برهان قبح شک: تفاوت میان نسخه‌ها

۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
جز
خط ۱۱: خط ۱۱:
بیان [[استدلال]]، طیّ چند مقدمه به این شرح است:
بیان [[استدلال]]، طیّ چند مقدمه به این شرح است:


*[[فلسفه]] [[خلقت انسان]]، رسیدن به [[مقام]] [[یقین]] و [[معرفت]] کامل به [[توحید]] و [[عوالم غیب]] است<ref>{{متن قرآن|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}} «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.</ref> و هر عاملی مانند [[شک]] و تحیّر که [[انسان]] را از این مقام دور نماید، در [[جهان‌بینی توحیدی]]، امری [[زشت]] و [[ناپسند]] است<ref>آیات پیرامون قبح ظن در قرآن متعدد است؛ از جمله: {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}} «و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸؛ {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ * بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ}} «هیچ خدایی جز او نیست که زنده می‌دارد و می‌میراند؛ پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست * بلکه آنان در تردیدی سرگرمند» سوره دخان، آیه ۸-۹.</ref>.
* [[فلسفه]] [[خلقت انسان]]، رسیدن به [[مقام]] [[یقین]] و [[معرفت]] کامل به [[توحید]] و [[عوالم غیب]] است<ref>{{متن قرآن|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}} «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.</ref> و هر عاملی مانند [[شک]] و تحیّر که [[انسان]] را از این مقام دور نماید، در [[جهان‌بینی توحیدی]]، امری [[زشت]] و [[ناپسند]] است<ref>آیات پیرامون قبح ظن در قرآن متعدد است؛ از جمله: {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}} «و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸؛ {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ * بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ}} «هیچ خدایی جز او نیست که زنده می‌دارد و می‌میراند؛ پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست * بلکه آنان در تردیدی سرگرمند» سوره دخان، آیه ۸-۹.</ref>.


*[[حکمت الهی]] اقتضا می‌کند که همه عوامل درونی و بیرونی برای رسیدن انسان به این مقام را برای او فراهم نماید.
* [[حکمت الهی]] اقتضا می‌کند که همه عوامل درونی و بیرونی برای رسیدن انسان به این مقام را برای او فراهم نماید.


*ابزار درونی در این مقام، قوّه عاقله و [[درک]] کلیات در انسان است؛ که او می‌تواند با [[تدبّر]] در [[خلقت]] و تطورات هستی و ترتیب مقدّمات برهانی، نتایج مطلوب را به صورت [[یقینی]] برای خود تحصیل نماید و از نکبت شک و تردید [[رهایی]] یابد.
*ابزار درونی در این مقام، قوّه عاقله و [[درک]] کلیات در انسان است؛ که او می‌تواند با [[تدبّر]] در [[خلقت]] و تطورات هستی و ترتیب مقدّمات برهانی، نتایج مطلوب را به صورت [[یقینی]] برای خود تحصیل نماید و از نکبت شک و تردید [[رهایی]] یابد.
خط ۳۱: خط ۳۱:
جهت دوم، برطرف ساختن نقص [[عقول]] بشری، هنگام ارتکاب [[خطا]] در فرایند تنظیم استدلال‌های برهانی است. این خطا می‌تواند در ماده و یا در صورت قیاس‌های برهانی باشد و در نتیجه، موجب [[شک]] و [[شبهه]] در نتایج اظهار نظرهای عقول بشری گردد<ref>أنوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۲۰۳.</ref>.
جهت دوم، برطرف ساختن نقص [[عقول]] بشری، هنگام ارتکاب [[خطا]] در فرایند تنظیم استدلال‌های برهانی است. این خطا می‌تواند در ماده و یا در صورت قیاس‌های برهانی باشد و در نتیجه، موجب [[شک]] و [[شبهه]] در نتایج اظهار نظرهای عقول بشری گردد<ref>أنوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۲۰۳.</ref>.


*[[انبیاء الهی]]{{عم}} تا زمانی که خود در قید [[حیات]] هستند، مقدمات سیر انسان در مراتب یقین را از هر دو جهت فراهم می‌کنند؛ یعنی از یک سو، خطای [[عقل‌ها]] را در [[علوم]] اکتسابی [[اصلاح]] می‌کنند و [[حاکم]] مردم در [[اشتباهات]] [[علمی]] و یا [[منازعات]] و مناقشات حاصل از آن هستند و از سوی دیگر، با [[تفسیر]] قولی و عملی از [[کتب آسمانی]]، راه را برای مراتب بالاتر [[یقین]] برای [[امّت]] باز می‌کنند. ولی با [[ارتحال]] انبیاء{{عم}}، اگر جانشینانی همانند ایشان در [[آگاهی]] به [[اسرار]] عالم و [[علوم غیبی]] در میان مردم نباشند، راه برای رسیدن به مراتب عالی یقین برای همیشه بر روی بشریّت بسته می‌شود.
* [[انبیاء الهی]]{{عم}} تا زمانی که خود در قید [[حیات]] هستند، مقدمات سیر انسان در مراتب یقین را از هر دو جهت فراهم می‌کنند؛ یعنی از یک سو، خطای [[عقل‌ها]] را در [[علوم]] اکتسابی [[اصلاح]] می‌کنند و [[حاکم]] مردم در [[اشتباهات]] [[علمی]] و یا [[منازعات]] و مناقشات حاصل از آن هستند و از سوی دیگر، با [[تفسیر]] قولی و عملی از [[کتب آسمانی]]، راه را برای مراتب بالاتر [[یقین]] برای [[امّت]] باز می‌کنند. ولی با [[ارتحال]] انبیاء{{عم}}، اگر جانشینانی همانند ایشان در [[آگاهی]] به [[اسرار]] عالم و [[علوم غیبی]] در میان مردم نباشند، راه برای رسیدن به مراتب عالی یقین برای همیشه بر روی بشریّت بسته می‌شود.


*[[حکمت بالغه الهی]] ایجاب می‌کند که برای رفع این نواقص و خصوصاً [[شک و تردید]] و [[اختلاف]] میان امّت، که سرانجامی جز [[هلاکت]] آنان ندارد، بعد از انبیاء{{عم}}، افرادی در میان مردم باشند که از نظر [[علم]] و [[ایمان]] و [[آگاهی]] به [[عوالم غیب]]، در مرتبه ایشان باشند؛ تا بتوانند با علم وعصمت [[الهی]] خویش، [[نقص]] فقدان [[انبیاء]]{{عم}} در میان [[بشر]] را بی‌کم‌وکاست جبران نمایند. همان طورکه [[قوه عاقله]] در [[بدن انسان]]، [[مرجع]] و [[حاکم]] بر سایر قوا و [[رافع]] [[شک و تردید]] و [[اختلاف]] در تشخیص‌های آنها است، [[امام]] نیز در [[جامعه]]، حاکم و فارق [[حق و باطل]] و اصلاح‌کننده خطاهای [[عقول]] ناقص [[انسان‌ها]] در [[ادراکات]] خود می‌باشد. به بیان منطقی، اگر یک وجود گرانقدر عقل کل برای همیشه در میان [[آدمیان]] نباشد تا آنها را در [[سیر]] به سوی [[مراتب یقین]] مدد رساند، امکان پرورش و [[تربیت]] عقول ناقص بشر مسدود می‌شود و [[راه]] انسان‌ها به سوی [[کمال انسانی]]، بدون آن‌که خود گناهی مرتکب شده باشند، برای همیشه بسته می‌گردد؛ [[نیک]] می‌دانیم که چنین امری با [[لطف الهی]] [[سازگاری]] ندارد.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۱۵۷.</ref>
* [[حکمت بالغه الهی]] ایجاب می‌کند که برای رفع این نواقص و خصوصاً [[شک و تردید]] و [[اختلاف]] میان امّت، که سرانجامی جز [[هلاکت]] آنان ندارد، بعد از انبیاء{{عم}}، افرادی در میان مردم باشند که از نظر [[علم]] و [[ایمان]] و [[آگاهی]] به [[عوالم غیب]]، در مرتبه ایشان باشند؛ تا بتوانند با علم وعصمت [[الهی]] خویش، [[نقص]] فقدان [[انبیاء]]{{عم}} در میان [[بشر]] را بی‌کم‌وکاست جبران نمایند. همان طورکه [[قوه عاقله]] در [[بدن انسان]]، [[مرجع]] و [[حاکم]] بر سایر قوا و [[رافع]] [[شک و تردید]] و [[اختلاف]] در تشخیص‌های آنها است، [[امام]] نیز در [[جامعه]]، حاکم و فارق [[حق و باطل]] و اصلاح‌کننده خطاهای [[عقول]] ناقص [[انسان‌ها]] در [[ادراکات]] خود می‌باشد. به بیان منطقی، اگر یک وجود گرانقدر عقل کل برای همیشه در میان [[آدمیان]] نباشد تا آنها را در [[سیر]] به سوی [[مراتب یقین]] مدد رساند، امکان پرورش و [[تربیت]] عقول ناقص بشر مسدود می‌شود و [[راه]] انسان‌ها به سوی [[کمال انسانی]]، بدون آن‌که خود گناهی مرتکب شده باشند، برای همیشه بسته می‌گردد؛ [[نیک]] می‌دانیم که چنین امری با [[لطف الهی]] [[سازگاری]] ندارد.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۲ ص ۱۵۷.</ref>


==پرسش مستقیم==
==پرسش مستقیم==
*[[برهان قبح شک و تردید در امت چگونه نصب الهی امام را ثابت می‌کند؟ (پرسش)]]
* [[برهان قبح شک و تردید در امت چگونه نصب الهی امام را ثابت می‌کند؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش