عبدالرحمان بن زید بن اسلم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

عبدالرحمان بن زید بن اسلم عدوی مدنی مشهور به «ابو زید»؛ پدر او از فقیهان به نام مدینه بود. خود او جزو مفسران و فقیهان به شمار می‌رود. کتاب او در تفسیر معروف است و یکی از مراجع تفسیری بزرگ شمرده می‌شود.

فؤاد سزگین می‌گوید: «ابو جعفر طبری بیش از ۱۸۰۰ بار از وی- با واسطه عبد اللّه بن وهب- روایت کرده است». طبرسی نیز فراوان از وی روایت کرده است؛ بیشتر با عنوان «ابن زید» و گاه «ابو زید» نام او را برده است. آراء او در همه تفاسیر سلف و خلف مطرح است و این نکته، دلیل جایگاه بلند او در تفسیر است. به عنوان نمونه، عبد الرزاق بن همّام صنعانی و وکیع بن جرّاح رؤاسی و سفیان بن عیینه هلالی کوفی و دیگران، آراء او را در تفاسیر خود آورده‌اند. [۱]

برخی او را در باب نقل حدیث ضعیف دانسته‌اند، ولی امام ابواحمد عبد اللّه بن عدی درباره او می‌گوید: «او دارای احادیث خوب و مورد قبول است و مردم به او اعتماد دارند و او را راستگو می‌شمارند- و اضافه می‌کند:- او از کسانی که احادیث آنان، قابل ثبت و ضبط است به شمار می‌آید» [۲]. داووی می‌گوید: «ترمذی و ابن ماجه در کتب حدیثی خود از او حدیث نقل کرده‌اند» [۳].

شیخ ابو جعفر طوسی او را در شمار اصحاب امام صادق(ع) آورده است. [۴]

ثقة الاسلام کلینی در کتاب «کافی» در ابواب مختلف از او روایت نقل کرده است و افرادی همچون محمد بن فضیل بن کثیر ازدی [۵] از او روایت کرده‌اند که شیخ مفید- در رساله عددیه- درباره او می‌گوید: «او از فقیهان و سرآمد بزرگان است و از کسانی است که حلال و حرام و فتوا و احکام از ایشان اخذ می‌شود و راه طعنه بر آنان بسته است» [۶].[۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر. ک: تهذیب التهذیب، ج ۶، ص۱۷۷- ۱۷۶، شماره ۳۵۸. معجم المفسرین، ج ۱، ص۲۶۵، شماره ۲۵۵.
  2. الکامل فی ضعفاء الرجال، ج ۴، ص۲۷۳.
  3. طبقات المفسرین، ج ۱، ص۲۶۶، شماره ۲۵۵.
  4. رجال طوسی، ص۲۳۲، شماره ۱۳۸.
  5. معجم رجال الحدیث، ج ۹، ص۳۲۸- ۳۲۷.
  6. معجم رجال الحدیث، ج ۱۷، ص۱۴۷.
  7. معرفت، محمد هادی، تفسیر و مفسران، ص۴۲۴-۴۲۵.