بحث:تیراندازی (مقاله)
مراد از تیراندازى، پرتاب کردن تیر است؛ خواه با کمان باشد یا تفنگ، توپ و دیگر ابزارهاى جنگى .(1) معادل عربى آن « رِمایَه » است .(2) در قرآن با تعبیرهایى گوناگون از آن یاد شده است؛ از جمله در آیه17 انفال / 8 با صریح ترین تعبیر « وما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ ولـکِنَّ اللّهَ رَمى ». در آیه 60 انفال / 8 نیز واژه « قُوَّةٍ » به کار رفته است: « واَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ » ( انفال / 8، 60 ) که احادیث یکى از مصادیق آن (3) را تیراندازى شمرده اند.
در آیاتى دیگر از ابزار تیراندازى سخن به میان آمده؛ مانند واژه « قَوْس » که به معناى کمان است :(4) « فَکانَ قابَ قَوسَینِ اَو اَدنى » ( نجم / 53، 9 )؛ و واژه « اسلحه »، جمع سِلاح * به معناى ابزار ویژه جنگ * یا دفاع که 4 بار در آیه 102 نساء / 4 به کار رفته است :« لَوتَغفُلونَ عَن اَسلِحَتِکُم »؛ همچنین واژگانى دیگر مانند « سَهْم » به معناى تیر کامل (5) ( صافّات / 37، 141 )، « ازلام »* به معناى تیرهاى بى پیکان و مخصوص (6) ( مائده / 5، 3 ) و نیز « اَقْلام » ( آل عمران / 3، 44 ) در قرآن کریم آمده اند. با توجه به آیات مربوط، از این تیرها عمدتا براى اهداف غیر جنگى مانند قمار، قرعه کشى و آگاهى از آینده و دانستن نیک و بد کارها استفاده مى شده است .(7) (<= ازلام *، قرعه *) اختراع ابزار تیراندازى مانند کمان و تیر از کهن ترین اختراعات بشر است که در آغاز از آن براى شکار حیوانات و تأمین نیازهاى زندگى بهره گیرى مى شد؛ ولى به تدریج کاربرد آن گسترش یافت و در میادین جنگ هم از آن استفاده شد. مصریان را نخستین اقوامى دانسته اند که در میدان جنگ از تیر استفاده کرده اند. سپس اقوام دیگر از جمله ترک ها در این ابزار تحولاتى پدید آوردند تا آنکه در سال 1500 میلادى ابزارهاى جدیدتر تیراندازى مانند تفنگ جاى تیر و کمان را گرفت .(8) با وجود این امروزه کمان و تیرهاى چوبین در مقاصد دیگر مانند مسابقات ورزشى و فنون رزمى استفاده مى شود .(9) برخى مفسران در آیه 17 یوسف / 12 که بیانگر رواج مسابقات در عصر حضرت یعقوب علیه السلام است: « قالوا یـاَبانا اِنّا ذَهَبنا نَستَبِقُ ...» مراد از « نَسْتَبِق » را مسابقه تیراندازى میان فرزندان یعقوب علیه السلام دانسته اند .(10) برخى دیگر مراد از آن را مسابقه دو دانسته اند .(11) در آیه 60 انفال / 8 مسلمانان مأمور شده اند تا براى رویارویى با دشمنان خدا و ترساندن آنان هرچه مى توانند قوا و تجهیزات نظامى فراهم آورند: « واَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ و مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وعَدُوَّکُم ». در احادیث متعدد « قُوَّةٍ » در این آیه به تیراندازى تفسیر شده است .(12) افزون بر قرآن، در احادیث نیز بر کسب مهارت در تیراندازى بسیار تأکید شده است، تا آنجا که بُرد و باخت و تعیین جایزه در عین ممنوع بودن در دیگر موارد و مسابقات، در مسابقه تیراندازى جایز به شمار رفته است؛ همچنین در احادیث متعدد براى تیراندازان و سازندگان تیر، پاداش اخروى مقرر شده است .(13) در برابر، آن ها که تیراندازى را پس از فراگیرى آن رها کنند مذمت شده اند واین کار سرپیچى از فرمان پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و ناسپاسى نعمت الهى به شمار رفته است .(14) فقها بر پایه آیات و احادیث یاد شده فصلى را در منابع فقهى با عنوان « السَبْق »(15) یا « السَبْق و الرِّمایَه »(16) یا « مُناضَله »(17) به موضوع مسابقه در تیراندازى و اسب سوارى اختصاص داده و بُرد و باخت در آن را با تحقق شرایطى خاص جایز شمرده اند .(18) افزون بر آیات 60 انفال / 8 و 17 یوسف / 12، آیه 6 حشر / 59 نیز دالّ بر مشروعیت سَبْق و رِمایَه به شمار رفته است :(19) « فَما اَوجَفتُم عَلَیهِ مِن خَیلٍ ولا رِکابٍ ». البته برخى مؤلفان بر آن اند که تجویز مسابقه تیراندازى به ابزار کهن اختصاص ندارد، بلکه شامل ابزار نظامى جدید مانند تفنگ و توپ و ابزار دیگر نیز مى شود، زیرا ذکر مسابقات اسب سوارى و تیراندازى در احادیث و منابع فقهى متقدم بدان جهت است که در آن اعصار این نوع مسابقات به عنوان مهارت هاى نظامى بیشتر مطرح بوده است .(20) از دیدگاه قرآن کریم تیراندازى مؤمنان در نبرد با دشمنان خدا تنها با امداد غیبى و اراده الهى مؤثر و کارساز است؛ آیه 17 انفال / 8 خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرماید: این تو نبودى که تیرانداختى، بلکه خداوند آن ها را افکند: « وما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ ولـکِنَّ اللّهَ رَمى ». در شأن نزول این آیه نقل شده که آن حضرت در جنگ بدر مشتى خاک و سنگریزه به سوى دشمن پرتاب کرد و بر اثر آن، دشمن بینایى خود را از دست داد و مسلمانان آنان را شکست دادند .(21) به نقلى دیگر پیامبر در این جنگ سه سنگریزه برداشت و یکى را به جانب راست لشکر دشمن و دیگرى را به جانب چپ و نیز سنگریزه اى را به وسط آن پرتاب کرد و به اراده الهى آنان بینایى خود را از دست دادند و شکست خوردند .(22) برپایه نظر مفسرانى دیگر، آیه مربوط به جنگ احد است که رسول خدا نیزه اى به طرف اُبَىّ بن خَلَف افکند و او بر اثر ضربه پیامبر صلى الله علیه و آله در راه بازگشت به مکه جان سپرد .(23) برخى آیه را درباره فتح خیبر دانسته اند که پیامبراکرم صلى الله علیه و آله تیرى را در هوا رها ساخت و آن تیر به امر الهى به ابن ابو حُقَیق که در بستر خود قرار داشت اصابت کرد .(24) شمارى دیگر این آیه را درباره همه رخدادهاى جنگ بدر دانسته اند که مسلمانان در آن با نیرو و تجهیزات اندک بر لشکر بزرگ قریش پیروز شدند .(25) با قطع نظر از این اقوال، به نظر برخى مفسران مى توان مفاد آیه را عام و شامل همه کارهاى انسان و نیز فعالیت هاى نظامى او در راه خدا، از جمله تیراندازى دانست .(26) 1. لغت نامه، ج 5، ص 7196؛ فرهنگ بزرگ سخن، ج 3، ص 2003، «تيرانداختن». 2. المصباح، ص 241، «رميت»؛ لغت نامه، ج 5، ص 7196. 3. سنن ابى داود، ج 2، ص 216؛ وسائل الشيعه، ج 19، ص 252؛ ميزان الحكمه، ج 2، ص 1120. 4. لسان العرب، ج 11، ص 345، «قوس». 5. لسان العرب، ج 6، ص 413؛ مجمع البحرين، ج 1، ص 441، «سهم». 6. لسان العرب، ج 6، ص 75، «زلم»؛ صحيح البخارى، ج 5، ص 224؛ جامع البيان، ج 6، ص 101، 103، 106. 7. جامع البيان، ج 6، ص 101 - 102؛ مجمع البيان، ج 3، ص 244. 8. موسوعة العربية العالميه، ج 11، ص 281 - 282. 9. همان، ص 280 - 282. 10. التفسير الكبير، ج 18، ص 101؛ مجمع البيان، ج 5، ص 333؛ الكشاف، ج 2، ص 450 - 451. 11. التحرير و التنوير، ج 12، ص 235؛ مجمع البيان، ج 5، ص 333. 12. جامع البيان، ج 10، ص 40؛ سنن ابى داود، ج 2، ص 216؛ وسائل الشيعه، ج 19، ص 252. 13. كنزالعمال، ج 4، ص 344؛ الدرالمنثور، ج 3، ص 194. 14. مسند احمد، ج 4، ص 148؛ المستدرك، ج 2، ص 95؛ السنن الكبرى، ج 10، ص 13. 15. الخلاف، ج 6، ص 101؛ الام، ج 4، ص 243؛ فقه الكتاب و السنه، ج 3، ص 1737. 16. المبسوط، ج 6، ص 289؛ المهذب، ج 1، ص 329؛ مختصر المزنى، ص 287. 17. المغنى، ج 11، ص 139؛ الشرح الكبير، ج 11، ص 146؛ كشاف القناع، ج 4، ص 66. 18. شرايع الاسلام، ج 2، ص 237 - 238؛ جواهر الكلام، ج 28، ص 211؛ روضة الطالبين، ج 7، ص 536. 19. كنزالعرفان، ج 2، ص 80 - 81. 20. مصطلحات الفقه، ص 292؛ مشكلات اجتماعى عصر ما، ص 165 - 166. 21. جامع البيان، ج 9، ص 270 - 271؛ مجمع البيان، ج 4، ص 814؛ تفسير قرطبى، ج 7، ص 244. 22. مجمع البيان، ج 4، ص 814. 23. التفسير الكبير، ج 15، ص 140؛ تفسير قرطبى، ج 7، ص 244. 24. التفسير الكبير، ج 15، ص 140؛ روح المعانى، ج 6، ص 268. 25. الميزان، ج 9، ص 38. 26. التفسير الكبير، ج 15، ص 140.