جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[صدرالمتألهین]] "[[برهان]] ترکیب" را در اسفار این طور تقریر میکند: اگر [[واجب]] متعدد باشد باید از یکدیگر امتیاز داشته باشند. این امتیاز یا به تمام ذات است، که در این صورت لازم میآید [[وجوب]] وجود عرضی آنها باشد:{{عربی|و كل عرضى معلّل، فرجع الى كون كل منهما علّة لوجوب وجوده}}. این بیان، هم بنا بر اصالت ماهیت و هم بنا بر اصالت وجود مخدوش است: بنا بر اصالت وجود، به جهت آنکه [[مرجع]] خارج بودن [[وجوب]] وجود از حاق ذات [[واجب]]، معروض بودن [[وجوب]] وجود و عرضی بودن ماهیت [[واجب]] است و لازم نمیآید که [[وجوب]] وجود به ذات [[واجب]] معلل باشد، بلکه لازم میآید که ذات و ماهیت [[واجب]] معلل، از [[وجوب]] وجود منتزع باشد. آری اشکال دیگری باقی میماند که دو [[وجوب]] وجود چه امتیازی از هم دارند که از هر یک، یک ماهیت انتزاع میشود و در این صورت تباین یا ترکیب دو [[وجوب]] وجود، لازم میآید و این اشکال دیگری غیر از این اشکال است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۰.</ref>. | * [[صدرالمتألهین]] "[[برهان]] ترکیب" را در اسفار این طور تقریر میکند: اگر [[واجب]] متعدد باشد باید از یکدیگر امتیاز داشته باشند. این امتیاز یا به تمام ذات است، که در این صورت لازم میآید [[وجوب]] وجود عرضی آنها باشد:{{عربی|و كل عرضى معلّل، فرجع الى كون كل منهما علّة لوجوب وجوده}}. این بیان، هم بنا بر اصالت ماهیت و هم بنا بر اصالت وجود مخدوش است: بنا بر اصالت وجود، به جهت آنکه [[مرجع]] خارج بودن [[وجوب]] وجود از حاق ذات [[واجب]]، معروض بودن [[وجوب]] وجود و عرضی بودن ماهیت [[واجب]] است و لازم نمیآید که [[وجوب]] وجود به ذات [[واجب]] معلل باشد، بلکه لازم میآید که ذات و ماهیت [[واجب]] معلل، از [[وجوب]] وجود منتزع باشد. آری اشکال دیگری باقی میماند که دو [[وجوب]] وجود چه امتیازی از هم دارند که از هر یک، یک ماهیت انتزاع میشود و در این صورت تباین یا ترکیب دو [[وجوب]] وجود، لازم میآید و این اشکال دیگری غیر از این اشکال است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۰.</ref>. | ||
*بنا بر اصالت ماهیت، به جهت آنکه [[وجوب]] وجود مفهومی انتزاعی است و معلل بودن آن به معنای منشأ انتزاع داشتن آن است و اشکالی ندارد. اشکال دیگری که وجود دارد، اینکه چگونه جایز است از متباینات بما هی متباینات مفهوم واحد انتزاع شود؟ یا امتیاز آن دو از یکدیگر به عوارض و لواحق است؟ این عوارض و لواحق یا معلول ذات است یا معلول غیر. اگر معلول است، یا ذات واحد است {{عربی|كما هو المفروض}}، پس باید تعین هم واحد باشد {{عربی|فلا تعدد ذاتا و لا تعيّنا}} و اگر ذات متعدد است، پس [[وجوب]] وجود عارض ذات است، نه عین ذات و گفتیم این محال است، و یا این است که معلول غیر ذات است، پس لازم میآید که ذات در تعین خود معلول غیر باشد و آنچه در تعین معلل است، در ذات هم معلل است<ref>مطهری، مقالات فلسفی، ج۲، ص۲۷۹ - ۲۷۸.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۰-۶۱.</ref>. | *بنا بر اصالت ماهیت، به جهت آنکه [[وجوب]] وجود مفهومی انتزاعی است و معلل بودن آن به معنای منشأ انتزاع داشتن آن است و اشکالی ندارد. اشکال دیگری که وجود دارد، اینکه چگونه جایز است از متباینات بما هی متباینات مفهوم واحد انتزاع شود؟ یا امتیاز آن دو از یکدیگر به عوارض و لواحق است؟ این عوارض و لواحق یا معلول ذات است یا معلول غیر. اگر معلول است، یا ذات واحد است {{عربی|كما هو المفروض}}، پس باید تعین هم واحد باشد {{عربی|فلا تعدد ذاتا و لا تعيّنا}} و اگر ذات متعدد است، پس [[وجوب]] وجود عارض ذات است، نه عین ذات و گفتیم این محال است، و یا این است که معلول غیر ذات است، پس لازم میآید که ذات در تعین خود معلول غیر باشد و آنچه در تعین معلل است، در ذات هم معلل است<ref>مطهری، مقالات فلسفی، ج۲، ص۲۷۹ - ۲۷۸.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۰-۶۱.</ref>. | ||
*نکته قابل توجه اینکه [[برهان]] ترکیب یا ترکب، به اثبات اصل واجبالوجود ناظر نیست، بلکه در نفی ثنویت و [[تثلیث]] و اثبات [[وحدانیت]] [[خداوند]] به کار میرود؛ به این معنا که تعدد، مستلزم ترکیب و ترکیب مستلزم نیاز است. | *نکته قابل توجه اینکه [[برهان]] ترکیب یا ترکب، به اثبات اصل واجبالوجود ناظر نیست، بلکه در نفی ثنویت و [[تثلیث]] و اثبات [[وحدانیت]] [[خداوند]] به کار میرود؛ به این معنا که تعدد، مستلزم ترکیب و ترکیب مستلزم نیاز است. |