اسیم
مقدمه
به گفته أسامة بن زید، در بازگشت از سفر حج بودیم که زن فرزند شفا یافتهای، گوسفند بریان شدهای به پیامبر خدا (ص) هدیه داد. حضرت چندین مرتبه از اسیم دست آن گوسفند را خواست و او هر مرتبه آورد تا آنکه با شگفتی پرسید: مگر گوسفند بیش از دو دست دارد؟! رسول خدا (ص) فرمود: «اگر سخن نگفته بودی، تا زمانی که طلب میکردم، آن را موجود مییافتی». آنگاه به او فرمان داد به درختان خرما و سنگهای اطراف آنها دستور دهد با اجتماع خود، پوششی برای حضرت درست کنند، اسیم گوید: پیوند درختان خرما به یکدیگر، یک درخت خرما و اتحاد سنگها دیواری را تشکیل داد. سپس اسیم به فرمان رسول خدا (ص) به درختان و سنگها دستور داد به حالت پیشین خود برگردند و آنها چنین کردند [۱]. این روایت با اندکی تفاوت، در بازگشت از خندق و برای ابورافع نیز نقل شده است[۲][۳]
منابع
پانویس
- ↑ ابن عساکر، ج۴، ص۳۶۹-۳۷۱؛ متقی هندی، ج۱۱، ص۳۸۰ و ج۲۱، ص۴۰۱؛ ابن حجر، ج۱، ص۲۳۸.
- ↑ ر. ک: هیثمی، ج۸، ص۳۱۱.
- ↑ حسینیان مقدم، حسین، مقاله «اسیم»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۸۶.