محمد بن قاسم بن زکریا محاربی
آشنایی اجمالی
محمد بن قاسم بن زکریا محاربی مکنی به «ابوعبدالله»[۱] و معروف به «سودانی» است.[۲] وی از ساکنان کوفه بود.[۳]محمد بن قاسم را از معمّرین[۴] و از ثقات راویان شیعه[۵] گفتهاند که کتابی به نام «الفوائد (نوادر)» داشته است.[۶] ابوالحسین بن تمام از او روایت کرده،[۷] و عباد بن یعقوب[۸] و تلعکبری از او.[۹] بنا برنقل شیخ طوسی در کتاب رجال طوسی، تلعکبری در سال ۳۲۴ هجری از او استماع حدیث کرده و در نقل روایت، از وی کسب اجازه نموده است.[۱۰] در منابع روایی شیعی، علاوه بر عباد بن یعقوب، از حسن بن محمد بن عبدالواحد خزاز،[۱۱] حسین بن نصر بن مزاحم،[۱۲] ابوطاهر محمد بن تسنیم حضرمی،[۱۳] هشام بن یونس[۱۴] و قاسم بن هشام بن یونس نهشلی[۱۵] به عنوان شیوخ او در روایت (مروی عنه او) نام برده شده و ابوالحسن محمد بن جعفر بن محمد تمیمی معروف به ابن نجار نحوی کوفی،[۱۶] قاضی ابوالفرج معافی[۱۷] و ابوالمفضل محمد بن عبدالله بن مطلب شیبانی[۱۸] از راویان او برشمرده شده است.
در منابع اهل سنت هم، از ابوعبدالله محمد بن قاسم بن زکریا به عنوان شیخی محدّث و معمّر یاد شده، و علاوه بر محاربی، از انتساب او به کوفی و سودانی خبر داده شده است.[۱۹] محاربی در این منابع، از راویان ابو کریب بن محمد بن علاء – آخرین صحابی پیامبر(ص)- سُفْیَان بن وَکِیْع، هشام بن یونس، حسین بن نصر بن مزاحم و عدهای دیگر دانسته شده[۲۰] و از دارَقُطْنِیّ، محمد بن عبدالله جعفی و دیگران به عنوان راویان وی یاد شدهاند.[۲۱] ذهبی، به نقل از ابوالحسن بن حماد کوفی، وفات او را در صفر سال ۳۲۶ هجری عنوان کرده و به نقل از وی آورده که محمد بن قاسم دارای کتابی نیز، بوده است.[۲۲] ذهبی سپس، از قرائت کتاب النهی بر محمد بن قاسم از سوی ابن سعید خبر داده، به نقل از حسین بن نصر بن مزاحم منقری او را از مؤمنین و معتقدین به مسأله رجعت معرفی کرده است.[۲۳]
منابع
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
پانویس
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۷۸؛ شیخ طوسی، رجال، ص۴۴۲.
- ↑ سودان را از قرای اصفهان گفتهاند. (تستری، قاموس الرجال، ج۹، ص۵۲۴ به نقل از سمعانی)؛ نجاشی، رجال، ص۳۷۸؛ شیخ طوسی، رجال، ص۴۴۲.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۷۸.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۷۸، ابن داود، رجال، ص۱۸۲.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۷۸؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۴، ص۳۰۰.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۷۸. مرحوم خویی(ره) در کتاب خود از این کتاب با نام الفؤاد یاد کرده است. (خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۱۶۵).
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۷۸.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۲۹۰.
- ↑ شیخ طوسی، رجال، ص۴۴۲؛ تستری، قاموس الرجال، ج۹، ص۵۲۴.
- ↑ شیخ طوسی، رجال، ص۴۴۲ باب من لم یرو عن واحد من الائمه(ع).
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص۳۱۷.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص۴۵۲.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص۴۹۸؛ سید بن طاوس، الیقین، ص۳۸۶.
- ↑ خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۳۰۴.
- ↑ طبری، دلائل الامامه، ص۵۴؛ سید بن طاوس، الیقین، ص۲۲۳.
- ↑ خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۳۰۴.
- ↑ طبری، دلائل الامامه، ص۵۴؛ سید بن طاوس، الیقین، ص۲۲۳.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص۴۹۸،۵۰۲، ۵۶۴؛ سید بن طاوس، الیقین، ص۲۷۲.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۷۳.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۷۳.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۷۳.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۷۳.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۷۳. نیز ر. ک. ذهبی، میزان الاعتدال، ج۴، ص۱۴.