آیا معجزه به واسطه علم غیب است؟ (پرسش)
معجزه مربوط به عالم غيب است: (وَ يَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّه);[23] و مى گويند: چرا معجزه اى از جانب پروردگارش بر او نازل نمى شود؟ بگو: غيب (و معجزات) براى خدا [و به فرمان او] است.
تفسیر :
...
2 - كلمه (غیب ) در جمله (انما الغیب لله ) ممكن است اشاره به این باشد كه معجزه امرى است مربوط به عالم غیب ، و در اختیار من نیست و مخصوص خدا است .
و یا اشاره به این است كه مصالح امور و اینكه در چه موردى حكمت ایجاب نزول معجزه را مى كند جزء اسرار غیب است ، و مخصوص خدا است ، او هر مورد را كه صلاح بداند، و طالب معجزه را جویاى حقیقت ببیند، معجزه را نازل مى كند، چرا كه غیب و اسرار نهان مخصوص ذات پاك او است .
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=775839
آیت الله مرتضی رضوی:
14ـ مطابق روايت، يك بار امام معصوم(عليه السلام) به يكى از اصحابش (در مراسم حج) نشان داده كه عده اى از حاضرين در شكل حيوانات هستند. اين حديث نه ربطى به علم غيب دارد و نه ربطى به ديدن غيب.اين يك «معجزه است» شبيه نسوختن حضرت ابراهيم در ميان آتش، معجزه يك اتفاق و حادثه موردى است كه در طول تاريخ بشر موارد آن خيلى معدود و كم و اندك و نادربوده است. اين گونه معجزه ها «علم» نيستند بل از مصاديق «دعا» هستند، آن هم دعاى معصوم كه در مورد خاصى از خدا بخواهد چيزى را خدا به او نشان دهد و يكى از معانى آن چند حديث كه در بالا مذكور شد كه امام مى گويد: «هر وقت اراده كرديم مى دانيم والّا نه» موارد معجزه است.
علم يك حالت دائمىو هميشگى است خواه علم معمولى و خواه علم غيب، اما معجزه يك «اتفاق» ويك حادثه و براى چند لحظه و يا چند ساعت است.
صوفيان مدرن، صدرائيان روز، با همه ادعاى علم و دانش، در تشخيص ميان علم، علم غيب، و ديدن غيب، معجزه و... عاجزند. و در عين حال ادعاى عقلانيت شان گوش فلك را كر كرده است. آن قدر اين قبيل خرافات غير علمى بل ضد و مناقض با علم و ناقض عقل تكرار كرده اند كه مسئله براى خودشان نيز مشتبه شده است گمان مى كنند كه فرق ميان آنان با مردم، بيش از فرق ميان يك معصوم با نادان ترين كفار است. به زمين و زمان ناز مى كنند. حتّى به خدا هم ناز مى كنند.
http://www.binesheno.com/fa/index/bookdata?dId=841&l=4&v=841
معجزات، علم غيب و مسئله عبوديت پيامبران
عبوديت پيامبران هرگز مانع از آن نيست كه آنها به اذن و فرمان خداوند از امور پنهاني مربوط به حال و گذشته و آينده آگاه باشند: «عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احدا الا من ارتضي من رسول، خداوند داناي غيب است، و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمي سازد، مگر رسولاني را كه برگزيده است ». [1] . مي دانيم: يكي از معجزات مسيح (ع) اين بود كه به مردم از پاره اي از امور پنهاني خبر مي داد: «و انبئكم بما تاكلون و ما تدخرون في بيوتكم، من شما را از آنچه مي خوريد و در خانه هاي خود ذخيره مي كنيد خبر مي دهم »! [2] . پيامبر اسلام (ص) نيز از طريق تعليم الهي بسياري از اخبار نهاني را بيان مي فرمود: «ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك، اين از خبرهاي غيب است كه به تو وحي مي فرستيم ». [3] . بنابراين مانعي ندارد كه پيامبران الهي از طريق وحي و به اذن پروردگار از غيب خبر دهند و اگر در بعضي از آيات قرآن، علم غيب از پيامبر اسلام (ص) نفي شده است: «و لا اعلم الغيب و لا اقول لكم اني ملك، من از غيب آگاه نيستم و نمي گويم فرشته ام ». [4] منظور علم ذاتي و استقلالي است، نه علمي كه از طريق تعليم الهي حاصل شود، زيرا مي دانيم آيات قرآن يكديگر را تفسير مي كنند. ما معتقديم: اين بزرگواران كارهاي خارق العاده، و معجزات مهمي «باذن الله » انجام مي دادند، و اعتقاد به انجام اين گونه كارها به اذن الهي، نه شرك است و نه منافاتي با مقام عبوديت آنها دارد. حضرت مسيح (ع) - به تصريح قرآن مجيد- مردگان را به اذن خدا زنده مي كرد، و بيماران غير قابل علاج را به فرمان خدا شفا مي داد: «و ابري ء الاكمه و الابرص و احي الموتي باذن الله ». [5] . پاورقي ها: --------------------------------------------------------------------------------------------- [1] سوره جن، آيات 26 و 27. [2] سوره آل عمران، آيه 49. [3] سوره يوسف، آيه 102. [4] سوره انعام، آيه 50. [5] سوره آل عمران، آيه 49. http://www.adyannet.com/fa/book/12179