریاب خویی، عباس]]، [[بتریه (مقاله)|مقاله «بتریه»]]، [[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|'''دانشنامه جهان اسلام''']] | # [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[عباس زریاب خویی|زریاب خویی، عباس]]، [[بتریه (مقاله)|مقاله «بتریه»]]، [[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|'''دانشنامه جهان اسلام''']] | ||
#[[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[مسعود جلالی مقدم|جلالی مقدم، مسعود]]، [[ابتریه (مقاله)|مقاله «ابتریه»]]، [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج ۱۱ (کتاب)|'''دائرة المعارف بزرگ اسلامی''']] | # [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[مسعود جلالی مقدم|جلالی مقدم، مسعود]]، [[ابتریه (مقاله)|مقاله «ابتریه»]]، [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی ج ۱۱ (کتاب)|'''دائرة المعارف بزرگ اسلامی''']] | ||
# [[پرونده:Naqdonazar.jpg|22px]] [[قاسم کاجی|کاجی، قاسم]] و [[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[بتریه و اندیشه تقصیر (مقاله)|'''بتریه و اندیشه تقصیر''']] | # [[پرونده:Naqdonazar.jpg|22px]] [[قاسم کاجی|کاجی، قاسم]] و [[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[بتریه و اندیشه تقصیر (مقاله)|'''بتریه و اندیشه تقصیر''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} |