امامتپدیا:شیوهنامه/مقالههای تاریخی
پرونده:Essay.svg | این انشا شامل توضیحات و توصیههای یک یا چند مشارکتکنندهٔ امامتپدیا است. انشاها جزو رهنمودها یا سیاستهای امامتپدیا نیستند. بعضی از انشاها هنجارهای گسترده را بیان میکنند؛ در حالی که دیگر انشاها فقط دربردارندهٔ دیدگاههای اقلیت هستند. |
این شیوه نامه برای ساخت مقاله های تاریخی در سطح برگزیده و ارزیابی برگزیدگی آن هاست. این شیوه نامه تابع سیاست ها و رهنمودهای ویکی پدیاست و در هیچ موردی نباید به گونه تفسیر شود که در تعارض با آنها باشد. همچنین ذیل قواعد عمومی مندرج در امامتپدیا:شیوهنامه قرار دارد.
هدف این شیوه نامه آن است که مقاله های تاریخی ویکی پدیا به سطحی برسد که علاوه بر اطلاع رسانی عمومی، برای محققان دانشگاهی نیز قابل استفاده باشد. بنابراین معیارها و استانداردهای سخت گیرانه تری در آن لحاظ می شود تا به استانداردهای منابع معتبر این حوزه نظیر مقاله های دائره المعارف بزرگ اسلامی را دست یابد. تبعا عدم رعایت این معیارها تخلف یا نقض مقررات ویکی پدیا محسوب نمی شود اما پیشنهاد می شود در فرایند گزینش مقالات برگزیده این معیارها مدنظر قرار گیرد.
یادمان باشد یک مقاله قرار است ما را ببرد در افق زمانی رویداد نه آنکه رویداد را امروزی کند. مثلا مقاله کوروش باید ما را ببرد به 2500 سال قبل تا کوروش را در زمانه و زمینه اش درست بفهمیم نه آنکه کوروش را بیاورد در چارچوب فهم امروزی ما بازسازی کند.
انواع مطالب تاریخی
- موضوع مطالب تاریخی پدیده ها و کنش های انسانی در چندهزار سال گذشته است. مطالبی که به پدیده های انسانی مربوط نمی شود نظیر تحولات زمین شناختی و تحولات زیست شناختی موضوع مطالب تاریخی نیستند و تابع امامتپدیا:شیوهنامه/مقالههای علمی می باشند. البته خود علوم نظیر علم زیست شناسی یک پدیده انسانی است و تاریخ دارد.
- موضوع مطالب تاریخی پدیده هایی است که تطور زمانی دارد و گذشته، حال و آینده برای آن معنادار است. مثلا یک برهان فلسفی به خودی خود تاریخی نیست، اما اگر از حیث تاریخ فلسفه و اندیشه مدنظر قرار گیرد و تاریخچه شکل گیری و تطور آن بحث شود، تاریخی می شود.
- مباحث مربوط به فلسفه تاریخ نظیر ماتریالیسم دیالکتیک نیز از سنخ مطالب فلسفی است و تاریخی محسوب نمی شود، بنابراین تابع شیوه نگارش مقاله های فلسفی است.
مطالعات همزمانی و مطالعات در زمانی
- مطالعات درزمانی: مطالب تاریخی عمدتا مطالعات درزمانی هستند یعنی سیر تحول یک موضوع انسانی نظیر یک جامعه، یک کشور، یک زبان، یک انسان، ... در طول زمان مورد بررسی قرار می گیرد.
- مطالعات همزمانی: مطالبی که به موضوعی در یک برش زمانی می پردازند دو دسته دارند. دسته نخست که اغلب این گروه را تشکیل می دهند به وضع یک موضوع در زمان حال می پردازند مثلا نوشتاری در خصوص یک قانون، کاربرد یک واژه، یک رخداد سیاسی و ... گاه نیز نوشتار به مطالعه یک موضوع در برش زمانی در گذشته می پردازد که خواه ناخواه تبدیل به تلفیقی از تاریخ و علوم دیگر نظیر جامعه شناسی می شود.
مطالب تاریخی خرد و کلان
- مطالب تاریخی خرد بر یک رویداد خاص ( حمله مغول به ایران و غزوه بدر) یا یک شخص (داعی کبیر) تمرکز دارد.
- مطالب تاریخی کلان یک دوره تاریخی (سده های میانه)، یک سلسله (صفویان)، یک گرایش اعتقادی یا فکری (تاریخ تشیع و تأثیر آیینهای کهن ایرانی بر آیین زرتشت)، یک گستره جغرافیایی (تاریخ ایران) را پوشش می دهد. مقاله تاریخ ژاپن و تمدن مایا نمونه ای از مقالات برگزیده از این نوع است.
مطالب تاریخی-اعتقادی
در یک موضوع اعتقادی مثل حجت بن حسن بخشی از مقاله به پیدایش و تحول یک اعتقاد می پردازد و بخش دیگر مقاله موضوع تاریخی را از منظر اعتقادی مورد بررسی قرار می دهد.
- در خصوص مقاله های مرتبط با اسلام علاوه بر این نوشتار، باید موارد مندرج در رهنمود مرتبط در ویکی پدیای انگلیسی رعایت شود. (Wikipedia:Manual of Style/Islam-related articles شیوه نامه مقاله های مرتبط با اسلام در ویکی پدیای انگلیسی)
- در سایر موضوعات دینی نیز مشابه رهنمود مقالات مربوط به اسلام عمل می شود تا زمانی که رهنمودی در ویکی پدیای انگلیسی یا فارسی وضع شود.
یک نکته بسیار مهم در یک متن تاریخی آن است که نباید تاریخ در چارچوب های معاصر ما ریخته شود، بلکه مخاطب تا حد امکان باید به چارچوب تاریخی آن زمانه برود. یعنی فرق روایت تاریخی با روایت کلامی آن است که روایت تاریخی ما در بستر و زمینه موضوع می برد و کمک می کند تا حد امکان موضوعات و چالش ها را تجربه کنیم و در مقابل یک روایت کلامی موضوع را به زمانه ما می آورد و می کوشد تا باورهای ما درباره دیدگاه ها و اعتقادات فعلی مان تقویت شود. پس هدف متن تاریخی قرابت ما با تاریخ است و هدف متن کلامی قرابت تاریخ با زندگی ماست.
مطالب تاریخی-جغرافیایی
در معرفی یک مکان (مثل اراک و ایالات متحده آمریکا) بخشی از مقاله به تاریخ آن شهر یا کشور مربوط می شود. همچنین برخی از این مقالات به جغرافیای تاریخی می پردازد نظیر کعبه زرتشت.
تاریخی-اجتماعی
این مقالات به بررسی سیر تحولات(سرمایهداری) یا موارد وقوع یک (پاکسازی قومی) موضوع اجتماعی می پردازد.
تاریخی-صنعتی
این مقالات به بررسی یک موضوع صنعتی و سیر تحولات آن (رنگرزی یا تاریخ شیمی) می پردازد.
تاریخ نگاری نقلی/توصیفی و تاریخ نگاری تحلیلی/علمی
نام گذاری
ساختار
گاه شماری
ر.ک. Wikipedia:Manual of Style/Dates and numbers
نام ها و مکان های تاریخی
یکی از نکات مهم در نوشتار تاریخی درک کلمات تاریخی در معنای تاریخی آن است. لازم است با بررسی دقیق منابع و مطالب معنای اصطلاح به شکلی گویا برای خواننده بیان شود و پیوند به مقاله صحیح داده شود. یک نمونه مثال زدنی از این موضوع :لشکرکشیهای روسها به دریای خزر
- اقوام: برای مثال بلغارها در متون تاریخی مربوط به هزار سال پیش را نباید با مردم بلغارستان کنونی اشتباه کرد.
- مکان ها: مکان های جغرافیایی در متن تاریخی با مکان های امروزی نباید اشتباه شود. مثلا احمد میمندی وزیر محمود غزنوی از میمند از توابع غزنه بوده است و نه هیچ یک از شهرستان هایی که امروزه در ایران به این نام خوانده می شود. برخی از شهرها نظیر بصره در طول تاریخ تغییر مکان داده است. برخی از شهرها نظیر فیرزآباد در طول تاریخ تغییر نام داده اند.
- اصطلاح سیاسی و اداری: برخی از کلمات در دوره زمانی خاصی دارای معنای اصطلاحی سیاسی و اداری بوده اند و بسیار مهم است که اصطلاح در جای خودش به کار برده شود. نظیر تیول و اقطاع درباره اداره و مالکیت زمین ها یا ساتراپ، ایالت و استان در خصوص تقسیمات کشوری.
تبارشناسی
یکی از موضوعاتی که در خصوص شخصیت های تاریخی منجر به بحث و جدل فراوان شده است تعیین تبار شخصیت تاریخی نظیر ابن سینا و مولوی است. با توجه به اینکه جغرافیای سیاسی و نیز فرهنگ دوران این اشخاص با جهان کنونی متفاوت بوده است، کاربرد ساخت های جدید سیاسی و فرهنگی شامل ملیت و کشور امروزین (نظیر ایرانی) در خصوص این افراد گمراه کننده است. می توان شخصیت تاریخی را بر اساس تبار (مثل ایرانی تبار)، قومیت (نظیر فارس) محل سکونت (مثل اهل شیراز)، خاندان (نظیر برمکی و هاشمی)، قبیله (نظیر قریشی) و مذهب تبارشناسی کرد. همچنین برخی منابع بر اساس ساخت های بزرگ تر سیاسی (نظیر رومی) ، تمدنی (نظیر تمدن اسلامی) و عصری (نظیر قرون وسطی) تبارشناسی کرده اند.
بر اساس رجوع به منابع معتبر می توان به چندین ساخت هویتی همپوشان رسید. برای مثال می توان مولوی را بلخی یا رومی (اهالی آسیای صغیر) توصیف کرد و نیز می توان وی را ایرانی تبار یا مسلمان برشمرد. در چنین مواردی بیان تمام توصیفات هویتی مندرج در منابع معتبر بی طرفانه تر است. چنین رویه ای در کل مقاله در تمام متن، الگوها و رده ها لازم است رعایت شود.
منابع
منابع دست اول
استفاده از منابع اولیه در مقاله خوب یا برگزیده، جایز نیست. یادتان باشد که این کار شمشیر دو لبهای است که مخالف فکریتان، می تواند بر علیه شما استفاده کند. به علاوه، ممکن است مدتها طول بکشد تا بخواهید بر سر موضوع مناقشه برانگیز، به توافق برسید. یادتان باشد که کاربران امامتپدیا، مسئول تحقیق در مورد حقایق تاریخی نیستند، و قرار نیستند ساعتها و روزها بر سر تمامی موضوعهای جهان به تحقیق مشغول باشند. بلکه این وظیفه خطیر را، به دانشآموختگان و پژوهشگران میسپاریم. گاهی پیش میآید که در موضوع های شدید مورد مشاجره، منابع تاریخی نسبت به موضوع با موضع شدیداً توهینآمیزی نگاشته اند. اینکه آنها چه نگاشتهاند، وحی منزل نیست. بلکه ممکن است، حقیقت خلاف آن گزارش باشد. یا اینکه داستان یک کلاغ، چهل کلاغ گشته باشد.
منابع دست دوم
- در منابع دست دوم، ملاک اساتید دانشگاه و پژوهشگران مستقلی است که مورد تائید جامعه دانشگاهی (نک: داوری همتا) باشند. همچنین بسیاری از پژوهشگران مستقل، ممکن است از انتشاراتی برای چاپ کتابهایشان استفاده کنند که تجاری-دانشگاهی (مثل بریل، آی بی توریس، پالگریو مکمیلان) باشد.
- استفاده از کتابهای پسامدرن، بر کتابهای قدیمی، ارجح است. سبک تاریخشناسی در طول دوران معاصر، بارها عوض گشته و بهتر گردیده است. در حال حاضر، ارحجیت تاریخدانها، به آثار تاریخی معاصر یک فرد تاریخی است. مثلاً در مورد کوروش بزرگ، استوانه خودش و رویدادنامه نبونعید بسیار معتبرتر از گزارشهای کلاسیک یونانی است. این موضوع در مورد سکههای ضرب شده ساسانیان و کتیبههایشان، و کتابهای تاریخی مسلمانان نیز صادق است. ممکن است یک روایت تاریخی (tradition) گاهی جعل میشود تا به فردی هویت تاریخی و مشروعیت سیاسی بخشد. گاهی یک کلاغ، چهل کلاغ میشود. گاهی به دورغ، درباره آن شخص نوشته میشود. در کتابهای پسامدرن، یک تاریخدان حرفهای موظف است تا بنابر متد روز تاریخشناسی، حقایق را از لابلای گزارشهای مغروض، بیرون بکشد. در کتابهای قدیمی، کمتر به این موضوع توجه شده بود.
- در استفاده از کتاب های تاریخی، بهتر است از نویسندگان مختلف استفاده شود، ولی اولویت وزندهی با اشخاصی است که تخصص در آن زمینه را دارند. مثلاً در زمینه تاریخی هخامنشی، اولویت با کسانی است که تاریخ باستان پژوه هستند یا با زبانهای باستانی (اکدی، ایلامی، فارسی باستان، یونانی) هستند. یا در مورد تاریخ شخصیتهای دینی، باید به پژوهشگران تاریخ دین، یا ادیانشناسان بیشتر از سایرین نویسندگان بها داده شود.
- باید بر روی نویسندگان هم وسواس به خرج داد. در کشورهای توتالیتر، از تاریخ، به عنوان حربه سیاسی استفاده می گردد. مانند نازیسم و کمونیسم یا حتی حکومت پهلوی. برتراند راسل می گوید کارل مارکس، آنقدر که از سرمایهدارها کینه داشت، برای کارگرها دل نمی سوزانید. به همین جهت، نویسندگان با افکارهای مارکسیستی، معمولاً در سیاهنمایی شاهان باستان یا قرون وسطی، سنگ تمام گذاشته و از مخالفان آنها، قهرمان میسازند. یا اینکه محمدرضا پهلوی، از شاهان هخامنشی چنان بتی میسازد که انتقاد از آنها، به منزله وطنفروشی یا مارکسیست بودن تلقی میگردد. برخی کشورهای عربی و اسرائیل، معمولاً بودجه های تحقیقاتی (گِرانت) به استادان تاریخ میدهند تا کتابهای جهتدار بنویسند. این بند، حکم کلی نیست، بلکه تذکری است برای ویرایشگران امامتپدیا، تا با دقت بیشتری، منابع تاریخی را انتخاب کنند.
منابع دست سوم
- استفاده از منابع دست سوم، بسته به اعتبار دانشنامه (مثلاً ایرانیکا در زمینه ایرانشناسی یا آمریکانا در زمینه غربشناسی) می تواند سودمند باشد. ولی باید دقت کنید که در انتهای مقاله، نام نویسنده ذکر گردد. مقالاتی که در انتهای آن، نویسندهای ندارد به منزله این است که هیئت ویراستار، مسئولیت نوشتن آن را به عهده داشته است. در اینصورت نمیتوان توقع داشت که مقاله، خیلی تخصصی باشد. همچنین باید دانست که بعضی از دانشنامه ها (مثل جودائیکا یا ایرانیکا) به خاطر گرفتن امتیاز مالی (گِرانت) ممکن است در موضوعی، محافظهکارانه نوشته باشند. برای پوششدهی این ضعف، همواره استفاده از منابع دستدوم، سودمند است. مشکل دیگر منابع دست سوم، کوتاهی مقالات آنهاست. به طوری که به خاطر محدودیت توان مالی، قادر به نوشتن مقاله کامل و جامع نیستند. اما منابع دستدوم، از این ضعف برخوردار نیستند و میتوانند پوششگر این مشکل باشند. در آخر، بایستی دانست که مقاله دستسوم هم، توسط یک انسان نوشته شده، و بهتر است به اسم او، در مقالههای امامتپدیا آورده شود و نه به اسم آن دانشنامه. چرا که او تصمیم گرفته که به کدام کتاب، بهای بیشتری دهد.
نکاتی در تاریخنگاری
هنگامی پژوهش در مورد زندگانی فردی، باید از تمام جنبهها به او بنگرید:
- زبانشناسی و جغرافیاشناسی: برای مطالعه جوامعی که در کنار یکدیگر زیستهاند یا هماکنون میزیاند، باید به تمامی زبانهای ملتها یا اقوام مسلط باشید تا بدانید، یک کلمه، از کدام کشور/ملت به دیگری رفته است. چند مثال برای روشنشدن این تئوری میدهم:
- نمی شود گفت کلمه Saffron در زبان انگلیسی، ریشه کلمه زعفران (زبان ایرانی باستان یا سنسکریت) است. زیرا محیط آب و هوایی کشورهای اروپایی یا آمریکای شمالی، به هیچ وجه من الوجوه، برای این گیاه مناسب نیست. بنابراین این کلمه نخست در مناطقی ایجاد شده که گیاه زعفران به طور بومی در آن رشد می کند.
- نمیشود (بدون استناد به هیچ ژورنال علمی فسیلشناسی) گفت که حیوانی به نام کانگرو، در سیبری میزیسته، چونکه کلمه کانگورو، در زبان بومیان استرالیا، به معنی «نمیدانم» بوده است. در واقع، هنگامی که مهاجرین اسم این جانوران را از بومیان پرسیدند، آنها در جواب گفتند : «نمیدانم»
- نمیشود گفت که مسلمانان، بنیانگذار فلسفه بودهاند، چرا که واژه فلسفه، معرب کلمه یونانی Philosophy (به یونانی: [φιλοσοφία] Error: {{Lang}}: unrecognized language tag: {{{کد زبان}}} (help)) به معنی «علمدوست، خردورز» است.
- نمیشود گفت که ایرانیها، هندیها، سلتها، ارمنیها، ژرمنها، اسلاوها، یونانیها و رومی ها، از یک تبار نیستند، چرا که رنگپوست و ژن آنها، دگرگون شده است.
- همچنین نمیشود گفت که زبان اکدی، عبری، عربی، آرامی (آشوری، سریانی) از یک تبار نیستند، چرا رنگ پوست سخنوران آنها با هم فرق میکند.
- ژنتیک: بحث ژنتیک مهم است، اما نه با اهداف سیاسی نژادپرستانه، قوم مدارانه و ملت پرستانه. لازم است بدانید خیلی از شخصیتها بعد از مهاجرت اجدادشان به کشور دیگر (۳ یا ۴ نسل قبلتر)، دیگر در فرهنگ آن کشور آسمیله گشتهاند. ولی، تطبیق دیانای افراد، در جهت میزان مراودات قومیتها و ملیتها هم، خیلی مهم است. (ر.ک. باستان ژنتیک) مثلاً ایرانیهای معاصر بیشتر از اینکه تحت تاثیر دیانای ترکها باشند، تحت تاثیر عربها واقع گشتهاند، نه به دلیل افسانههای هزار و یک شب عربستیزها در مورد تجاوزات گروهی، بلکه براساس گزارشات تاریخی، حکومتهایی مثل بنی امیه، عرب های ناراضی (مثلاً یمنیهای شیعه علی) را به مناطق شرقی ایران (مثل استانهای خراسان بزرگ، آذربایجان ایران و سیستان میفرستادند تا علاوه بر رهاگشتن از شر آنها، دیوار محکم انسانی در برابر مهاجمان کافر، از برای بلاد اسلامی (مسلمانان) ایجاد کرده باشند، یا اینکه چون با مسیرهای پرفراز و نشیب کوهستانی آشنایی ندارند، قبایلی را در همان شهرها مستقر کنند تا از شورش ایرانیان (که بیشتر انگیزه مالیاتی-استقلالی داشت) جلوگیری کنند. این مسئله، برای نژاد مردم ترکیه هم صادق است که بسیاری از سیاستمدارانشان، با وجود ادعای تبار مغولی-ترکی، نژاد ارمنی-آشوری-یونانی دارند. در حقیقت، مردمان آسیای میانه (ازبکستان، تاجیکستان، افغانستان، ترکمنستان و قزاقستان)، بیشتر به مغولها یا ترکهای قبچاقی شباهت دارند، تا ترکهای قفقازی- آناتولی.
- منبعشناسی: در سبک نوین تاریخشناسی، نوع منبع اهمیت خاصی دارد. اینکه منبع معاصر باشد، خیلی بیشتر ارزشمندتر است، نا اینکه چند قرن بعد، مکتوب شده باشد. چه بسا نویسندگان قرون بعدی، اخباری را مکتوب کردهاند که یککلاغ چهلکلاغ گشته است. یا حتی منابع، خبری را به صورت کذب یا عکس منتشر کرده باشند:
- برای اسلام پژوهان، قرآن (جمعآوری شده در زمان عثمان) در اولویت اول است، سپس مورخان صدر اسلام، سپس مفسران و محدثان. سبک نوشتاری محدثان، چندان مورد تائید اسلامپژوهان معاصر نیست. چرا که افراد، با اغراض خاصی (دوستی یا شاید دشمنی) به روایت احادیث جعلی میپرداختهاند. مثلاً ابوهریره که در ۳ سال پایان زندگانی محمد، اسلام آورده است، میبایستی به اندازه ۶ ماه از او حدیث نقل کند، نه به اندازه ۶۰ سال ! یا اینکه بخاری، بعد از مکتوب کردن هر حدیثی، دو رکعت نماز بخواند اعتباری برای اثرش نمی آورد.
- ممکن است در قرن ۲۱ ام، کسی گزارش دهد که حسنی مبارک، دایی ناصر را کشت، این خبر سینه به سینه گشته باشد، مورخی بنویسد که حسنی مبارک، دایناسور را کشته است. حالا بعد از چند قرن، بگویند که دایناسور در قرن ۲۱ ام چگونه میزیسته است؟ مگر اینها منقرض نگشته بودند؟ بعضی ها به کل بگویند «تاریخ دروغ است»، بعضیها بگویند مورخ، کینهداشته، یا هزار و یک دلیل بیاورند. ولی فهمیدن اینکه پشت روایت کشتن دایناسور، دایی ناصری وجود داشت که مورخ باید از لابلای گزارشها، بیرون بکشد، کار بسیار سخت و مشقتباری است.
- رویکرد به تاریخ:
- یک دیدگاه این است، تاریخ، سرگذشت افراد مهم است، نه تمام مردمان جهان. یعنی مردمانی که، تحول جهان را دگرگون کردهاند. آن دکتری که صبح با ماشینش به مطب میرفته و عصر برمیگشته، در تاریخ جایی ندارد، چون کاری انجام نداده است. فقط مقداری اکسیژن و آب و غذا مصرف کرده است. در قدیم، تاریخ را برای شکوه پادشاهان مینوشتند، ولی رفته رفته، افراد دیگری (مثل وزیر، کاتب، مترجم، مورخ) هم بدان افزوده شد و کم کم، دایره افراد مشهور تاریخ، گسترش یافت. در مقابل دیدگاه دیگری در تاریخ اجتماعی و تاریخ فرهنگی مطرح می شود که به سبک زندگی، فعالیت ها و وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم عادی می پردازد.
- نوع دیگر تفکرات غیرعلمی، تئوری توطئه است. یعنی در پس هر رخدادی توطئه ای را در جریان می بیند. برای مثال اگر کسی به حکومت برسد نتیجه یک توطئه از سوی دست های پنهان و محافل مخفی بوده است و اگر همان شخص به حکومت نرسد، باز هم نتیجه نتیجه یک توطئه از سوی دست های پنهان و محافل مخفی بوده است. چنین تفکری توجهی به عوامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر حوادث ندارد.
جستارهای وابسته
- امامتپدیا:شیوهنامه
- امامتپدیا:راهنمایی برای نوشتن مقالههای بهتر
- امامتپدیا:منابع معتبر (تاریخ)
- Wikipedia:Manual of Style/Islam-related articles شیوه نامه مقاله های مرتبط با اسلام در ویکی پدیای انگلیسی
- Wikipedia:Manual of Style/Military history شیوه نامه مقاله های تاریخ نظامی در ویکی پدیای انگلیسی