بعثت پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>این\sمدخل\sاز\sچند\sمنظر\sمتفاوت\،\sبررسی\sمی‌شود\:<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\...)
خط ۱۳: خط ۱۳:
==معناشناسی بعثت==
==معناشناسی بعثت==
{{اصلی|فلسفه بعثت}}
{{اصلی|فلسفه بعثت}}
"بعثت" در لغت به‌معنای برانگیختن<ref>جبران مسعود، الرائد، ج۱، ص۳۸۸؛ دو واژه بعث و بعثت مصدر فعل بعث یبعث می‌باشند.</ref>، چیزی را به طرفی سوق دادن<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۱۳۲.</ref> و فرستادن به [[تنهایی]]<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۶.</ref> است و در اصطلاح به‌معنای فرستاده شدن [[انسانی]] از سوی [[خداوند]] برای فراخواندن دیگران به سوی [[هدایت]] و کمال [[شایسته]] انسانی است<ref>ابوالفضل داورپناه، انور العرفان، ج۲، ص۸۳.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[بعثت (مقاله)|بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۸۶؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۵۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۴۳.</ref>
"بعثت" در لغت به‌معنای برانگیختن<ref>جبران مسعود، الرائد، ج۱، ص۳۸۸؛ دو واژه بعث و بعثت مصدر فعل بعث یبعث می‌باشند.</ref>، چیزی را به طرفی سوق دادن<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۱۳۲.</ref> و فرستادن به [[تنهایی]]<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۶.</ref> است و در اصطلاح به‌معنای فرستاده شدن [[انسانی]] از سوی [[خداوند]] برای فراخواندن دیگران به سوی [[هدایت]] و کمال [[شایسته]] انسانی است<ref>ابوالفضل داورپناه، انور العرفان، ج۲، ص۸۳.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[بعثت (مقاله)|بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۸۶؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۵۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۴۳.</ref>


==فلسفه بعثت==
==فلسفه بعثت==
خط ۲۵: خط ۲۵:
در برخی از [[روایات]] نیز [[رسول خدا]]{{صل}} به [[فلسفه بعثت]] اشاره کرده است: {{متن حدیث|إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ‌}}<ref>شیخ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۸؛ محدث نوری، المستدرک علی الوسیله، ج۱۱، ص۱۸۷؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۹۸.</ref>؛ [[حضرت]] در این [[حدیث]]، [[فلسفه بعثت]] را تکمیل مکارم [[اخلاقی]] ذکر کرده است.
در برخی از [[روایات]] نیز [[رسول خدا]]{{صل}} به [[فلسفه بعثت]] اشاره کرده است: {{متن حدیث|إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ‌}}<ref>شیخ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۸؛ محدث نوری، المستدرک علی الوسیله، ج۱۱، ص۱۸۷؛ ابن سیدالناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۹۸.</ref>؛ [[حضرت]] در این [[حدیث]]، [[فلسفه بعثت]] را تکمیل مکارم [[اخلاقی]] ذکر کرده است.


در [[حدیثی]] دیگر نیز می‌فرماید: "همانا من فرستاده خدایم، شما را [[دعوت]] می‌کنم. [[پرستش]] خدای تنها و رها کردن [[پرستش]] بت‌هایی که سود نمی‌دهند، زیانی ندارند، نمی‌آفریند و روزی نمی‌دهند و زنده نمی‌کنند و نمی‌میرانند"<ref>{{متن حدیث|إنی رسول الله أدعوکم إلی عبادة الله وحده و ترک عبادة الأصنام التی لا تنفع و لا تضر و لا تخلق و لا ترزق و لاتحیی و لاتمیت}}؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴.</ref>. [[حضرت]] در این [[روایت]]، [[فلسفه بعثت]] را [[دعوت به توحید]] و ترک [[عبادت]] [[بت‌ها]] می‌داند. اولین سخن [[رسول خدا]]{{صل}} با کسانی که آنها را به [[دین اسلام]] [[دعوت]] می‌کرد، [[سخن]] از [[توحید]] بود: {{متن حدیث|قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا}}<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۳۹۰.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[بعثت (مقاله)|بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۸۹.</ref>
در [[حدیثی]] دیگر نیز می‌فرماید: "همانا من فرستاده خدایم، شما را [[دعوت]] می‌کنم. [[پرستش]] خدای تنها و رها کردن [[پرستش]] بت‌هایی که سود نمی‌دهند، زیانی ندارند، نمی‌آفریند و روزی نمی‌دهند و زنده نمی‌کنند و نمی‌میرانند"<ref>{{متن حدیث|إنی رسول الله أدعوکم إلی عبادة الله وحده و ترک عبادة الأصنام التی لا تنفع و لا تضر و لا تخلق و لا ترزق و لاتحیی و لاتمیت}}؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴.</ref>. [[حضرت]] در این [[روایت]]، [[فلسفه بعثت]] را [[دعوت به توحید]] و ترک [[عبادت]] [[بت‌ها]] می‌داند. اولین سخن [[رسول خدا]]{{صل}} با کسانی که آنها را به [[دین اسلام]] [[دعوت]] می‌کرد، [[سخن]] از [[توحید]] بود: {{متن حدیث|قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا}}<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۳۹۰.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[بعثت (مقاله)|بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۸۹.</ref>


==بعثت پیامبر خاتم==
==بعثت پیامبر خاتم==
[[برانگیخته شدن]] [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مقام رسالت]]، یکی از مهم‌ترین حوادث [[تاریخ]] [[بشر]] و از نعمت‌های بزرگ [[الهی]] است که [[خداوند]] به سبب اعطای این [[نعمت]]، بر بندگانش [[منت]] نهاده است: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[بعثت (مقاله)|بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۸۶.</ref>
[[برانگیخته شدن]] [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مقام رسالت]]، یکی از مهم‌ترین حوادث [[تاریخ]] [[بشر]] و از نعمت‌های بزرگ [[الهی]] است که [[خداوند]] به سبب اعطای این [[نعمت]]، بر بندگانش [[منت]] نهاده است: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[بعثت (مقاله)|بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۸۶.</ref>


[[پیامبر اسلام]]، [[حضرت محمد]]{{صل}} در [[چهل سالگی]]، از سوی [[خداوند]] به [[پیامبری]] برانگیخته شد و نخستین بار، بر فراز کوه حرا در [[شهر]] [[مکّه]]، [[آیات]] [[سوره]] "اقرأ" بر آن [[حضرت]] فرود آمد. [[جبرئیل]]، یکی از [[فرشتگان]] بزرگ [[خداوند]]، [[قرآن]] را بر آن [[حضرت]] نازل کرد. این حادثه مهمّ که آغاز [[پیامبری]] [[حضرت محمد]]{{صل}} بود، در روز ۲۷ [[ماه رجب]] سال چهلم [[عام الفیل]] بود. بعثت [[پیامبر اسلام]]، که به آن "[[مبعث]]" هم می‌گویند، یکی از روزهای [[فرخنده]] و از [[اعیاد]] بزرگ [[اسلامی]] است و [[مسلمانان]] [[جهان]] این روز را جشن گرفته، [[شادمانی]] می‌کنند. [[حضرت محمد]]{{صل}}، آخرین [[پیامبران]] است و پس از او هیچ کس به [[پیامبری]] برانگیخته نشده است و [[دین]] او، [[دینی]] کامل، جهانی و همیشگی است<ref> [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۴۳.</ref>.
[[پیامبر اسلام]]، [[حضرت محمد]]{{صل}} در [[چهل سالگی]]، از سوی [[خداوند]] به [[پیامبری]] برانگیخته شد و نخستین بار، بر فراز کوه حرا در [[شهر]] [[مکّه]]، [[آیات]] [[سوره]] "اقرأ" بر آن [[حضرت]] فرود آمد. [[جبرئیل]]، یکی از [[فرشتگان]] بزرگ [[خداوند]]، [[قرآن]] را بر آن [[حضرت]] نازل کرد. این حادثه مهمّ که آغاز [[پیامبری]] [[حضرت محمد]]{{صل}} بود، در روز ۲۷ [[ماه رجب]] سال چهلم [[عام الفیل]] بود. بعثت [[پیامبر اسلام]]، که به آن "[[مبعث]]" هم می‌گویند، یکی از روزهای [[فرخنده]] و از [[اعیاد]] بزرگ [[اسلامی]] است و [[مسلمانان]] [[جهان]] این روز را جشن گرفته، [[شادمانی]] می‌کنند. [[حضرت محمد]]{{صل}}، آخرین [[پیامبران]] است و پس از او هیچ کس به [[پیامبری]] برانگیخته نشده است و [[دین]] او، [[دینی]] کامل، جهانی و همیشگی است<ref> [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۴۳.</ref>.


==آغاز بعثت==
==آغاز بعثت==
[[حضرت محمد]]{{صل}} هر سال، یک ماه در [[غار حراء]] [[معتکف]] می‌شد و به [[عبادت]] [[خداوند]] می‌پرداخت<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۳۵.</ref>. آن [[حضرت]] [[چهل]] سال داشت که در [[مکه]] و [[غار حراء]] به [[رسالت]] [[مبعوث]] شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۳۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۴۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۹۰.</ref>. [[اهل سنت]]، آغاز [[بعثت]] را [[رمضان]]<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۹۳-۲۹۴؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۲.</ref> و [[شیعیان]] ۲۷ [[رجب]]<ref>کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۴۹؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج۴، ص۳۰۴.</ref> ذکر کرده‌اند.
[[حضرت محمد]]{{صل}} هر سال، یک ماه در [[غار حراء]] [[معتکف]] می‌شد و به [[عبادت]] [[خداوند]] می‌پرداخت<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۳۵.</ref>. آن [[حضرت]] [[چهل]] سال داشت که در [[مکه]] و [[غار حراء]] به [[رسالت]] [[مبعوث]] شد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۳۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۴۹؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۹۰.</ref>. [[اهل سنت]]، آغاز [[بعثت]] را [[رمضان]]<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۹۳-۲۹۴؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۵۲.</ref> و [[شیعیان]] ۲۷ [[رجب]]<ref>کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۴۹؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج۴، ص۳۰۴.</ref> ذکر کرده‌اند.


اولین آیاتی که [[جبرئیل]] بر آن [[حضرت]] نازل کرد، [[آیات]] ابتدایی [[سوره علق]] است. [[ابن هشام]] آورده است: "[[رسول خدا]]{{صل}} عادت داشت هر سال یک ماه در [[غار حرا]] [[معتکف]] می‌شد. در این یک ماه، آن [[حضرت]]، [[غار حراء]] را [[اختیار]] می‌کرد و [[مستمندان]] و مساکینی را که در آنجا نزدش می‌رفتند [[اطعام]] می‌فرمود. چون آن یک ماه پایان می‌یافت به [[شهر]] [[مکه]] باز می‌گشت، ابتدا به کنار [[کعبه]] می‌رفت و هفت بار یا بیشتر دور آن [[طواف]] می‌کرد؛ سپس به [[خانه]] خویش می‌رفت. تا سالی که [[حضرت]] در آن به [[رسالت]] [[مبعوث]] شد؛ طبق معمول همه ساله، در [[ماه رمضان]] برای [[اعتکاف]] و [[عبادت]] همراه اهل [[خانه]] خود به سوی حراء کوچ کرد و همچنان تا شبی که [[خدای تعالی]] او را به [[رسالت]] [[مبعوث]] کرد، مشغول [[عبادت]] بود. در آن شب، [[جبرئیل]] بر او نازل شد. در اینجا خود [[رسول خدا]]{{صل}} ادامه داستان را چنین [[نقل]] می‌فرماید: "هنگامی که من خوابیده بودم دیدم، [[جبرئیل]]، پارچه‌ای از دیبا که در آن کتابی (و یا نامه‌ای) بود نزد من آورد و گفت: بخوان. گفتم: چه بخوانم؟ [[جبرئیل]] مرا گرفت و چنان فشاری داد که پنداشتم مرگم فرا رسیده است. سپس مرا رها ساخت و گفت: بخوان، گفتم: چه بخوانم؟ دوباره مرا فشاری داد... (و همچنان تا سه بار) و هر بار می‌گفتم: چه بخوانم؟ بلکه او دست از من بدارد، در این بار گفت: {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است همان که با قلم آموزش داد به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۱-۵.</ref>.[[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: "پس من این [[آیات]] را خواندم و [[جبرئیل]] رفت، من... دیدم گویا در قلبم کتابی نقش بسته است؛ پس، از [[غار]] بیرون آمدم تا وسط کوه رسیدم، آوازی از بالای سرم شنیدم که می‌گفت: ای [[محمّد]]! تو [[پیغمبر]] خدایی و من جبرئیلم"<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۳۷.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[بعثت (مقاله)|بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸.</ref>
اولین آیاتی که [[جبرئیل]] بر آن [[حضرت]] نازل کرد، [[آیات]] ابتدایی [[سوره علق]] است. [[ابن هشام]] آورده است: "[[رسول خدا]]{{صل}} عادت داشت هر سال یک ماه در [[غار حرا]] [[معتکف]] می‌شد. در این یک ماه، آن [[حضرت]]، [[غار حراء]] را [[اختیار]] می‌کرد و [[مستمندان]] و مساکینی را که در آنجا نزدش می‌رفتند [[اطعام]] می‌فرمود. چون آن یک ماه پایان می‌یافت به [[شهر]] [[مکه]] باز می‌گشت، ابتدا به کنار [[کعبه]] می‌رفت و هفت بار یا بیشتر دور آن [[طواف]] می‌کرد؛ سپس به [[خانه]] خویش می‌رفت. تا سالی که [[حضرت]] در آن به [[رسالت]] [[مبعوث]] شد؛ طبق معمول همه ساله، در [[ماه رمضان]] برای [[اعتکاف]] و [[عبادت]] همراه اهل [[خانه]] خود به سوی حراء کوچ کرد و همچنان تا شبی که [[خدای تعالی]] او را به [[رسالت]] [[مبعوث]] کرد، مشغول [[عبادت]] بود. در آن شب، [[جبرئیل]] بر او نازل شد. در اینجا خود [[رسول خدا]]{{صل}} ادامه داستان را چنین [[نقل]] می‌فرماید: "هنگامی که من خوابیده بودم دیدم، [[جبرئیل]]، پارچه‌ای از دیبا که در آن کتابی (و یا نامه‌ای) بود نزد من آورد و گفت: بخوان. گفتم: چه بخوانم؟ [[جبرئیل]] مرا گرفت و چنان فشاری داد که پنداشتم مرگم فرا رسیده است. سپس مرا رها ساخت و گفت: بخوان، گفتم: چه بخوانم؟ دوباره مرا فشاری داد... (و همچنان تا سه بار) و هر بار می‌گفتم: چه بخوانم؟ بلکه او دست از من بدارد، در این بار گفت: {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}<ref>«بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است همان که با قلم آموزش داد به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۱-۵.</ref>.[[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: "پس من این [[آیات]] را خواندم و [[جبرئیل]] رفت، من... دیدم گویا در قلبم کتابی نقش بسته است؛ پس، از [[غار]] بیرون آمدم تا وسط کوه رسیدم، آوازی از بالای سرم شنیدم که می‌گفت: ای [[محمّد]]! تو [[پیغمبر]] خدایی و من جبرئیلم"<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۳۷.</ref><ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[بعثت (مقاله)|بعثت]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸.</ref>


==وضعیت عمومی [[اعراب]] زمان بعثت==
==وضعیت عمومی [[اعراب]] زمان بعثت==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش