جبر و اختیار
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جبر و اختیار (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
جبر و اختیار مجبور یا مختار بودن انسان در انجام دادن یا ترک کارها، از مباحث مهم و چالش برانگیز فلسفی و کلامی[۱].
واژهشناسی لغوی
- واژه جبر، مصدر متعدی[۲] از ریشه «ج ـ ب ـ ر»[۳] و در لغت به معنای ترمیم و اصلاح چیزی[۴] یا مصدر لازم به معنای بهبود شکستگی و رهایی از فقر است[۵]. «جبّار» نیز چوبی است که استخوان شکسته را با آن میبندند[۶] ماده جبر در اصل برای اصلاح با قهر، زور و شدت وضع شده[۷] و سپس در معنای ظهور عظمت، نفوذ قدرت و تسلط بر امور[۸] به کار رفته است. «سلطان» را جبّار گویند، زیرا مردم را بر آنچه میخواهد مجبور میسازد یا امور آنها را اصلاح میکند. اطلاق این کلمه بر خداوند از آن روست که با نعمتهایش امور زندگی و نیازهای مردم را به سامان میآورد[۹]؛ اما هرگاه بر انسان اطلاق شود، با مذمت ملازم و به معنای کسی است که از حقیقت سر باز میزند[۱۰] جبر شعبه ای از ریاضیات نیز هست که با روشی ویژه به کشف مجهولاتِ عددی و غیر عددی میپردازد[۱۱][۱۲].
- اختیار نیز مصدر و از ریشه "خ ـ ی ـ ر" به معنای اصطفاء[۱۳] برگزیدن بهترین چیز و شخص و ترجیح یک چیز بر دیگر چیزهاست[۱۴]
اختیار در اصطلاح علوم اسلامی
اصطلاح اختیار در دانشهای گوناگون کاربرد دارد و در هریک از آنها، معنایی خاص از آن مراد است[۱۵]:
- در فقه در برابر اضطرار است[۱۶]، چنان که گفته میشود: خوردن مردار در حال اختیار جایز نیست؛ اما در حال اضطرار جایز است[۱۷][۱۸].
- در حقوق معنایی در برابر اکراه دارد؛ مانند اینکه گفته میشود: خریدار و فروشنده باید بر اساس اراده و اختیار معامله کنند نه از روی اکراه؛ اکراه در صورتی است که شخص را به ضرری تهدید کنند و او با همین تهدید به کاری تن دهد[۱۹]
- در فلسفه و کلام معنایی مقابل اجبار دارد[۲۰] که با قدرت ملازم است[۲۱] انسان در حال اختیار، اعمال خویش را بدون آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد[۲۲]، از روی میل، علم و اراده انجام میدهد[۲۳] یا ترک میکند، چنان که جبر به این معناست که انسان کارهای خویش را تحت تأثیر عاملی دیگر انجام دهد[۲۴] این بحث، از جنبه فلسفی، بیشتر با وجوب و امکان، اصل علیت و عدم تخلف معلول از علت تامهاش پیوند دارد و از این جنبه، حکما در پی آناند که رابطه میان افعال انسان با حوادث و الزامات طبیعی و عللی را که تابع اختیار او نیستند تبیین و به دنبال آن، رابطه اختیار انسان و قانون علیت را روشن کنند[۲۵][۲۶]
- از جنبه کلامی نیز این بحث از سویی درصدد پیبردن به رابطه میان اختیار انسان با قضا و قدر، لوح محفوظ، قدرت مطلق و علم بینهایت الهی و اراده و مشیت و از سوی دیگر، در پی یافتن رابطه میان مجبور بودن انسان با ارسال پیامبران، نازل کردن کتابهای آسمانی و برنامهها و احکام عبادی است[۲۷][۲۸]
- بحثهای جبر و اختیار را ذیل آیات بسیاری میتوان پیگرفت؛ از جمله آیه ۱۷ سوره انفال که به صراحت افعالی انسانی چون قتل و رَمیرا به خداوند نسبت میدهد و آنها را از بندگان نفی میکند: ﴿﴿ فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى ﴾﴾[۲۹]، آیه ۱۵۵ سوره اعراف که هدایت و اضلال بندگان را به خداوند نسبت میدهد: ﴿﴿ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَتَهْدِي مَن تَشَاء ﴾﴾[۳۰] و آیه ۲۹ سوره کهف که تصریح میکند انسانها در ایمان آوردن یا کفر ورزیدن مختارند: ﴿﴿ وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ ﴾﴾[۳۱] و نیز آیه ۱۹ سوره اسراء که میفرماید: مؤمنانی که خواهان آخرت اند و در این راه میکوشند، پاداش خود را میبینند: ﴿﴿ وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا ﴾﴾[۳۲]؛ همچنین آیاتی که به قضا و قدر الهی اشاره دارند؛ مانند ﴿﴿ وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلاً لاَّ مُبَدِّلِ لِكَلِمَاتِهِ ﴾﴾[۳۳] یا بر مشیت نافذ خداوند تأکید میکنند؛ نظیر ﴿﴿ وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴾﴾[۳۴] یا به علم مطلق خداوند به همه امور پیش از تحقق آنها تصریح دارند؛ مثل ﴿﴿ مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ وَلا فِي أَنفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴾﴾[۳۵] بحث توحید افعالی و ربوبی و نظر یهود درباره واگذاری تدبیر امور جهان به خود جهانیان از دیگر مباحث کلیدی مربوط به جبر و اختیار است[۳۶].
پیشینه و آراء
معنای امر بین امرین
انسان و سرنوشت
اختیار انسان و شبههها
اختیار در سایر موجودات
منابع
پانویس
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ لغت نامه، ج ۴، ص ۷۴۸۷، «جبر».
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۵۰۱، «جبر».
- ↑ العین، ج ۶، ص ۱۱۶، «جبر».
- ↑ العین، ج ۶، ص ۱۱۶، «جبر».
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۵۰۱.
- ↑ تاج العروس، ج ۶، ص ۱۵۸، «جبر».
- ↑ التحقیق، ج ۲، ص ۴۵ - ۴۶، «جبر».
- ↑ مفردات، ص ۱۸۳، «جبر».
- ↑ مفردات، ص ۱۸۳، «جبر».
- ↑ لغت نامه، ج ۴، ص ۷۴۹۰.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ لسان العرب، ج ۴، ص ۲۶۶، «خیر».
- ↑ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص ۱۰۵.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۳۸۵.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۱۲.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ مصطلحات فلسفی، ص ۶۳.
- ↑ شرح مصطلحات کلامی، ص ۱۱.
- ↑ معارف قرآن، ص ۳۷۶.
- ↑ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۱، ص ۱۰۵ - ۱۰۶؛ شرح مصطلاحات کلامی، ص ۱۱.
- ↑ مصطلحات فلسفی، ص ۶۹ - ۷۳.
- ↑ فرهنگ معارف اسلامی، ص ۶۲۸.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ فرهنگ معارف اسلامی، ص ۶۲۸.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.
- ↑ پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند؛ سوره انفال، آیه: ۱۷.
- ↑ با آن هرکس را بخواهی گمراه میداری و هرکس را بخواهی راهنمایی میفرمایی ؛ سوره اعراف، آیه: ۱۵۵.
- ↑ و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند ؛ سوره کهف، آیه: ۲۹.
- ↑ و از کوشش آنانکه جهان واپسین را بخواهند و فراخور آن بکوشند و مؤمن باشند؛ سپاسگزاری خواهد شد؛ سوره اسراء، آیه: ۱۹.
- ↑ و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کنندهای برای سخنان وی نیست؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۵.
- ↑ و اگر پروردگارت میخواست مردم را امّتی یگانه میکرد؛ و آنان هماره اختلاف میورزند؛ سوره هود، آیه: ۱۱۸.
- ↑ هیچ گزندی در زمین و به جانهایتان نمیرسد مگر پیش از آنکه آن را پدید آوریم، در کتابی (آمده) است؛ این بر خداوند آسان است؛ سوره حدید، آیه: ۲۲.
- ↑ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۹، ص: ۴۷۶ - ۴۹۶.