تأویل قرآن در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
خط ۵۳: خط ۵۳:
=== دیدگاه چهارم: حقایق خارجی و مصادیق عینی مورد نظر===
=== دیدگاه چهارم: حقایق خارجی و مصادیق عینی مورد نظر===
* کاربرد واژه تأویل به معنای تحقق وعده‌ها و وعیدهای قرآن در برخی از آیات و نیز همین نوع کاربرد در برخی روایات سبب شده تا در نزد برخی این نظریه قوّت گیرد که اساساً تأویل در اصطلاح قرآن ناظر به حوزه معناشناسی گزاره‌های قرآنی نیست، بلکه در همه مواردی که تأویل به قرآن اضافه شده و از جمله آیه ۷ سوره آل‌عمران، حقیقت خارجی مفاهیمِ قرآنی اراده شده است. [[ابن تیمیه]] در آثار خود بر این نظریه تأکید ورزیده، معتقد است که تأویل، لفظِ مشترک بین سه معناست: ۱. حقیقت خارجی. ۲. تفسیر و بیان. ۳. ‌معنای خلاف ظاهر<ref>الاکلیل، ص‌۲۳</ref>. او می‌گوید که قرآن تأویل را صرفاً در معنای اول به کار برده است؛ ولی صحابه و بزرگان سَلَف، آن را در معنای دوم نیز به کار می‌برده‌اند و بالاخره معنای سوم از تأویل، اصطلاح متأخران است و اصلا در قرآن و کلام [[پیامبر]] و گفتار سَلَف به این معنا از تأویل اشاره نشده است<ref>الاکلیل، ص‌۱۰، ۱۲، ۱۶، ۲۸.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
* کاربرد واژه تأویل به معنای تحقق وعده‌ها و وعیدهای قرآن در برخی از آیات و نیز همین نوع کاربرد در برخی روایات سبب شده تا در نزد برخی این نظریه قوّت گیرد که اساساً تأویل در اصطلاح قرآن ناظر به حوزه معناشناسی گزاره‌های قرآنی نیست، بلکه در همه مواردی که تأویل به قرآن اضافه شده و از جمله آیه ۷ سوره آل‌عمران، حقیقت خارجی مفاهیمِ قرآنی اراده شده است. [[ابن تیمیه]] در آثار خود بر این نظریه تأکید ورزیده، معتقد است که تأویل، لفظِ مشترک بین سه معناست: ۱. حقیقت خارجی. ۲. تفسیر و بیان. ۳. ‌معنای خلاف ظاهر<ref>الاکلیل، ص‌۲۳</ref>. او می‌گوید که قرآن تأویل را صرفاً در معنای اول به کار برده است؛ ولی صحابه و بزرگان سَلَف، آن را در معنای دوم نیز به کار می‌برده‌اند و بالاخره معنای سوم از تأویل، اصطلاح متأخران است و اصلا در قرآن و کلام [[پیامبر]] و گفتار سَلَف به این معنا از تأویل اشاره نشده است<ref>الاکلیل، ص‌۱۰، ۱۲، ۱۶، ۲۸.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
*[[ابن تیمیه]] در تبیین نظریه خویش می‌گوید: کلام خدا در قرآن بر دو قسم است: انشاء و اِخبار. مراد از انشاء، اوامر و نواهی خداست. او عمل به اوامر و نواهی قرآن را تأویلِ آنها دانسته، می‌گوید: تأویل امر، خودِ فعلی است که بدان امر شده است<ref>الاکلیل، ص‌۱۵.</ref>. تأویل اِخبار را نیز آن حقیقت خارجی می‌داند که از آن خبر داده شده<ref>الاکلیل، ص‌۱۵.</ref>؛ به طور مثال، مراد از تأویل در آیه {{متن قرآن|هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ}} <ref> آیا جز فرجام آن را چشم می‌دارند ، روزی که فرجام آن برسد؛ سوره اعراف، آیه: ۵۳.</ref>.، وقوع اخبار قرآن درباره قیامت و بهشت و دوزخ و انواع نعمت و عذاب است<ref>الاکلیل، ص‌۱۶، ۲۸.</ref>. وی می‌افزاید: برخی از تأویل اخبار قرآن واقع شده است؛ مانند آنچه که قرآن از امّتهای پیشین خبر می‌دهد و برخی از آن بعداً به وقوع خواهد پیوست؛ مانند آنچه قرآن از  احوال قیامت و بعث و حساب و بهشت و دوزخ خبر می‌دهد<ref>الاکلیل، ص‌۲۸ـ ۳۳</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
* [[ابن تیمیه]] در تبیین نظریه خویش می‌گوید: کلام خدا در قرآن بر دو قسم است: انشاء و اِخبار. مراد از انشاء، اوامر و نواهی خداست. او عمل به اوامر و نواهی قرآن را تأویلِ آنها دانسته، می‌گوید: تأویل امر، خودِ فعلی است که بدان امر شده است<ref>الاکلیل، ص‌۱۵.</ref>. تأویل اِخبار را نیز آن حقیقت خارجی می‌داند که از آن خبر داده شده<ref>الاکلیل، ص‌۱۵.</ref>؛ به طور مثال، مراد از تأویل در آیه {{متن قرآن|هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ}} <ref> آیا جز فرجام آن را چشم می‌دارند ، روزی که فرجام آن برسد؛ سوره اعراف، آیه: ۵۳.</ref>.، وقوع اخبار قرآن درباره قیامت و بهشت و دوزخ و انواع نعمت و عذاب است<ref>الاکلیل، ص‌۱۶، ۲۸.</ref>. وی می‌افزاید: برخی از تأویل اخبار قرآن واقع شده است؛ مانند آنچه که قرآن از امّتهای پیشین خبر می‌دهد و برخی از آن بعداً به وقوع خواهد پیوست؛ مانند آنچه قرآن از  احوال قیامت و بعث و حساب و بهشت و دوزخ خبر می‌دهد<ref>الاکلیل، ص‌۲۸ـ ۳۳</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
*[[ابن تیمیه]] نتیجه می‌گیرد که یکی از تفاوتهای اساسی تفسیر و تأویل قرآن این است که آگاهی از تفسیرِ همه قرآن ممکن است، در حالی که تأویل بعضی از آیات را کسی جز خداوند نمی‌داند<ref>الاکلیل، ص‌۲۳</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
* [[ابن تیمیه]] نتیجه می‌گیرد که یکی از تفاوتهای اساسی تفسیر و تأویل قرآن این است که آگاهی از تفسیرِ همه قرآن ممکن است، در حالی که تأویل بعضی از آیات را کسی جز خداوند نمی‌داند<ref>الاکلیل، ص‌۲۳</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
*وی تصریح می‌کند که هیچ آیه‌ای از قرآن از نظر معنا مبهم و غیر قابل فهم نیست؛ امّا حقیقت خارجی برخی از آیات را ازنظر کمیت و کیفیت، کسی جز خدا نمی‌داند؛ به طور مثال، وقتی خداوند در قرآن خبر می‌دهد که در بهشت، شیر، عسل و شراب وجود دارد، ما می‌دانیم که حقیقت آنها غیر از آن چیزی است که در دنیا می‌بینیم، و به رغم تشابه در اسم، بین آنها تباین عظیمی وجود دارد. شناخت حقایق آنها، آن طور که هست، شناخت تأویل اخبار قرآن به شمار می‌آید و علم به آن مختص خداوند است<ref>الاکلیل، ص‌۱۷، ۲۳</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
*وی تصریح می‌کند که هیچ آیه‌ای از قرآن از نظر معنا مبهم و غیر قابل فهم نیست؛ امّا حقیقت خارجی برخی از آیات را ازنظر کمیت و کیفیت، کسی جز خدا نمی‌داند؛ به طور مثال، وقتی خداوند در قرآن خبر می‌دهد که در بهشت، شیر، عسل و شراب وجود دارد، ما می‌دانیم که حقیقت آنها غیر از آن چیزی است که در دنیا می‌بینیم، و به رغم تشابه در اسم، بین آنها تباین عظیمی وجود دارد. شناخت حقایق آنها، آن طور که هست، شناخت تأویل اخبار قرآن به شمار می‌آید و علم به آن مختص خداوند است<ref>الاکلیل، ص‌۱۷، ۲۳</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.


===دیدگاه پنجم: حقایق عرشی مستندِ محتویات [[قرآن]]===
===دیدگاه پنجم: حقایق عرشی مستندِ محتویات [[قرآن]]===
* این نظریه نیز بر آن است که اصطلاح تأویل در [[قرآن]] اصلا در حوزه معناشناسی [[قرآن]] به کار نرفته است، بلکه قرآن مستند به حقایق خارجی و عرشی است که آن تأویل قرآن‌است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
* این نظریه نیز بر آن است که اصطلاح تأویل در [[قرآن]] اصلا در حوزه معناشناسی [[قرآن]] به کار نرفته است، بلکه قرآن مستند به حقایق خارجی و عرشی است که آن تأویل قرآن‌است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
*[[علامه طباطبایی]]، مبتکر این نظریه تصریح می‌کند که تأویل [[قرآن]]، نه از سنخ الفاظ است، و نه از سنخ معانی و مدلولهای الفاظ و نه از سنخ مصادیق خارجی مفاهیم و گزاره‌های قرآن، بلکه از امور خارجی است که قرآن از آن ناشی شده است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۴۹، ۵۲، ۵۴، ۶۴</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
* [[علامه طباطبایی]]، مبتکر این نظریه تصریح می‌کند که تأویل [[قرآن]]، نه از سنخ الفاظ است، و نه از سنخ معانی و مدلولهای الفاظ و نه از سنخ مصادیق خارجی مفاهیم و گزاره‌های قرآن، بلکه از امور خارجی است که قرآن از آن ناشی شده است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۴۹، ۵۲، ۵۴، ۶۴</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
*تأویل قرآن در دیدگاه ایشان، حقایقی خارجی است که آیات قرآن در معارف، شرایع و سایر بیاناتش، اعم از حکم، موعظه یا حکمت و نیز محکم و متشابه بدان مستند است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۴۹</ref>. ایشان می‌گوید: از آیات شریفه قرآن به دست می‌آید که ماورای این قرآن، که آن را می‌خوانیم و معانی آن را می‌فهمیم، امر دیگری است که نسبت آن با قرآن، نسبت روح به جسد و مُمَثَّل با مَثَل است که خداوند آن را "کتاب حکیم" نامیده است و همه مضامین و معارف قرآن به آن مستند است<ref>الکلیل، ص‌۵۳ ـ ۵۴</ref>. یادکردِ این نکته لازم است که [[علامه طباطبایی]] تأویل را اوّلا و بالذات، وصف متعلّق خارجی آیات می‌داند نه وصف خود آیات. حال این سؤال پیش می‌آید که متعلق آیات چیست؟ پاسخ این است که آیات قرآن دو دسته‌اند: اِخبار و انشاء؛ اخبار، از امور خارجی حکایت می‌کند و انشاء، به افعال و امور خارجی تعلق می‌گیرد. آنچه که حقیقتاً تأویل دارد، آن امور خارجی است که اخبار از آنها حکایت می‌کند و انشاء به آنها تعلق می‌گیرد<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۲۴ ـ ۲۵، ۲۷</ref>؛ به طور مثال، وقتی کسی به خادمش می‌گوید: "آب بیاور"، اگر این جمله انشایی را در نَفْسِ گوینده‌اش تحلیل کنیم، به حقایق و در نهایت به حقیقتی می‌رسیم که باعث انشای این حکم شده است و تأویل این حکم به شمار می‌آید. مراحلی که نَفْس در انشای این حکم پیموده، بدین ترتیب است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>:
*تأویل قرآن در دیدگاه ایشان، حقایقی خارجی است که آیات قرآن در معارف، شرایع و سایر بیاناتش، اعم از حکم، موعظه یا حکمت و نیز محکم و متشابه بدان مستند است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۴۹</ref>. ایشان می‌گوید: از آیات شریفه قرآن به دست می‌آید که ماورای این قرآن، که آن را می‌خوانیم و معانی آن را می‌فهمیم، امر دیگری است که نسبت آن با قرآن، نسبت روح به جسد و مُمَثَّل با مَثَل است که خداوند آن را "کتاب حکیم" نامیده است و همه مضامین و معارف قرآن به آن مستند است<ref>الکلیل، ص‌۵۳ ـ ۵۴</ref>. یادکردِ این نکته لازم است که [[علامه طباطبایی]] تأویل را اوّلا و بالذات، وصف متعلّق خارجی آیات می‌داند نه وصف خود آیات. حال این سؤال پیش می‌آید که متعلق آیات چیست؟ پاسخ این است که آیات قرآن دو دسته‌اند: اِخبار و انشاء؛ اخبار، از امور خارجی حکایت می‌کند و انشاء، به افعال و امور خارجی تعلق می‌گیرد. آنچه که حقیقتاً تأویل دارد، آن امور خارجی است که اخبار از آنها حکایت می‌کند و انشاء به آنها تعلق می‌گیرد<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۲۴ ـ ۲۵، ۲۷</ref>؛ به طور مثال، وقتی کسی به خادمش می‌گوید: "آب بیاور"، اگر این جمله انشایی را در نَفْسِ گوینده‌اش تحلیل کنیم، به حقایق و در نهایت به حقیقتی می‌رسیم که باعث انشای این حکم شده است و تأویل این حکم به شمار می‌آید. مراحلی که نَفْس در انشای این حکم پیموده، بدین ترتیب است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>:
#انسان در ذات و فطرت خود کمال جوست<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
#انسان در ذات و فطرت خود کمال جوست<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص ۸۹ - ۱۱۱.</ref>.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش