میاندار
مقدمه
کسی که به لحاظ سنّ و سابقه و مهارت، در مجلس و محفل، محور قرار گیرد، صدرنشین میشود و به ادارۀ جلسه و هدایت یک گروه برای انجام کاری میپردازد، مثل میاندار در زورخانه برای ورزش باستانی، یا میانداری در دستههای زنجیر زنی و مجالس سینهزنی، "آنکه در میان صف سینهزنان یا زنجیر زنان قرار میگیرد و مباشر و مسئول هماهنگی و یکنواختی و نظم کار آنهاست"[۱][۲].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه، دهخدا.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۴۷۴.