کاربر:Jokar/صفحه تمرین 5

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jokar (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

خاتمیت درفلسفه سلامی به بررسی مسئله خاتمیت (به فارسی: ختم نبوت) درفلسفه اسلامی می‌پردازد. خاتمیت، در اصطلاح به معنای این است که حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر الهی است و بعد از او هیچ پیامبری مبعوث نمی‌شود.‌در روایات شیعه و سنی خاتمیت رسول اکرم از مسلمات قطعی شمرده شده است.


معنا شناسی

خاتمیت واژه‌ای عربی از ریشه خَتَم به معنای رسیدن به آخر چیزی است.[۱]، بعضی دیگر معنای اصلی ختم را به پایان رسیدن می دانند[۲] در اصطلاح کلامی خاتمیت باور و اعتقادی است برگرفته از قرآن و روایات بدین معنا که بعد از حضرت محمد (ص) هیچ پیامبری نخواهد آمد و ایشان پایان دهنده سلسله پیامبران الهی هستند[۳] و دین اسلام آخرین دین الهی و کتاب قرآن آخرین کتاب آسمانی است[۴] فیلسوفان اسلامی اغلب در آثار خود، بحثی مجزا ذیل عنوان نبوت یا نبوات مطرح نموده و در آن به ارائه ادله عقلی برای اثبات لزوم ارسال رسل و انبیای الهی پرداخته‌اند. آنان‌گاه به صورت تلویحی و‌گاه صراحتاً به خاتمیت نبی مکرم اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلم اشاره کرده و در صدد تبیین آن برآمده‌اند. از جمله تبیین‌های فیلسوفان این است که انسان، برترین موجودات؛ پیامبران، برترین انسان‌ها؛ رسولان، برترین پیامبران؛ برترین رسولان، انبیاء اولوالعزم؛ و برترین انبیای اولوالعزم کسی است که شریعتش عمومی و کلی باشد و چنین کسی حضرت محمد(ص) است که سید فرزندان آدم و در نتیجه خاتم النبیین است.

خاتمیت از منظر فیلسوفان مسلمان

صدرالمتألهین مسئله ختم نبوت و انقطاع وحـی الهـی را در دو کتـاب الشـواهد الربوبیـه و مفاتیح الغیب مطرح ساخته است. به نظر وي، اگر مراد از وحی، صرف تعلیم مـردم توسـط خداوند باشد، هیچگاه اینچنین وحی و به عبارت دیگـر ، چنـین نبـوت و رسـالتی از زمـین منقطع نخواهد بود، ولی اگر منظور از وحی، تمثل ملک وحی بر شخص نبـی بـه صـورت قابل رؤیت و شنیدن صداي این ملک باشد، باید گفت که چنین وحی و نبوتی با بعثت نبی اکرم ،پایان پذیرفته است، و دیگر چنین نخواهد بود که ملک وحی بر کسی ظاهر شود و کلام االله را به گوش وي بخواند. صدرالمتألهین، پس از بیان این موضع، اشاره میکند که البته، نبوت از لحـاظ «حکـم » و «ماهیت» هرگز منقطع نبوده و نخواهد بود. به عقیدة وي، امتداد نبـوت از لحـاظ حکـم ، در معصومان و مجتهدان علوم دینی خواهد بود و حکم نبـوت محمـدي از ایـن طریـق ، در آینده جاري. اما نبوت از لحاظ ماهیت نیز ادامه خواهد داشت و آن از طریق اولیـاي کامـل الهی است. در اولیاي الهی، نبوت به صورت غیبی و باطنی است، در حالی که نبـوت بـراي شخص نبی به نحو ظاهري است. به عقیدة صدرالمتألهین، اولیا دو دسته هسـتند ؛ برخـی از آنها نبوت را به طور مستقیم از جانب حقتعالی اخذ میکنند و آن وقتی است کـه خداونـد ، نبوت را از نبیاي، به صورت ارث گرفته و سپس به شخص ولی اعطا میکند. اما برخی از اولیا مقام نبوت را از شخص نبی به ارث میگیرند. به نظر وي، یکی از مصـادیق ایـن نـوع ولایت، ولایت اهلبیت نبی اکرم ،یعنی ائمه اطهار است، که از جانـب پ یـ امبر اکـرم  ، 8 مقام نبوت را به نحو غیبی و باطنی واجد هستند. بنابراین، بر طبق رأي صـدرالمتألهین ، در باب ختم نبوت اولاً، تفاوت بنیادینی بین نبوت و امامت موجود نیست و ثانیاً، دایره نبـوت بسته نمیباشد و امامت در امتداد دایره نبوت قرار دارد.


مفسران‌ امروزین‌ سهروردی‌ معتقدند «ولایت‌ از اصول‌ اعتقادی‌ سهروردی‌ است‌ و به‌ نظر او اگرچه‌ نبوت‌ ختم‌ شده،‌ اما ولایت‌ بدان‌ معنا که‌ در شیعه‌ مطرح‌ شده‌، پیوسته‌ و مداوم‌ است‌.»[۵]


از میان فیلسوفان اسلامی، صدرالدین شیرازی با رویکردی شیعی، ختم نبوت را به انقطاع وحی تشریعی و نزول فرشته تفسیر کرده و معتقد شده است که ختم نبوت به معنای پایان یافتن حجت آسمانی نیست، بلکه طبق اعتقاد شیعه، حکم امامانِ معصوم، از سوی شخص پیامبر اسلام حجت الهی و معتبر اعلام شده است.

سبزواری با تفکیک میان نبوت تشریعی و نبوت تبلیغی و تبیینی، ختم و انقطاع نبوت را ناظر به نبوت تشریعی دانسته است. از نظر او، خاتمیت پیامبر اکرم دو وجه دارد: یکی آنکه با ظهور رسول اکرم همه کمالات متصوَّر به اوج خود رسیده و مجالی برای ظهور پیامبر دیگری باقی نمانده و گویی حضرت محمد بر همه کمالات و زیباییها مهر زده است. وجه دیگر اینکه از آنجا که پیامبر اکرم اشرف مخلوقات و غایت آفرینشِ عالم امکان است، با ظهور ایشان غایت آفرینش تحقق یافته و به خاتمه رسیده است.

  1. معجم مقائیس اللغه ج۲ ص۲۴۵
  2. ابن فارس، المقاییس،ماده خ، ت، م
  3. المیزان ، ج۱۶، ص۳۲۵
  4. سبحانی، جعفر، الالهیات، ج2 ص 463
  5. سیدحسین‌ نصر، «مفسر عالم‌ غربت‌ و شهید طریق‌ معرفت‌»، معارف‌ اسلامی‌، اوقاف‌، س۸، ش۱۰، ص۱۱.