نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Shafipour(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۹ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
ذاتی به معنای استقلالی: ذاتی به معنای استقلالی بودن علم امام(ع) بدین معنا است که تصور شود امام(ع) دانشهای خود را به طور غیر وابسته به خداوند و صرف نظر از عطای الهی در ذات خود دارد؛ به عبارت دیگر علم او هیچ ارتباطی با خداوند نداشته و ذات امام(ع) به طور مستقل دارای این علوم باشد. کسی که اندک آشنایی با معارف اسلامی داشته باشد، نادرست بودن چنین فرضی برای او کاملا آشکار است. تردیدی نداریم که اساسیترین رکن اعتقادی در اسلام، توحید است که بنابر آن، همه توانها، کمالات و آن چه در جهان ظهور پیدا کرده، وابسته به خداوند متعال است. بنابراین تنها میتوان کمالات خداوند را به این معنا ذاتی دانست و علوم و کمالاتی که در پیامبران و امامان(ع) و دیگر مخلوقات مشاهده میشود، از خداوند متعال و مشروط به اذن و اراده او است: ﴿﴿ إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا ﴾﴾[۱] همه مخلوقات بندگان خداوند متعال هستند و توان انجام کاری را جز به اراده خداوند ندارند: ﴿﴿ وَمَا تَشَاؤُونَ إِلاَّ أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾﴾[۲]. بنابراین در فضای اندیشه اسلامی، وابسته بودن علوم ائمه(ع) به عطا و اذن الهی کاملا روشن و باور به آن از ضروریات دین به شمار میآید. ذاتی دانستن علم غیر خداوند به معنای یاد شده، مستلزم انکار توحید افعالی و شرک است. به همین دلیل، این مطلب در کلمات علمای شیعه معمولا پیش فرض گرفته شده و کمتر به آن تصریح شده است؛ اما میتوان با اطمینان چنین باوری را به آنها نسبت داد (...)
ذاتی به معنای غیر استقلالی: تفسیر دیگری که بر ذاتی بودن در این مقام قابل تصور است، آن است که علم امام(ع)، اگر چه به معنای اول، غیر ذاتی و وابسته به عطای خداوند متعال است؛ اما خداوند، هرگاه امامی را میآفریند، علم ویژه را همراه او در فطرتش قرار میدهد. بدین معنا علم امام(ع) ذاتی یعنی فطری است و تصور جهل برای امام محال است. علمای امامیه کمتر به چنین معنایی از ذاتی بودن اشاره کردهاند. چنین ویژگی برای علم امام(ع) مورد اختلاف است. مرحوم ملا صالح مازندرانی گویا متمایل به این معنا از ذاتی دانستن علم امام(ع) است. یکی از عبارتهای او در بحث علم امام(ع) چنین است: بلکه ائمه(ع) همواره عالم بودهاند، هیچگاه از ابتدای خلقت و اصل آفرینششان جاهل نبودهاند. خداوند آنان را اساس دین و پایه یقین قرار داده است. این تعبیر، فطری بودن علم امام(ع) را میرساند.
در غیر ذاتی بودن علوم ائمه(ع) به معنای غیر استقلالی بودن علوم ایشان تردیدی وجود ندارد. اختلافی در این موضوع در دیدگاه علمای امامیه در طول قرنهای مختلف مشاهده نمیشود. آنان با عبارات مختلف بر این مطلب مشترک تأکید کردهاند که همه مخلوقات در تمام کمالات خود وابسته به خداوند متعال هستند و بدین دلیل، نه تنها علم امام(ع)، بلکه تمام کمالات ائمه(ع) و دیگر افراد بشر وابسته به لطف و افاضه خداوند است. البته ائمه(ع) انسانهای برگزیده و حجتهای خداوند هستند و به عنایت و عطای خداوند دارای علوم ویژهای هستند که افراد عادی از آن بیبهرهاند. ذاتی بودن علم امام در معنای دوم یعنی فطری بودن و همراهی علوم ویژه با امام(ع) از ابتدای آفرینش او، مطلبی مورد اختلاف است. برخی از علما از فطری بودن علم امام(ع) طرفداری کردهاند؛ اما عدهای دیگر علم امام(ع) را تدریجی و افزایشپذیر دانستهاند[۳].