بحث:دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
محمد رضا بهدار
در مقاله گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه
ادله نقلی و روایی
بر کسی پوشیده نیست که در مقام تحقیق و داوری درباره حقیقت و گستره علم امامان معصوم ،پس از آیات الهی، یکی از بهترین منابع، سخنان حکیمانه خود معصومانDاست.
درباره گستره علم امام، فقط به ابوابی در این مورد که خود متضمن روایات فراوانی اند، اشاره میشود:
1 .ائمه اطهارD ،وارثان علم آدم و علوم جمیع انبیایاند ( فروخ صفار، 1404ق، 2 : 114).
2 .امامان، نگهبانان و خزینه داران علم خدا در آسمان و زمین اند ( مجلسی 1404ق، 26 :105).
3 .خداوند به آنان ملکوت آسمان و زمین را نشان میدهد، چنانکه حضرت ابراهیم، ملکوت و مافوق عرش و پایین آن را مشاهده کرد ( فروخ صفار، 1404ق، 2 : 106).
4 .آنها معدن علم خداوند، موضع ودایع رسالت، درخت نبوت و محل رفت وآمد فرشتگانند .(221 :1 ،1365 ،کلینی ؛56 : 2 ،ق1404 ،صفار فروخ).
5 .این بزرگواران زمان فرا رسیدن مرگ و رویدادهای ناخوشآیند « علم منایا و بلایا» را میدانند و به اصل و نسب آدمیان و چگونگی داوری بین آنها آگاهی دارند ( نک : کلینی، 196 :1365،1).
6 .ائمه اطهار به حوادثی که در گذشته اتفاق افتاده و پیش آمدها و اتفاقاتی که در آینده تا روز قیامت به وقوع می پیوندد، آگاهی دارند « علم ما کان و ما یکون الی یوم القیامة»؛ حتی به آنچه در آسمان و زمین است و به آنچه در بهشت و جهنم است، علم دارند ( کلینی، 129 ،127 : 2 ،ق1404 ،صفار فروخ ؛160 :1 ،1365).
7 .به ایشان علم الکتاب و تفسیر و تأویل قرآن عطا شده است ( حر عاملی، 1409ق، 27 :181) . با توجه به این ابوابِ روایی و امثال آن که هر کدام متضمن دهها روایتاند، پذیرفتن حتی یکی از آنها برای ما کافی است که تردیدی در گستره علم امامان نداشته باشیم و آگاهیِ سرشار آنها را از نهان و آشکار وقایع عالم، بپذیریم و اعتراف کنیم.
ص55
پاسخ اول
- «بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) یَعْلَمُونَ جَمِیعَ الْعُلُومِ الَّتِی خَرَجَتْ إِلَى الْمَلَائِكَةِ وَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ (ع)»[۱]
- «عَن عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عِلْمَیْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِذَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ ءٍ مِنْهُ أَعْلَمَنَا ذَلِكَ وَ عَرَضَ عَلَى الْأَئِمَّةِ الَّذِینَ كَانُوا مِنْ قَبْلِنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنِ الْعَمْرَكِیِّ بْنِ عَلِیٍّ جَمِیعاً عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(ع) مِثْلَهُ»[۲]
- «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَیْنِ عِلْماً عِنْدَهُ لَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ وَ عِلْماً نَبَذَهُ إِلَى مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ فَمَا نَبَذَهُ إِلَى مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ فَقَدِ انْتَهَى إِلَیْنَا»[۳]
- «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ ضُرَیْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) یَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ مَبْذُولٌ وَ عِلْمٌ مَكْفُوفٌ فَأَمَّا الْمَبْذُولُ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ شَیْ ءٍ تَعْلَمُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّسُلُ إِلَّا نَحْنُ نَعْلَمُهُ وَ أَمَّا الْمَكْفُوفُ فَهُوَ الَّذِی عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی أُمِّ الْكِتَابِ إِذَا خَرَجَ نَفَذَ»[۴]
- «أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سُوَیْدٍ الْقَلَّاءِ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ ع فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ»[۵]
- «بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) یَعْلَمُونَ جَمِیعَ الْعُلُومِ الَّتِی خَرَجَتْ إِلَى الْمَلَائِكَةِ وَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ (ع)»[۱]
پاسخ دوم
- ((عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال ان لله تبارک و تعالی علمین علما اظهر علیه ملائکته و انبیاءه و رسله فما اظهر علیه ملائکته و رسله و انبیاءه فقد علمناه و علما استاثر به فاذا بدا لله فی شیء منه اعلمنا ذلک و عرض علی الائمه الذین کانوا من قبلنا)) (3) این روایت، لفظاً و مضموناً مکرر است و صریح است در اینکه علم مخلوقی را تعلیم انبیا و اوصیا(علیهم السلام) می فرماید و علم مخزون ذات مقدس، مخفی و مستور از جمیع خلائق است.
- ((عن ابی جعفر- صلوات الله علیه – قال سمعت حمران بن اعین یسال ابا جعفر(علیه السلام) عن قول الله عزوجل بدیع السماوات و الارض قال ابوجعفر(علیه السلام) ان الله عزوجل ابتدع الاشیاء کلها بعلمه علی غیر مثال کان قبله فابتدع السماوات و الارضین و لم یکن قبلهن سماوات و لا ارضون أما تسمع لقوله تعالی و کان عرشه علی الماء فقال له حمران ارایت قوله جل ذکره عالم الغیب فلا یظهرعلی غیبه احدا فقال ابو جعفر(علیه السلام) الا من ارتضی من رسول و کان و الله محمد ممن ارتضاه و اما قوله عالم الغیب فان الله عزوجل عالم بما غاب عن خلقه فیما یقدر من شیء و یقضیه فی علمه قبل ان یخلقه و قبل ان یفضیه الی الملائکه فذلک یا حمران علم موقوف عنده الیه فیه المشیئه فیقضیه اذا اراد و یبدو له فیه فلا یمضیه فاما العلم الذی یقدره الله عزوجل فیقضیه و یمضیه فهو العلم الذی انتهی الی رسول الله (صلی الله علیه و آله) ثم الینا)) (4) در این روایت می فرماید: راوی سوال کرد از تفسیر آیه ی مبارکه ی (بدیع السموات و الارض) حضرت فرمود خدا نو و تازه خلق کرد و پدید آورد اشیا را بدون مثالی که قبل از خلقت باشد. پس آسمان ها و زمین ها را خلق کرد قبل از خلقت آنها آسمان و زمینی نبود. راوی سوال کرد از آیه که می فرماید خدا دانای غیب و پوشیده است و احدی را به غیب خودش مطلع نمی کند. فرمود: مگر کسی را که اختیار کند از پیغمبران و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) از پیغمبرانی است که خدا اختیار فرموده و اما معنی عالم الغیب یعنی خدا به آنچه پنهان از خلق است در اموری که تقدیر و حکم می کند قبل از خلقت آن عالم است و این علمی است موقوف نزد خدا از برای خدا در او مشیت است اگر اراده کرد و خواست ایجاد و حکم می کند و اگر بداء برای ذات مقدس حاصل شد امضا نمی کند، یعنی در خارج، خلق و ایجاد نمی کند و آنچه علم او منتهی شد به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) تقدیر قضا امضا می شود. بدیهی است که به قرینه ی روایت دیگر، مراد آن اخباری است که میعاد باشد زیرا که صریح روایات بود که در غیر میعاد برای خدا بداست یعنی اگر بخواهد تغییر و تبدیل دهد.
http://rasekhoon.net/article/show/667347/%D9%85%D8%B3%D8%A3%D9%84%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%A3-(2)/
- ↑ ائمه(ع) تمام علومی که به ملائکه و پیغمبران و رسولان رسیده است میدانند.
- ↑ اصول کافى؛ ج ۱ ص: ۳۷۵ ح ۱ ؛ امام صادق (ع) فرمود: خداى تبارک و تعالى را دو گونه علم است: یک: علمى که ملائکه و پیغمبران و رسولانش را به آن آگاه ساخته، پس آنچه ملائکه و رسولان و پیغمبرانش را به آن آگاه ساخته ما هم میدانیم. دوم: علمى که بخودش اختصاص داده و هرگاه در موضوعى از آن علم بدا حاصل شود، ما را آگاه سازد و بر امامان پیش از ما هم عرضه شود.
- ↑ اصول کافى؛ ج ۱، ص: ۳۷۶، ح ۲؛ فرمود: خداى عزوجل را دو گونه علم است: یک: علمى که نزد خود اوست و هیچکس از مخلوقش را از آن آگاه نساخته است دوم: علمى که بسوى ملائکه و رسولانش افکنده، آنچه بسوى ملائکه و رسولانش افکنده، بما رسیده است.
- ↑ اصول کافى؛ ج۱؛ ص: ۳۷۶؛ ح؛ ضریس گوید: شنیدم امام باقر (ع) مىفرمود: خداى عزوجل را دو گونه علم است: یک: علم بذل شده دوم: علم نگهدارى شده. اما نسبت بعلم بذل شده، هر چه ملائکه و رسولان دانند، ما هم میدانیم و اما علم نگهدارى شده آن است که نزد خداى در اصل کتاب (لوح محفوظ) است که چون از آن در آید نفوذ کند.
- ↑ اصول کافى؛ ج۱، ص: ۳۷۶، ح ۴؛ فرمود خداى عزوجل را دو گونه علم است: یک: علمى که جز خود او نداند. دوم: علمى که به ملائکه و رسولانش آموخته است، آنچه بملائکه و رسولانش آموخته است ما میدانیم